چگونه با افکار مزاحمِ ناگهانی مقابله کنیم؟

افکار ناخواسته‌ و مزاحمی که به‌طورناگهانی ذهن را درگیر خود می‌کند، از نگرانی‌ها یا تجربیات گذشته زندگی ناشی می‌شود و مقابله با بروز آن‌ها بسیار اهمیت دارد، زیرا اثرات نامطلوبی بر افراد خواهد داشت.

به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، افکار ناخواسته‌ای که ناگهان به ذهن انسان هجوم می‌آورد، آن‌هایی است که فرد بیش از هر چیز دیگری از آن آزار می‌بیند یا واهمه دارد. تلاش برای رهایی از این افکار با تقویت آن‌ها همراه است و گاه نادیده گرفتن یا همراهی کردن با آن‌ها، باعث حصول بهبودی می‌شود. درک ریشه و چیستی این افکار، کلید غلبه بر آن‌ها است.

مقابله با افکار مزاحم

تلاش برای درک محتوا یا علل ریشه‌ای اختلال وسواسی جبری (OCD) می‌تواند به‌معنای واقعی فرد را به‌سوی یک موقعیت یا شروع فرایندی عجیب، مشکل‌ساز، دشوار، پیچیده یا آشفته سوق دهد. با این وجود یک اصل مهم برای درمان مؤثر این اختلال، مورد هدف قرار دادن عواملی به‌شمار می‌رود که باعث حفظ علائم آن می‌شود. این عوامل می‌تواند شامل پارادوکس تلاش، چسبندگی ذهن، درهم‌تنیدگی با محتوا، حساسیت اضطرابی و طیفی از رفتارهای اجتنابی باشد.

پارادوکس تلاش به ناهماهنگی میان پیامدهای هنجاری تلاش و انگیزه‌های فردی برای انتخاب وظایف پر زحمت در حالی گفته می‌شود که در آن مدل‌های اقتصادی سنتی تلاش به‌عنوان یک هزینه در نظر گرفته می‌شود و تلاش یا یک پاداش به‌شمار می‌رود یا به نتایج به‌دست‌آمده، ارزش افزوده اضافه می‌کند.

«چسبندگی ذهن» اصطلاحی است که برای یک ویژگی ارثی به‌کار می‌رود و به‌صورت تفکر حلقه‌ای تکراری، احساس غرق شدن در نگرانی، استعداد تعمیم تخیلات به سمت تصاویر و افکار فاجعه‌آمیز و تمایل به افکار ناخواسته ذهنی تجربه می‌شود. چسبندگی ذهن یک بیماری روانی نیست، بلکه نوعی ویژگی در ذهن به‌شمار می‌رود که درک آن می‌تواند یک زندگی کامل و معنادار را برای بشر به‌ارمغان آورد.

درهم‌تنیدگی در علم فیزیک به‌شرایطی گفته می‌شود که در آن ذرات، تحت شرایط خاص به ظاهر از هم جدا ولی درواقع از طریق فضا و زمان به‌هم متصل می‌شوند. ذهن و محتواهای آن به همین شکل می‌توانند درگیر شوند.

حساسیت اضطرابی به ترس از رفتارها یا احساسات مرتبط با تجربه اضطراب و تعبیر نادرست از چنین احساساتی اشاره دارد و رفتارهای اجتنابی به هرگونه عمل یا سلسله اعمالی اطلاق می‌شود که فرد را قادر می‌سازد از موقعیت‌ها، محرک‌ها یا رویدادهای ناخوشایند یا دردناک اجتناب کند یا آن‌ها را قبل از وقوع پیش‌بینی کند.

لزومی قابل درک و حتی فوری وجود دارد که هر فردی دریابد چرا این افکار و تردیدها این‌قدر آزاردهنده شده‌اند و دلیل ظهور آن‌ها در هر وهله زمانی چیست. هدف از این درک رفع سردرگمی‌ای است که همراه با شروع وسواس ناشی از افکار مزاحم و ناخواسته آغاز می‌شود.

افکار مزاحم؛ تصادفی یا غیر تصادفی؟

اعتقاد رایج در زمینه هجوم افکار ناخواسته به ذهن، تصادفی بودن آن‌ها است؛ حال‌آن‌که چنین چیزی نمی‌تواند درست باشد. این ایده نشان می‌دهد که وقوع یک رویداد بدون علت است در حالی‌که هیچ اتفاقی بی‌دلیل رخ نمی‌دهد. هرچند چرایی بروز یک فکر گذرا و ناخواسته همچنان ناشناخته است، نمی‌توان وقوع آن را تصادفی دانست.

