به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، جدیدترین خبرهای جهان را در این بسته خبری بخوانید.
چرا مقدونیه شمالی بهترین مقصد ۲۰۲۶ است
در حالی که گردشگران هر تابستان اروپای جنوبی را اشغال میکنند، مقدونیه شمالی همچنان پناهگاهی آرام با کوههای سربهفلککشیده، دریاچههای زنده و میهماننوازی بیتکلف باقی مانده است. این کشور دو میلیوننفری، کمی بزرگتر از ایالت ورمونت آمریکا، پس از استقلال از یوگسلاوی در ۱۹۹۱، میراث بیزانس، عثمانی و یوگسلاوی را با طبیعت بکرش آمیخت، اما هنوز از هجوم گردشگران انبوه در امان است. فعالان گردشگری اظهار کردهاند که یک میلیون مسافر سالانه از این کشور عبور میکنند، اما در آن توقف نمیکنند؛ حال آنکه مقدونیه مقصدی مستقل با جاذبههای بیشمار است؛ کشوری که افراد با رانندگی در هر مسیری از آن، کوهی پیش رو و کوهی پشت سر دارند.
در مقدونیه شمالی جادههای پرپیچوخم از درهها عبور میکنند و به صومعههای هزارساله بیزانسی همچون بیگورسکی در پارک ملی ماوروو میرسند، جایی که جنگلهای رنگارنگ پاییزی و مهمانسرای ارزان برای کوهنوردان آماده است. در جنوب آن، دریاچه اوهرید (Lake Ohrid، میراث جهانی یونسکو با ۱۲۰۰ گونه زیستی) و صومعه سوتی نائوم (Sveti Naum) از ۹۰۵ میلادی، گردشگران را به اکوتوریسم، بازار مروارید و سواحل آرام دعوت میکند؛ پارک گالیسیکا (Galicica) و دریاچه پرسپا (Lake Prespa) نیز چشماندازهای مشابهی عرضه میکنند. در شمال غرب مقدونیه، در رشتهکوه شار (Šar Mountain)، مسیرهای چالشبرانگیز کوهنوردی و رسم کهن کوچ فصلی گلهداران همچنان زنده است و گردشگری مسئولانه میتواند آن را حفظ کند.

غذاهای مقدونیه شمالی نیز بر پایه محصولات تازه مزرعههای کوچک استوار است و از مجموعههایی تهیه میشود که کشاورزان با عشق پرورش میدهند. آیوار (چاشنی فلفل قرمز دودی) که خانوادهها پاییزها آماده میکنند، با سالاد، کباب، نان تازه، بورِک، پاستیرمالیا و سوپهایی مشهور به کورباس ( corbas) سرو میشود. کافههای محلی قلب فرهنگ مقدونیهاند؛ نوازندگان در آنها از میزی به میز دیگر میروند و ترانههای محبوب را برای مشتریان مینوازند، سنتی که بعضی کارگردانهای معروف آن را نماد پایداری فرهنگ مردمی میداند.
پایتخت مقدونیه شمالی، اسکوپیه، پس از زلزله ویرانگر ۱۹۶۳، با بروتالیسم یوگسلاوی و بازار قدیمی عثمانی بازسازی شد و در حال حاضر کوچههای دِبار مالو، کارپوش و بونیاکووتس آن پر از کافههای قهوه ترک و ماچا، فستیوالهای جاز و سینما هستند. گردشگران با فونیکولار (قطار کابلی) به ودنو کراس میروند، در دره ماتکا (Matka) قایقرانی یا در غارهای آهکی کاوش میکنند و به تجربهای چندلایه روستایی با زیباترین مناظر در کشوری کوچک میرسند. این مقصد برای افرادی ایدهآل است که طبیعت، فرهنگ و آرامش را بدون شلوغی میخواهند.
بازچرخانی آب؛ مسیری نو برای آینده شهرهای کمآب
رشد سریع جمعیت، شهرنشینی و تغییرات اقلیمی فشار بیسابقهای بر منابع آب شیرین وارد کرده است. بسیاری از شهرهای جهان برای مقابله با این بحران، به فناوریهای بازیافت آب روی آوردهاند. استفاده از فناوریهای نوین برای تصفیه و بازچرخانی فاضلاب، راهکاری مؤثر برای کاهش وابستگی به منابع طبیعی و تضمین پایداری به شمار میرود.
بازیافت آب نه تنها امکان استفاده مجدد از فاضلاب تصفیهشده را فراهم میکند، بلکه چرخه آب شهری را کامل میکند و موجب کاهش وابستگی به منابع طبیعی میشود. فناوریهای بازچرخانی شامل فرایندهایی همچون میکروفیلتراسیون، اسمز معکوس و ضدعفونی با اشعه فرابنفش هستند که میتوانند کیفیت آب را به سطحی بالاتر از استانداردهای جهانی برسانند. در بعضی مناطق، آب بازیافتی بهطور مستقیم برای آبیاری محصولات کشاورزی، فضای سبز شهری و مصارف صنعتی به کار گرفته میشود. در دیگر مناطق، این آب پس از تزریق به سفرههای زیرزمینی یا منابع سطحی، دوباره استخراج و برای مصارف آشامیدنی استفاده میشود.
بخش کشاورزی بیشترین سهم مصرف آب شیرین را دارد و در بسیاری از مناطق خشک و نیمهخشک، بازیافت آب توانسته است نقش حیاتی در تأمین نیازهای این بخش ایفا کند. استفاده از سامانههای هوشمند آبیاری، حسگرهای اینترنت اشیا و مدلهای پیشبینی مبتنی بر هوش مصنوعی، امکان مدیریت دقیق منابع آب بازیافتی را فراهم و از هدررفت جلوگیری میکند. این رویکرد نهتنها موجب افزایش بهرهوری آبی میشود، بلکه خطراتی همچون شوری خاک یا تجمع آلایندهها را نیز کاهش میدهد.
موفقیت پروژههای بازیافت آب وابسته به ترکیب چند عامل کلیدی سرمایهگذاری در زیرساختهای مدرن، تدوین قوانین سختگیرانه، آموزش و جلب اعتماد عمومی و بهرهگیری از نوآوریهای فناوری است. تجربههای جهانی نشان دادهاند که با مدیریت صحیح و سیاستگذاری هوشمند، بازیافت آب میتواند همزمان نیازهای آشامیدنی و کشاورزی را پاسخ دهد و به ابزاری مؤثر برای توسعه پایدار شهری و روستایی تبدیل شود.

شهرستان اورنج، ایالات متحده آمریکا
شهرستان اورنج در ایالت کالیفرنیا یکی از پیشگامان جهانی در بازیافت آب آشامیدنی است. سامانه «تجدید آب زیرزمینی» این شهرستان روزانه حدود ۱۳۰ میلیون گالن آب تولید میکند که برای بیش از یک میلیون نفر کافیست. این سامانه با استفاده از فناوریهای پیشرفتهای چون میکروفیلتراسیون، اسمز معکوس و ضدعفونی با اشعه فرابنفش، فاضلاب شهری را به آب آشامیدنی با کیفیتی بالاتر از استانداردهای جهانی تبدیل میکند.
سنگاپور
سنگاپور بهدلیل محدودیت شدید منابع آب شیرین، برنامهای به نام «نیوواتر» را توسعه داده که بخشی از راهبرد ملی برای امنیت آبی است. این برنامه با تصفیه فاضلاب ثانویه، آب بازیافتی با کیفیت بسیار بالا تولید میکند که بخش عمدهای از آن برای مصارف صنعتی و تقویت سدها استفاده میشود، بخشی نیز برای آشامیدن به کار میرود. نیوواتر توانسته است با این رویکرد وابستگی صنایع پرمصرف را به منابع آب شیرین کاهش دهد و تا ۴۰ درصد نیاز آبی سنگاپور را تأمین کند.
ویندهوک، نامیبیا
شهر ویندهوک در نامیبیا در سال ۱۹۶۸ نخستین تأسیسات «استفاده مستقیم از فاضلاب تصفیهشده برای آشامیدن» را راهاندازی کرد و بهعنوان پیشگام جهانی در این حوزه شناخته میشود. کارخانه «گورانگاب» فاضلاب شهری را بهطور مستقیم برای مصرف انسانی تصفیه میکند. این روش که به «استفاده مستقیم آشامیدنی» معروف است، یکی از نخستین نمونههای جهانی در این حوزه محسوب میشود. این اقدام در پاسخ به بحران کمبود آب و فشار بر منابع زیرزمینی انجام شد و هیچ مقررات ملی یا بینالمللی برای این نوع استفاده وجود نداشت؛ بنابراین ویندهوک خود مقررات و چهارچوبهای ایمنی را تدوین کرد.
لسآنجلس، ایالات متحده آمریکا
لسآنجلس یکی از پیشگامان جهانی در استفاده از آب بازیافتی برای مصارف غیرآشامیدنی است و توانسته با ایجاد شبکهای گسترده، فاضلاب تصفیهشده را به پارکها، زمینهای گلف، زمینهای کشاورزی و فضای سبز شهری منتقل کند. این اقدام نقش مهمی در کاهش وابستگی به منابع آب شیرین و افزایش بهرهوری آبی ایفا کرده است. اداره آب و برق لسآنجلس با طراحی سامانهای اختصاصی، آب بازیافتی را به حوزههای مختلف شهر منتقل میکند و بخش قابل توجهی از نیاز آبی کشاورزی شهری و حومهای را پوشش میدهد.
بارسلونا، اسپانیا
بارسلونا بهعنوان یکی از شهرهای پیشرو در منطقه مدیترانه، سرمایهگذاری گستردهای در حوزه بازیافت آب انجام داده است. تصفیهخانههای «بسوس» و «یوبروگات» این شهر روزانه حجم قابلتوجهی از فاضلاب را تصفیه میکنند و آب بازیافتی را برای آبیاری محصولات کشاورزی، فضای سبز شهری و همچنین خنکسازی صنعتی تولید میکنند. ظرفیت تصفیهخانه بسوس به حدود ۵۲۵ هزار مترمکعب در روز میرسد که معادل تأمین آب برای جمعیتی بیش از ۳.۱ میلیون نفر است.
آینده سفرهای بین شهری در دستان مغناطیس
قطار مگلوی جدید چین (maglev) با ثبت سرعت ۶۰۳ کیلومتر در ساعت، فصل تازهای در تاریخ صنعت ریلی جهان گشود. در جریان آزمایش انجامشده در مسیر ویژه این پروژه، حاضران در ایستگاه شاهد نمایشی از فناوری پیشرفته بودند؛ قطاری که بدون تماس با ریل و تنها با نیروی مغناطیسی چند میلیمتر بالاتر از سطح مسیر حرکت میکرد. لحظهای بعد، عدد ۶۰۳ بر صفحه دیجیتال ظاهر شد؛ رکوردی که بهگفته کارشناسان، مرزهای درک انسانی از سرعت را پشت سر میگذارد و آینده حملونقل زمینی را بازتعریف میکند.
این دستاورد حاصل بیش از دو دهه پژوهش و توسعه در فناوری مگلو است؛ فناوریای که نخستین بار در آلمان و ژاپن پایهگذاری شد و با پروژههای اخیر چین به سطحی بیسابقه رسیده است. مهندسان این طرح، قطار مگلو را نهتنها یک وسیله حملونقل، بلکه بستری برای شکلدهی نسل جدید شبکههای بینشهری و شهری میدانند؛ سامانهای که میتواند فاصله میان کلانشهرها را در زمانی کوتاهتر از یک پرواز هوایی کاهش دهد.
اصل عملکرد این سیستم بر حذف اصطکاک میان چرخ و ریل استوار است. در این فناوری، میدانهای مغناطیسی میان قطار و مسیر بهگونهای تنظیم میشوند که بدنه قطار در فاصلهای اندک از سطح ریل معلق میماند و با نیروی رانش مغناطیسی حرکت میکند. این فرایند ضمن حذف تماس مکانیکی، صدای حرکت را به حداقل میرساند و مصرف انرژی را کاهش میدهد. کارشناسان اظهار کردند کنترل پایداری جرمی معادل صدها تن در شرایطی که قطار با سرعتی بیش از ۶۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکند، از دشوارترین بخشهای این فناوری بهشمار میرود.

براساس برآوردها، سرعت تجاری این قطارها در آینده بین ۴۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر در ساعت تعیین خواهد شد. در این صورت مسیر ۱۲۰۰ کیلومتری میان پکن و شانگهای که هماکنون پرواز آن حدود چهار ساعت زمان میبرد، در کمتر از دو ساعت و نیم طی میشود. تفاوت اصلی این شیوه سفر در اتصال نقطهبهنقطه مراکز شهری، بدون نیاز به فرودگاههای دور از مرکز، صفهای امنیتی و ترافیک طولانی مسیرهای زمینی است.
چین تنها کشوری نیست که به توسعه شبکه مگلو پرداخته است. ژاپن با پروژه «چوئو شینکانسن» در حال اجرای مسیر زیرزمینی میان توکیو و ناگویاست و آلمان پس از سالها وقفه، بررسی طرحهای جدید را آغاز کرده است. در چین، برنامهریزان از مفهوم «دایرههای یکساعته» یاد میکنند، نواحیای که هر شهر مهم در آنها با کمتر از یک ساعت سفر ریلی به دیگری میرسد. تحقق این ایده میتواند شیوه زندگی، کار و سکونت را در بسیاری از مناطق متحول کند.
ساخت طولانیترین تونل جادهای جهان زیر آبهای نروژ
نروژ در حال ساخت طولانیترین و عمیقترین تونل جادهای زیر دریا در جهان به نام روگفاست (Rogfast) است؛ پروژهای گسترده با طول ۲۷ کیلومتر (۱۷ مایل) که در عمیقترین نقطه به ۳۹۲ متر (۱۲۸۶ فوت) زیر سطح دریا میرسد و بخشی کلیدی از طرح بزرگراه ساحلی E39 بدون کشتی در ساحل غربی این کشور بهشمار میرود.
این تونل با نام کوتاهشده «پیوند ثابت روگالاند Rogaland fastforbindelse» در منطقه روگالاند ساخته میشود و با جایگزینی کشتیهای فعلی، زمان سفر بین برگن (دومین شهر پرجمعیت نروژ) و استاوانگر (چهارمین شهر) را حدود ۴۰ دقیقه کاهش میدهد، رفتوآمد روزانه را آسانتر میکند و دسترسی به مشاغل، آموزش و خدمات عمومی را برای جوامع محلی بهبود میبخشد. عملیات ساخت از ژانویه ۲۰۱۸ آغاز شد، اما بهدلیل افزایش هزینهها در اواخر ۲۰۱۹ متوقف و پس از بازنگری قراردادها، از اواخر ۲۰۲۱ از سر گرفته شد؛ تکمیل آن نیز برای ۲۰۳۳ با بودجه تقریبی ۲۵ میلیارد کرون نروژ (حدود ۲٫۴ میلیارد دلار) برنامهریزی شده است.

