جنگ تحمیلی
-
بازخوانی نقش سردار قاسم محمدی در دوران دفاع مقدس در گفتوگو با یک همرزم؛
فرهنگاز فرماندهی گردان تا قائممقام لشکر ۸ نجفاشرف
«حاجقاسم محمدی با وجود اینکه سمت فرماندهی در لشکر داشت و فرد شناخته شدهای در بین رزمندگان بود، با نهایت فروتنی با همه افراد برخورد می کرد و همین امر باعث شده بود در قلب همه دوستان و رزمندگان جا داشته باشد و ارتباطات وی دوستانه و با محبت بسیار همراه باشد.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۶۴)؛
فرهنگژست غریق نجات!
«پنج روز بعد از تولد زینب! عراق زیر حرفش زد و دوباره بمبارانها را با زدن پالایشگاه تبریز و اطراف سردشت، مریوان و مهاباد شروع کرد. حسنآقا بلافاصله بعد از شنیدن خبر بمباران راه افتاد و خودش را به کرمانشاه رساند. همان شب، از طرف آقای هاشمی ابلاغ مأموریت شد.»
-
روایتی از شهیدان عبدالخالق و حیدر پریشانی؛
فرهنگاز تولد در کربلای عراق تا شهادت در کربلای ایران
« جو عمومی شهر، تشییع هر روزه شهدا در خمینیشهر، روز به روز بر علاقه این دو برادر به حضور در جبهه افزود. با شهادت دو پسرخالهشان، یعنی مهدی و حسین یزدانپناه در اوایل جنگ، دیگر هیچ چیزی نمیتوانست جلوی اشتیاق بیحد عبدالخالق و حیدر را برای رفتن به خطوط مقدم جبهه بگیرد.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۶۳)؛
فرهنگخدای طول عمر!
«فردای آن روز به چند جلسه طولانی گذشت. اولینبار بود که حسنآقا در چنین جلسههایی که چانهزنی در آنها حرف اول را میزد، شرکت کرده بود؛ بهخصوص که با پایین آمدن قیمت نفت ایران و کم شدن قدرت خرید کشور، نیاز بیشتری به هنرنمایی در پایین آوردن قیمتها احساس میشد.»
-
سیاستوزارت امور خارجه ایران ۳۴ نهاد و شخصیت انگلیس و اتحادیه اروپا را تحریم کرد
وزارت امور خارجه در بیانیهای، برخی اشخاص و نهادهای اتحادیه اروپا و رژیم انگلیس را تحت تحریم قرار داد.
-
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گلستان:
فرهنگخانوادههای شهدا در راه ارزشهای اسلامی با تمام توان ایستادهاند
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گلستان گفت: امروز خانوادههای معظم شاهد و ایثارگر با دلهایی سرشار از ایمان ثابت کردهاند که در راه ارزشهای اسلامی با تمام توان ایستادهاند و عزتمندانه از راه شهدا دفاع خواهند کرد.
-
فرهنگسهراه مرگ
«هنوز آمبولانس چند متری دور نشده و حرف قاسم تمام نشده بود که در مقابل چشمان ناباور ما، گلولهای مستقیم را دیدیم که از سمت چپ، از تانکی عراقی شلیک شد و از درِ عقب پشت راننده وارد شد و در حالی که وحشیانه از طرف دیگر خارج میشد، بدنهای تکهتکه را که بعضی در حال سوختن بودند، به اطراف پرت کرد».
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۶۲)؛
فرهنگچشموهمچشمی کرهایها
دیدار دوم قرار بود در کره شمالی برگزار شود. مسئولان کره شمالی تصمیم میگیرند که این دیدار در ساختمانی بلندتر از ساختمان محل دیدار کره جنوبیها برگزار شود و بدینترتیب، در فاصله زمانی کوتاهی هتل «کریو» ساخته شد! یعنی در واقع ساختمانی به آن عظمت کاملا بر اساس یک چشموهمچشمی ملی بالا رفته بود.
-
فرهنگمهندسی جنگ به توان ۴۰
«با توجه به توان نظامی عراق، ما باید به گونهای عمل میکردیم که توان زرهی عراق را از کار بیندازیم. بنابراین تلاش فرماندهان جنگ بر این بود که جنگ را به سمت مناطق باتلاقی و مناطقی مثل هورالعظیم و هورالهویزه بکشانند و در این مناطق بود که نقش مهندسی پررنگتر میشد.»
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگروزی که یدالله لشکر به هم ریخت
«عقدههای فروخوردهاش ترکید و هایهای زیر گریه زد. رفقا و دوستان جلودارش نبودند. سیل اشک او را امان نمیداد. تصمیم گرفتیم تنهایش بگذاریم، بلکه آرام شود؛ اما هر چه سعی کردیم، آرام نمیگرفت.»
