عملیات خیبر
-
فرهنگغمانگیزترین عکسی که با دوربینم از جنگ گرفتم
رزمنده دوران دفاع مقدس میگوید: در مرحلهای از عملیات خیبر به جایی رسیده بودیم که دیگر آمبولانس نداشتیم؛ چرا که تمام آنها منهدم شده بودند و ما مجبور بودیم برای انتقال مجروحان از چند کمپرسی عراقی که به غنیمت گرفته بودیم، استفاده کنیم و این کار مظلومیت رزمندگان ما را میرساند.
-
فرهنگعلیاکبر در راه علیاکبر (ع) قدم گذاشت / نوجوان شهیدی که معلم پدر بیسوادش بود
شهید «علیاکبر شیخی» سال ۱۳۴۷ در روستای «زازران» شهرستان «فلاورجان» چشم به این جهان گشود و ۱۵ سال بعد در جزیره مجنون جامه شهادت بر تن کرد تا به میهمانی ملکوتیان راه پیدا کند.
-
یک عکس یک روایت؛
فرهنگماجرای بالگرد سقوط کرده بین نیزارهای جزیره مجنون
رزمنده دفاع مقدس میگوید: حین عملیات خیبر قرار شد تعدادی پزشک را با قایق به خط مقدم ببریم، حین حرکت با بالگرد سقوط کردهای بین نیزارهای جزیره مجنون روبهرو شدیم که منهدم شده بود.
-
روایت یک مادر شهید از خیاطخانه دانشگاه اصفهان؛
فرهنگگلوله و آرپیجی نه، با دوک سبز و مشکی میجنگیدیم
حاجیهخانم «فردوس شمس»، مادر شهیدی است که نه تنها فرزند دلبندش را راهی میدان نبرد میکند، بلکه خود را نیز به ستاد پشتیبانی از جنگ میرساند تا هر کاری از دستش برمیآید در راه دفاع از دین و کشورش انجام دهد؛ با روایتهایی از خیاطخانه دانشگاه اصفهان همراه باشید.
-
فرهنگهمراه با خاطرات شیرزنی که همسر و خواهر شهید است/ زندگیام شبیه فیلم سینمایی است
زندگیاش را شبیه یک فیلم سینمایی میداند؛ صدیقه بهرامی که دست سرنوشت برای او تقدیر متفاوتی را رقم زده بود، دو بار نشستن پای سفره عقد با مردانی که راه آسمان را در پیش گرفتند، شهادت برادرش و جدایی ۱۶ ساله از فرزند اولش تنها بخشی از زندگی پر فراز و نشیب او است.
-
فرهنگشهیدی که شهدا را میان فرشتگان دید
نوزدهم شهریورماه، سالروز شهادت فرماندهای است که به سردار عاشورایی شناخته میشود؛ شهید «مجتبی قطبی» که در ۲۴ سالگی و در منطقه حاجعمران به فوز شهادت نائل آمد.
-
فرهنگتلخترین خاطرات یک اسیر جنگ در روزهای شیرین آزادی
حاجمحسن شفیعی، آزاده دفاع مقدس که این روزها در جبهه علمی و فرهنگی کشور به تلاش مشغول بوده و در دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامی نجفآباد تدریس میکند، در گفتوگو با ایمنا از روزهای جبهه و اسارت میگوید.
-
در دیدار خانواده شهیدان خالقیپور؛
سیاستآیتالله رئیسی: خانواده شهدا در عرصه جهاد تبیین بسیار اثرگذارند
رئیس جمهور گفت: برخلاف خواست دشمن که بهدنبال کمرنگ و محو کردن یاد و اثرگذاری شهدا است، خانوادههای شهدا در هر کوی و برزنی پرچم برافراشته فرهنگ ایثار و شهادت هستند.
-
فرهنگقهرمانی که برای او هیچگاه جنگ تمام نشد/ قیمت شیمیایی شدن ما ایستادگی بود
حاجاکبر پاکزاد، قهرمانی است که برای شناختش اگر تمام عمر هم وقت بگذاری، اشتباه نکردهای، جانباز و شهید زندهای که برای او هیچگاه جنگ تمام نشد، تنها خاکریزش عوض شد؛ خاکریز فعالیتهای فرهنگی، قهرمانی که معتقد است که قیمت شیمیایی شدن و او دیگر همرزمانش ایستادگی بود.
-
فرهنگوقتی راز گمشده مجنون فاش شد / فرماندهای که بردن نامش ممنوع بود
امروز سالروز شهادت مردی است که او را مرد شماره یک جزیره مجنون مینامند. طراح اصلی عملیات خیبر و بدر، ایرانی عربتبار از شهر اهواز و ساکن محله حصیرآباد اهواز؛ علیآقای هاشمی.خیلیها او را با نام سردار هور میشناسند، بعضیها با نام سردار خیبر و عدهای هم خطشکن.
