به گزارش خبرگزاری ایمنا، در دنیای پرشتاب امروز، سلامت روان به یکی از ارکان اساسی زیست انسانی تبدیل شده است و تجربه اضطراب، غم و احساسات ناخوشایند، بخشی طبیعی از زندگی است، اما نحوه رویارویی با این حالات، تعیینکننده کیفیت زندگی فردی و اجتماعی افراد است و شناخت و اصلاح سبک زندگی و نگرشها میتواند نقش مهمی در پیشگیری از اختلالات روانی ایفا کند.
خودآگاهی، به معنای توانایی فرد برای مشاهده و تحلیل رفتارها و احساسات خود، یکی از کلیدهای اصلی در مسیر بهبود روانی است و پیش از آنکه فرد بتواند تصمیمی آگاهانه درباره رفتارهای خود بگیرد، باید بتواند آنها را بدون قضاوت بررسی و تأثیر آنها را بر زندگی خود ارزیابی کند.
یکی از رویکردهای نوین در رواندرمانی، پذیرش احساسات ناخوشایند بهجای تلاش برای سرکوب یا فرار از آنها است که این نگرش، فرد را قادر میسازد تا به جای صرف انرژی برای حذف علائم، ظرفیت روانی خود را برای مواجهه با آنها افزایش دهد و در نهایت، انتخابهای بهتری در شرایط دشوار داشته باشد.
رفتارهای روزمره افراد بازتابی از افکار، باورها و احساسات درونی آنها است و بررسی دقیق رفتارها نهتنها به شناخت بهتر خود کمک میکند، بلکه میتواند مسیر تغییر را نیز روشن سازد و در این میان، درمانهای مبتنی بر تعهد و پذیرش، ابزارهایی مؤثر برای تحلیل و اصلاح رفتارها ارائه میدهند.

افکار و احساسات آزاردهنده قابل اجتناب است؟ / پذیرش شرایط چه کمکی به کنترل آن میکند؟
سید علی کلاهدوزان، روانشناس و مشاور خانواده و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه بسیاری اوقات افراد میتوانند از اضطرابهای بیموردی که تجربه میکنند یا حالت غمگینی، اجتناب کنند، اظهار کرد: با ایجاد اصلاح در سبک زندگی و نگرشها و افکار، میتوانند حال خود را خوب نگه دارند و از اضطرابها و غمهای بیمورد، دور بمانند.
وی با بیان اینکه گاهی اوقات تجربه علائم آزاردهنده درونی اجتنابناپذیر است، افزود: در این شرایط، افراد باید بتوانند راهکار زیست و زندگی با این علائم را بیاموزند، پیش از اینکه افراد متوجه شوند که رفتارهای صحیحی دارند یا خیر، باید رفتار خود را ارزیابی فردی و بررسی کنند که رفتارهایی که دارند، به آنها آسیب میرساند یا آنها را به سمت هدف پیش میبرد.
روانشناس و مشاور خانواده و عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه بررسی رفتارها از اهمیت بالایی برخوردار است، تصریح کرد: در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یک رفتار از سه جنبه مورد بررسی قرار میگیرد که جنبه نخست، پذیرش افراد نسبت به مسئله است و افراد باید در نظر داشته باشند که تا چه میزان درگیر علائم آزاردهنده نشدهاند تا کاری کنند که این علائم از آنها دور شود.
برای رهایی از افکار و احساسات آزاردهنده چه کنیم؟
کلاهدوزان با بیان اینکه توصیه میشود افراد اجازه دهند که علائم و افکار آزاردهنده وجود داشته باشد و از آنها فرار نکنند، ادامه داد: در واقع افراد باید این افکار و علائم را مانند مهمانی ناخوانده تلقی کنند و اجازه دهند حضور داشته باشد تا ظرفیت خود را به قدری توسعه دهند که توان انتهاب اقدام صحیح در شرایط پیش آمده را داشته باشند.
وی با بیان اینکه تا زمانی که افراد به پذیرش شرایط نرسند، مسیر خود را تغییر نخواهند داد، گفت: زمانی که تقلا کردن و درگیر شدن با علائم و افکار آزاردهنده مانند شنزاری است که سقوط هرچه بیشتر افزاد را رقم میزند، نخستین اقدامی که باید انجام شود، درگیر نشدن با موضوع و احساسات و پرهیز از دست و پا زدنهای بیهدف است.
روانشناس و مشاور خانواده و عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه افراد باید برای رهایی از احساسات آزاردهنده پس از پذیرش آنها، روی موضوعاتی تمرکز شوند که میتواند تغییری مثبت ایجاد کند، اضافه کرد: گام بعد، آگاه بودن است و افراد باید بررسی کنند رفتاری که انجام میدهند، تا چه میزان آگاهانه است و با در نظر گرفتن موقعیت و شرایط، رفتار مد نظر قرار گرفته است و رعایت ترتیب ذکر شده، میتواند به افراد برای رهایی از احساسات آزاردهنده کمک کند.

درگیر شدن بیهدف با افکار و احساسات آزاردهنده، مانند فرو رفتن در شنزاری روانی است که هرچه بیشتر تقلا کنیم، بیشتر فرو میرویم و رهایی از این وضعیت، نیازمند توقف تقلا و پذیرش واقعیت موجود است و این گامی است که آغازگر مسیر تغییر و آرامش درونی خواهد بود.
پس از پذیرش احساسات، تمرکز بر موضوعاتی که قابلیت ایجاد تغییر مثبت دارند، اهمیت ویژهای پیدا میکند و این تمرکز، فرد را از چرخه معیوب افکار منفی خارج و به سوی اقداماتی هدایت میکند که با ارزشها و اهداف زندگی او همراستا هستند.
آگاهی از رفتار، افکار و شرایط محیطی، آخرین حلقه در زنجیره تحول روانی است؛ فردی که با آگاهی رفتار میکند، نهتنها از تکرار الگوهای آسیبزا جلوگیری میکند، بلکه میتواند در لحظه تصمیماتی بگیرد که با واقعیت و نیازهای او هماهنگ باشد و این آگاهی، پایهای برای زیستی سالمتر و رضایتبخشتر خواهد بود.
رویکردهای نوین رواندرمانی، فراتر از درمان علائم روانی، بستری برای رشد فردی و شکوفایی توانمندیهای درونی فراهم میکنند و پذیرش احساسات، آگاهی از رفتارها و تمرکز بر ارزشهای شخصی، نهتنها به کاهش رنجهای روانی کمک میکند، بلکه مسیر دستیابی به زندگی معنادارتر و رضایتبخشتر را هموار میسازد و در این فرایند، فرد به جای تلاش برای حذف درد، میآموزد چگونه با آن همزیستی کند و از دل چالشها، فرصتهایی برای تحول بیافریند.



نظر شما