به گزارش خبرگزاری ایمنا، کودکی نه تنها گذر از سالهای نخست زندگی، بلکه مرحلهای حیاتی برای شکلگیری ساختار روانی، شخصیت و بنیانهای عاطفی انسان است و در این دوران، جهان برای کودک سرشار از ناشناختهها است؛ هر تغییر ناگهانی در محیط، هر واژه تند و هر نگاه میتواند در ذهن کودک، تنشی واقعی و ماندگار ایجاد کند و برخلاف بزرگسالان که تجربه، منطق و مهارتهای مقابلهای دارند، کودک اغلب درگیر هیجاناتی خام است که توان توضیح یا تنظیم آنها را ندارد و همین آسیبپذیری ذهنی و عاطفی، کودکان را به یکی از حساسترین گروهها در برابر اضطراب و استرس تبدیل میکند.
نشانههای اضطراب کودکی، همواره واضح و قابلتشخیص نیست و گاهی در قالب دردهای بدنی بدون منشأ پزشکی ظاهر میشود و گاهی بهصورت شبادراری، بیزاری از مدرسه، سکوتهای طولانی یا وابستگیهای شدید به والدین بروز میکند و این نشانهها نه دال بر بیانضباطی یا لجبازی، بلکه نشانههایی از یک روان ناآرام است و پافشاری بر تنبیه کودک بهجای تلاش برای فهم علت رفتار، خطر نهادینهسازی اضطراب در ساختار روانی او را چندینبرابر میکند.
در بسیاری موارد، علت اضطراب در کودکان نه در درون خود آنها، بلکه در محیط و اطرافیانشان ریشه دارد و سبکهای تربیتی مستبدانه، فشار برای موفقیت تحصیلی، بیثباتیهای خانوادگی یا حتی مشاجرات مکرر والدین، کودک را در موقعیتی قرار میدهد که احساس امنیت روانیاش سلب میشود و از سویی نداشتن فرصت کافی برای بازی آزاد، حرکت و استراحت نیز باعث برهمخوردن تعادل روانی کودکان میشود و هنگامی که انتظار داریم کودک همچون فرد بالغ عمل کند، اما فضایی امن برای بیان احساسات او ایجاد نکنیم، او ناگزیر، ترس و نگرانی خود را درونی میسازد.
اهمیت کنترل و هدایت استرس در کودکان، نه تنها به حال، بلکه به صورت مستقیم به آینده آنها مربوط میشود و اضطراب مزمن و بدون مدیریت در درازمدت میتواند به اختلالات جدی مانند افسردگی، فوبیا یا وسواس فکری منجر شود و افزون بر آن، کودکانی که در مهارتهای هیجانی ضعیف رشد میکنند، در روابط اجتماعی، تصمیمگیریهای مهم و حتی انتخاب مسیر شغلی و زندگی آینده دچار تزلزل خواهند شد و در واقع، نادیدهگرفتن اضطراب کودکان، نادیدهگرفتن آینده آنها و آینده جامعه است.
استرس و اضطراب والدین مهمترین عامل تأثیرگذار بر بروز استرس در کودکان است / نشانههای رفتاری استرس و اضطراب چیست؟
مهرداد دشتی، روانشناس و مشاور خانواده و استاد دانشگاه با بیان اینکه مهمترین منبع استرس و اضطراب کودکان و نوجوانان، خود والدین هستند، به خبرنگار ایمنا میگوید: در واقع یکی از مهمترین عواملی که منجر به بروز استرس و اضطراب در کودکان میشود، استرس و اضطراب والدین است که این استرس و اضطراب ممکن است با علائم مستقیم یا غیرمستقیم بروز کند.
وی با بیان اینکه بسیاری از اوقات افراد اضطراب خود را به صورت پرخاشگری و خشم نشان میدهند و این امر در کودکان و بزرگسالان دیده میشود، میافزاید: در واقع گاهی اوقات افراد صحبتی از تجربه استرس و اضطراب نمیکنند، اما رفتارهای آنها به گونهای است که میتواند ناشی از استرس و اضطراب باشد و عصبانیت، خشم و پرخاشگری یکی از رفتارهایی است که میتواند ناشی از این احساسات منفی باشد.
