رزمنده دفاع مقدس
-
روایت یک رزمنده از غائله کردستان تا اتوبان بصره در عملیات رمضان؛
فرهنگترکشهایی که راهشان را کج کردند!
«با عجله پشت ماشین رفتم و از لابهلای اجساد مطهری که خون آنها کف ماشین را پوشانده بود، دنبال صدا گشتم. ته ماشین یک آشنا دیدم؛ مجید فلاحپور دوست و هممحلهای من بود که پایش فقط با یک پوست به بدنی که پر از خون بود متصل بود. قلبش هنوز میتپید. خونها را با سرعت از صورتش پاک کردم...»
-
یکی از روایتگران دفاع مقدس مطرح کرد:
فرهنگشکلگیری دیپلماسی جدید در جهان
یکی از روایتگران دفاع مقدس با بیان اینکه دیپلماسی و قطببندی جدیدی در جهان در حال شکلگیری است، نقشآفرینی ایران را در این میدان ویژه دانست.
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگزیر آتش دشمن
از جنگ تحمیلی هشت ساله، فیلمهایی به یادگار مانده که لحظههای نابی از آن دوران را به ثبت رسانده است.
-
فرهنگبوسه جراح نجفآبادی بر پیکر بدون سرِ پسر
«در عملیات رمضان خبر شهادت فرزندش، مجید در بین بچهها پیچیده بود. در همان عالم نوجوانی به خاطر کنجکاوی خاصی که داشتم، برایم خیلی جالب بود که عکسالعمل دکتر را موقع شنیدن خبر شهادت فرزندش ببینم. به همین جهت شدیداً رفتار او را تحتنظر داشتم...»
-
یک عکس یک روایت؛
فرهنگیک دنیا گل وحشی
«پسرک آرام خوابیده است، مثل هر پسر جوانی که پس از ساعتها تلاش به خواب سنگینی فرورفته باشد. رنگ چهرهاش نشان میدهد چند روزی است که همین جا آرمیده، قیافه زیبا و معصومش نشانی از وحشت و درد ندارد.»
-
فرهنگتکتیرانداز ۱۴ ساله
اگر به کسی پستی غیر از خط مقدم میافتاد حتماً از شدت غصه دق میکرد. اولویت نخست بچهها پست تخریبچی بود و رفتن در میدان مین و بعد از آن، تیراندازی و در نهایت کسی که میتوانست تفنگ داشته باشد، اما هیچکس داوطلب خدمت در آشپزخانه نبود.
-
راوی دفاع مقدس:
فرهنگجوانان باید خودشان را باور کنند
رزمنده و راوی دفاع مقدس گفت: اگر میخواهیم یازدهم آبان را درک کنیم که به چه معنایی است، نخستین ویژگی این روز این است که شهدا به ما یاد میدهند، باید امام و ولی زمان خود را بشناسیم؛ جوانها باید خودشان را باور کنند و اگر خود را باور کنند، از علمداران سپاه حضرت ولی عصر (عج) خواهند بود.
-
سردار فدا:
سیاستنارضایتیتراشی و شورش نتیجه تلاش چندین ساله مراکز تحقیقاتی بزرگ دنیا است
فرمانده سپاه صاحب الزمان (عج) استان اصفهان از عوامل پیروزیهای نظامی هر کشور را ورود اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی بزرگ به عرصه جنگ سخت دانست و گفت: نتیجه تلاشهای چندین ساله مراکز تحقیقاتی بزرگ دنیا جاسوسی، نارضایتی تراشی، شورش بر ضد انقلاب و نفوذ در مراکز تصمیم گیری کشور برای حمله به نظام…
-
روایت مجید یزدانی از همراهی با شهیدحاجاحمد کاظمی در دفاع مقدس(۲)؛
فرهنگاحداث بانک خون در خط مقدم!
«حاجاحمد پس از مدتی خدمت در بهداری از من خواست که از پایگاه دوم به پایگاه اول که پایگاه فرماندهی بود، نقل مکان کنم، شاید میخواست طبع سرکشم را کنترل کند. کمتر پیش میآمد که او پیشانی کسی را ببوسد، اما یک روز که وضو میگرفت، مرا صدا زد و گفت بیا کارت دارم و ناغافل مرا بوسید.»