-
فرهنگجوانانی که برای شکستن خط دشمن لحظهشماری میکردند / جنگ افسانه نیست
حاجاحمد شیروانی سالها است روایتگر خاطراتی شده که با گوشت و پوستش احساس کرده است، او که پایش را در سهراهی شهادت جا گذاشته است، میگوید: «این خاک روزی جوانانی داشت که برای شکستن خط دشمن لحظهشماری میکردند.»
-
فرهنگاز فتحالمبین تا خیبر / تا صبح فقط آب و کلوخ خوردم!
محسنعلی نجیمی، با عصایی که در دست دارد، در دفتر خبرگزاری حاضر میشود، میگوید: یادگاری عملیات بیتالمقدس که در زانوی پای راستش جا خوش کرده است، این روزها بدقلقی میکند و عصا را همنشینش کرده است. او در عملیاتهای متعددی حضور داشته است و کولهباری از خاطرات سالهای حماسه را به همراه دارد.
-
روایتی از زندگی شهید حمید شرافت؛
فرهنگچشمی که زودتر روانه بهشت شد
«چند روزی بیشتر به عید نوروز سال ۱۳۶۳ باقی نمانده بود. مادر به رسم محبت مادرانهاش یک دست لباس نو برای حمید گرفت و برای اینکه یک همسر خوب قسمت او شود، یک ختم قرآن نذر کرد. هنوز ختم قرآن مادر تمام نشده بود که خبر شهادت او آمد.»
-
روایتی از زندگی شهید عبدالله رنجبر؛
فرهنگسیدالشهدای عملیات آبی کربلای ۵
زبان آذری نمیدانست و در لشکر عاشورا خیلی غریب بود، اما از این فرصت برای خودسازی و رسیدن به خدا نهایت استفاده را کرد و سرانجام در عملیات کربلای ۵ درحالیکه سمت جانشین فرماندهی گردان غواصی ولیعصر(عج) را برعهده داشت، به شهادت رسید.
-
فرهنگنیروی تدارکاتی!
«یک دفعه دیدم بلندگوی مسجد روشن شد و جمعیت صلوات فرستادند! مجری گفت: نمازگزاران عزیز در خدمت فرمانده بزرگ جنگ حاجعبدالحسین برونسی هستیم که به خاطر خرابی موتورشان کمی با تأخیر رسیدهاند.»
-
فرهنگخاطرات خط مقدم در عملیات بدر
«مأموریت لشکر مقدس امام حسین (ع) گرفتن چند کیلومتر از سیلبند و پاکسازی سنگرهای عراقی بود، سپس باید بچههای گردانها خود را به منطقه البیضه و سه راهی روستای الصخره میرساندند؛ تمام سنگرهای دشمن باید یکی پس از دیگری پاکسازی میشد و با دقت الحاق لشکر با سمت چپ صورت میگرفت.»
-
فرهنگهمتی کو؛ تا چو ابراهیم بر آتش زنیم!
«سخنرانی حاجهمت که تمام شد و از جایگاه پایین آمد، بچههای بسیجی روی سروکول حاجی ریختند، آنها دور گردنش دست میانداختند و با چه عشقی روی ماه او را میبوسیدند.»
-
روایت یک رزمنده از عملیات خیبر؛
فرهنگکانالی که زیر دید عراقیها بود
«عراقیها کاملاً به کانال و اطرافش دید داشتند و با دیدن جلو کشیدن بچهها، شروع به زدن مسیر کردند و به اندازهای گلوله توپ، خمپاره و کاتیوشا روی سرمان ریختند که زمین و آسمان تیره و تاریک شد و همه جا را دود و خاکستر فراگرفت.»
-
فرهنگبرگزاری شب خاطره «فاتحان بدر و خیبر» در تبریز
همزمان با ایام سالگرد عملیاتهای بدر و خیبر، شب خاطره «فاتحان بدر و خیبر» ویژه گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان و رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا در تبریز برگزار خواهد شد.
-
خاطره یک جانباز از عملیات خیبر؛
فرهنگتکبیری که به یاری رزمندگان آمد
«بچهها با دیدن درب و داغون شدن تانکهای دشمن، صدای اللهاکبرشان بلندتر و بلندتر شد و طولی نکشید که کل سازمان عراقیها به هم ریخت و مجبور به ترک میدان نبرد شدند. آن تکبیرهای بلند و صادقانه، جلوی یکی از پاتکهای شدید عراق را گرفت و باعث تثبیت جزیره مجنون شد.»
-
زیرخاکیهای دفاع مقدس؛
فرهنگپل خیبر
از جنگ تحمیلی هشتساله، فیلمهایی به یادگار مانده که لحظههای نابی از آن دوران را به ثبت رسانده است.