روانشناس و مشاور خانواده و استاد دانشگاه با بیان اینکه بیقراری، بیحوصله بودن، زودرنجی و تحریکپذیری بالا میتواند نشانههایی از استرس و اضطراب باشد و این رفتارها هم در کودکان و هم در بزرگسالان دیده میشود، تصریح میکند: استرس و اضطراب ریشههای درونی و برونی دارد؛ به طور کلی، ریشههایی از استعداد استرس و اضطراب به شکل مادرزادی در افراد وجود دارد که میزان این استعداد در افراد متفاوت است.
تأثیر زمینههای ژنتیکی بر میزان استرس و اضطراب افراد / قرارگیری در معرض اخبار و تصاویر نگرانکننده میتواند منجر به استرس پس از سانحه شود
دشتی با بیان اینکه زمینه اصلی استرس و اضطراب، ژنتیکی و وراثتی است که در افراد میزان متفاوتی دارد، ادامه میدهد: مسائل تربیتی، ارتباط والدین با کودکان و فضای ایجاد شده برای کودکان از جمله عوامل بیرونی تأثیرگذار بر استرس و اضطراب کودکان به شمار میرود و فضای ارتباطی والدین میتواند میزان استرس و اضطراب مادرزادی کودکان را تغییر و آن را کاهش یا افزایش دهد یا آن را تعدیل کند.
وی با بیان اینکه پرهیز از قرارگیری در معرض اخبار ناراحتکننده و نگرانکننده راهکاری مؤثر برای کاهش استرس و اضطراب افراد و بهویژه کودکان به شمار میرود، میگوید: دیدن تصاویر آزاردهنده و ناراحتکننده میتواند عاملی مؤثر بر استرس و اضطراب کودکان باشد و والدین باید سعی کنند از قرارگیری کودکان در معرض اطلاعات تصویری پرهیز کنند و آنها را از فضای بحران، درگیری و نگرانی دور نگه دارند.
روانشناس و مشاور خانواده و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه اخبار و تصاویر ناراحت کننده میتواند تبدیل به کابوسهای شبانه شود، استرس پس از سانحه ایجاد کند و در طول سالهای بعدی زندگی کودک تبدیل به اختلال شود، اضافه میکند: صحبت کردن از نگرانیها و ناراحتیها پیش چشم کودکان و در حضور آنها میتواند نگرانی، استرس، اضطراب و ترس برای کودکان ایجاد کند و بر سلامت روان آنها تأثیرگذار باشد.
تجربه احساسات منفی و علائم جسمی در کودکان بدون شناخت دقیق منبع استرس و اضطراب / آینده افراد تحت تأثیر مدیریت نشدن استرس و اضطراب در کودکی
سمیه طاهری، روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه استرس و اضطراب در کودکان، برخلاف تصور رایج که آن را پدیدهای مختص بزرگسالان میداند، تجربهای واقعی و اثرگذار در دوران کودکی است، به خبرنگار ایمنا میگوید: کودک ممکن است بدون شناخت دقیق از منبع اضطراب خود، تنها با نشانههایی همچون بیقراری، مشکلات خواب، کاهش اشتها یا پرخاشگری آن را بروز دهد و این احساسات، اگر بهدرستی درک و مدیریت نشود، میتواند ریشهدار و مزمن شود.
وی با بیان اینکه تأثیر استرس مزمن بر رشد ذهنی و عاطفی کودک میتواند بسیار عمیق باشد، میافزاید: افزایش سطح کورتیزول در بدن باعث اختلال در تمرکز، حافظه و یادگیری میشود و در طولانی مدت ممکن است منجر به کاهش اعتمادبهنفس، مشکلات ارتباطی و حتی زمینهساز افسردگی و اختلالات اضطرابی در بزرگسالی شود و آینده کودکانی که اضطرابشان نادیده گرفته میشود، ممکن است سرشار از چالشهای روانی پنهانی باشد.
روانشناس و مشاور خانواده با اشاره به اینکه نقش والدین و مربیان بسیار حیاتی است و توجه به احساسات کودک، شنیدن بدون قضاوت و حمایت در برابر فشارهای محیطی، نخستین گام در ساختن امنیت روانی برای او است، تصریح میکند: گاهی تنها یک گفتوگوی صمیمی با والدین، میتواند فشار بزرگی از روی دوش کودک بردارد.
کودکان احساسات پیچیدهای دارند / راهکارهای کنترل استرس و اضطراب در کودکان
طاهری ادامه میدهد: درک این نکته که کودکان احساسات پیچیدهای دارند و نیاز به راههایی برای ابراز آن احساسات دارند، ضروری است و مهارتهای حل مسئله، تکنیکهای آرامسازی همچون تنفس عمیق یا تمرین ذهنآگاهی، میتواند ابزارهایی مؤثر برای مقابله با اضطراب باشد و بازیهای خلاقانه و هنری، فرصتی برای تخلیه هیجانات فراهم میکنند.
