خدایگان جنگ!

« حاج‌محسن دربه‌در دنبال منبع دیگری برای تامین موشک بود. با خیلی جاها نامه‌نگاری کرده بود. حتی بعضی‌هایشان تا میز مذاکره هم آمده بودند، اما هنوز از موشک خبری نبود. هرچند از وقتی خبر موشک داشتن ایران در دنیا پیچیده بود، یخ تحریم‌های دیگر تا حدی آب شده بود.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران درحالی به یکی از قدرت‌های موشکی جهان تبدیل شده است که قدمت تشکیل یگان موشکی ایران به ۴۰ سال نمی‌رسد. بمباران گسترده شهرها توسط عراق طی سال‌های آغازین جنگ تحمیلی، مسئولان کشور را به فکر راه‌اندازی این یگان انداخت.

فائضه غفارحدادی در کتاب «خط مقدم» به روایت داستانی چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به فرماندهی حسن طهرانی‌مقدم پرداخته؛ در بخشی از این کتاب آمده است: «از این رو، همه دنیا بسیج شدند تا جنگ ایران و عراق را هرچه سریع‌تر به نفع عراق فیصله دهند. راهبرد اولشان فلج کردن اقتصاد ایران بود. آمریکا کشورهایی را که خریدار نفت ایران بودند، ترغیب و تهدید کرد که از کشورهایی دیگر نفت بخرند و بدین‌ترتیب، ایران که قسمت عمده درآمد ارزی‌اش از فروش نفت بود، خیلی از مشتریانش را از دست داد. عربستان تولید نفتش را بیشتر کرد تا هم کاهش فروش ایران را جبران کند و هم با عرضه بیشتر نفت به بازار، مانع از بالا رفتن قسمت جهانی آن شود. عراق هم تمرکز بمباران‌های خود را روی پایانه‌های صادراتی نفت ایران گذاشت. البته از زدن مراکز اقتصادی و گه‌گاه شهرها هم غافل نبود.

همه این‌ها به جز گلوله‌باران‌هایی بود که از ابتدای جنگ در طول مرزها انجام می‌داد و استراتژی دفاع متحرک عراق هم به آن اضافه شده بود. دوباره انگار چاره‌ای جز استفاده از موشک نبود. هواپیماهای عراق در دو هفته گذشته، ۳۶۰ پرواز به داخل ایران انجام داده بودند و نقاط زیادی را بمباران کرده بودند.

این بار اولین دستور پرتاب، نوزدهم مرداد ابلاغ شد. کاروان موشکی به‌تدریج از اول شب به سمت موضع حرکت کرد و به ساعت ۰۱:۲۵ بامداد ۲۰ مرداد، پانزدهمین موشک به سمت بغداد روانه شد. صبحِ فردا همه از شنیدن این خبر که موشک به پالایشگاه الدوره بغداد خورده و خسارت زیادی به بار آورده است، خوشحال شدند. عراق برای حفاظت از پالایشگاه الدوره در برابر بمباران هواپیماهای ایرانی، دو سایت موشکی زمین به هوا و مخازن هیدرولیکی استتارکننده تعبیه کرده بود، به‌طوری که با نزدیک شدن هواپیما به پالایشگاه، مخازن با متصاعد کردن گاز تیره‌رنگ، دید هواپیماها را مختل می‌کردند. اما هیچ‌چیز می‌توانست جلوی موشک را بگیرد. به قول سوری‌ها، موشک‌ها خدایگان جنگ بودند. برای همین بود که حاج‌محسن دربه‌در دنبال منبع دیگری برای تأمین موشک بود. با خیلی جاها نامه‌نگاری کرده بود. حتی بعضی‌هایشان تا میز مذاکره هم آمده بودند، اما هنوز از موشک خبری نبود. هرچند از وقتی خبر موشک داشتن ایران در دنیا پیچیده بود، یخ تحریم‌های دیگر تا حدی آب شده بود و خرید اقلام خرد برای وزرات سپاه آسان‌تر شده بود.

فردای آن روز، عراق با هواپیماهای سوپراتاندارد جدیدش که از فرانسه گرفته بود، ذخایر نفتی ایران در جزیره سیری را که ۹۰۰ کیلومتر با عراق فاصله داشت، بمباران کرد؛ اما بلافاصله به اصرار نمایشی سازمان‌های جهانی، قبول کرد که از روز ۲۵ مرداد به‌طور موقت با شهرها کاری نداشته باشد. همان‌روز بود که حاج‌محسن به حسن‌آقا زنگ زد: سریع خودت رو برسون تهران، فردا عصر ساعت شش توی فرودگاه منتظرتم. کره شمالی درخواست ما رو برای مذاکره درباره موشک قبول کرده: توکل به خدا، بریم ببینیم چی میگن.

از فرودگاه مهرآباد پرواز مستقیمی به کره شمالی انجام نمی‌شد. مجبور بودند با بویینگ مسافری ۷۴۷ هما همراه مسافرهای ایرانی و خارجی تا چین بروند و از آنجا پروازی به سمت کره پیدا کنند. نیم‌ساعتی که هواپیما تأخیر داشت سبب خیر شد که پیام آقای خامنه‌ای به کیم‌ایل‌سونگ هم برسد. به جز حسن‌آقا و حاج‌محسن، وحید دستجردی و حسن شفیع‌زاده و عبدالله و زرگر و جعفری هم مسافر کره بودند. قرار بود دیداری با شخص کیم‌ایل‌سونگ، رهبر کره داشته باشند و علاوه بر مسئله موشک‌ها، چند موضوع دیگر را هم مطرح کنند. مدت پرواز طولانی بود و تنها خوبی‌اش ایرانی بودن شرکت هواپیمایی بود که باعث می‌شد هنوز نرسیده به آن‌جا، مشکل پیدا کردن غذای حلال گریبانشان را نگیرد.

از آن‌جا که هواپیما خلاف حرکت خورشید پرواز می‌کرد، خیلی زود شب شد و بیشتر مسافرها توی صندلی‌هایشان خزیدند. حسن‌آقا، شفیع‌زاده و بقیه بچه‌های وزرات به نوبت برای خواندن نماز مغرب و عشا به قسمت جلویی کابین رفتند و برگشتند بعد از سرو شام، نور داخل هواپیما را کم کردند که مسافرها با خیال راحت بخوابند، اما منظره‌ای که از پشت پنجره دیده می‌شد، خواب حسن‌آقا را پرانده بود».

کد خبر 634206

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.