روگفاست از دو لوله جداگانه با دو خط عبور در هر کدام تشکیل شده که تنها برای ترافیک جادهای طراحی شدهاند و در میانه مسیر، دوربرگردانی دوگانه در عمق ۲۶۰ متری به تونل فرعی جزیره کویتسوی (کوچکترین شهرداری نروژ) متصل میشود. این پروژه بخشی از بازسازی ۱۱۰۰ کیلومتری E39 از تروندهایم در شمال تا کریستیانساند در جنوب است که اکنون ۲۱ ساعت با فری (قایقهای مخصوص حملونقل) طول میکشد و تا ۲۰۵۰ بدون کشتی، زمان را نصف میکند؛ فری بهمعنای مکان عبور آب یا عملیات حملونقل تجاری روی آب است که بهویژه در مناطقی با آبراههای متعدد یک روش حیاتی برای اتصال و عبور محسوب میشود. روگفاست بلندپروازانهترین قطعه فنی این طرح محسوب میشود.
دنیا در آستانه خفگی پلاستیکی؛ فقط ۱۵ سال مهلت هست
در حالی که هر سال حدود ۶۶ میلیون تن آلودگی ناشی از بستهبندی پلاستیکی وارد محیط زیست میشود، پژوهشی تازه تأکید میکند که این روند با اقدامات جدی و هماهنگ میتواند تقریباً متوقف شود. این گزارش که از سوی بنیاد Pew و با همکاری دانشگاههایی همچون امپریال کالج لندن و آکسفورد تهیه شده، تصویر دقیقی از پیامدهای ادامه روند فعلی ترسیم و آیندهای متفاوت را قابل تحقق معرفی میکند.
بر اساس این پژوهش، اگر هیچ اقدامی انجام نشود، حجم آلودگی پلاستیک در ۱۵ سال آینده بیش از دو برابر خواهد شد و به ۲۸۰ میلیون تن در سال خواهد رسید؛ رقمی معادل رهاسازی یک کامیون پر از پلاستیک در محیط زیست در هر ثانیه. بیشترین سهم این بحران، بستهبندیهایی است که تنها یکبار مصرف میشوند و اغلب قابلیت بازیافت ندارند. در سال ۲۰۲۵، بستهبندی ۳۳ درصد از کل زباله پلاستیکی جهان را تشکیل داده و همان ۶۶ میلیون تن آلودگی سالانه را به وجود آورده است.
گزارش تأکید میکند که افزایش تولید پلاستیک که عمدتاً از سوختهای فسیلی تهیه میشود با سرعتی بسیار بیشتر از توان مدیریت زباله جهان در حال رشد است. تولید پلاستیک قرار است از ۴۵۰ میلیون تن در سال ۲۰۲۵ به ۶۸۰ میلیون تن در سال ۲۰۴۰ برسد. صنعت بستهبندی نیز مهمترین عامل این افزایش است و همچنان پرمصرفترین بخش تولید پلاستیک باقی خواهد ماند.
با این حال، پژوهش جدید نشان میدهد که ترسیم آیندهای پاکتر کاملاً ممکن است. اجرای نظامهای بازگشت و بازاستفاده — مانند طرحهای بازگرداندن بطری با دریافت مبلغ، استفاده از ظروف قابل پرکردن در فروشگاهها و حذف بستهبندیهای یکبار مصرف — میتواند دو سوم آلودگی پلاستیک بستهبندی را از بین ببرد. ترکیب این سیاستها با ممنوعیت بعضی پلیمرها و جایگزینی مواد پایدارتر مانند شیشه، فلز و مقوای فشرده، میتواند در مجموع ۹۷ درصد آلودگی مربوط به بستهبندی را کاهش دهد.

بهترین شهر جهان در بازیافت
در میان نمونههای موفق جهانی، سانفرانسیسکو بهعنوان یکی از پیشروترین شهرهای دنیا در بازیافت و مدیریت پسماند شناخته میشود. این شهر با اجرای سیاست صفر زباله، نظام گسترده تفکیک از مبدأ، استفاده از ظروف قابل بازگشت و ممنوعیت بخش بزرگی از پلاستیکهای یکبار مصرف، توانسته است یکی از بالاترین نرخهای بازیافت جهان را ثبت کند. تجربه سانفرانسیسکو نشان میدهد که با اراده سیاسی، زیرساخت مؤثر و مشارکت مردم، عبور از بحران پلاستیک کاملاً امکانپذیر است.
ناکامی آمریکا از پیوستن به موج قطارهای پرسرعت
در حالی که قطارهای پرسرعت هر روز میلیونها نفر را در سراسر جهان جابهجا میکنند، ایالات متحده آمریکا همچنان از این جریان جهانی عقب مانده است. نخستین قطار پرسرعت جهان در سال ۱۹۶۴ در ژاپن راهاندازی شد و چین تا پایان ۲۰۲۵ قصد دارد طول خطوط پرسرعت خود را به بیش از ۵۰ هزار کیلومتر برساند. در اروپا نیز سریعترین قطارها با سرعتی نزدیک به ۳۲۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکنند، اما بیشتر مناطق آمریکا هنوز از چنین سامانهای بیبهرهاند.
کندی پیشرفت پروژههای قطار پرسرعت در آمریکا
تفاوت اصلی میان قطارهای معمولی و پرسرعت در سرعت و زیرساخت آنهاست. قطارهای عادی بهطور معمولاً کمتر از ۱۲۹ کیلومتر در ساعت حرکت میکنند، خطوط میانسرعت تا حدود ۲۰۱ کیلومتر در ساعت میرسند و قطارهای پرسرعت به سرعت بیش از ۲۴۱ کیلومتر در ساعت دست پیدا میکنند. با این حال تنها خطی که در آمریکا میتوان تا حدودی آن را پرسرعت دانست، قطار «آسلا» است که میان بوستون، نیویورک، فیلادلفیا، بالتیمور و واشنگتندیسی حرکت میکند.
این خط در بعضی مقاطع خود قادر است به حداکثر سرعت ۲۴۱ کیلومتر در ساعت برسد، اما چنین زیرساختهایی در دیگر نقاط این کشور وجود ندارد. دلیل اصلی عقبماندگی آمریکا در این حوزه از نظر کارشناسان، ساختار جغرافیایی و الگوی سفر میانشهری آن است. در اغلب مناطق این کشور غیر از شمالشرق، فاصله شهرها یا میزان تردد میان آنها به حدی نیست که سرمایهگذاری سنگین در قطار پرسرعت را توجیه کند.

بنابراین قطار پرسرعت فناوری مفید و امیدبخشی است که از نظر زیستمحیطی و مدیریتی مزایای زیادی دارد. با این حال آمریکا باید با احتیاط و دقت درباره محل و میزان سرمایهگذاری در این پروژهها تصمیم بگیرد، زیرا اجرای بیبرنامه و بدون توجه به بازده واقعی اقتصادی، میتواند به اتلاف منابع و شکست پروژهها بیانجامد.
وقتی فناوریها برای نفسکشیدن شهرها وارد میدان شدند
آلودگی هوا به یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی و سلامت عمومی در قرن بیستویکم تبدیل شده است. افزایش جمعیت شهری، رشد سریع صنایع، گسترش حملونقل موتوری و تغییرات اقلیمی، موجب شدهاند که کیفیت هوا در بسیاری از کلانشهرها به سطحی خطرناک برسد. پیامدهای این بحران نهتنها شامل بیماریهای تنفسی و قلبیعروقی است، بلکه بر بهرهوری اقتصادی، کیفیت زندگی و پایداری اکوسیستمهای شهری نیز اثر میگذارد. از همین رو، شهرهای مختلف جهان به دنبال راهکارهای نوآورانه برای مقابله با این معضل هستند.
در سالهای اخیر، فناوریهای نوین همچون برجهای تصفیه هوای شهری، درختان مصنوعی زیستی و سامانههای هوشمند پایش و پالایش ذرات معلق، بهعنوان مکملی برای سیاستهای سنتی کاهش انتشار آلایندهها مطرح شدهاند. این فناوریها با هدف ایجاد مناطق پاکیزه در نقاط پرترافیک یا آلوده، کاهش ذرات معلق پیام ۲.۵ و پیام ۱۰ و افزایش آگاهی عمومی طراحی شدهاند. هرچند بسیاری از کارشناسان تأکید دارند که این اقدامات جایگزین سیاستهای کلان کاهش انتشار نیستند، اما تجربههای جهانی نشان میدهد که میتوانند بهعنوان بخشی از راهبرد سلامتمحور شهری، اثرات ملموسی بر کیفیت زندگی شهروندان داشته باشند.

جایپور؛ برجهای تصفیه هوای عظیم در قلب ترافیک
شهر جایپور در هند با مشکل جدی آلودگی ناشی از ترافیک و گردوغبار زمستانی روبهرو است و برای مقابله با این بحران، برجهای تصفیه هوا را در نقاط پرترافیک نصب کرده است. این برجها با ترکیب فیلتراسیون مکانیکی و رسوبدهی الکترواستاتیک، ذرات معلق پیام ۲.۵ و پیام ۱۰ را جذب میکنند. هوای آلوده توسط مکندههای پرقدرت وارد برج میشود و پس از عبور از فیلترهای چندمرحلهای هپا(فیلتر هوای ذرات با کارایی بالا، HEPA ) و کربن فعال، بهصورت پاکیزه به محیط بازگردانده میشود. فیلتر هپا نوعی فیلتر مکانیکی با راندمان بسیار بالا محسوب میشود که میتواند ۹۹.۹۷ درصد ذرات معلق با قطر ۰.۳ میکرون را از هوا حذف کند.
پاریس؛ تصفیهکنندههای پیادهروها و مبلمان شهری
پاریس بهعنوان یکی از پیشگامان نوآوری در مدیریت کیفیت هوا، پروژهای پایلوت را اجرا کرده است که در آن تصفیهکنندههای هوای تعبیهشده در کف پیادهروها و نیمکتهای شهری مورد استفاده قرار میگیرند. این سامانهها با هدف ایجاد «زونهای پاک» در سطحی طراحی شدهاند که عابران بیشترین تماس را با آلایندهها دارند. برخلاف برجهای بزرگ یا سازههای خزهای، این فناوری تمرکز خود را بر لایههای نزدیک به سطح زمین گذاشته است که غلظت آلایندههای ناشی از ترافیک موتوری بیشترین اثر را بر سلامت شهروندان دارد.
داکا؛ پایلوت تصفیه صنعتی در شرایط بحرانی
داکا، پایتخت بنگلادش، یکی از آلودهترین شهرهای جهان است که میانگین ذرات پیام ۲.۵ آن در سال ۲۰۲۳ حدود ۹۲ میکروگرم بر مترمکعب، یعنی ۱۸ برابر حد مجاز سازمان جهانی بهداشت گزارش شد. برای مقابله با این وضعیت، شهرداری شمال داکا برنامهای برای نصب ۲۵ تا ۳۰ دستگاه تصفیه صنعتی در فضاهای عمومی آغاز کرده است. هر دستگاه با هزینهای حدود ۴۲ تا ۵۰ هزار دلار، معادل ظرفیت تصفیه ۸۰ درخت طبیعی معرفی میشود.
اسلو؛ پیشگام درختان مصنوعی
اسلو نخستین شهری بود که فناوری CityTree را بهکار گرفت. این سازهها با ارتفاع حدود چهار متر و عرض سه متر، از دیوارههای پوشیده از خزه فرشی تشکیل شدهاند که توانایی جذب ذرات ریز و اکسیدهای نیتروژن را دارند. هر سازه معادل ۲۷۵ درخت طبیعی در شرایط آزمایشگاهی معرفی میشود و روزانه حدود ۲۵۰ گرم ذرات را جذب میکند.
هنگکنگ؛ ترکیب درختان مصنوعی و تصفیهکنندههای جادهای
هنگکنگ بهعنوان یکی از متراکمترین شهرهای جهان، با پدیده «خیاباندره» روبهرو است که ساختمانهای بلند در دو سوی خیابان، جریان هوا را محدود میکنند و آلایندههای ناشی از خودروها در سطح زمین محبوس میشوند. برای مقابله با این وضعیت، شهرداری هنگکنگ پروژهای پایلوت را آغاز کرده است که در آن تصفیهکنندههای جادهای مجهز به فنهای محوری و رسوبدهندههای الکترواستاتیک در مسیرهای پرترافیک نصب شدهاند. این دستگاهها با مکش مستقیم آلایندهها از لایههای پایین خیابان، توانستهاند بین ۲۰ تا ۵۰ درصد کاهش ذرات معلق در محدودههای آزمایشی ایجاد کنند.
روتردام؛ برجهای مکنده دود
روتردام در هلند میزبان برجهای مکنده دود است که با ارتفاع ۷ متر، همانند جاروبرقیهای عظیم عمل کرده و با استفاده از یونیزاسیون مثبت، ذرات معلق را جذب میکنند. هوای آلوده وارد برج میشود و پس از بارگیری الکتریکی ذرات، آنها به صفحات زمینشده جذب میشوند.
پسماند شهری چگونه به ناجی اقلیم تبدیل میشود
شهرهای بزرگ جهان در سالهای اخیر برای پاکتر، خنکتر و مقاومتر شدن در برابر تغییرات اقلیمی وارد رقابتی جدی شدهاند. با این حال بسیاری از اقدامات فعلی تنها بر حل یک مشکل متمرکز هستند. پژوهشی جدید نشان میدهد که استفاده از مادهای ساده و کمهزینه به نام زیستزغال یا بیوچار میتواند پاسخی چندمنظوره برای چالشهای زیستمحیطی شهرها باشد.
بیوچار از حرارت دادن پسماندهای آلی در محیطی کماکسیژن به وجود میآید و این فرایند موجب میشود کربن به شکلی پایدار برای دههها یا حتی قرنها در ساختاری متخلخل باقی بماند. این ماده را میتوان در بخشهای مختلف شهری، از کفپوشهای آسفالتی گرفته تا گلدانها، پارکها و خاک زمینهای کشاورزی شهری به کار گرفت. پژوهشگران با بررسی پروژههایی در نیویورک، سنگاپور، پکن، توکیو و اسکندریه نشان دادهاند که چگونه میتوان زیستزغال را به بخشی از زندگی روزمره شهرها تبدیل کرد.

زیستزغال در اصل محصولی چرخهای است. بقایای کشاورزی، پسماندهای سبز، ضایعات غذایی و حتی برخی پسماندهای صنعتی مواد اولیه آن هستند. این ماده غنی از کربن میتواند در کاهش گازهای گلخانهای نقش مهمی داشته باشد، زیرا به جای آنکه پسماندهای آلی در محل دفن زباله تجزیه شوند و متان آزاد کنند، کربن حاصل در ساختاری امن محبوس میشود.
در حوزه حملونقل شهری، بیوچار میتواند به کاهش آلودگی ناشی از آسفالت کمک کند. هنگامی که دما بالا میرود، سطح آسفالت ترکیبات آلی فراری آزاد میکند که به آلودگی هوا و بیماریهای تنفسی منجر میشود. مطالعات نشان دادهاند افزودن بیوچار به ترکیبات آسفالتی میتواند تا ۷۶ درصد از این آلایندهها را جذب کند و عمر روسازی را نیز افزایش دهد.
در بخش ساختوساز، ترکیب بیوچار با سیمان و بتن موجب واکنشهایی میشود که دیاکسیدکربن را داخل ساختار بتن محبوس میکنند. این کار سازهها را مقاومتر و در برابر ترکخوردگی و رطوبت پایدارتر میکند. در نتیجه ساختمانها و پلها علاوهبر عملکرد سازهای، به مخازنی برای ذخیره بلندمدت کربن تبدیل میشوند.
در زمینه خاک و کشاورزی شهری، خاکهای سفت و فقیر از مواد مغذی با افزودن بیوچار حاصلخیزتر میشوند. ساختار لانهزنبوری این ماده جریان هوا، نگهداری آب و رشد میکروارگانیسمها را بهبود میدهد. آزمایشها نشان دادهاند ترکیب بیوچار با کمپوست میتواند بازده محصولات را تا ۵۰ درصد افزایش دهد. این ویژگی برای مزارع شهری، درختان خیابانی و فضاهای سبز کوچک بسیار ارزشمند است، زیرا موجب کاهش نیاز به آبیاری و کود میشود.

در حوزه تصفیه آب نیز زیستزغال مادهای مؤثر است. سطح فعال آن توانایی جذب فلزات سنگین، رنگها و آلایندههای نوظهور همچون ترکیبات PFAS را دارد. بعضی آزمایشها نشان دادهاند فیلترهای بیوچار میتواند تا ۹۵ درصد از آلایندههای رنگی و بیش از ۷۰ درصد از سرب محلول را حذف کنند. همچنین افزودن مقدار کمی از این ماده به سامانههای تولید گاز زیستی میتواند تولید متان را بیش از ۲۷ درصد افزایش دهد.
شهرهایی همچون نیویورک، سنگاپور، پکن، توکیو و اسکندریه نمونههایی از کاربرد عملی زیستزغال را به نمایش گذاشتهاند. در نیویورک، خاکهای دارای بیوچار زیر درختان خیابانی به بهبود نفوذ آب و دوام گیاهان کمک کردهاند. سنگاپور از آن در بامهای سبز برای تعدیل دما و تصفیه روانآب استفاده میکند. در پکن و توکیو پروژههای تبدیل زباله به زیستزغال برای کاهش فشار بر محلهای دفن زباله در حال اجراست و در اسکندریه این ماده برای بهبود بهرهوری آبیاری و احیای خاکهای فرسوده آزموده میشود.
حملونقل جهان وارد عصر بدون دود میشود
بحران تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا در دهههای اخیر، دولتها و شهرهای بزرگ جهان را به سمت بازنگری در سیاستهای حملونقل سوق داده است. بخش حملونقل یکی از بزرگترین منابع آلودگی در جهان است و سهم قابلتوجهی در انتشار گازهای گلخانهای دارد. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، این بخش حدود ۲۳ درصد از کل انتشار دیاکسیدکربن ناشی از مصرف انرژی را به خود اختصاص میدهد. خودروهای بنزینی و دیزلی نهتنها دیاکسیدکربن منتشر میکنند، بلکه ذرات معلق و اکسیدهای نیتروژن را نیز وارد هوا میکنند که بهطور مستقیم با بیماریهای تنفسی و قلبی در ارتباط هستند.
سهم حملونقل جادهای از آلودگی هوا در شهرهای بزرگ گاهی به بیش از ۷۰ درصد میرسد و همین امر کیفیت زندگی شهروندان را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. خودروهای برقی و حملونقل پاک میتوانند این روند را تغییر دهند. خودروهای تمامبرقی در زمان استفاده هیچ آلایندهای منتشر نمیکنند و در صورت تأمین برق از منابع تجدیدپذیر، میزان انتشار کربن آنها در کل چرخه عمر بهطور چشمگیری کاهش پیدا میکند. مطالعات نشان دادهاند که جایگزینی خودروهای برقی با خودروهای بنزینی میتواند تا ۵۰ درصد از انتشار گازهای گلخانهای در طول عمر خودرو بکاهد.