وی با بیان اینکه ایجاد محیطی امن، پرمحبت و قابل پیشبینی در خانه و مدرسه، به کودک کمک میکند احساس کنترل و آرامش بیشتری داشته باشد، میگوید: آموزش هیجانی و بالا بردن سواد عاطفی، نهتنها از بروز اضطراب مزمن پیشگیری میکند، بلکه کودک را به فردی مقاوم و آگاه در برابر فشارهای زندگی تبدیل میکند.
روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه توجه به اضطراب کودک نشانه ضعف نیست، بلکه نشانهای از آگاهی و مسئولیتپذیری است، اضافه میکند: جامعهای که به سلامت روان کودکان بها میدهد، آیندهای روشنتر و متعادلتر خواهد داشت.
رویکرد در نظر گرفته شده نسبت به تأثیرگذاری استرس و اضطراب بر کودکان باید ترکیبی از آگاهی، پیشگیری و درمان باشد؛ در مرحله نخست، والدین و مربیان باید نسبت به علائم و محرکهای استرس در کودکان آشنا باشند و سپس آموزش مهارتهای هیجانی از سنین پایین باید در اولویت قرار گیرد و مهارتهایی مانند آشنایی با احساسات، تمرین تنفس عمیق، حل مسئله و تفکر مثبت باید همچون خواندن و نوشتن، به کودکان آموزش داده شود تا نه تنها در بحرانها، بلکه در تمام مراحل زندگی از آنها بهره ببرند.
فضاهای حمایتی همچون جلسات مشاوره کودک، کارگاههای والد و فرزند یا حتی گفتوگوهای آزاد در خانواده میتواند بستر مناسبی برای تخلیهی هیجانها فراهم کند و مهم است که کودک بداند داشتن احساسات جرم یا مشکل نیست و حتی ترس، نگرانی، خشم و ناراحتی بخشی از تجربه انسانی محسوب میشود و زمانی که کودک بیاموزد احساسات او شنیده میشود، روشهای راههای بیان سازنده و متعادل آنها را خواهد آموخت و این فرایند، در عین سادگی، نیرویی عمیق در شکلدهی اعتمادبهنفس کودک دارد و زمینهساز بلوغ روانی سالم در سالهای بعدی خواهد بود.
نقش الگوهای رفتاری بزرگترها در شکلگیری سلامت روانی کودکان، بهقدری بنیادین است که گاهی حتی بدون کلام، تنها از طریق مشاهده و تجربه روزمره، کودک شیوه واکنش به استرس را میآموزد و اگر کودک در فضایی رشد کند که بزرگسالان هنگام مواجهه با چالشها، واکنشهایی همچون فریاد، انکار یا رفتارهای پرخاشگرانه نشان میدهند، ناخودآگاه این سبک واکنشی را بهعنوان الگوی طبیعی میپذیرد و در مقابل، حضور در کنار والدین یا مربیانی که در موقعیتهای سخت، صبورانه گفتوگو میکنند، دلیلمحور عمل میکنند و به احساسات خود و دیگران احترام میگذارند، به کودک میآموزد که میتوان بهجای انفجار، از مسیر گفتوگو و خودتنظیمی عبور کرد و این شکل از یادگیری غیرمستقیم، گرچه کمتر به آن توجه میشود، اما یکی از تأثیرگذارترین بسترهای آموزش مهارتهای زندگی است.
سلامت روان کودکان، پایه سلامت اجتماعی است و جامعهای که در آن سلامت روانی بهاندازه موفقیت تحصیلی جدی گرفته میشود، جامعهای مقاومتر، خلاقتر و همدلتر خواهد بود و اقدام برای کنترل اضطراب کودکان، نه تنها وظیفهای انسانی و خانوادگی، بلکه مسئولیتی جمعی است که نیازمند مشارکت نظاممند خانواده، نهادهای آموزشی، سیاستگذاران و رسانهها است و تنها از دل حمایت آگاهانه و مداوم است که میتوان کودکانی را پرورش داد که نهتنها با چالشهای زندگی روبهرو شوند، بلکه از دل دشواریها نیز رشد یابند و باید به خاطر داشته باشیم که آیندهای روشن، از آغوشی امن آغاز میشود.
نظر شما