بیان امید در قالب هایپررئالیسم

«هر کار و هر تکنیکی مانند نقاشی، خطاطی و حتی خیاطی یا طراحی یک صفحه اینترنتی هنر است. من تکنیک شب را انتخاب کردم تا تکنیک طراحی و نقاشی در شب را به رخ بکشم و به نوعی در این عرصه قدرت‌نمایی کنم.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، به تصویر می‌کشد، هر آنچه را که می‌پسندد. ریزبینانه به تصاویر و هر آنچه دیدنی است می‌نگرد. گویی به دنبال خلق و زایش دیگری از همین دیدنی‌ها است.

او می‌آفریند هر آنچه زیبایی است اما تفاوتش با دیگری در نگاه و دیدگاهش به آفرینش هنری است. هنرمند بیشتر به دنبال روز و روشنایی و رنگ‌های رنگارنگ آن است، اما هستند هنرمندانی که مجال شب را بیشتر می‌پسندند و در این فرصت تاریک، هنری به درخشش روشنایی و امید خلق می‌کنند.

نقاشی در شب و تمرین و تکرار آن در شب جلوه و نمای دیگری دارد که باید تجربه کرد.

«نیلوفر ناظم‌الرعایا» این شب‌بیداری برای هنر را تجربه کرده و زیست هنری در شب تاریک به امید فردایی روشن در آثارش به خوبی نمایان و هویدا است. با این هنرمند نقاش به بهانه برپایی نخستین نمایشگاه انفرادی‌اش با عنوان «درخشش تاریکی» در نگارخانه صفوی گفت‌وگو کرده‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

بیان امید در قالب هایپررئالیسم

برای آشنایی بیشتر مخاطبان خودتان را معرفی می‌کنید؟

امروز و در ۲۶ سالگی، حدود هفت سال است که به شکل حرفه‌ای در سبک هایپررئالیسم و تکنیک مدادرنگ فعالیت دارم. از این هفت سال حدود شش سال است که شاگرد استاد «حسین هادی‌پوربروجنی» هستم و نزد وی مهارت‌های آکرولیک، رنگ و روغن، مدادرنگ و کارهای رنگ‌شناسی را آموخته‌ام.

در این مدت مدارکی از مرکز آموزش فنی حرفه‌ای از جمله در رشته‌های نقاشی مدادرنگ، آکرولیک و طبیعت دریافت کرده‌ام.

همچنین در مجموع تجربه هفت نمایشگاه نقاشی گروهی دارم. در دومین «جشنواره مداد رنگی» که در نگارخانه نگاه نو برگزار شده بود عنوان برتر این رویداد هنری را کسب کردم.

این نمایشگاه با عنوان «درخشش تاریکی»، نخستین نمایشگاه انفرادی من است که برگزار کردم.

چه شد که به هنر و نقاشی در گرایش هایپررئالیسم علاقه پیدا کردید؟

از کودکی به مشاهده اشیا علاقه زیادی داشتم. خیلی خوب اجزای طبیعت و انسان‌ها را می‌نگریستم. سعی می‌کردم همان چیزی را که می‌دیدم روی کاغذ بیاورم و از همه مهم‌تر اینکه نقاشی کشیدن از سرگرمی‌های دوران بچگی من بود.

چه چیزی در نقاشی وجود داشت که به آن علاقه‌مند شدید؟

اینکه شما هر چیزی را که مشاهده می‌کنید، روی کاغذ ترسیم کنید یا اینکه شما آن چه درونتان است را خودتان را روی کاغذ می‌کشید؛ نوعی سخن گفتن با بیننده و مخاطب است. من با هاشورها و خط‌هایی که می‌زنم، حسی را به بیننده منتقل می‌کنم و به نوعی شما بدون اینکه با بیننده و شخص دوم ارتباط داشته باشید، با هنر و نقاشی خود با او حرف می‌زنید.

تاریکی در شب چگونه به ذهنتان رسید؟

یکی از سبک‌های عکاسی که به آن علاقه‌مند بودم عکاسی «ریملایت» بود. عکاسی‌های ضد نور که خورشید در پشت سوژه است. سوژه در این نوع عکاسی تاریک است اما حس را منتقل می‌کند.