کاهش آلودگی صوتی یکی دیگر از مزایای مهم حملونقل برقی است؛ کاهش سروصدا تأثیر مثبتی بر سلامت روانی شهروندان دارد. بر اساس گزارشهای سازمان جهانی بهداشت، قرار گرفتن طولانیمدت در معرض صدای بالاتر از ۵۵ دسیبل در محیطهای شهری میتواند خطر ابتلاء به بیماریهای قلبی، فشار خون بالا و اختلالات خواب را افزایش دهد. در بسیاری از کلانشهرها، ترافیک جادهای و خودروهای بنزینی و دیزلی اصلیترین منبع این آلودگی صوتی است.
خودروهای برقی بهدلیل ساختار سادهتر موتور و نبود فرایند احتراق، صدای بسیار کمتری تولید میکنند. مطالعات انجامشده در اروپا نشان دادهاند که جایگزینی ناوگان حملونقل شهری با خودروهای برقی میتواند سطح صدای خیابانها را بین سه تا پنج دسیبل کاهش دهد و در محیطهای پرجمعیت تأثیر بزرگی بر سلامت عمومی داشته باشد.
استفاده از خودروهای برقی به معنای کاهش هزینههای سوخت و صرفهجویی در هزینههای درمانی ناشی از بیماریهای مرتبط با آلودگی هواست. به همین دلیل، بسیاری از شهرهای پیشروی جهان سرمایهگذاری گستردهای در زیرساختهای شارژ و توسعه ناوگان حملونقل برقی انجام دادهاند تا آیندهای سالمتر و پایدارتر برای شهروندان خود رقم بزنند.

اسلو؛ آزمایشگاه جهانی حملونقل برقی
اسلو، پایتخت نروژ، نهتنها در سطح اروپا بلکه در مقیاس جهانی بهعنوان پیشگام حملونقل برقی شناخته میشود. این شهر توانسته با ترکیب سیاستهای حمایتی، زیرساختهای پیشرفته و فرهنگ عمومی سازگار با محیط زیست، مدلی منحصربهفرد برای گذار از خودروهای احتراق داخلی به خودروهای برقی ارائه دهد. بر اساس آمار گزارششده، بیش از ۸۰ درصد خودروهای جدید فروختهشده در اسلو برقی هستند که نشاندهنده موفقیت سیاستهای دولتی و پذیرش اجتماعی گسترده است.
آمستردام؛ همزیستی دوچرخه و خودروهای برقی
آمستردام، پایتخت هلند، سالهاست بهعنوان شهری پیشرو در حملونقل پایدار شناخته میشود. خیابانهای باریک و فرهنگ دیرینه دوچرخهسواری، این شهر را به یکی از نمونههای موفق در کاهش وابستگی به خودروهای شخصی تبدیل کرده است. شهرداری آمستردام در دهه اخیر گامهای جدیتری برای مقابله با آلودگی هوا برداشته و تمرکز ویژهای بر توسعه حملونقل برقی داشته است. سیاستهای سختگیرانهای برای محدود کردن خودروهای دیزلی و بنزینی اعمال شده و هدفگذاری شده که تا سال ۲۰۳۰ فقط خودروهای بدون آلایندگی اجازه ورود به مرکز شهر را داشته باشند.
شانگهای؛ موتور محرک انقلاب سبز چین
شانگهای با تراکم جمعیتی بالا و سابقه طولانی در آلودگی هوا، نیاز فوری به تغییر الگوهای حملونقل داشت. دولت چین با تمرکز بر این کلانشهر، سرمایهگذاری عظیمی در صنعت خودروهای برقی انجام داد. بر اساس گزارشهای رسمی، چین حدود ۶۵ درصد کل ایستگاههای شارژ عمومی جهان را در اختیار دارد که بخش قابلتوجهی از این زیرساختها در شانگهای مستقر است. تا ژوئیه ۲۰۲۵، چین در مجموع حدود ۱۶.۷ میلیون ایستگاه شارژ خودرو برقی داشته و از این تعداد، شانگهای بهتنهایی بیش از ۶۰۵ هزار ایستگاه شارژ را در اختیار دارد که شامل صدها مرکز شارژ سریع و بیش از ۲۵۰ هاب شارژ فوقسریع است.
توکیو؛ پیشگام حملونقل ترکیبی و فناوریهای پاک
توکیو بهعنوان یکی از بزرگترین کلانشهرهای جهان، رویکردی چندلایه و ترکیبی در زمینه حملونقل پایدار به کار گرفته است. این شهر نهتنها بر خودروهای تمامبرقی تمرکز دارد، بلکه سرمایهگذاری گستردهای در فناوریهای هیبریدی و هیدروژنی انجام داده است. شرکتهای بزرگ خودروسازی ژاپن همچون تویوتا و نیسان، با توسعه خودروهای هیبریدی پیشرفته و خودروهای سلول سوختی هیدروژنی، نقشی کلیدی در این تحول ایفا میکنند. بهعنوان مثال، تویوتا مدل «میرای» را بهعنوان یکی از نخستین خودروهای هیدروژنی جهان عرضه کرده و نیسان نیز با سری «Leaf» توانسته بازار خودروهای تمامبرقی را در ژاپن و جهان گسترش دهد.
کشورهایی که آب شیرشان از آب معدنی هم سالمتر است
سفر به کشورهایی که دارای آب لولهکشی قابل نوشیدن هستند، تجربهای متفاوت و نوآورانه برای مسافران محسوب میشود که علاوهبر صرفهجویی در هزینهها، به کاهش آلودگی پلاستیکی نیز کمک شایانی میکند. در کشورهایی که آب شهری برای نوشیدن امن نیست، مسافران ناچارند به خرید آب معدنی روی آورند که این مسئله علاوهبر افزایش هزینهها، مشکلاتی همچون انباشت بطریها و جستوجوی مکرر برای برندهای معتبر را به همراه دارد، اما در بعضی مقصدهای گردشگری، کیفیت آب به حدی بالاست که میتوان بدون نگرانی و تردید، بطریهای آب را مستقیم از شیر آب پر کرد و از سفری راحتتر و ارزانتر بهرهمند شد.
کشورهایی که در شاخص عملکرد محیط زیستی (EPI) از لحاظ کیفیت آب آشامیدنی و بهداشت، امتیاز بالایی دارند، دارای زیرساختهای پیشرفتهای هستند که کیفیت و پاکیزگی آب را در سراسر اماکن عمومی و خصوصی تضمین میکند. این موضوع بهویژه برای مسافرانی که میخواهند از مصرف بطریهای پلاستیکی اجتناب کنند، بسیار اهمیت دارد زیرا استفاده از بطریهای آب چندبار مصرف، همراهی مطمئن و اقتصادی در سفر آنها خواهد بود.

از کشورهای مطرح در این زمینه میتوان به فنلاند اشاره کرد که با برخورداری از منابع طبیعی تصفیهشده و قوانین سختگیرانه، آب بسیار پاک و تازهای را از طریق شیر آب در اختیار شهروندان و مسافران قرار میدهد. ایسلند نیز بهدلیل وجود چشمههای طبیعی و سیستم تصفیه آب که گلولههای آتشفشانی را بهعنوان فیلتر طبیعی به کار میگیرد، آب آشامیدنی بسیار سالم و مطلوبی دارد.
در سوئیس، آب مصرفی از چشمهها و منابع زیرزمینی محافظتشده تأمین میشود و در شهرهایی همچون زوریخ، ژنو و برن صدها شیر آب عمومی در دسترس است که آب با کیفیت و سالم ارائه میدهند. انگلستان نیز با استانداردهای ملی بالا، امکان نوشیدن آب شیر را در سراسر مناطق کشور فراهم کرده و به همین دلیل خرید آب بستهبندی شده در این کشورها بسیار نادر است.
نروژ با منابع آب کوهستانی محافظتشده و سیستم توزیع پیشرفته در تمام شهرها و روستاها، شرایطی فراهم کرده است که مسافران بتوانند به آسانی بطریهای آب خود را پر کنند. هلند نیز با سیستم مدیریتی بینظیر آب و آزمایشهای مکرر، یکی از پاکترین آبهای اروپایی را عرضه میکند که در رستورانها، هتلها و نقاط عمومی قابل دسترسی است.
سالوتوژنیک؛ رویکرد جدید مدیریت آب در شهرهای خشک
چالش جهانی تأمین غذای پایدار در کنار ضرورت حفاظت از منابع طبیعی، موجی از نوآوری و تحول فناوری همچون سامانههای آبیاری هوشمند را در بخش کشاورزی ایجاد کرده است.، سامانههای آبیاری هوشمند با بهرهگیری از فناوریهای نوین ارتباطی، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و رباتیک، امکان مدیریت دقیق و بهینه مصرف آب را فراهم میسازند و از هدررفت منابع جلوگیری میکنند.
مفهوم «سالوتوژنز» یا «سلامتمحوری» که در علوم سلامت به معنای تمرکز بر عوامل ارتقای رفاه و سلامت شناخته میشود، در حوزه کشاورزی نیز کاربردهایی پیدا کرده است. در این رویکرد، هدف تنها پیشگیری از بحرانهایی همچون کمبود آب یا شکست محصول نیست، بلکه ایجاد اکوسیستمهای مقاوم، کارآمد و پایدار است که بتوانند در برابر تغییرات اقلیمی و فشارهای محیطی تابآوری بیشتری نشان دهند.

گذار به رویکرد سالوتوژنیک
کشاورزی بهعنوان بزرگترین مصرفکننده آب شیرین جهان، فشار زیادی بر منابع طبیعی وارد میکند. روشهای سنتی همچون آبیاری سطحی کارایی پایینی دارند و موجب هدررفت گسترده آب میشوند. در این شرایط، رویکرد «سالوتوژنیک» یا سلامتزایی در کشاورزی مطرح شده است که هدف آن تنها جلوگیری از بحران نیست، بلکه ارتقای سلامت کلی اکوسیستم کشاورزی است. این سامانهها با بهرهگیری از فناوریهای نوین، مصرف آب را کاهش میدهند، کیفیت خاک و سلامت محصولات را ارتقا میدهند، نیاز به نیروی کار را کم میکنند و مقاومت محصولات در برابر تغییرات اقلیمی را افزایش میدهند.
سامانههای کشاورزی سلامتمحور با استفاده از دادههای لحظهای، الگوریتمهای پیشبین و ابزارهای خودکار، شرایط رشد بهینه را برای گیاهان فراهم میکنند و به کشاورزان امکان میدهند تصمیمات مبتنی بر داده بگیرند. کشاورزی در رویکرد سالوتوژنیک از یک فعالیت واکنشی و پرریسک به فرایندی هوشمند، پایدار و سلامتزا تبدیل میشود که در کنار تضمین امنیت غذایی، رفاه اجتماعی و زیستمحیطی را ارتقا میدهد.
رباتهای آبیاری مجهز به الگوریتمهای هوشمند مسیریابی توانستهاند با توجه به شدت خشکسالی، موانع محیطی و شرایط متغیر اقلیمی، آبیاری دقیق و هدفمند انجام دهند. این رباتها با قابلیت سازگاری بالا، نیاز به نیروی کار انسانی را کاهش میدهند و ایمنی و سلامت کارگران را ارتقا میبخشند. مدلهای یادگیری عمیق و هچارچوبهای کنترل پیشبین امکان برنامهریزی آبیاری را بر اساس دادههای تاریخی و لحظهای فراهم کردهاند و بدین ترتیب مصرف آب و انرژی بهینه میشود.
پرت؛ پیشگام بازچرخانی آب برای آبیاری پایدار
شهر پرت در غرب استرالیا بهدلیل کاهش شدید بارندگی و افت سطح آبهای زیرزمینی، یکی از نخستین شهرهایی است که بهطور جدی به بازیافت و مدیریت هوشمند آب روی آورد. طرح «تجدید آب زیرزمینی» که در این شهر اجرا شده، نمونهای پیشرفته از تلفیق فناوریهای نوین با سیاستگذاری پایدار است. در این طرح، فاضلاب شهری پس از تصفیه اولیه وارد چرخهای چندمرحلهای شامل فیلتراسیون غشایی برای حذف ذرات معلق، اسمز معکوس برای جداسازی نمکها و ترکیبات آلی و ضدعفونی پیشرفته با اشعه فرابنفش و پراکسید هیدروژن برای نابودی آلایندههای پایدار میشود. نتیجه این فرایند، آب با کیفیتی فراتر از استانداردهای جهانی است که به سفرههای زیرزمینی تزریق میشود.
بارسلونا و کشاورزی سلامتمحور
بارسلونا بهعنوان یکی از شهرهای پیشرو در منطقه مدیترانه، سرمایهگذاری گستردهای در حوزه بازچرخانی و استفاده پایدار از منابع آبی انجام داده است. این شهر با بهرهگیری از مجموعهای از تصفیهخانههای پیشرفته همچون «بسوس» و «یوبروگات»، توانسته است حجم قابلتوجهی از فاضلاب شهری را به آب بازیافتی تبدیل کند. در این تأسیسات، فرایندهای چندمرحلهای شامل تصفیه زیستی ثانویه برای حذف مواد آلی، میکروفیلتراسیون برای جداسازی ذرات ریز، اسمز معکوس برای حذف نمکها و آلایندههای پایدار و در نهایت ضدعفونی پیشرفته با اشعه فرابنفش و پراکسید هیدروژن به کار گرفته میشود. نتیجه این چرخه، تولید آب با کیفیتی فراتر از استانداردهای جهانی است که قابلیت استفاده در کشاورزی، فضای سبز شهری و پروژههای زیستمحیطی را دارد.
ریاض، بازچرخانی آب و آبیاری هوشمند در مسیر سلامتزایی
ریاض بهعنوان یکی از بزرگترین شهرهای خاورمیانه، سالهاست با بحران کمبود آب دستوپنجه نرم میکند. اقلیم خشک، رشد سریع جمعیت و توسعه شهری فشار زیادی بر منابع محدود آب وارد کرده و همین امر موجب شده است مدیریت پایدار آب به اولویت نخست سیاستگذاران این شهر تبدیل شود. بازچرخانی آب و پروژههای آبیاری هوشمند جایگاه ویژهای در راهبردهای شهری ریاض دارند.