-
فرهنگاردوهای راهیاننور دانشآموزی؛ ارزشمند و اثرگذار
استقبال مردم و تاکید رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) بر حفظ دستاوردهای دوران دفاع مقدس و زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا باعث شد تا برگزاری اردوی راهیان نور به یکی از بزرگترین برنامهها در حوزه دفاع مقدس بدل شود؛ اردوهایی که در سال جاری نیز با اعزام دانشآموزان به مناطق جنوبی کشور آغاز شده…
-
فرهنگآتش تیربار دشمن در کارخانه نمک
« پدرم بسیار به من دلبسته بود و به هیچ عنوان راضی نمیشد به جبهه بروم. مادرم اهل مسجد و دلداده اهل بیت(ع) بود، برای رفتن به جبهه دست به دامان مادر شدم، او را به زور به مسجد بردم تا رضایتنامه رابرای اعزام، امضا کند.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۶۰)؛
فرهنگخدایگان جنگ!
« حاجمحسن دربهدر دنبال منبع دیگری برای تامین موشک بود. با خیلی جاها نامهنگاری کرده بود. حتی بعضیهایشان تا میز مذاکره هم آمده بودند، اما هنوز از موشک خبری نبود. هرچند از وقتی خبر موشک داشتن ایران در دنیا پیچیده بود، یخ تحریمهای دیگر تا حدی آب شده بود.»
-
یک عکس یک روایت؛
فرهنگیادگار عملیات بیتالمقدس ۲
دوران هشت ساله دفاع مقدس، یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر است که بخش مهمی از هویت مردم این سرزمین را تشکیل میدهد. این دوران که منشأ رخدادهای زیادی در زندگی ایرانیان شد، سرشار از ماجراهای فراوانی بوده که هنوز به بسیاری از آنها پرداخته نشده است.
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۵۹)؛
فرهنگتونل متحرک!
« حسنآقا نگاهی به اطراف انداخت. بولدوزر سنگهایی را که با کمپرسور خرد شده بودند، به پایین دره هل میداد. عجب جای فوقالعادهای بود! جان میداد برای پرتاب موشک. از سطح جاده دست کم صدو پنجاه متر بالاتر بود. آن اطراف هم فقط یک آبادی بود. البته آن آبادی هم خیلی با موضع فاصله داشت و ...»
-
مروری بر نقش مخابرات و ارتباطات در دفاع مقدس در گفتوگو با یک بیسیمچی؛
فرهنگاز تلفن قرقری تا تلفن دوزاری در جبهه
تلفنهای بیسیم چهار فرکانس داشت که قبل از ورود به واحد مخابرات باید آنها را یاد میگرفتیم، علاوه بر آن به دلیل احتمال شنود گفتوگوها توسط دشمن، باید دستورها به صورت رمزی در هر عملیات منتقل میشد که دانستن این رمزها جزو حیاتیترین اطلاعات فرد بیسیمچی بود.
-
فرهنگماجرای گروه سرودی که همگی شهید شدند + فیلم
یکم بهمنماه، یادآور بمباران شدید شهر مقدس قم و شهادت ۱۰۰ شهروند قمی در این حادثه دلخراش در دوران دفاع مقدس است، که شهادت همه اعضای گروه سرود مدرسه قطب راوندی دردناکترین بخش این حادثه بود.
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران (۵۸)؛
فرهنگماموریت بدون دردسر!
«این همه زحمت کشیده بودند و انقلاب کرده بودند که کشور از دست خارجیها آزاد شود. خیلی دردآور بود که حالا شبانهروز نوکری آنها را بکنند و آخرش هم نتوانند راضیشان کند. وقتی حسنآقا موضوع انتقال هزینهها را با سلیمان در میان گذاشت، اولین سوالی که شنید، این بود: مبلغش چقدره؟»
-
روایتی از شهید سیدرضا موسوی؛
فرهنگپاسداری که آرزوی شهادت در آب را داشت
چشمش در عملیات قبلی نابینا شده بود. دوست صمیمیاش را به کنار سنگر کشید و با التماس از او قول گرفت که راجع به جانباز شدنش در جبهه، کلامی به همرزمانشان نگوید. وقتی علت را جویا شد، گفت: نمیخواهم به خاطر چیزی که در راه رضای خدا دادهام، مورد تکریم و احترامی مخصوص و بیشتر از دیگران قرار بگیرم!
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۵۷)؛
فرهنگدرز اطلاعات موشکی به بیرون!
