موضع عقرب ۳

«حمایت مردمی، توان موشکی و فشار روانی این دو بر رژیم عراق باعث شد که آن موشکی که آن‌ها عصر ۲۵خرداد یعنی فردای روز قدس به‌سمت بغداد شلیک کردند، آخرین موشک باشد و عراق مجدداً بمباران شهرها را متوقف کند.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران درحالی به یکی از قدرت‌های موشکی جهان تبدیل شده است که قدمت تشکیل یگان موشکی ایران به ۴۰ سال نمی‌رسد. بمباران گسترده شهرها توسط عراق طی سال‌های آغازین جنگ تحمیلی، مسئولان کشور را به فکر راه‌اندازی این یگان انداخت.

فائضه غفارحدادی در کتاب «خط مقدم» به روایت داستانی چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به فرماندهی حسن طهرانی‌مقدم پرداخته؛ در بخشی از این کتاب آمده است: «هنوز شب به نیمه نرسیده بود که کاروان موشکی به موضع عقرب سه رسید. هرکس به تجربه پرتاب‌های قبلی و نسبت به وظیفه‌ای که بر دوشش بود، گوشه‌ای از کار را به عهده می‌گرفت.

کار کردن در هوای مطبوع بهاری خیلی آسان‌تر از آن برف و باد و سرما بود. سر فرصت همه کارها را انجام دادند و ساعت سه‌وپنجاه دقیقه بامداد، یازدهمین موشک خود را بعد از خواندن دعای توسل به سمت بغداد پرتاب کردند. این بار خیلی امیدوارتر از قبل بودند، یک بار اثر موشک‌ها را بر قطع شدن حمله‌ها دیده بودند و امیدوار بودند که این دفعه هم بتوانند مؤثر باشند.

طبق دستور حسن‌آقا سکو و تجهیزات دیگر را داخل محل‌های امنی که در دل کوه ایجاد کرده بودند، گذاشتند. لیبیایی‌ها از ترس بمباران به سرعت سوار اتوبوس‌هایشان شدند و به قرارگاه برگشتند. فشار کار و بی‌خوابی و استرسی که روی تک‌تک افراد مؤثر در حین آماده‌سازی موشک و در جریان پرتاب وارد می‌آمد، به اندازه‌ای بود که بعد از پایان کار، هیچ‌کس رمقی در خودش احساس نمی‌کرد.

همه به دنبال این بودند که سریع جمع کنند و برگردند، ولی آن شب ناگهان ورق برگشت. حسن‌آقا با شور و اشتیاقی که شاید هوای خوب بهاری آن را ایجاد کرده بود، توپی که همیشه پشت آستیشن بود را انداخت وسط موضع. همه بچه‌ها دست از کار کشیدند. اول چند ثانیه‌ای مبهوت حسن‌آقا شدند که آمده بود وسط و روپایی می‌زد و بعد دورش جمع شدند.

شور و نشاط حسن‌آقا در آن ساعت از نیمه‌شب بقیه را هم به شوق آورد. یارکشی کردند و با سنگ حدود دروازه‌ها را تعیین کردند. خیلی وقت بود فوتبالی به آن خوبی بازی نکرده بودند. موشکی که آن روز زدند، به مرکز کامپیوتر وزرات دفاع عراق و باشگاه افسران در نزدیکی میدان الکاشفه خورده بود که جای خوشحالی داشت، اما عراق همین‌طور به حمله‌های خود ادامه داد.

گروه حدید روز ۱۱ خرداد یک موشک دیگر به‌سمت بغداد پرتاب کرد که این بار به مرکز رادیو و تلویزیون عراق خورد و برنامه کلاً قطع شد، بازتاب روانی این موضوع برای عراق خیلی ناراحت کننده بود. سیزدهمین موشک هم روز بیستم خرداد شلیک شد که به یک منطقه نظامی اصابت کرد. حیدری‌جوار سعی می‌کرد در این مدت بهترین خریدها را برای لیبیایی‌ها انجام دهد که هیچ بهانه‌ای دستشان نباشد، به خصوص که آن‌ها هم روزه می‌گرفتند.

روزها طولانی بود و بیشتر لیبیایی‌ها روزها می‌خوابیدند و شب‌ها بیدار می‌ماندند. حیدری‌جوار دیده بود که بعضی از آن‌ها شب را به قماربازی می گذارندند و وقت سحر که می‌شد بساط قمار را به کناری می‌کشیدند و سحری می‌خوردند؛ مهم‌تر از همه امام جماعتشان بود که حسابی موقع نماز و دعا سجاده آب می‌کشید اما شاید حرفه‌ای‌ترین قماربازشان به حساب می‌آمد!

با نزدیک شدن به روز قدس، حملات عراق هم بیشتر می‌شد. شایعاتی توی دنیا پخش کرده بودند که مردم ایران خواستار توقف جنگ هستند و این دولت ایران است که بیخودی جنگ را کش می‌دهد. برای همین راهپیمایی روز قدس از طرف مسئولان به نام روز حمایت از جنگ نامیده شد. عراق هم شروع کرد به جنگ روانی که ما هر گونه راهپیمایی و تجمع در شهرها را با سلاح‌های سنگین و جدیدمان خواهیم زد.

همان شب، حسن‌آقا قبل از اینکه دستور پرتاب موشک را دریافت کند درحال تماشای اخبار تلویزیون بود که تصاویر شرکت میلیون‌ها نفر از مردم در راهپیمایی روز قدس را نشان می‌داد. اکثر مردم کفن پوشیده بودند و پلاکاردهای جنگ جنگ تا پیروزی و جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم را روی دست گرفته بودند.

حسن‌آقا با وجود اینکه می‌دانست کار خودشان در نهایت حساسیت و تأثیرگذاری است؛ اما باز هم دوست داشت که می‌توانست در راهپیمایی آن روز شرکت کند و همان طور فشرده در صف مردم با مشت گره کرده وفاداری‌اش را به آرمان‌های امام اعلام کند.

حمایت مردمی، توان موشکی و فشار روانی این دو روی رژیم عراق باعث شد که آن موشکی که آن‌ها عصر ۲۵ خرداد یعنی فردای روز قدس به سمت بغداد شلیک کردند، آخرین موشک باشد و عراق مجدداً بمباران شهرها را متوقف کند.»

کد خبر 632224

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.