-
فرهنگاز جان گذشتن
یک کاربر فضای مجازی به راه و رسم دلیرمردانی ایران در دوران دفاع مقدس اشاره کرد.
-
روایت مجید یزدانی از همراهی با شهیدحاجاحمد کاظمی در دفاع مقدس(۱)؛
فرهنگبرای شناسایی رفتهای یا عکاسی؟!
«یک بار از طرف حاجاحمد مأموریت یافته بودم، برای پیدا کردن مقر مناسب بهداری به نقطهای بروم. بالای تپه که رسیدم، فضا را برای عکاسی مناسب دیدم. دست به دوربین شدم، غرق در عکاسی بودم که او سر رسید و با دعوای بسیار به من گفت: تو را برای شناسایی فرستادم یا عکاسی؟»
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگرزم صبحگاهی
از جنگ تحمیلی هشت ساله، فیلمهایی به یادگار مانده که لحظههای نابی از آن دوران را به ثبت رسانده است.
-
روایت زندگی پر فراز و نشیب یک رزمنده بازیگوش (۲)؛
فرهنگشربتِ موجگرفتگی
«از کودکی بسیار خوشخوراک و شکمو بودم. زمانی که به شهرک دارخوین رفتم، دیدم هر روز غذا یا عدسپلو است یا لوبیا پلو! معترض شدم و گفتم امت حزبالله، مرغ و گوشت هم به جبهه میفرستند، پس آنها چه میشود؟ گفتند اگر از این غذاها دوست داری باید بروی خط مقدم، اینجا خبری نیست.»
-
روایت زندگی پر فراز و نشیب یک رزمنده بازیگوش (۱)؛
فرهنگمجید سوزوکی بودم!!!
در میدان تیر، ۱۵ تیر بیشتر به من ندادند، حسرت تیراندازی آنچنان به دلم مانده بود که پس از گرفتن انبار مهمات عراقیها با فشنگهایی که از عراقیها به غنیمت گرفته بودیم، تا دلمان خواست کنار اروند، قوطیهای کمپوت را هدف گرفتیم تا عقده کمبود تیر در میدان آموزشی را جبران کرده باشیم.
-
یک عکس یک روایت؛
فرهنگکلاهی که سر«قرائتی» گذاشته شد
«زمانی که یک فرد مسئول یا چهره شناختهشده، به جبهه میآمد رزمندگان با او شوخی میکردند و سر به سر او میگذاشتند، آقای قرائتی هم از این قضیه مستثنی نبود. یک شب سراغ سرویس بهداشتی را از بچهها گرفت که آنها آدرس را میدهند اما با رمز شب اشتباهی.»
-
فرهنگشهیدی که سر نخواستنش دعوا بود
«شهید پازوکی از بچههایی بود که توی گردان حبیب همیشه سر نخواستنش دعوا بود. البته نه به این خاطر که بیدست و پا بود و کارآیی نداشت، اتفاقاً پسر با جربزهای بود، اما از بس شوخی میکرد و ادا و اطوار درمیآورد هیچ مسئول گروهان و دستهای او را قبول نمیکرد و سعی میکردند او را حواله بدهند به دیگری.»
-
یک عکس یک روایت؛
فرهنگحنابندان
«فرماندهان گروهانهای یکی از گردانهای لشکر برای شناسایی به خط عراقیها رفته بودند که یکی از فرماندهان به نام محمودعلی نوریان به روی مین میرود و مجروح میشود. او به همراه یکی دیگر از همرزمانش که در این حادثه مجروح شده بودند، به دلیل زمینگیر شدن در آن منطقه به اسارت عراقیها درآمدند.»
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگجنگیدن با یک دست
از جنگ تحمیلی هشت ساله، فیلمهایی به یادگار مانده که لحظههای نابی از آن دوران را به ثبت رسانده است.
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگپیرِ توپخانه
از جنگ تحمیلی هشت ساله، فیلمهایی به یادگار مانده که لحظههای نابی از آن دوران را به ثبت رسانده است.
-
یک عکس، یک روایت؛
فرهنگجان رزمندگان از بالگرد مهمتر است
«شب قبل از عملیات والفجر ۴، نیروهای واحد تخریب، به پاکسازی میدان مین بزرگی که در دشت شیلر پرداخته بودند و این مینها را خنثی کرده بود، اما به علت درگیری زیاد نتوانسته بودند همه این مینها را جمعآوری کنند.»
