به گزارش خبرگزاری ایمنا، ترس یکی از هیجانات طبیعی و ضروری در رشد کودکان است که این احساس به آنها کمک میکند خطرات را بشناسند و از موقعیتهای آسیبزا دوری کنند، با این حال، زمانی که ترس بیش از حد یا غیرمنطقی باشد، میتواند مانع رشد اجتماعی، آموزشی و روانی کودک شود، بنابراین والدین و مربیان باید ترسهای کودکان را جدی بگیرند و آنها را به عنوان بخشی از فرایند رشد درک کنند.
ترسهای کودکان در سنین مختلف تغییر میکند؛ به عنوان مثال در خردسالی ترس از جدایی از والدین یا تاریکی رایج است، در حالی که در سنین مدرسه ترس از شکست یا قضاوت دیگران بیشتر دیده میشود و شناخت این مراحل به والدین کمک میکند تا واکنشهای مناسب نشان دهند و از سرزنش یا بیتوجهی پرهیز کنند. بیتوجهی به ترسهای کودک ممکن است باعث تثبیت افکار منفی و کاهش اعتماد به نفس او شود.
پرداختن به ترس کودکان نه تنها به کاهش اضطراب آنها کمک میکند، بلکه زمینهساز رشد مهارتهای مقابلهای در آینده است و کودکانی که یاد میگیرند با ترسهای خود مواجه شوند، در بزرگسالی توانایی بیشتری برای مدیریت استرس و مشکلات خواهند داشت که این موضوع اهمیت آموزش و حمایت روانی در خانواده و مدرسه را دوچندان میکند.

ترس از تاریکی و صداهای ناشناخته یکی از رایجترین دغدغههای دوران کودکی است / تدوین کتاب «معمای تاریکی» با هدف کمک به کودکان برای کنار آمدن با ترسها و مدیریت افکار نگرانکننده
رضا علی نوروزی، کارشناس حوزه علوم تربیتی و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه ترس از تاریکی و صداهای ناشناخته یکی از رایجترین دغدغههای دوران کودکی است و این مسئله در صورت نادیده گرفته شدن، میتواند به شکلگیری افکار منفی، اضطرابهای پایدار و کاهش اعتمادبهنفس در سالهای بعد منجر شود، اظهار کرد: مواجهه صحیح با این ترسها، نیازمند گفتوگو، آموزش مهارتهای شناختی و ایجاد فرصت برای بیان احساسات است که این مهارتها به طور معمول بدون راهنمایی بزرگسالان شکل نمیگیرد و لازم است در محیط خانواده و آموزش به طور هدفمند تقویت شود.
وی با بیان اینکه در سالهای اخیر توجه به افکار منفی و نقش آن در تقویت ترس در کودکان بیش از گذشته مورد تأکید قرار گرفته است، افزود: کودکان به دلیل توان شناختی محدود، به طور معمول نمیتوانند میان واقعیت و خیال مرزی مشخص ترسیم کنند و همین موضوع باعث میشود تصورات ذهنی آنان بزرگتر، ترسناکتر و تأثیرگذارتر از تجربه واقعی باشد و زمانی که کودک فرصت گفتوگو و تحلیل دریافت میکند، میتواند افکار خود را بازبینی کند و درک تازهای از موقعیتهای نگرانکننده به دست آورد.
کارشناس حوزه علوم تربیتی و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه کتاب «معمای تاریکی» با چنین نگرشی و با هدف کمک به کودکان برای کنار آمدن با ترسها و مدیریت افکار نگرانکننده تدوین شده است، تصریح کرد: این کتاب با رویکرد فرایندی و مبتنی بر فلسفه برای کودکان (P4C)، تلاش میکند کودک را در مسیر مواجهه مؤثر با ترس راهنمایی کند و به او بیاموزد که تاریکی یا صداهای ناشناس همیشه منبع تهدید نیستند و در این کتاب، گفتوگو درباره تک تک جملات و تصاویر بخش مهمی از روند آموزشی است و به کودک کمک میکند که ترس خود را بشناسد، درباره آن صحبت کند و به درک تازهای از عوامل نگرانیزا برسد.
«معمای تاریکی»؛ زمینهساز گفتوگو، پرسشگری و تحلیل / راهکارهای مؤثر برای تقویت توانمندی فکری و هیجانی کودک برای رسیدن به آرامش و انتخاب واکنشهای آگاهانهتر
نوروزی با بیان اینکه «معمای تاریکی» برای کودکان پیشدبستانی و دبستان تدوین شده و والدین و مربیان میتوانند آن را در قالب فعالیت آموزشی یا زمان مطالعه با کودک اجرا کنند، ادامه داد: ساختار کتاب به گونهای است که علاوه بر روایت داستانی، شش تمرین کاربردی برای غلبه بر ترس، مدیریت افکار منفی و افزایش آرامش ارائه شده و کودکان با انجام این تمرینها میآموزند که چگونه افکار خود را هدایت و راهکارهای مناسب برای مواجهه با ترس پیدا کنند.
وی با اشاره به اینکه در این کتاب، تصاویر و جملات به صورت هدفمند طراحی شده است تا زمینهساز گفتوگو، پرسشگری و تحلیل باشند، گفت: رویکرد فلسفه برای کودکان در این اثر موجب میشود افکار و نگرش کودک از منظر شناختی بازسازی شود و امکان تغییر مثبت در رفتار و احساسات او فراهم آید و هدف اصلی این فرایند، تقویت توانمندی فکری و هیجانی کودک برای رسیدن به آرامش و انتخاب واکنشهای آگاهانهتر است.
کارشناس حوزه علوم تربیتی و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان خاطرنشان کرد: اجرای صحیح محتوای کتاب نیازمند حضور مربیانی است که با مبانی فلسفه برای کودکان آشنا باشند و مهارت هدایت حلقههای گفتوگو را بدانند و توصیه میشود مربیان پیش از کار با کتاب، آموزشهای لازم را از طریق کارگاههای تخصصی دریافت کنند تا بتوانند فضایی امن، گفتوگومحور و بدون قضاوت برای کودک فراهم آورند و والدین نیز با همراهی و مشارکت فعال میتوانند نقش مؤثری در تثبیت مهارتهای آموختهشده ایفا کنند.

یکی از راهکارهای مؤثر برای کاهش افکار منفی و ترس در کودکان، گفتوگو و گوش دادن فعال است؛ وقتی والدین با آرامش به نگرانیهای کودک گوش میدهند و احساسات او را تأیید میکنند، کودک احساس امنیت بیشتری پیدا میکند و این رویکرد باعث میشود کودک بداند ترسهای او قابل درک هستند و میتواند درباره آنها صحبت کند.
راهکار دیگر، استفاده از بازی و داستانگویی برای مواجهه غیرمستقیم با ترسها است؛ بازیهای نمایشی یا داستانهایی که شخصیتها بر ترس خود غلبه میکنند، به کودک کمک میکند تا الگوهای مثبت را بیاموزد، همچنین تمرینهای ساده آرامسازی مانند تنفس عمیق یا تصویرسازی ذهنی میتواند به کاهش اضطراب و افکار منفی کمک کند.
والدین باید به کودک بیاموزند که ترس بخشی طبیعی از زندگی است و میتوان آن را مدیریت کرد و ایجاد محیطی امن، تشویق به بیان احساسات و آموزش مهارتهای حل مسئله، پایههای مهمی برای کاهش ترس و افکار منفی در کودکان هستند و توجه به این موضوع نه تنها سلامت روان کودک را تضمین میکند، بلکه آیندهای مطمئنتر و آرامتر برای او رقم خواهد زد.


نظر شما