آشتی سیاستگذاری طراحی شهری با سلامت مردم
شهرهای سلامتمحور یا سالوتوژنیک رویکردی نوین در طراحی شهری است که هدف اصلی آن ارتقای سلامت و رفاه شهروندان است. این رویکرد بر پایه نظریه سلامتزایی آنتونوسکی بنا شده است که بر مفهوم «انسجام» تأکید دارد و معتقد است محیط شهری باید برای شهروندان قابل فهم، قابل مدیریت و معنادار باشد. در این چهارچوب، طراحی شهری نهتنها به کاهش آلودگی و ارتقای کیفیت هوا کمک میکند، بلکه با ایجاد فضاهای سبز، مسیرهای پیادهروی و زیرساختهای پایدار، احساس تعلق و آرامش را در زندگی روزمره تقویت میکند.
شهرهای سلامتمحور با بهرهگیری از زیرساختهای سبز همچون کاشت درختان، دیوارهای سبز و پرچینها، به جذب آلایندهها و تغییر جریان هوا در بافت شهری کمک میکنند، همچنین با ایجاد «واحههای سبز» یا مناطق آرام با تهویه کند، همچون پارکها و میدانهای پیادهمحور که منابع آلاینده داخلی ندارند، نقش فیلتر طبیعی هوا را ایفا میکنند. ترکیب اقدامات کاهش آلودگی صوتی با بهبود کیفیت هوا، طراحی انرژیکارآمد ساختمانها و توسعه شبکههای حملونقل فعال همچون پیادهروی و دوچرخهسواری نیز در این چهارچوب اهمیت دارد. مدیریت هوشمند پسماند و استفاده از فناوریهای پایدار، تکمیلکننده این راهبردهاست و همه این اقدامات در کنار هم به ارتقای سلامت عمومی و کیفیت زندگی شهری منجر میشوند.
بارسلونا؛ سوپربلاکها و بازپسگیری فضاهای شهری
بارسلونا از سال ۲۰۱۶ طرح «سوپربلاکها» را بهعنوان یکی از مهمترین نوآوریهای شهری خود آغاز کرد که بهسرعت توجه جهانیان را به خود جلب کرد و به الگویی برای بازاندیشی در مفهوم شهر تبدیل شد. در این طرح، محلهها به خوشههایی از ۹ تا ۱۲ بلوک تقسیم شدهاند و تردد خودروها، موتورسیکلتها و اتوبوسهای غیربرقی در خیابانهای داخلی بهشدت محدود است. اولویت در طراحی خیابانها با عابران پیاده، دوچرخهسواران و فضاهای سبز است. این تغییر ساختاری موجب شده است خیابانهای داخلی از مسیرهای پرخطر به فضاهایی آرام و امن برای زندگی اجتماعی تبدیل شوند، در حالی که خودروها به خیابانهای پیرامونی هدایت میشوند و نظم تازهای در جریان ترافیک شهری شکل میگیرد.
سئول؛ برنامه جامع کنترل کیفیت هوا
سئول با اجرای «برنامه جامع کنترل کیفیت هوا» توانسته است سطح ذرات معلق پیام ۲.۵ را در سال ۲۰۲۱ به رکورد ۲۰ میکروگرم بر مترمکعب برساند. این برنامه بر اساس «قانون ویژه بهبود کیفیت هوا در منطقه کلانشهری سئول» تدوین شده و شامل مجموعهای از اقدامات در حوزه منابع ثابت و متحرک است. نخستین برنامه جامع از سال ۲۰۰۵ آغاز شد و طی سالهای بعد با اصلاحات و طرحهای جدید همچون «طرح جامع مدیریت ذرات ریز» ادامه پیدا کرد.
بنگلور؛ خیابانهای بدون خودرو برای هوای پاک
بنگلور بهعنوان یکی از کلانشهرهای پرجمعیت هند، در سالهای اخیر با چالش جدی آلودگی هوا روبهرو است. برای مقابله با این مشکل، مدیریت شهری سیاستی نوآورانه تحت عنوان «پیادهراهسازی خیابانهای پرترافیک» را در روزهای پایانی هفته اجرا کرده است. بر اساس این طرح، از عصر جمعه تا شب یکشنبه ورود خودروها به خیابانهای شلوغی همچون چرچ استریت، بریگید رود و کامرشال استریت ممنوع میشود. این اقدام به کاهش ترافیک و آلودگی کمک کرده و فضا را برای عابران پیاده، دوچرخهسواران و برگزاری رویدادهای اجتماعی آزاد کرده است. خیابانها در این بازه زمانی به محل برگزاری بازارهای محلی، جشنوارههای فرهنگی و فعالیتهای اجتماعی تبدیل میشوند و بهنوعی نقش میدانهای عمومی را ایفا میکنند.
بهبود هوای فضاهای عمومی شهری با ابداع جدید
دو طراح جوان در سوئیس نوعی آجر مبتنیبر خاک رس ساختهاند که میتواند هوای فضاهای شهری همچون ایستگاههای اتوبوس، حیاط مدارس و میدانها را بدون نیاز به برق خنک کند. این طرح پاسخی نو به موجهای گرمای طولانی و خطرناک تابستانی در شهرهای امروزی است و هدف اصلی آن، حمایت از افرادی است که ناچارند زمان زیادی را در محیطهای بیرونی بگذرانند؛ افرادی که بیرون کار میکنند، مدام در رفتوآمد هستند یا مجبورند زمانهای طولانی منتظر وسیلهنقلیه خود باشند، حتی زمانی که دما به اوج میرسد. این پروژه حاصل کار دانشجویان کارشناسی طراحی صنعتی در دانشگاه هنر زوریخ (ZHDK) است؛ جایی که دانشجویان تشویق میشوند تا اشیای معمولی شهری را بازطراحی کنند تا در برابر تغییرات جوی شدید، عملکرد بهتری داشته باشند.
تحقیقات ماهوارهای نشان میدهد که سطح شهرها در روزهای تابستانی میتواند بین ۱۰ تا ۱۵ درجه سانتیگراد گرمتر از زمینهای اطراف باشد. سطوح تیره همچون آسفالت و سقفهای بتنی گرما را جذب میکنند و سپس بازتاب میدهند، پدیدهای که به آن جزیره گرمایی شهری میگویند. اما دو دانشجوی جوان سوئیسی، این چالش بزرگ را به راهحلی کوچک و قابل لمس تبدیل کردهاند و مجموعهای آجری مبتنیبر خاک رس متخلخل ساختهاند که آب را جذب و بهصورت طبیعی تبخیر میکند. جریان هوا درون کانالهای خیس این آجر حرکت و با فرایند خنکسازی تبخیری، دمای هوا را تا ۹ درجه سانتیگراد کاهش میدهد.
درون هر واحد، آب از یک مخزن کوچک به گردش درمیآید و میتواند با آب باران یا لولههای شهری دوباره پر شود. این سیستم با یک پنکه خورشیدی کوچک کار میکند و به برق شبکه نیاز ندارد. آجرها میتوانند بهصورت جداگانه یا به شکل دیوار و سازههای ماژولار در کنار هم قرار گیرند و در مکانهایی همچون ایستگاهها یا حیاط مدارس نصب شوند.

پژوهشهای مهندسی پیشین از هند تا آفریقا نشان دادهاند که خاک رس مرطوب میتواند دمای هوا را تا چند درجه کاهش دهد. این فناوری ساده، الهامگرفته از خنککنندههای سنتی سفالی است که در مناطق گرم برای نگهداری مواد غذایی بدون برق به کار میرفت.
طرح حاضر نیز از همین سنت الهام گرفته و طراحی آن بر پایه الگوهای طبیعی همچون کاکتوسها و تپههای موریانه شکل گرفته است تا تعادلی میان سایه، تهویه و تبخیر ایجاد کند. این بلوکها به شکل دیواری کوتاه طراحی شدهاند تا مردم بتوانند هنگام انتظار تکیه دهند و همزمان از هوای خنک اطراف بهرهمند شوند. انحناهای سطح آن نیز فضاهای سایهدار کوچکی ایجاد و به عبور جریان هوا از درون سازه کمک میکند.
اهمیت خنکسازی غیرفعال در شهرهای امروزی رو به افزایش است، زیرا گرمای تابستان تهدیدی جدی برای افرادی است که به سیستم تهویه مکانیکی دسترسی ندارند. آجرهای یادشده با تکیه بر مواد طبیعی چون خاک رس، آب و انرژی خورشیدی، راهکاری پایدار و کمهزینه برای کاهش دمای موضعی در محیطهای شهری به شمار میروند.
پژوهشها نشان میدهد که استفاده از چنین سامانههایی میتواند به طراحی معماری و برنامهریزی شهری آینده جهت دهد؛ یعنی ترکیب مهندسی، هنر و سلامت عمومی برای ساخت فضاهایی که در برابر گرما مقاومتر باشند. اگر این فناوری حمایت شود و توسعه پیدا کند، سازههای آجری خنککننده میتوانند به بخش جداییناپذیر شهرهای گرم تبدیل شوند و آسایش واقعی را به مردم در شرایط آبوهوایی دشوار برگردانند.

چگونه جابهجایی هوشمند، شهرهای آینده را شکل میدهد؟
در دهههای پیشین، مفهوم جابهجایی در شهرهای جهان، تنها حرکت از نقطه A به و اولویت B تلقی میشد و بر کاهش ترافیک خودرو و کاهش زمان سفر نسبت داده میشد. این نگاه منجر به استفاده ناکارآمد از فضا، افزایش رفتوآمد موتوری و بروز چالشهای شهری از جمله مشکلات زیستمحیطی شد. خیابانهای شلوغ، آلودگی، استرس و دسترسی محدود به فضاهای سبز و عمومی، کیفیت زندگی ساکنان و بازدیدکنندگان را کاهش میداد. این در حالی است که امروز مدیران شهری در حال آزمایش رویکردهای نو هستند و از جابهجایی، بهعنوان محرکی برای ساخت شهرهایی سالمتر، فراگیرتر و جذابتر برای زیستن و گردشگری استفاده میکنند. در ادامه به بررسی روند ساخت شهرهای فراگیر و قابلزندگی از طریق تحرک هوشمند میپردازیم:
تبدیل فضاهای عمومی برای ایجاد شهرهایی خنکتر
مدیران شهر خنت بلژیک، راهحلهایی را در سه محله آزمایش میکنند تا اثرات شهریشدن را جبران و میزان سطحهای پوشیده شده با مصالح سخت را در فضاهای عمومی و خصوصی کاهش دهند. یکی از اصلیترین موضوعات بحثبرانگیز، توازن میان فضای پارک خودرو و فضای سبز است. در واقع، پارکینگ خیابانی، فضای باارزشی را اشغال میکند که میتواند برای ایجاد فضای سبز، زمین بازی کودکان یا مسیرهای امن پیادهروی و دوچرخهسواری استفاده شود. این موضوع علاوه بر جنبه فنی، ابعاد اجتماعی نیز دارد. این پروژه، بررسی میکند که چگونه میتوان وابستگی به پارکینگ خیابانی را کاهش داد تا از نارضایتی، پارک اشتباه و ایجاد فضای دوقطبی میان همسایگان جلوگیری شود. راهحلهای این مسئله شامل توسعه ناوگان اشتراکی خودرو، استفاده از سیستمهای پارکینگ کارآمد مانند بالابرهای پارکینگ و همکاری با کسبوکارها برای استفاده دوگانه از پارکینگهای خصوصی در زمانهای مختلف، برای مثال استفاده از پارکینگ ادارات برای ساکنان و گردشگران در عصرها یا آخر هفتهها میشود.
جابهجایی قابلدسترس برای همه در هامبورگ
جابهجایی، نقش اساسی در استقلال فردی و مشارکت اجتماعی دارد؛ اما برای بسیاری از افراد دارای ناتوانی، حملونقل عمومی همچنان دشوار و ناهماهنگ است. پروژهای که بهزودی در هامبورگ آغاز میشود، با ارائه یک اپ جامع دسترسپذیری، این مشکل را هدف قرار میدهد. این اپ به افراد دارای ناتوانیهای بینایی، شنوایی، شناختی و جسمی اجازه میدهد انواع حملونقل عمومی شهر را بهطور یکپارچه استفاده کنند.
تحرک نرم برای گردشگری پایدار
اگرچه گردشگری باعث تبادل فرهنگی و رونق اقتصادی میشود، اما باعث ایجاد ازدحام و فشار بر زیرساختها نیز میشود. شهر کویمبرا پرتغال مانند بسیاری از شهرهای میراث جهانی یونسکو، با تمرکز شدید گردشگران در مراکز تاریخی مواجه است. پروژه جدید کویمبرا با اتصال مراکز تاریخی به مسیرهای جدید پیادهروی و دوچرخهسواری که به مرکز شهر، طبیعت اطراف و جاذبههای فرهنگی منتهی میشود، در صنعت گردشگری تعادل ایجاد میکند. این کار هم ازدحام را کاهش میدهد و هم گردشگران و ساکنان را به تحرک فعال تشویق میکند.
درسهایی از شهرهای اروپایی
پروژههای خنت، بولونیا، هامبورگ، کویمبرا و راونا، نشان میدهد که رابطهای مستقیم میان جابهجایی شهری و کیفیت زندگی افراد، چه در ایجاد کریدورهای سبز و خنککننده، چه در فراگیر کردن حملونقل عمومی، و چه در مدیریت پایدار گردشگری وجود دارد. بنابراین جابهجایی را نمیتوان جدا از دیگر مسائل شهری بررسی کرد؛ بلکه باید با موضوعاتی مانند سازگاری اقلیمی، شمول اجتماعی، گردشگری و میراثفرهنگی یکپارچه شود. گام بعدی نیز برای شهرها، دنبالکردن روندهای نوظهور و ادامه آزمایشهای جسورانه و انسانمحور است. از مطالب بالا میتوان اینگونه نتیجه گرفت که زمانی که جابهجایی درست طراحی شود، میتواند یکی از قدرتمندترین نیروها برای ساخت شهرهایی پایدار، قابلزندگی، فراگیر و الهامبخش فراهم شود.
حق به شهر؛ تلاش شهرهای جهان برای عدالت فضایی
مفهوم «حق به شهر» نخستین بار توسط فیلسوف فرانسوی هانری لوفور در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. او معتقد بود که شهر نباید فقط بهعنوان یک فضای مصرفی و خدماتی دیده شود، بلکه باید عرصهای برای زندگی جمعی، مشارکت اجتماعی و دسترسی برابر به منابع باشد. در جهان امروز که بیش از ۵۵ درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند، این مفهوم بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است. عدالت فضایی به معنای توزیع عادلانه فرصتها، خدمات و منابع از حملونقل عمومی گرفته تا فضاهای سبز، آموزش، بهداشت و مسکن در سطح شهر است.
حق به شهر یعنی همه شهروندان، فارغ از طبقه اجتماعی، جنسیت یا محل سکونت، باید امکان مشارکت در تصمیمگیریهای شهری و دسترسی برابر به امکانات داشته باشند. این حق بر پایه عدالت اجتماعی و فضایی بنا شده و هدف آن ایجاد شهری انسانیتر و فراگیرتر است. یکی از ابعاد مهم حق به شهر، دسترسی برابر به فضاهای عمومی و خدمات شهری است. پارکها، خیابانها، مراکز فرهنگی و حملونقل عمومی باید برای همه گروههای جامعه قابل استفاده باشند و هیچ گروهی نباید از این امکانات محروم شود. در شهرهای فراگیر، مشارکت در فرایندهای تصمیمگیری شهری اهمیت ویژهای دارد؛ شهروندان باید بتوانند در طراحی و اجرای سیاستهای شهری نقش داشته باشند تا شهرها بازتاب واقعی نیازها و خواستههای مردم باشند.
بعد دیگر این مفهوم، عدالت فضایی در توزیع منابع است. منابع شهری همچون آموزش، بهداشت، مسکن و زیرساختها نباید در محلههای خاص متمرکز شوند، بلکه باید بهطور عادلانه در سراسر شهر توزیع شوند تا همه شهروندان از فرصتهای برابر برخوردار باشند. حفاظت از محیطزیست شهری نیز بخشی جداییناپذیر از حق به شهر است؛ چرا که کیفیت زندگی شهری بدون هوای پاک، فضای سبز و محیط سالم امکانپذیر نیست. تحقق این حق نیازمند سیاستهای هوشمندانه، مشارکت فعال شهروندان و تعهد دولتها به ایجاد شهری عادلانه، پایدار و انسانی است که در بسیاری از شهرهای پیشرو بهوضوح مشاهده میشود.