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگبرگزاری جلسه امتحان در جبهه
از جنگ تحمیلی هشت ساله، فیلمهایی به یادگار مانده که لحظههای نابی از آن دوران را به ثبت رسانده است.
-
سرهنگ اقلیمی تشریح کرد:
سیاستنقش هوانیروز در عملیات های دفاع مقدس
فرمانده پایگاه هوانیروز شهید وطنپور، با اشاره به حضور غرورآفرین نیروهای هوانیروز در بسیاری از عملیات دوران دفاع مقدس گفت: شهدا، ایثارگران و جانبازانی که در هوانیروز تعلیم و تربیت یافتند، دوران هشت سال دفاع مقدس را به نحو احسن مدیریت کردند.
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگحضور مقام معظم رهبری در لشکر ۱۴ امام حسین(ع)
از جنگ تحمیلی هشت ساله، فیلمهایی به یادگار مانده که لحظههای نابی از آن دوران را به ثبت رسانده است.
-
یک عکس، یک روایت؛
فرهنگخنثیسازی میدان مین
«شب قبل از عملیات والفجر ۴، نیروهای واحد تخریب، به پاکسازی میدان مین بزرگی که در دشت شیلر پرداخته بودند و این مینها را خنثی کرده بود، اما به علت درگیری زیاد نتوانسته بودند همه این مینها را جمعآوری کنند.»
-
یک عکس، یک روایت؛
فرهنگآمبولانسی که روی مین رفت
«هر کسی این صحنه را میدید، میگفت معجزه شده که این آمبولانس با این وضع منهدم شده، اما به این دو نفر هیچ آسیبی نرسیده است.»
-
فرهنگماجراهای کوچه موتوری در دوران دفاع مقدس
در وداع، وعده غوغا میکند. وعده وصل یا فصل، انتظار ریشه میدواند. خداحافظی دست و پا میزند، در دستهایی که بینظم در هوا تکان میخورند. اشکهایی که رها میشوند، گوشه چادری که اشکهای سرگردان را میبلعد و مادری که این نگاه پسر را کنج قلبش قاب میکند و از پشت شیشههای اتوبوس آیهالکرسی میخواند.
-
چند رسانه ایعملیاتهای مهم دفاع مقدس + جزئیات
جنگ تحمیلی با یورش نیروی زمینی و هوایی رژیم بعث عراق به ۱۰ فرودگاه نظامی و غیرنظامی کشورمان در تاریخ سیویکم شهریورماه سال ۱۳۵۹ آغاز شد. این یورش صدام موجب شد تا نیروهای مسلح ایران اعم از ارتش، سپاه و بسیج برای دفاع از خاک میهن وارد عمل شوند.
-
فرهنگبه این رزمنده باید مدال داد
«جدی؟ والله از کجا بدانیم دروغ نمیگویی؟ کاری ندارد! دو نفر را با من بفرستید تا جایشان را به شما نشان بدهم. بلافاصله ستوان و سربازی خواستند بیایند؛ اما من گفتم: نه! فرمانده شما باید بیاید به بچهها تأمین بدهد. ما پشت سیلبند بودیم که آن جوان کرمانی با دو افسر عراقی آمدند نزد ما.»
-
روایتهای از شکلگیری رفاقتها بر محور «حبالحسین یجمعنا»؛
فرهنگروضهخوانی اسیر ایرانی در خانه افسر عراقی
« همه ما اسرا میدانستیم که اگر جنگی شکل گرفت، بین ما و حزب بعث بود، نه مردم عراق و همین جدا کردن مردم عراق از حزب بعث باعث شد که در این سالها، اسرای ایرانی از جمله گروههایی باشند که در ایام اربعین و دیگر روزهای سال، مشتاقانه برای زیارت ائمه (ع) به کشور عراق بروند.»
-
فرهنگعشق خلبان اف-۱۴ به رزمندگان بسیجی
«در میان بچههای تیم یک، شخصی بود که زبان انگلیسی و ریاضیاش بسیار خوب بود و به بچهها درس میداد. خیلی سعی میکرد، شناخته نشود و هیچکس هم به درستی نمیدانست، او کیست. تا اینکه بعدها رادیو بسیج اطلاع داد که او از خلبانان اف -۱۴ است...»