بدیهی است که گیرکردن ذهن روی یک فکر خاص و شکل‌گیری سلسله روایت‌های وسواس‌گونه و سرشار از نگرانی درمورد آنچه که ممکن است رخ دهد یا بروز ناگهانی شک و تردید درجایی‌که پیش از این هیچ‌گونه تردیدی درباره آن وجود نداشت، نمی‌تواند تصادفی باشد. در اصل میان فرد با افکار، تصاویر و احساساتی که به‌طور ناخواسته در ذهن وی شکل می‌گیرد، تکرار می‌شود و او را مورد آزار قرار می‌دهد رابطه‌ای وجود دارد.

افکار، شک‌ها و نگرانی‌های تکراری، مزاحم و وسواسی که یک فرد در طول روز با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کند، بحث کردن با خود در سکوت یا با صدای بلند و تلاش برای رها شدن از شر این موارد آزاردهنده در زندگی هر فردی رخ می‌دهد. نکته قابل توجه این است که مقابله با این افکار در اصل سوختی است که به شعله‌ور شدن آن‌ها دامن می‌زند.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت افکار مزاحمی که ذهن یک فرد روی آن‌ها گیر می‌کند در اصل افکاری هستند که وی بیش از هر چیز در زندگی از آن وحشت دارد. این افکار دربرگیرنده ارزش‌های شخص، خود واقعی وی و هر آن چیزی است که برای او بسیار مهم تلقی می‌شود.

به‌طور معمول افراد باوجدان بسیار در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند که به‌طورناگهانی فکر کنند که ممکن است اشتباه کرده باشند، افراد مهربان از افکار خشونت‌آمیز وحشت بسیاری دارند و افراد باایمان، همیشه افکار کفرآمیز تکراری دارند و نگران هستند مبادا به خدا توهین کنند. این افراد همیشه که نگران انجام کاری اشتباه، تکانشی یا غیراخلاقی هستند.

افکار مزاحم؛ آرزو یا تردید؟

افکار مزاحم ناخواسته و تردیدهای وسواسی در تضاد کامل با آرزوها قرار دارند و با مبارزه‌ای که برای خلاص شدن از شر آن‌ها انجام می‌شود تقویت می‌شوند. هدف اصلی این افکار به‌طور کامل برعکس آن چیزی است که به نظر می‌رسد.

ذهن افراد به‌طورناخودآگاه به‌دنبال افکار، احساسات و تصاویری می‌رود که نسبت به آن‌ها واکنش‌های شدیدی دارد. دلیل این امر ممکن است تجربیات آن‌ها در زندگی واقعی باشد که با حساس شدن نسبت به موضوعی خاص همراه است.

از سوی دیگر با توجه به تصادفی نبودن این افکار، محتوای آن‌ها به‌طور عمیق معنادار و مهم است و درک نادرست از علائم بروز آن‌ها طی اختلال وسواسی جبری به مسیرهای وحشتناکی هم‌چون خودکشی، دیگرآزاری و مواردی از این قبیل در زندگی منجر می‌شود که هیچ‌یک از آن‌ها نشانه انگیزه‌ها، آرزوها یا امیال پنهان نیستند.

پیشگیری از وقوع چنین فاجعه‌ای مستلزم آن است که همه دریابند تردیدهای وسواس‌گونه در روابط، زنگ خطر آن رابطه نیست، نگرانی بی‌مورد در زمینه فقدان ایمنی، شکست خوردن یا بیمار شدن پیش‌بینی و پیشگیری به‌شمار نمی‌رود، افکار عجیب‌وغریب نمی‌تواند نشانه‌ای از روان‌پریشی باشد و گیر کردن ذهن روی یک فکر آن را به یک پیام، هشدار یا نشانه تبدیل نمی‌کند.

زمانی که فرد متوجه شد تردیدهای وسواسی و افکار مزاحم، خطرناک یا واقعی نیست، انعکاسی از یک آرزو یا دلیل بر وجود یک عمل ناخودآگاه محسوب نمی‌شود و نشانه‌ای از بی‌مسئولیت یا سهل‌انگار بودن وی محسوب نمی‌شود، تکانش‌گری روانی وی که نیاز به مبارزه با آن‌ها را فریاد می‌زند، شروع به از بین رفتن می‌کند.

بنابراین می‌توان با هوشیاری از دام افکار مزاحم ناخواسته رها شد و از وقوع پیامدهای روانی ناشی از آن پیشگیری کرد زیرا هیچ دلیلی ندارد یک فرد گرفتار شرایطی شود که تخیل ذهنی وی آن را رقم زده است.

کد خبر 631443

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.