نیوکاسل؛ عدالت فضایی در یک شهر عادی
شهر نیوکاسل در شمالشرقی انگلستان نمونهای جالب از تلاش برای تحقق عدالت فضایی در یک شهر متوسط اروپایی است. برخلاف کلانشهرهایی همچون لندن یا نیویورک، نیوکاسل در نگاه نخست شهری «عادی» به نظر میرسد؛ اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که این شهر نیز با چالشهای جدی نابرابری اجتماعی و فضایی روبهروست. تفاوت امید به زندگی میان محلههای فقیر و غنی در نیوکاسل گاهی به بیش از ۱۴ سال میرسد که خود گواهی بر وجود شکافهای عمیق در دسترسی به خدمات و فرصتهاست.
پاریس؛ طرح زیستاقلیمی و تلاش برای عدالت فضایی
پاریس با تصویب «طرح زیستاقلیمی شهری» نشان داده است که عدالت فضایی را تنها در قالب بازتوزیع منابع نمیبیند، بلکه آن را با پایداری محیطی و مقابله با تغییرات اقلیمی گره میزند. این طرح که در نوامبر ۲۰۲۴ توسط شورای شهر تصویب شد، چشماندازی بلندمدت برای بازطراحی شهری تا سال ۲۰۳۵ ارائه میدهد و هدف آن ایجاد شهری عادلانهتر، سبزتر و پایدارتر است.
نیویورک؛ بازتوزیع منابع و عدالت فضایی در کلانشهر
نیویورک بهعنوان یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین شهرهای جهان، همواره با چالشهای جدی در زمینه عدالت فضایی و حق به شهر روبهرو بوده است. این کلانشهر با بیش از هشت میلیون نفر جمعیت، ترکیبی از محلههای بسیار ثروتمند و مناطق محروم را در خود جای داده که شکاف اجتماعی و فضایی میان آنها بهوضوح قابل مشاهده است. در بعضی محلهها، شهروندان به بهترین مدارس، بیمارستانها و فضاهای عمومی دسترسی دارند، در حالی که در مناطق دیگر، کمبود خدمات و زیرساختها کیفیت زندگی را بهشدت کاهش داده است. همین تضادها موجب شده است نیویورک به یکی از مهمترین میدانهای بحث درباره عدالت فضایی تبدیل شود و دولت محلی را بر آن دارد تا اقداماتی برای مقابله با این وضعیت انجام دهد.
بازارها، جشنوارهها و هنر خیابانی؛ اسلحه شهرها برای حفظ هویت
شهرها فقط مجموعهای از خیابانها، ساختمانها و زیرساختها نیستند؛ آنها موجودیتهای زندهای هستند که هویتشان از طریق فرهنگ، تاریخ و زندگی روزمره مردم شکل میگیرد. فرهنگ شهری در برابر روند جهانیشدن و یکنواختی شهرها، بهعنوان یک نیروی مقاوم عمل میکند. در این میان، محلهها نقشی اساسی در تعریف هویت شهری دارند. هر محله با جشنوارهها، هنر خیابانی، موسیقی، بازارها و فعالیتهای اجتماعی خود، بخشی از روح شهر را بازتاب میدهد. فرهنگ محلهای به شهر معنا میدهد و حس تعلق و همبستگی را در میان شهروندان تقویت میکند.
بسیاری از شهرهای جهان با فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی تلاش میکنند هویت خود را حفظ کنند و در عین حال با تغییرات جهانی سازگار شوند. این فعالیتها میتوانند از هنر خیابانی و موسیقی گرفته تا جشنوارههای سنتی و بازارهای محلی باشند.
فرهنگ شهری به عدالت فضایی مرتبط میشود؛ هنگامی که فضاهای عمومی برای فعالیتهای فرهنگی باز باشند، همه شهروندان میتوانند در آنها حضور پیدا کنند و احساس تعلق داشته باشند. این امر به کاهش شکاف اجتماعی کمک میکند و شهر را به فضایی انسانیتر تبدیل میسازد. هر یک از شهرهای مختلف سراسر مختلف جهان نمونهای متفاوت از فرهنگ شهری و هویت محلهها را ارائه میدهند و نشان میدهند که چگونه فرهنگ میتواند ضمن حفظ گذشته، آیندهای نو بسازد.

استانبول؛ بازارها و جشنوارهها حافظان هویت
استانبول شهری است که فرهنگ محلهای در آن با جشنوارهها و بازارهای سنتی معنا پیدا میکند. بازارهای قدیمی همچون «بازار بزرگ» نهتنها مکانی برای خرید و فروش هستند، بلکه فضایی اجتماعی هستند که هویت محلهها را بازتاب میدهند. جشنوارههای موسیقی خیابانی و رویدادهای فرهنگی که در محلههای تاریخی استانبول همچون «بیاوغلو» و «کادیکوی» برگزار میشوند، جلوهای زنده از تلاش شهر برای پاسداری از هویت فرهنگی در برابر موج جهانیشدن هستند.
عشقآباد؛ شهر سفید و هویت ملی در معماری
عشقآباد، پایتخت ترکمنستان، بهلطف ساختمانهای باشکوه پوشیده از مرمر سفید، لقب «شهر سفید» را به خود گرفته است. این معماری نهتنها جنبه زیباییشناختی دارد، بلکه بازتابی از هویت ملی ترکمنهاست که شکوه و استقلال خود را در فضای شهری به نمایش گذاشتهاند.
ایروان؛ میان سنت محلی و مدرنیته پساشوروی
ایروان، پایتخت ارمنستان، یکی از قدیمیترین شهرهای منطقه است که تاریخ آن به بیش از ۲۸۰۰ سال پیش بازمیگردد. پس از فروپاشی شوروی، این شهر تغییرات گستردهای را تجربه کرد؛ مرکز شهر با بناهایی همچون میدان جمهوری و خیابان شمالی به نمادهای مدرنیته و ملیگرایی تبدیل شد و بسیاری از فضاهای عمومی سنتی به مراکز تجاری خصوصی تبدیل شدند که بحثهای زیادی درباره عدالت فضایی و دسترسی عمومی برانگیخت.
بیشکک؛ میان میراث شوروی و فرهنگ بومی آسیا
بیشکک، پایتخت قرقیزستان، نمونهای جالب از شهری است که در حال بازتعریف هویت خود میان میراث شوروی و فرهنگ بومی آسیای مرکزی است. این شهر در دوران شوروی بهعنوان یک مرکز صنعتی و اداری ساخته شد و بسیاری از خیابانها، میدانها و ساختمانهای آن هنوز سبک معماری شوروی را حفظ کردهاند. در سالهای اخیر، بیشکک تلاش کرده است با بازسازی فضاهای عمومی و تقویت فرهنگ محلهای، هویت تازهای برای خود بسازد.
تفلیس؛ شهر خلاق با هویت چندلایه
تفلیس، پایتخت گرجستان، در سالهای اخیر بهعنوان «شهر خلاق» شناخته میشود و توانسته است با ترکیب میراث تاریخی و نوآوری فرهنگی، هویت چندلایهای برای خود بسازد. این عنوان فقط یک شعار نیست، بلکه بازتابی از پروژهها و رویدادهایی است که محلههای قدیمی را به کانونهای فرهنگی و اجتماعی پویا تبدیل کردهاند.
باکو؛ همزیستی شهر قدیم و مدرنیته نفتی
باکو، پایتخت آذربایجان، شهری است که گذشته و آینده را در کنار هم دارد. محله ایچریشهر (شهر قدیم) با دیوارهای تاریخی، برج دختر و کاخ شیروانشاهان بهعنوان میراث جهانی یونسکو شناخته میشود. این بخش از شهر، هویت تاریخی و فرهنگی آذربایجان را بازتاب میدهد. در مقابل، محلههای مدرن همچون خیابان نظامی و برجهای شعله، نماد مدرنیته و توسعه اقتصادی مبتنی بر نفت هستند.

رونق مینیباغچههای شهری در برنامههای نوسازی جهان
بسیاری از شهرهای دنیا با هدف کاهش دمای محیط، مدیریت بهتر روانابهای سطحی، افزایش فضاهای قابلتنفس و تقویت تابآوری شهری، برنامههای گستردهای را برای جایگزینی سطوح سخت با فضاهای سبز آغاز کردهاند. نخستین گام در این طرحها شناسایی بخشهایی از شهر است که با سنگفرشها، آسفالت یا کفپوشهای غیرضروری پوشیده شده و عملاً هیچ کارکرد مؤثری در زندگی روزمره ندارند. این سطوح پس از جمعآوری، تسطیح شده و بهتدریج با خاک، بستر مناسب و پوشش گیاهی جایگزین میشوند.
شهرداریها در بسیاری از کشورها با کاهش عرض پیادهروهای بیش از اندازه و تبدیل بخشهای کمکاربرد آن به نوارهای سبز، به ایجاد مسیرهایی برای کاشت درختان و گیاهان حاشیهای اقدام میکنند؛ مسیری که علاوه بر بهبود منظر شهری، نقش مؤثری در جذب آب باران و کاهش فشار بر شبکههای دفع آب دارد. در بعضی میدانها و فضاهای عمومی نیز بخش قابلتوجهی از سنگفرشها جمعآوری شده و به چمنزار، باغچه، باغهای بارانی و فضاهای سایهدار برای استراحت شهروندان تبدیل شده است.

افزون بر این، شهرهایی که با محدودیت جدی زمین روبهرو هستند، از گزینههای نوآورانهتری همچون استفاده از کفپوشهای نفوذپذیر، ایجاد پارکهای کوچک در زمینهای خالی و توسعه بامهای سبز بهره میبرند. این راهکارها بهویژه در مناطق پرتراکم، جایگزینی مؤثری برای سنگفرشهای بدون استفاده محسوب میشود و سطح سبز شهر را بدون نیاز به گسترش افقی افزایش میدهد.
همچنین حرکتهای مردمی و طرحهای موسوم به «دیپیو» به معنای حذف فضاهای پیادهرو در بعضی کشورها باعث شده ساکنان بهصورت داوطلبانه در حذف کفپوشهای بلااستفاده و تبدیل آنها به فضای سبز نقشآفرینی کنند. این مشارکت اجتماعی در کنار برنامهریزی رسمی مدیریت شهری، روند سبزسازی را تسریع کرده است.
کارشناسان معتقدند گسترش این سیاستها، نهتنها به زیباتر شدن بافت شهری کمک میکند، بلکه در کاهش جزایر حرارتی، تقویت تنوع زیستی، بهبود کیفیت هوا و ارتقای رفاه ساکنان شهرها نقش کلیدی دارد. به همین دلیل، بسیاری از مدیریتهای شهری قصد دارند طی سالهای آینده، پروژههای جایگزینی سطوح سخت با فضاهای سبز را به یکی از محورهای اصلی برنامههای توسعه پایدار خود تبدیل کنند.

در بارسلونا، اجرای طرح «ابرمحلهها» (Superblocks) موجب شد بخش گستردهای از خیابانهایی که پیشتر سنگفرش یا آسفالت بودند، به فضاهای سبز و پیادهمحور تبدیل شوند. در این طرح، خیابانهای داخلی محلهها از تردد خودروها خالی شده و با حذف سنگفرشهای غیرضروری، باغچهها، مسیرهای سبز، درختکاری و نیمکتهای شهری جایگزین شده است. این اقدام نهتنها سطح قابلتوجهی از فضاهای سخت شهری را کاهش داده، بلکه دما، آلودگی و سروصدا را نیز به شکل محسوسی کم کرده و کیفیت زندگی ساکنان را بالا برده است.
در نیویورک، طرحهای گسترده «خیابانهای سبز» (Green Streets) سبب شد بسیاری از فضاهای آسفالتهی جزیرهای میان تقاطعها و حاشیههای کمکاربرد خیابانها به باغچههای بارانی و فضاهای سبز تبدیل شود. در مناطقی مانند بروکلین و کوئینز، حتی پارکینگهای قدیمی که استفاده کمی داشتند، تخریب و با چمن، درختچهها و گیاهان بومی جایگزین شدند.
سنگاپور با شعار «شهر درون باغ» بسیاری از فضاهای سخت را با سبزینگی جایگزین کرده است. در پروژههای بازآفرینی شهری، سنگفرشهای اطراف مراکز خرید، محوطه مدارس و حتی فضاهای زیر بزرگراهها به باغچههای سایهدار و مسیرهای سبز تبدیل شدهاند. در خیابانهای اصلی، نوارهای آسفالت کنار مسیرهای عبوری برداشته شده است و فضای ایجادشده به کاشت درخت و ایجاد باغچههای طولی اختصاص یافت. این سیاست سبب خنکتر شدن پیادهراهها و افزایش کیفیت هوای یکی از پرتراکمترین شهرهای جهان شده است.
رشد سریع شهرهای آسیایی در پنجاه سال گذشته
در ۵۰ سال گذشته، آسیا شاهد تغییرات شگرف و بیسابقهای در فرایند شهرنشینی بوده است. این قاره بهسرعت از زمینهای روستایی و نیمهجان به مجموعهای از کلانشهرهای عظیم و گسترده تبدیل شده است که جمعیتی برابر با کشورهای کوچک را در خود جای دادهاند. امروزه شهرهایی همچون توکیو، دهلی و شانگهای نهتنها در آسیا، بلکه در جهان بزرگترین مناطق شهری به حساب میآیند و میلیونها نفر در این کلانشهرها زندگی میکنند.
توزیع جمعیت شهری در آسیا بهشدت نامتوازن است؛ مناطق ساحلی و دشتهای رودخانهای به شدت متراکم و گسترشیافته هستند، در حالی که مناطق مرکزی و کوهستانی این قاره ازجمله تبت و هیمالیا، همچنان با تراکم جمعیتی بسیار پایین باقی ماندهاند. این الگو نشاندهنده تضاد قوی بین مناطق پرجمعیت ساحلی و مناطق داخلی کمتر شهری آسیاست.
یکی از بزرگترین تحولات شهرنشینی در آسیا، رشد فوقالعاده مناطق بزرگ شهری همچون کلانشهر جاکارتا در اندونزی است که اکنون با بیش از ۳۰ میلیون نفر جمعیت، به یکی از بزرگترین مناطق شهری پیوسته جهان تبدیل شده است. این منطقه نمونهای از مهاجرتهای گسترده بهسمت قطبهای اقتصادی و صنعتی است که موجب ادغام شهرهای همجوار و شکلگیری مناطق شهری به هم پیوسته شده است. همین روند در مناطق مختلف چین از جمله دلتای رودخانه مروارید، همچنین در کریدورهای شهری مهم در هند نیز دیده میشود.

از دیگر پدیدههای شاخص در این پنج دهه، شکلگیری کمربند شهری متصل در دشتهای هند و گنگ است که از لاهور در پاکستان تا داکا در بنگلادش امتداد دارد. این ناحیه که شامل شهرهای مهمی همچون دهلی، کلکته و لاهور میشود، بهواسطه زمینهای حاصلخیز و سیستمهای بزرگ رودخانهای به یکی از پرتراکمترین کریدورهای شهری جهان تبدیل شده است.
در ردهبندی جمعیت شهرهای بزرگ آسیا، توکیو با بیش از ۳۷ میلیون نفر در صدر قرار دارد، پس از آن دهلی با حدود ۳۵ میلیون نفر و شانگهای با بیش از ۳۰ میلیون نفر قرار گرفتهاند. شهرهایی همچون داکا، پکن، بمبئی و جاکارتا نیز جمعیتی بیش از ۲۰ میلیون نفر دارند که نشاندهنده روند روبهرشد سریع شهرنشینی در کشورهای آسیایی مختلف هستند.
انقلاب در تولید آب شیرین و انرژی چین با رویکرد جدید
کارخانه نمکزدایی نوآورانهای در شهر ریزائو واقع در استان شاندونگ چین، آب شیرین فوق خالص را با هزینه بسیار پایین و به میزان تنها ۲ یوان (حدود ۰.۲۸ دلار) به ازای هر متر مکعب تولید میکند که این قیمت از هزینه آب لولهکشی شهری نیز ارزانتر است. این تأسیسات پیشرو که از منابع انرژی گرمایی اتلافی کمکیفیت کارخانههای فولاد و پتروشیمی مجاور بهره میبرد، توانسته است بیش از سه هفته بهطور مداوم و بدون وقفه فعالیت کند. فناوری بهکار رفته در این کارخانه امکان تولید هیدروژن سبز با خلوص بالا را، بدون نیاز به استفاده از روشهای نمکزدایی گران یا آب شیرین ناب، بهطور مستقیم از آب دریا فراهم میآورد.
در این سیستم یکپارچه، مدل اقتصاد چرخشی با عنوان «یک ورودی، سه خروجی» به اجرا درآمده است که چرخه منابع را بهطور کامل بسته نگه میدارد و از هدررفت جلوگیری میکند. ورودی این سیستم، آب دریاست که با گرمای اتلافی کارخانههای فولاد و پتروشیمی تأمین میشود و بهعنوان منبعی پایدار و فراوان جایگزین آب شیرین ناب شناخته شده است. خروجیها نیز هر کدام در کاربردهای خانگی، صنعتی و تولید مواد شیمیایی نقش دارند و ارزش افزوده اقتصادی فراوانی به همراه دارند.