-
مسئول مهندسی نیروهای مسلح:
فرهنگدوران ۸ سال دفاع مقدس، محور انقلاب اسلامی ایران به شمار میآید
فرمانده سابق گروه ۴۰ صاحبالزمان(عج) نیروی زمینی سپاه و مسئول مهندسی نیروهای مسلح گفت: اینکه جوان امروز صحبتهای یک رزمنده را باور نمیکند، بهدلیل کمکاری و تببیننکردن است.
-
فرهنگروایت یک خلبان از نبرد در نیزارها
«ازآنجاکه باید به سرعت مجروحان را سوار میکردیم و بلند میشدیم، پزشکیار هوایی و متخصص نجاتی که همراه من بود، پیاده شدند تا داخل بالگرد آسیبدیده را به خوبی بررسی کنند که مجروحی جا نماند. در همین حادثه پای یک بسیجی در بالگرد گیر کرده بود و...»
-
فرهنگماجرای یک شیطنت در خط مقدم
«تعدادی از نیروهای واحد اطلاعات عملیات که برای شناسایی رفته بودند به سمت ما نزدیک شدند و ما غافل از اینکه آنها نیروهای خودی هستند به سمتشان تیراندازی کردیم. آنها درحالیکه به ما نزدیک میشدند، فریاد میزدند که ما خودی هستیم، تیراندازی نکنید.»
-
رودرو با رزمنده و پژوهشگر دفاع مقدس (۱)؛
فرهنگدستکاری در شناسنامه، اعزام به جبهه
«در همان نخستین مأموریت حضور در جبهه و در مسیر خنثیسازی مین از ناحیه سمت چشم چپ مجروح شدم و به بیمارستان اهواز، تهران و سرانجام به بیمارستان فیض در اصفهان منتقل شدم، در آنجا چشم چپ من تخلیه شد. بعد از بهبودی، دوباره عزم رفتن به جبهه کردم.»
-
یک عکس، یک روایت؛
فرهنگمن سوژه نیستم!
«وقتی شهیدان نوزاد و جزمانی، فرماندهان گردان از ابراهیم خواستند با نیروها به خط نرود، دلش شکست و گفت: «حالا ما شدیم وبال گردن گردان؟!» فردا صبح حسامی در حالی که تلاش میکرد خودش را به خط برساند، گروه فیلمبرداری قصد عکس گرفتن از او را داشت که او با عصا آنها را دور میکرد ...»
-
روایتی از شهید سیدرضا موسوی؛
فرهنگپاسداری که آرزوی شهادت در آب را داشت
چشمش در عملیات قبلی نابینا شده بود. دوست صمیمیاش را به کنار سنگر کشید و با التماس از او قول گرفت که راجع به جانباز شدنش در جبهه، کلامی به همرزمانشان نگوید. وقتی علت را جویا شد، گفت: نمیخواهم به خاطر چیزی که در راه رضای خدا دادهام، مورد تکریم و احترامی مخصوص و بیشتر از دیگران قرار بگیرم!
-
روایتی از ۲خواهر، ۲مادر و ۳شهید؛
فرهنگمادرانههایی از جنس عزت و صبوری
حسینآباد نامی آشنا در عرصه جهاد و حماسه از پیش از پیروزی انقلاب تاکنون است که بافت قدیمی خود را تا حدود زیادی حفظ کرده است. قرار است به دیدار دو خواهر بروم که هر دو مادر شهید هستند. وارد خانه که میشوم، صورت دو مادر که عکسهای قاب گرفته فرزندانشان را کنارشان نهاده و نشستهاند، رخنمایی میکند.
-
فرهنگهدیه ویژه حاجقاسم برای خلبان ارمنی+ فیلم
«من دو بار حاجقاسم سلیمانی را در جنگ دیدم؛ یکبار در دارخوین و بار دیگر در خیبر. در دارخوین یک روز که نشسته بودم، شهید حاجحسین خرازی مرا صدا زد و گفت: ملکیان بیا. حاجقاسم همراهش بود؛ اما من آن موقع او را نمیشناختم. به حاجقاسم گفت: حاجی، ارمنی هم دارد برای مسلمانها میجنگد.»
-
فرهنگبوسه جراح نجفآبادی بر پیکر بدون سرِ پسر
«در عملیات رمضان خبر شهادت فرزندش، مجید در بین بچهها پیچیده بود. در همان عالم نوجوانی به خاطر کنجکاوی خاصی که داشتم، برایم خیلی جالب بود که عکسالعمل دکتر را موقع شنیدن خبر شهادت فرزندش ببینم. به همین جهت شدیداً رفتار او را تحتنظر داشتم...»