«بعد از آرام شدن نسبی اوضاع شهرها بیشتر بچههای گروه حدید خانهای توی کرمانشاه اجاره کرده و خانوادههایشان را به آنجا منتقل کرده بودند تا لااقل چند روز یک بار بتوانند به خانه سر بزنند. زارع هم تازه یک هفته بود که خانمش را به همراه محسن یک سالهاش به کرمانشاه آورده بود.»
-
ناگفتههای یک رزمنده از عملیات کربلای ۵؛
فرهنگاز معراج برگشتگان
«کارم را تمام شده میدیدم. هیچ تکان نخوردم. نگهبان شاید از ترس و شاید چون فکر کرد خیالاتی شده، کاری انجام نداد و من بدون حرکت ماندم. به هر حال به خیر گذشت. شب با سوز و سرمای خود ظاهر شد. سومین شبی بود که در منطقه بدون آب و غذا افتاده بودم.»
-
روایتی از شهید ناصر تیرانی؛
فرهنگورزیده رفت، یک پلاک و چند استخوان برگشت
«ناصر همیشه کنار مادر است؛ نشسته کنج اتاق، کنار مادر اما در قاب عکسی چوبی. میگوید مدام عکسش روبهروی من است؛ رفت و خوشا به سعادتش. با دو خودکار آبی و قرمز چند خط وصیتنامه نوشته بود که همان را هم به بنیاد دادیم. در وصیتنامه گفته بود، پدر و مادر از من راضی باشید، حلالم کنید.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۵۶)؛
فرهنگتخته بافقی!
«جزواتی که همان روزهای اول برگشتن از سوریه با غرغر و به اجبار تدوین کرده بودند، حالا به دادشان رسیده بود و میتوانستند ریز به ریز مطالبی را که یاد گرفته بودند، به نیروها انتقال بدهند. حتی گاهی تجربه خودشان را هم به آن اضافه میکردند و بهتر از اساتید سوری و روسی مطلب را منتقل میکردند.»
-
فرهنگبیعت رضوان
«آمدم بچهها را جمع کردم و عین قضایا را همینطورکه اتفاق افتاده بود، طبق فرمایش آقامهدی به بچهها رساندم؛ عکسالعمل بچهها خیلی زیبا بود، آنجا یک بیعتی با ما بستند و گفتند: تا جان در بدن داریم در رکابتان هستیم و این مسائل سر سوزنی اراده ما را سست نخواهد کرد..»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۵۵)؛
فرهنگرزم صبحگاهی پای هواپیما!
«حسنآقا مسئولیت تشکیل یک دوره آموزش موشکی را به سیدمهدی وکیلی سپرد. سیدمهدی آدم سختگیر و منضبطی بود؛ همکلاسیهای سوریه هنوز خاطرات جدی بودن سیدمهدی را برای همدیگر تعریف میکردند و میخندیدند، بهخصوص آن صبحگاهی را که بعد از برگشتن به ایران در پای هواپیما برگزار کرده بودند...»
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگسینهزنانیم و ز خود بیخبر
از جنگ تحمیلی هشت ساله، فیلمهایی به یادگار مانده که لحظههای نابی از آن دوران را به ثبت رسانده است.
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۵۴)؛
فرهنگموشکهایی که به داد جنگ رسید
«به رحیم صفوی گفتم لباس فرم سپاه بپوش، خودم هم لباس فرم پوشیدم. با آقارحیم هماهنگ شدیم؛ همین که وارد چادر شدیم، هر دو احترام نظامی کردیم و تا آزادباش نداد همان جا ایستادیم. من با همون لحن نظامی به عربی گفتم که دوتا سرباز اسلام اومدن به سرهنگ قذافی، فرمانده کل نیروهای انقلابی دنیا گزارش بدن.»
-
دلتنگیهای یک نویسنده برای شهید علی پاشایی؛
فرهنگنمازی که ناتمام ماند!
«اذان ظهر بود. علی هم وضو گرفته بود و آماده برای نماز شده بود، برای آخرین نماز! در هلالی شلمچه چند نفر از نیروها بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن زخمی شدند. علی از سنگر فرماندهی خارج شد. توصیه و تذکرات لازم را به نیروها داد و همانجا کنار در سنگر نشست و به گونیهای سنگر تکیه داد.»
-
حاجحسین یکتا:
فرهنگنسل جدید، انقلاب را به اوج میرساند
فعال رسانهای و روایتگر سالهای دفاع مقدس گفت: دهه شصتیها، هفتادیها و هشتادیها نسلی هستند که انقلاب اسلامی را به اوج میرسانند و دشمن هم این موضوع را فهمیده و میداند که اوج انقلاب، مقدمه ظهور حضرت ولیعصر«عج» است.
-
فرهنگنردبان شهادت
یک کاربر فضای مجازی، عکسی معروف از دوران دفاع مقدس را منتشر کرد.