در مدل اقتصاد چرخشی «یک ورودی، سه خروجی» این کارخانه سالانه برای هر ۸۰۰ تن آب دریای فرآوریشده، ۴۵۰ متر مکعب آب شیرین فوق خالص مناسب برای خنکسازی صنعتی یا مصرف خانگی، ۱۹۲ هزار متر مکعب هیدروژن سبز با مصرف انرژی ۴.۲ کیلووات ساعت به ازای هر متر مکعب و ۳۵۰ تن شورابه غنی از مواد معدنی جهت تولید مواد شیمیایی دریایی تولید میشود. هیدروژن تولیدشده به اندازه کافی برای سوخترسانی به ۱۰۰ اتوبوس در طول مسافت ۳۸۴۰ کیلومتر در سال استفاده میشود.
این فناوری از گرمای اتلافی کمکیفیت زیر ۱۰۰ درجه سانتیگراد بهعنوان منبع انرژی استفاده و بهطور مستقیم آب دریای نمکزداییشده را به آب فوق خالص تبدیل میکند. سپس آب فوق خالص طی فرآیند الکترولیز به هیدروژن و اکسیژن تجزیه میشود. با بهرهگیری از این سیستم، نیاز به منابع آب شیرین ناب و نمکزداییهای پرهزینه کاهش چشمگیری پیدا کرده است. الکترولیز با جریان مستقیم الکتریکی موجب جداسازی مولکولهای آب میشود و به واسطه مصرف انرژی بهینه، تولید هیدروژن سبز با خلوص بالا را ممکن میکند.
ثبت رکورد جدید شلوغترین فرودگاه جهان
فرودگاه بینالمللی چاتراپاتی شیواجی ماهاراج بمبئی (CSMIA) که بهعنوان شلوغترین فرودگاه تکبانده جهان شناخته میشود، در روز بیستویکم نوامبر ۲۰۲۵ موفق شد رکورد تازهای در عملیات پروازی ثبت کند. در این روز، همزمان با افزایش سفرهای داخلی و بینالمللی در دوره جشنوارهای، این فرودگاه توانست در مدت ۲۴ ساعت ۱۰۳۶ نشست و برخاست هواپیما را مدیریت کند. این رقم از رکورد پیشین در سال ۲۰۲۳ فراتر رفت و بار دیگر جایگاه بمبئی را در صدر هوانوردی جهان تثبیت کرد.
افزایش پروازها با رشد چشمگیر تعداد مسافران همراه بود. آمار رسمی نشان میدهد که در همان روز ۱۷۰ هزار و ۴۸۸ مسافر شامل ۱۲۱ هزار و ۵۲۷ نفر در پروازهای داخلی و نزدیک به ۴۸ هزار و ۹۶۱ نفر در پروازهای بینالمللی از این فرودگاه عبور کردند. این حجم ترافیک تنها اندکی کمتر از رکورد تاریخی ۱۷۰ هزار و ۵۱۶ مسافر در یازدهم ژانویه ۲۰۲۵ بود. عملیات پروازی نیز با توازن قابل توجهی انجام شد: حدود ۵۲۰ پرواز ورودی و ۵۱۶ پرواز خروجی که در مجموع ۷۵۵ پرواز داخلی و ۲۸۱ پرواز بینالمللی را شامل میشد.
در بخش داخلی، بیشترین تقاضا مربوط به مسیرهای پررفتوآمدی چون دهلی، بنگلور، احمدآباد، حیدرآباد و کلکته بود. در پروازهای بینالمللی نیز مقاصدی همچون دبی، ابوظبی، لندن هیترو، دوحه و جده بیشترین سهم را داشتند. این روند نشاندهنده رشد پایدار تقاضا در مسیرهای شهری و همچنین افزایش بار مسافری در ارتباطات جهانی است.

این فرودگاه علاوهبر پروازهای برنامهریزیشده، خدمات ویژهای برای جتهای خصوصی و پروازهای غیرزمانبندیشده ارائه میدهد. زیرساختهای گستردهای برای پاسخگویی به نیازهای متنوع مسافران از اینترنت رایگان، ایستگاههای شارژ، و سالنهای استراحت گرفته تا مراکز خرید، هتلهای فرودگاهی، خدمات اسپا و سرویسهای حملونقل شهری همچون تاکسیهای پیشپرداخت، اوبر و اولاً فراهم شده است. ایستگاه تاکسی داخل ترمینال با کرایه ثابت و امکان پیشپرداخت از حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ روپیه، مانع از اضافهدریافت میشوند. تاکسیهای دارای تاکسیمتر نیز در محدوده ۶۲۵ تا ۷۰۰ روپیه هزینه از مسافر دریافت میکنند. اوبر و اولاً از هر دو ترمینال سرویس میدهند و نمایش کرایه پیش از رزرو به برنامهریزی بهتر برای مسافران کمک میکند.
دستگاههای خودپرداز، صرافی و کانترهای بازگشت مالیات نیازهای مالی مسافران را پوشش میدهند. امکاناتی همچون فضاهای بازی برای خانوادهها و خدمات ویژه برای مسافران دارای محدودیتهای حرکتی نیز در این فرودگاه فراهم شده است. رکورد تازه نشست و برخاست در نوامبر ۲۰۲۵ بار دیگر نشان داد که فرودگاه بمبئی با ترکیب فناوری، مدیریت هوشمند و مشارکت گسترده ذینفعان، توانسته انبوه پروازها را به فرصتی برای تثبیت جایگاه خود در صنعت هوانوردی جهان تبدیل کند.
شهرهای بدون پول نقد؛ امنیت بیشتر یا نظارت کامل بر جیب شهروندان؟
اقتصاد دیجیتال در دهه اخیر بهسرعت در حال تغییر چهره شهرهای بزرگ جهان است. آمارهای جهانی نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۵ بیش از ۸۵ درصد تراکنشهای فروشگاهی در جهان بدون پول نقد انجام میشود و ارزش تراکنشهای دیجیتال به ۲۰.۰۹ تریلیون دلار رسیده است.
اقتصاد دیجیتال بهعنوان یکی از مهمترین تحولات قرن بیستویکم، ساختار سنتی مبادلات مالی را دگرگون کرده است. در این چهارچوب، مفهوم شهرهای بدون پول نقد بهسرعت در حال گسترش است که در آنها اسکناس و سکه جای خود را به تراکنشهای دیجیتال سریع، امن و شفاف دادهاند. این تغییر نهتنها هزینههای مدیریت مالی را کاهش داده، بلکه سطح اعتماد عمومی به سیستمهای بانکی و سرعت تعاملات اقتصادی را افزایش داده است.
بر اساس گزارشهای بینالمللی، در سال ۲۰۲۴ نزدیک به ۸۷ درصد تراکنشهای فروشگاهی در ایالات متحده و ۸۵ درصد در سطح جهانی بهصورت دیجیتال انجام شده است. پیشبینیها نشان میدهد که در سال ۲۰۲۵ ارزش تراکنشهای دیجیتال در آمریکا به ۳.۱۵ تریلیون دلار و در سطح جهانی به ۲۰.۰۹ تریلیون دلار خواهد رسید. این ارقام نشاندهنده سرعت بالای گذار از اقتصاد مبتنی بر پول نقد به اقتصاد دیجیتال هستند.

استفاده گسترده از کیفپولهای موبایلی و اپلیکیشنهای پرداخت موجب شده است دسترسی به خدمات مالی برای بخشهای وسیعتری از جامعه امکانپذیر شود. طبق آمار، بیش از ۴.۸ میلیارد نفر (حدود ۶۰ درصد جمعیت جهان) از کیفپولهای موبایلی استفاده میکنند. این تحول بهویژه در کشورهای آسیایی همچون چین، کرهجنوبی و ژاپن مشهود است؛ بهعنوان مثال، ژاپن در سال ۲۰۲۴ توانست نرخ پرداختهای بدون پول نقد را به ۴۲.۸ درصد برساند و از هدف دولتی خود پیشی بگیرد.
تراکنشهای دیجیتال با استفاده از فناوریهای رمزنگاری و سیستمهای نظارت بانکی، امکان ردیابی و کنترل دقیقتر جریانهای مالی را فراهم کردهاند. این امر علاوه بر کاهش جرایم مالی، به افزایش اعتماد عمومی به سیستمهای بانکی کمک میکند. در عین حال، چالشهایی همچون دسترسی سالمندان یا افراد بدون حساب بانکی به خدمات دیجیتال همچنان مطرح است و بسیاری از دولتها در حال طراحی راهکارهایی برای رفع این شکاف دیجیتال هستند.
حرکت به سمت شهرهای بدون پول نقد بخشی جداییناپذیر از اقتصاد دیجیتال جهانی است و بسیاری از شهرها در این مسیر پیشگامانه عمل کردهاند. آینده شهرهای بزرگ جهان بهطور فزایندهای با اقتصاد دیجیتال گره خورده و اسکناس و سکه بهسرعت جای خود را به تراکنشهای دیجیتال خواهند داد.

سنگاپور؛ پیشگام آسیا در پرداختهای دیجیتال
سنگاپور بهعنوان یکی از مراکز مالی جهان، سالهاست در مسیر دیجیتالیسازی اقتصاد حرکت میکند. دولت این کشور با راهاندازی سیستم موسوم به «PayNow» و «کد QR یکپارچه برای همه بانکها و کیفپولها (PayNow)» امکان پرداخت سریع و بینیاز از پول نقد را برای شهروندان فراهم کرده است. این سامانهها امکان انتقال پول بین بانکهای مختلف و کیفپولهای دیجیتال را تنها با شماره تلفن یا اسکن یک کد QR فراهم میکنند.
استکهلم؛ الگوی اروپایی اقتصاد بدون اسکناس
سوئد و بهویژه شهر استکهلم، یکی از نخستین جوامع اروپایی است که به سمت حذف پول نقد حرکت کرده است. بر اساس گزارش بانک مرکزی سوئد، کمتر از ۱۰ درصد تراکنشهای روزانه در این کشور با پول نقد انجام میشود. اپلیکیشن موسوم به «Swish» که توسط بانکهای سوئدی راهاندازی شده است، به شهروندان امکان انتقال پول فوری از طریق تلفن همراه را میدهد و در حال حاضر بیش از هفت میلیون کاربر فعال دارد.
سئول؛ شهر هوشمند آسیا
سئول، پایتخت کرهجنوبی، یکی از پیشرفتهترین شهرهای جهان در زمینه فناوریهای دیجیتال است. این شهر با گسترش کیفپولهای موبایلی موسوم به «KakaoPay» و «Naver Pay» پرداختهای دیجیتال را به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره شهروندان تبدیل کرده است. طبق آمار رسمی، بیش از ۹۰ درصد شهروندان سئول حداقل یک بار در هفته از کیفپولهای موبایلی استفاده میکنند.
سفری در تونل زمان شگفتیهای پرتغال
پرتغال سرزمینی است که تاریخ در میان خیابانها و آثارش نفس میکشد. در نقاط مختلف این کشور، بناهایی وجود دارد که چنان سالم و زیبا حفظ شدهاند که گویی بازدیدکننده را به سفری در زمان میبرند. در ادامه با هفت مکان تاریخی از شمال تا جنوب پرتغال آشنا میشویم که نشان از شکوه، تمدن و هنر مردمان گذشته دارند.
نگارههای صخرهای پیشاتاریخ در دره فوز کوآ (Prehistoric Rock Art in the Côa Valley)
در شمال پرتغال و در امتداد رودخانه کوآ، یکی از کهنترین مجموعههای سنگنگاره جهان قرار دارد که قدمت آن به دوره پارینهسنگی پسین، حدود ۲۲ هزار تا ۱۰ هزار سال پیش، بازمیگردد. بیش از ۱۲۰۰ لوح سنگی در زمینی به وسعت ۲۰ هزار هکتار از نقشهایی از اسبها، بزها و گاوهای وحشی منقرضشده پوشیده شدهاند. این اثر مشترک در فهرست میراث جهانی یونسکو، میان پرتغال و اسپانیا ثبت شده است.

مجموعه سنگی کروملک دوش آلمندرش (Cromeleques dos Almendres)
در ۱۲ کیلومتری غرب شهر اوورا (Évora)، در منطقه آلنتجو (Alentejo)، یکی از مهمترین بناهای مگالیتیک شبهجزیره ایبری قرار دارد که به «استونهنج پرتغالی» شهرت پیدا کرده است. این دایره سنگی عظیم با ۹۵ تختهسنگ از هزاره پنجم تا سوم پیش از میلاد ساخته شده و دارای سنگنگارههایی به شکل عصای چوپانی است که نشانهای از ارتباط با کشاورزی و دامداری محسوب میشود. در نزدیکی آن، منیر آلمندرش (Almendres Menhir) با ارتفاع ۳.۵ متر قرار دارد که درست در راستای طلوع خورشید در انقلاب تابستانی بنا شده و به احتمال زیاد کاربرد آئینی داشته است. هر دو اثر تحت مالکیت شهرداری اوورا هستند و بازدید از آنها برای عموم آزاد است.

شهر باستانی سیتانیا دو بریتیروش (Citânia de Briteiros)
این دژ باستانی در شمال پرتغال، از دوران آهن برجای مانده است و ۲۴ هکتار وسعت دارد. شهر با حصارهای سنگی و شبکه معابر منظم ساخته شده و بقایای خانهها، حمامها و ساختمانهای عمومی آن هنوز قابل مشاهده است. موقعیتش بر فراز تپهای استراتژیک با دید ۳۶۰ درجه انتخاب شده و از قرن دوم تا اول پیش از میلاد دوران شکوه خود را تجربه کرده است. پس از تسلط رومیها، این شهر رو به افول گذاشت و در سده دوم میلادی رها شد. امروزه آثار بهجامانده و اشیای کشفشده از آن در «موزه فرهنگ کاستریا Museu de Cultura Castreja» به نمایش درآمده است.

قلعه سیلوش (Silves Castle)
قلعه باشکوه سیلوش در جنوب پرتغال، نمادی از دوران اسلامی شبهجزیره ایبری است که در قرن هشتم میلادی بنا شد. این قلعه با مصالح بومی از خاک، ریگ و سنگ قرمز محلی ساخته شده و از بزرگترین و سالمترین دژهای اسلامی باقیمانده بهشمار میرود. درون قلعه، بخش «آلکاچووا alcáçova» شامل کاخ بالکونها و آبانبار تاریخی است که تا قرن بیستم آب شهر را تأمین میکرد. خیابانهای مارپیچی اطراف نیز بقایای شهر اسلامی قدیم سیلوش هستند. این قلعه که چندینبار بر اثر زمینلرزه و جنگ بازسازی شد، امروز یکی از دیدنیترین نقاط جنوب پرتغال است.

صومعه آلکوباسا (Alcobaça Monastery)
صومعه عظیم آلکوباسا در سده ۱۲ میلادی به فرمان پادشاه آلفونسو هنریکس (Afonso Henriques) بنیانگذاری شد و در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد. این بنای شکوهمند نخستین نمونه معماری گوتیک در پرتغال و شاهکاری از هنر سیسترسی (Cistercian) است. درون صومعه، آرامگاههای پادشاه پدرو اول (King Pedro I )و اینس د کاسترو (Inês de Castro) قرار گرفته که داستان عشق اندوهبارشان در تاریخ پرتغال شهرتی افسانهای دارد. ساختمان با ترکیبی از سبکهای گوتیک، مانوئلین و باروک، نماد شکوه و ایمان سدههای میانه است.

صومعه کارمو (Convento do Carmo)
صومعه کارمو در قلب لیسبون در سال ۱۳۸۹ میلادی به دست شوالیه نامآور، نونو آلوارش پرونرا (Nuno Álvares Pereira)، در برابر قلعه سائو خورخه ( São Jorge Castle) ساخته شد. در زلزله و آتشسوزی سال ۱۷۵۵ بخش عظیمی از آن ویران شد و تنها طاقها و ستونهای سنگی باقی ماند که امروزه به نماد مقاومت و زیبایی در ویرانی بدل شده است. در نیمه قرن نوزدهم تصمیم گرفته شد خرابهها دوباره بازسازی نشوند تا جذابیت رمانتیک آن حفظ شود. اکنون بخشی از صومعه به موزه باستانشناسی لیسبون تبدیل شده که مجموعهای ارزشمند از آثار روم، ویزیگوت و قرونوسطی را در خود جای داده است.

کاخ باشکوه بوساکو (Buçaco Palace)
ریشههای کاخ بوساکو به قرن هفدهم بازمیگردد، زمانی که راهبان کارملی در جنگل انبوه بوساکو گوشهنشینی برگزیدند و با دست خود باغی از گونههای گیاهی سراسر جهان کاشتند. روی بقایای صومعه آنان، در اواخر قرن نوزدهم، کاخی رؤیایی به فرمان شاه کارلوس اول (King Carlos I) ساخته شد؛ یادمانی به معماری نئومانوئلین و رمانتیسم قلعهای که یادآور روزگار اکتشافات دریایی پرتغال است. سالنهای کاخ با کاشیهای آبی و سفید، مبلمان چینی و پرتغالی و فرشهای فاخر تزئین شدهاند. امروز این بنای شگفتانگیز به هتلی مجلل تبدیل شده که اقامت در آن، تجربهای همچون زیستن در تاریخ را رقم میزند.

تغییراتی که صنعت گردشگری ۲۰۲۶ را متحول میکند
اطلاعات حاصل از هتلهای بزرگ وشرکتهای مسافرتی جهان نشان میدهند که سال ۲۰۲۶، سال سفرهای آرام، برنامهریزیهای مبتنی بر الگوریتم و تعطیلات شخصیسازیشده خواهد بود. در واقع در سال پیش رو، مسافران بهدنبال تجربیاتی پایدار، شخصی و متفاوت هستند که برنامهریزی سفر را متحول میکند و نقش مؤثری بر انتظارات مسافران و مقاصد محبوب آنها بر جای خواهد گذاشت. در ادامه به معرفی مهمترین روندهای شگفتانگیز سفر در سال ۲۰۲۶ میپردازیم:
۱. آرامش بیشتر از همه چیز
یکی از روندهایی که در سفرهای سال اهمیت زیادی دارد، آرامش است. این روند که با نام «quietcations» شناخته میشود، بر راحتی، سکوت و یافتن راهی برای فرار از فشارهای زندگی مدرن تمرکز دارد. با فرهنگ روبهرشد دیجیتال و همزمانی بیپایان رویدادهای جهانی، جای تعجب ندارد که بسیاری از افراد به دنبال قطع ارتباط با دنیای خارج و آرامش باشند. هکتور هیوز، بنیانگذار کابینهای استراحت اختصاصی برای گردشگری در این رابطه میگوید: «اکنون بیش از نیمی از مسافران، خستگی ناشی از کار و صفحات نمایش (موبایل، تلویزیون و غیره) را بهعنوان انگیزه اصلی خود برای رزرو اقامتگاه معرفی میکنند.» این روند تقریباً در همه جای دنیا درحالرشد است. برای مثال در کلبههای ویژه در اورگن آمریکا، مهمانان به مدت سه روز در تاریکی کامل اقامت دارند تا از فشارهای زندگی رها شوند و آرمش را تجربه کنند.

۲. هوش مصنوعی بیشتر از مدیریت
در سال ۲۰۲۶، ما قطعاً شاهد ادغام بیشتر هوش مصنوعی در صنعت گردشگری و سفر خواهیم بود، بهطوریکه تعداد زیادی از مسافران در حال استفاده از هوش مصنوعی برای برنامهریزی و رزرو سفرهای خود خواهند بود. همچنین با اضافهشدن ابزارهایی مانند «چت جیپیتی»، اکنون برای رباتها بسیار آسانتر است که سفر افراد را برنامهریزی کنند. علاوه بر این، ترجمههای لحظهای و بررسیهای دیجیتال موبایلی باعث شده است بسیاری از کارهای مدیریتی که روزی بخش بزرگی از سفر بود، بهآرامی از بین برود، اما نکته قابلتوجه این است که رشد هوش مصنوعی با مشکلاتی نیز همراه است. برای مثال کارشناسان هشدار میدهند که پیشنهادهای الگوریتمی میتواند باعث رونق گردشگری بیش از حد شود و مسافران را به مقصدهای مشابه هدایت کند. همچنین، این روند به افزایش کلاهبرداریهای سفر منجر میشود؛ بنابراین بسیار اهمیت دارد که از ابزارهای هوش مصنوعی برای سفر، بهطور هوشمندانه استفاده کنیم.
۳. اعتماد بیشتر از انتخاب
در سال ۲۰۲۶، روند اعتماد بیشتر از انتخاب، در حال رشد است که در آن مهمانان نیازی به تصمیمگیری ندارند و در عوض، دیگران این کار را برای آنها انجام میدهند. در شهر مندوسا ی آرژانتین، به مهمانان گزینه سفر معماگونه پیشنهاد داده میشود که استرس رزرو سفر را از بین میبرد و شگفتیهایی خاص برای آنها به همراه دارد. همچنین در صنعت کروز، سفرهای معمایی که در آن مسافران بدون اطلاع از مسیر سفر، سوار کشتی میشوند، در حال افزایش است. این در حالی است که طبق گزارشهای روندهای سفر، این نوع سفرهای معماگونه، نشانهای از خستگی تصمیمگیری و فشار شناختی ناشی از انتخابهای مداوم در زندگی روزمره است.

۴. جادهها به جای باندهای فرودگاه
در سال آینده، سفرهای جادهای محبوبیت بیشتری خواهد یافت و مسافران دوباره جذابیت جادههای آزاد را کشف میکنند. همچنین بسیاری از مسافران به دلایل دیگری مانند صرفهجویی در هزینهها، به رانندگی جاده روی میآورند.
۵. شخصیسازی بهجای تجربیات یکسان سفرهای
با فرارسیدن سال جدید، دیگر دوران رزرو سفرهایی که برای همه یکسان باشد، تمام شده است و میتوان گفت که صنعت سفر به سمت فردیسازی بیش از حد حرکت میکند. همچنین تورهای تخصصی برای وضعیتهای خاص زندگی افراد مانند تورهای مربوط به طلاق، اندوه و حتی تعطیلات ورزشی، در چند سال اخیر پدیدآمده است. در واقع مسافران در سال ۲۰۲۶، بیشتر به دنبال تجربیاتی هستند که متناسب با علایق خاص آنها و کاملاً شخصیسازی شده باشد. شرکتهای مسافرتی برای پاسخگویی به این روند جدید، باید گزینههایی را طراحی میکنند که به مسافران اجازه دهند سفر رویایی خود را بسازند و فراتر از برنامههای استاندارد باشد.

ایران در بین برترین کشورها با بیشترین ثروت سرانه منابع طبیعی
بزرگان منابع طبیعی جهان براساس ثروت سرانه در سال ۲۰۲۵ اعلام شدند و عربستان سعودی با فاصلهای چشمگیر در صدر این فهرست قرار گرفت. بر اساس آخرین دادههای ارزش منابع طبیعی در سال ۲۰۲۱ و جمعیت برآورد شده برای سال ۲۰۲۵، کشورهایی همچون کانادا، استرالیا و روسیه نیز از جمله برترینها در زمینه سرانه منابع طبیعی محسوب میشوند. این گزارش نشان میدهد چگونه سرانه ثروت منابع طبیعی نسبت مستقیمی با جمعیت و میزان ذخایر دارد.
کشور عربستان سعودی با ۳۴ تریلیون دلار ارزش منابع طبیعی و جمعیت کمتر از ۳۵ میلیون نفر، توانسته است ثروت سرانهای نزدیک به یک میلیون دلار برای هر نفر ایجاد کند. ذخایر عظیم نفتی عربستان و جمعیت بهنسبت کم در این کشور، مؤلفههای اصلی این جایگاه برجسته هستند. همین موضوع موجب شده است که ثروت سرانه عربستان حدود ۱۲ برابر بیشتر از ایالات متحده آمریکا باشد.
پس از عربستان، کانادا و استرالیا جایگاه دوم و سوم را به خود اختصاص دادهاند. کانادا با منابع گسترده شامل نفت شنی (Shale oil)، جنگلها و معادن متنوع، به ثروت سرانهای بیش از ۸۲۰ هزار دلار رسیده است. استرالیا نیز با ذخایر غنی سنگآهن، زغالسنگ و گاز طبیعی، ثروت سرانهای بیش از ۷۲۰ هزار دلار دارد. این دو کشور با برخورداری از مساحت وسیع و جمعیت بهنسبت کم، مزیتی قابلتوجه در زمینه بهرهبرداری از منابع طبیعی دارند.

از سوی دیگر، کشورهایی با جمعیت بالا همچون چین و ایالات متحده آمریکا بهرغم داشتن ذخایر بالا، به دلیل آمار جمعیتی زیاد، ثروت سرانه پایینی دارند. چین با جمعیتی بالغ بر ۱.۴ میلیارد نفر و منابع طبیعی به ارزش ۲۳ تریلیون دلار، ثروت سرانهای حدود ۱۶ هزار دلار دارد که پایینترین رقم میان ۱۰ کشور برتر است. ایالات متحده آمریکا با منابع طبیعی به ارزش ۴۵ تریلیون دلار و جمعیت بیش از ۳۴۷ میلیون نفر، ثروت سرانهای در حدود ۱۳۰ هزار دلار دارد که در رتبه هشتم قرار میگیرد.
کشورهایی همچون روسیه، ونزوئلا، عراق و ایران نیز از نظر ارزش منابع طبیعی سرانه در ردههای میانی فهرست قرار دارند. برای مثال ایران با جمعیت بیش از ۹۲ میلیون نفر و ارزش منابع طبیعی ۲۷ تریلیون دلار، ثروت سرانه حدود ۲۹۲ هزار دلار دارد که جایگاه هفتم را برای این کشور رقم زده است. این رتبه نشاندهنده اهمیت منابع طبیعی برای اقتصاد ایران است، با این حال جمعیت آن موجب کاهش ثروت سرانه در مقایسه با کشورهای با جمعیت کمتر شده است.
گزارش حاضر به وضوح نشان میدهد که کاهش جمعیت میتواند ثروت سرانه منابع طبیعی را افزایش دهد و بالعکس کشورهای با جمعیت بالا حتی اگر منابع فراوانی داشته باشند، بهدلیل تقسیم این منابع بین تعداد زیادی نفر، ثروت سرانه کمتری دارند. عربستان سعودی نمونه بارز این وضعیت است که با ذخایر نفتی فراوان و جمعیت کم، توانسته است بالاترین ثروت سرانه منابع طبیعی جهان را به دست آورد.

جشنوارههای محلی؛ موتور محرک گردشگری شهری
شهرها در سراسر جهان فقط با معماری و زیرساختهای مدرن شناخته نمیشوند، جشنوارهها و آئینهای محلی نقشی اساسی در شکلگیری هویت فرهنگی و اجتماعی آنها دارند. جشنوارههایی که در سطح محلهها و فضاهای عمومی برگزار میشوند، به مردم فرصت میدهند در زندگی روزمره خود تجربهای متفاوت از فرهنگ و سنت داشته باشند.
از سوی دیگر، جشنوارههای محلی بهعنوان ابزار قدرتمندی برای جذب گردشگران عمل میکنند و فضایی زنده و اصیل از فرهنگ شهری را به نمایش میگذارند که در هیچ موزه یا نمایشگاه رسمی یافت نمیشود. گردشگران به دنبال تجربههای واقعی و ملموس هستند؛ آنها میخواهند در کوچهها و میدانهای شهر با مردم محلی همراه شوند، غذاهای سنتی بچشند، در آئینهای خیابانی شرکت کنند و لحظاتی را تجربه کنند که بازتابی از زندگی روزمره و فرهنگ بومی باشد. این رویدادها اقتصاد گردشگری را ارتقا میدهند و به بازسازی و زنده نگه داشتن محلههای قدیمی کمک میکنند.

آتش فرهنگ و موسیقی در محلههای آفریقا
جشنواره امتیان بوشفایر در کشور کوچک اسواتینی که پیشتر با نام سوازیلند شناخته میشد، یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی محلی در جنوب آفریقاست که توانسته است جایگاهی ویژه در میان جشنوارههای جهانی پیدا کند. این جشنواره هر سال در شهر مانزینی برگزار میشود و فضایی میآفریند که موسیقی، هنرهای نمایشی، صنایع دستی و غذاهای محلی در کنار هم قرار میگیرند تا تجربهای منحصر بهفرد برای شرکتکنندگان خلق شود. آنچه بوشفایر را متمایز میکند، پیوند عمیق آن با جامعه محلی است؛ جشنواره نهتنها محلی برای سرگرمی و تفریح است، بلکه بستری برای توانمندسازی اجتماعی، حمایت از هنرمندان بومی و معرفی فرهنگ آفریقایی به جهان محسوب میشود.
هنرهای محلی اردن در میان ویرانههای تاریخ
یکی از جشنوارههای محلی مهم در خاورمیانه که گردشگران زیادی را جذب میکند، «جشنواره فرهنگی و هنری جرش» در اردن است. این جشنواره هر سال در شهر کوچک و تاریخی جرش برگزار میشود و توانسته است محلهها و فضاهای شهری را به کانونهای فرهنگی و اجتماعی زنده تبدیل کند.
جشنواره جرش در میان ویرانههای باستانی رومی برگزار میشود که خود بهتنهایی جذابیتی تاریخی دارد و وقتی با موسیقی، رقص محلی و هنرهای نمایشی ترکیب میشود، تجربهای منحصربهفرد برای بازدیدکنندگان خلق میکند. خیابانها و میدانهای سنگی جرش در طول جشنواره با اجراهای موسیقی عربی، نمایشهای تئاتر، شعرخوانی و رقصهای سنتی پر میشوند. این جشنواره علاوهبر هنرمندان اردنی، میزبان گروههای هنری از کشورهای دیگر خاورمیانه نیز هست و همین امر موجب میشود گردشگران با تنوع فرهنگی منطقه آشنا شوند.
آب، شادی و همبستگی در قلب محلههای ایروان
وارداوار یکی از مهمترین جشنوارههای محلی ارمنستان است که هر سال در تابستان در ایروان برگزار میشود. این جشن ریشه در آئینهای باستانی دارد و نمادی از باروری، پاکی و تجدید حیات طبیعت است. با ورود مسیحیت به ارمنستان، وارداوار با آئینهای مذهبی پیوند خورده است و امروز بهعنوان یک جشن مسیحی شناخته میشود. ویژگی شاخص وارداوار، مشارکت همگانی در سطح شهر است؛ از کودکان تا سالمندان در خیابانها و محلهها حضور دارند و در آئین آبپاشی شرکت میکنند.
در روز وارداوار، محلههای ایروان به صحنهای پرشور تبدیل میشوند. مردم در پارکها، میدانها و حتی کوچههای کوچک، یکدیگر را با آب میپاشند. این آئین ساده اما پرمعنا، نمادی از پاکی و شادی جمعی است و فضای شهری را به جشنگاهی بزرگ تبدیل میکند. گردشگران خارجی نیز با اشتیاق در این مراسم شرکت میکنند و تجربهای منحصر بهفرد از فرهنگ محلی ارمنستان به دست میآورند.

ادینبرو در روشنایی سنت و جشن هگمانای
هگمانای (Hogmanay) یکی از بزرگترین جشنهای محلی سال نوی میلادی در جهان است که هر سال در شهر ادینبروی اسکاتلند برگزار میشود. برخلاف جشنهای رسمی سال نو، هگمانای ریشه در سنتهای محلی اسکاتلندی دارد و محلههای تاریخی شهر را به صحنهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل میکند. این جشنواره سه روز ادامه دارد و شامل کنسرتهای خیابانی، رژه مشعلها، آتشبازی بر فراز قلعه ادینبرو و آئینهای سنتی اسکاتلندی است.
در شب سال نو، خیابانهای مرکزی ادینبرو بهویژه خیابان پرینسز و میدانهای اطراف، مملو از جمعیت میشوند. مردم محلی و گردشگران در کنار هم به موسیقی زنده گوش میدهند، در رقصهای سنتی اسکاتلندی شرکت میکنند و فضای شهری را به جشنوارهای بزرگ تبدیل میسازند. رژه مشعلها یکی از بخشهای نمادین هگمانای است؛ هزاران نفر با مشعلهای روشن از خیابانهای تاریخی عبور میکنند و تصویری باشکوه از اتحاد و همبستگی اجتماعی خلق میکنند.
آئین سنتی و بازارهای شبانه در جشنواره فانوس چیانگمای
جشنواره فانوس در تایلند یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین جشنوارههای محلی آسیاست که هر سال در شهرهایی همچون چیانگمای برگزار میشود. این جشنواره که با نام «یی پنگ (Yi Peng)» شناخته میشود، ریشه در آئینهای سنتی بودایی دارد و نمادی از رهایی از گذشته و امید به آینده است.
در شب جشن، هزاران فانوس کاغذی روشن به آسمان فرستاده میشوند و تصویری شگفتانگیز از نور و آرامش خلق میکنند. محلههای شهر بهویژه اطراف معابد و رودخانهها، به صحنهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل میشوند. مردم محلی و گردشگران در کنار هم فانوسها را آماده میکنند، آرزوهای خود را بر آنها مینویسند و به آسمان میفرستند. این آئین ساده اما پرمعنا، نمادی از اتحاد اجتماعی و ارتباط میان سنت و زندگی روزمره است.
وقتی لقمهها، اقتصاد شهر را متحول میکنند
جشنوارههای غذایی در دهههای اخیر به یکی از مهمترین ابزار جذب گردشگر در شهرها تبدیل شدهاند. این رویدادها با ترکیب هنر آشپزی، سرگرمی، موسیقی و تعامل اجتماعی، تجربهای منحصربهفرد برای بازدیدکنندگان فراهم میکنند. جشنوارههای غذایی به شهرها کمک میکنند تا برند گردشگری خود را بسازند، اقتصاد محلی را رونق دهند و فرهنگ غذایی خود را در سطح جهانی معرفی کنند.
جشنوارههای غذایی موتور محرک اقتصاد شهری هستند؛ حضور هزاران گردشگر در این جشنوارهها موجب افزایش فروش غذا، نوشیدنی و محصولات محلی میشود و درآمد قابلتوجهی را به شهر تزریق میکند. رستورانها، کافهها و بازارهای سنتی در ایام جشنواره با رونق چشمگیر روبهرو میشوند و همین امر به رشد پایدار اقتصاد شهری کمک میکند.

از سوی دیگر، این رویدادها فرصتهای شغلی گستردهای ایجاد میکنند؛ آشپزها و تولیدکنندگان مواد غذایی، راهنمایان گردشگری، هنرمندان محلی و صنعتگران صنایع دستی در جریان جشنوارهها به فعالیت میپردازند و از حضور گردشگران سود میبرند. این چرخه نهتنها موجب اشتغالزایی میشود بلکه به تقویت هویت فرهنگی شهر کمک میکند. جشنوارهها با معرفی غذاهای سنتی و محلی، فرهنگ غذایی شهرها را ماندگار و آنها را در سطح جهانی مطرح میکنند.
موفقیت جشنوارههای غذایی توجه برندهای بینالمللی و سرمایهگذاران گردشگری را به خود جلب میکند. شهرهایی که توانستهاند جشنوارههای معتبر و پرطرفدار برگزار کنند، به مقصدی جذاب برای سرمایهگذاری در حوزه گردشگری و صنایع غذایی تبدیل میشوند. این سرمایهگذاریها زیرساختهای شهری را تقویت میکند و جایگاه شهر را در نقشه جهانی گردشگری تثبیت میسازد.
شهرها برای رقابت در عرصه گردشگری نیازمند هویت متمایز هستند و جشنوارههای غذایی همین نقش را ایفا میکنند. وقتی نام ناپل شنیده میشود، ذهن بسیاری از مردم به سمت پیتزا میرود و وقتی صحبت از بروکسل میشود، شکلات و وافل در ذهنها تداعی میشود. این ارتباط مستقیم میان غذا و شهر، حاصل سالها برگزاری جشنوارهها و رویدادهای غذایی است. چنین جشنوارههایی نهتنها گردشگران را جذب میکنند بلکه تصویر مثبت و ماندگاری از شهر در ذهنها به جا میگذارند. بسیاری از این رویدادها توانستهاند نام شهرها را با یک طعم یا خوراک ویژه گره بزنند و آنها را به مقصدی محبوب برای گردشگران تبدیل کنند.

جشنواره غذا و نوشیدنی ملبورن؛ استرالیا
جشنواره غذا و نوشیدنی ملبورن از سال ۱۹۹۳ آغاز شد و امروز بهعنوان مهمترین رویداد خوراکی استرالیا شناخته میشود. این جشنواره هر سال در ماه مارس به مدت ۱۰ روز برگزار میشود و بیش از ۲۰۰ رویداد متنوع از ناهارهای خیابانی گرفته تا کارگاههای آشپزی، نمایشگاههای نوشیدنی و رقابتهای سرآشپزی را در سراسر ایالت ویکتوریا در بر میگیرد.
جشنواره طعم شیکاگو؛ آمریکا
جشنواره «طعم شیکاگو» که نخستین بار در سال ۱۹۸۰ برگزار شد، امروز بهعنوان بزرگترین جشنواره غذایی جهان شناخته میشود. این رویداد هر سال در ماه ژوئیه در پارک گرنت شیکاگو برگزار میشود و میلیونها نفر را از سراسر آمریکا و جهان به این شهر جذب میکند. در نخستین سال برگزاری، فقط ۳۶ غرفه غذایی حضور داشت و حدود ۲۵۰ هزار نفر شرکت کردند؛ اما در حال حاضر این جشنواره به رویدادی عظیم با صدها غرفه، دهها کنسرت موسیقی و برنامههای فرهنگی تبدیل شده است.
جشنواره پیتزا ناپل؛ ایتالیا
ناپل، زادگاه پیتزا، هر سال در ماه سپتامبر میزبان جشنوارهای است که عاشقان غذا را از سراسر جهان گرد هم میآورد. این جشنواره که با نام «Pizzafest» شناخته میشود، بیش از دو دهه سابقه دارد و به یکی از مهمترین رویدادهای گردشگری غذایی اروپا تبدیل شده است. در طول جشنواره، سرآشپزهای مطرح جهان در رقابتهای آشپزی شرکت میکنند و بهترین پیتزاهای سنتی و مدرن را به نمایش میگذارند.
جشنواره شکلات پاریس؛ فرانسه
پاریس، شهر عشق و هنر، هر سال میزبان جشنوارهای است که شکلاتدوستان را از سراسر جهان جذب میکند. جشنواره شکلات پاریس که نخستین بار در سال ۱۹۹۲ برگزار شد، بهعنوان یکی از بزرگترین رویدادهای شکلاتی جهان شهرت پیدا کرده است. این جشنواره شامل نمایشگاههای شکلات، کارگاههای آموزشی، مسابقات آشپزی و فشنشوی شکلاتی است که طراحان لباس با استفاده از شکلات آثار هنری خلق میکنند.
جشنواره کیک ماه؛ چین
جشنواره کیک ماه که با نام جشنواره نیمه پاییز نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی و غذایی چین است. این جشنواره هر سال در ماه سپتامبر یا اکتبر برگزار میشود و ریشهای چندصدساله دارد. مردم چین در این ایام کیکهای ماه سنتی را تهیه و به یکدیگر هدیه میدهند.
جشنواره ابریشم و ادویهها؛ بخارا
جشنواره ابریشم و ادویهها در قلب تاریخی جاده ابریشم در شهر بخارای ازبکستان شکل گرفته و هدف آن معرفی میراث فرهنگی، صنایع دستی و غذاهای سنتی منطقه است. در طول جشنواره، هنرمندان و صنعتگران ازبکستان و کشورهای همسایه آثار خود از منبتکاری و سرامیک گرفته تا پارچههای سنتی و ظروف ملی را به نمایش میگذارند. بخش مهمی از جشنواره به غذاهای محلی و ادویههای مشهور آسیای مرکزی اختصاص دارد که بازدیدکنندگان میتوانند آنها را بچشند و خریداری کنند.
بحران سدهای آمریکا؛ از نابودی رودخانهها تا جنبش تخریب
ایالات متحده آمریکا طی قرنها شاهد ساخت هزاران سد بوده است که چهره طبیعی رودخانهها را دگرگون کرده و مسیرهای آبی را به خدمت اهداف صنعتی، کشاورزی و شهری درآوردهاند. سدها با تغییر مسیر جریان آب، مسدود کردن دشتهای سیلابی و ایجاد مخازن مصنوعی، نهتنها سیمای طبیعی رودخانهها را تغییر دادهاند بلکه حیات آبزیان و اکوسیستمهای وابسته به آب شیرین را بهشدت تحت تأثیر قرار دادهاند.
بهدلیل وجود بیش از ۵۵۰ هزار سد در این کشور، رودخانههای آزاد به گونهای کمیاب و در معرض انقراض تبدیل شدهاند. سدها مانع مهاجرت ماهیان شده و مسیرهای طبیعی تغذیه و تخمریزی آنها را مسدود کردهاند. نتیجه این روند کاهش شدید تنوع زیستی آبهای شیرین بوده است؛ بهگونهای که نزدیک به ۴۰ درصد ماهیان آمریکای شمالی در معرض خطر قرار دارند و از سال ۱۹۰۰ تاکنون ۶۱ گونه بهطور کامل منقرض شدهاند. این واقعیت نشان میدهد که بازگرداندن رودخانهها به حالت آزاد نهتنها ضرورتی زیستمحیطی بلکه اقدامی حیاتی برای حفظ امنیت، سلامت و آینده جوامع انسانی و طبیعی است.
در دو دهه اخیر جنبشی ملی برای تخریب سدهای فرسوده و بیمصرف شکل گرفته است که نشان میدهد رودخانههای آزاد میتوانند دوباره به حیات طبیعی خود بازگردند، اکوسیستمها را ترمیم کنند، ایمنی عمومی را ارتقا دهند و پیوند انسان با طبیعت را احیا سازند. این جنبش توانسته است بیش از دو هزار سد را از رودخانههای آمریکا حذف کند و جریانهای طبیعی را به مسیر اصلی بازگرداند.

تاریخچه سدسازی در آمریکا
سدسازی در آمریکا سابقهای طولانی دارد. نخستین سدها در قرن هفدهم در نیوانگلند ساخته شدند؛ همچون سد دریاچه بلوطی قدیم در ماساچوست که در سال ۱۶۴۰ ساخته شد. پس از آن هزاران سد دیگر در شرق کشور ساخته شد و سپس موج سدسازی به سمت غرب گسترش پیدا کرد. این سدها آسیابها را به حرکت درآوردند، چوب و غلات را فرآوری کردند و بعدها با ورود برقآبی در دهه ۱۸۸۰، شهرها را روشن ساختند.
پیامدهای سدسازی بیرویه در آمریکا
در آن سالها، سدها نماد پیشرفت و توسعه بودند و هنرمندانی همچون وودی گاتری در ترانههای خود از سدهای رودخانه کلمبیا ستایش کردند، اما این نگاه بخشی از ذهنیت استعمارگران اروپایی بود که طبیعت را باید مهار و تسخیر کرد. پیامدهای زیستمحیطی و حقوق قبایل بومی نادیده گرفته شد. برای بسیاری از جوامع بومی، سدها نه پیشرفت بلکه سرقتی دیگر از منابع غذایی، آئینها و سرزمینهایشان بودند. باری مککاوی جونیور از قبیله یوروک در کالیفرنیا سدهای رودخانه کلامث را «نسلکشی فرهنگی» نامید. سدها مکانهای مقدس، محلهای تجمع و منابع معیشتی قبایل را نابود کردند.
سدها، انرژی و تغییرات اقلیمی
اگرچه سدها بهعنوان منبع انرژی پاک معرفی میشوند، واقعیت آن است که فقط سه درصد از آنها برقآبی تولید میکنند. بسیاری از مخازن سدها با آزادسازی گازهای گلخانهای همچون متان که در بعضی موارد به سطحی چشمگیر میرسد، به یکی از عوامل تشدیدکننده بحران اقلیمی تبدیل شدهاند. تغییرات اقلیمی نیز سدها را بیش از پیش آسیبپذیر کرده است؛ در حوزه رودخانه کلرادو، کاهش شدید سطح آب موجب شده سدها توان تولید برق و حتی تأمین آب را از دست بدهند. از سوی دیگر، طوفانهای سهمگین ناشی از تغییرات اقلیمی سدها را در معرض خطر قرار میدهند و پیامد آن وقوع سیلابهای ویرانگر و هزینههای سنگین پاکسازی است. نمونه بارز این وضعیت در سیل سال ۲۰۲۳ شهر مونتپلیر در ایالت ورمونت مشاهده شد که سدها نهتنها مانع خسارت نشدند، بلکه شرایط را وخیمتر کردند.
سدهای بیمصرف و فرصت تخریب
امروزه بسیاری از سدها دیگر کارکرد اصلی خود را از دست دادهاند؛ سدهای آسیاب که زمانی نیروی محرکه چرخهای آسیاب بودند، پس از نابودی آسیابها بیفایده ماندهاند و سدهایی همچون ماتیلیا در کالیفرنیا نیز بهدلیل انباشت رسوب بدون استفاده شدهاند. شماری از سدها مالک مشخصی ندارند و مسئولیت نگهداری آنها مبهم است. در چنین شرایطی، تخریب سدها در بسیاری موارد نهتنها ارزانتر از بازسازی آنهاست، بلکه میتواند فواید گستردهای به همراه داشته باشد.
تغییرات جمعیتی جهان در سال ۲۰۲۵ به روایت اعداد + نقشه
در سال ۲۰۲۵، تعداد تولدها در کشورهای جهان نمایانگر تغییرات مهمی در الگوهای جمعیتی جهانی است. بر اساس دادههای پروژه چشمانداز جمعیت جهان ۲۰۲۴ (World Population Prospects 2024)؛ سازمان ملل متحد و ارائه شده توسط سایت جهان ما در دادهها (Our World in Data)، هند با پیشبینی تولد حدود ۲۳.۱ میلیون نوزاد، بیش از ۱۷ درصد از کل تولدهای جهان را به خود اختصاص خواهد داد. این رقم بیش از دو برابر تعداد تولدهای چین است که در این سال حدود ۸.۷ میلیون نوزاد دارد.
نیجریه با پیشبینی تولد ۷.۶ میلیون کودک در سال ۲۰۲۵، تعداد زادههای بیشتری نسبت به کل قاره اروپا (درمجموع ۶.۳ میلیون تولد) خواهد داشت. این امر نشاندهنده بحران کاهش باروری شدید در اروپاست. همچنین انتظار میرود که تعداد تولدهای نیجریه تا سال ۲۰۵۰ به ۸.۱ میلیون برسد و این کشور را به سومین کشور پرجمعیت جهان پس از هند و چین تبدیل کند.
سایر کشورهایی که بیشترین تعداد تولد را در سال جاری دارند پاکستان با حدود ۶.۹ میلیون، جمهوری دموکراتیک کنگو با ۴.۵ میلیون، اندونزی با ۴.۴ میلیون و اتیوپی با حدود ۴.۱ میلیون تولد هستند. ایالات متحده آمریکا نیز با پیشبینی حدود ۳.۶ میلیون تولد در رده هشتم قرار دارد.

میانگین نرخ باروری جهانی نسبت به سال ۱۹۷۰ که حدود ۵ فرزند به ازای هر زن بوده، به حدود ۲ فرزند در سال ۲۰۲۵ کاهش داشته است. در هند، نرخ باروری بهطور چشمگیری در مناطق مختلف متغیر و در حدود ۳۱ ایالت این کشور نرخ باروری زیر حد جایگزینی است. این موضوع موجب شده دولت هند سیاستهای تشویقی برای افزایش باروری اتخاذ کند. در مقابل چین که در دهه ۱۹۷۰ نرخ باروری بیش از ۶ فرزند داشت، اکنون به میانگین تنها یک فرزند به ازای هر زن رسیده است که یکی از پایینترین نرخهای باروری جهان بهشمار میرود.
این تصویر کلی از تعداد تولدهای سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که کشورهای در حال توسعه، بهویژه در آفریقا و جنوب آسیا، نقش کلیدی در شکلدهی به روندهای جمعیتی جهانی دارند، در حالی که کشورهای توسعهیافته با کاهش شدید تولدها و بحران باروری روبهرو هستند.




نظر شما