عکاسی ریملایت به این شکل است که شما در یک فضای تاریک قرار می‌گیرید و نور پشت سوژه قرار می‌گیرد و فقط خط‌هایی از سوژه مشخص است؛ این برای من جذاب است؛ بدون اینکه چیزی از سوژه مشخص باشد، شما آن را درک می‌کنید. من عاشق شب، تاریکی و آسمان پرستاره هستم و از شلوغی روز بیزارم و معتقدم همه چیز در شب زیباتر است.

نقاشی‌هایم را با طبیعت مانند سایر هنرمندان آغاز کردم و از آن الهام گرفتم. بیشتر تمرین‌ها و نقاشی‌ها را در شب دنبال کردم و کشیدم. از آن‌جایی که هم شاغل و هم خانه‌دار هستم، از ساعت ۲۳ تا بامداد نقاشی می‌کنم. آرامش شب برای من لذت‌بخش است.

با علاقه‌ای که به شب دارم همین را بهانه برپایی نمایشگاه آثاری با سوژه شب و تاریکی کردم. سوژه‌هایی که در شب می‌کشم، نماد امید هستند. تاریکی همیشه نماد غم و افسردگی نیست؛ می‌توان در شب نورها را واضح‌تر دید.

بیان امید در قالب هایپررئالیسم

هنر بیان ظرافت‌ها و جزئیات است. در کشیدن سوژه‌های شب و تاریکی انتخاب شما محدودتر نمی‌شود؟

کار کردن روی زمینه مشکی، سخت‌تر از زمینه سفید است و رنگ‌پذیری کمتری دارد اما هارمونی رنگ در شب وجود ندارد.

اگر در نقاشی‌ها دقیق شوید، متوجه می‌شوید هارمونی رنگ هم دارند و همین نشان می‌دهد که در شب هم رنگ‌ها وجود دارند و می‌توان آن‌ها را خلق کرد که با روز و روشنایی تفاوتی ندارد. به‌واقع در شب رنگ‌ها را رویایی‌تر می‌توان جلوه داد. رنگ‌ها در شب بعد دیگری را از خودشان نشان می‌دهند.

اگر درخت در روز سبز رنگ است، در تاریکی شب رنگ جذاب‌تری دارد.

این مجموعه ماحصل چند سال کار شما است؟

از سال ۹۸ تا امروز.

زمان زیادی نیست؟

در ابتدا باید عکاسی می‌کردم و سپس به دنبال قوی‌تر کردن طراحی در تکنیک‌ها می‌بودم، چرا که در کار من بیشتر طراحی به چشم می‌خورد تا رنگ‌آمیزی؛ من باید طراحی را تمرین می‌کردم.

کار من با مدادرنگ روی مقوای مشکی بود که آن را به قدرت رنگ برسانم. همه این‌ها زمان‌بر بود تا من به سطحی که انتظار دارم برسم.

همچنان هم در حال تمرین هستم و روی مقوا کار می‌کنم. از حدود یک ماه گذشته هم کار روی بوم را آغاز کرده‌ام تا بتوانم همین کار را روی بوم با ابزار دیگری مثل آکرولیک پیاده کنم.

تاریکی در شب بیانگر چیست؟

شب می‌تواند شروع دوباره برای فردایی بهتر باشد. فرد در شب به خدا و خودش نزدیک‌تر است و می‌تواند خودشناسی داشته باشد. می‌گویند شب غم و ناامیدی است اما شب که می‌رسد نشانه امیدواری است و پایان شب سیه سپید است؛ پس شب آغازی برای امید دوباره است.

درخشش تاریکی یعنی این امید در تاریکی می‌درخشد. در وقتی فکر می‌کنید به آخر خط رسیده‌اید و این درخششی است که شما را به نقطه امید می‌رساند.

نقطه امید هم در آثارتان دیده می‌شود؟

بله، اگر دقت کنید برخی آثار موضوعات متفاوتی دارند.

بیان امید در قالب هایپررئالیسم

آثار شما با عکس تفاوت زیادی ندارند. این نقص و ایراد نیست؟

این در سده‌های اخیر مد شده است که هر فردی باید سبک خاص خودش را داشته باشد. من همان چیزی را که می‌بینم می‌کشم. به طور دقیق می‌خواهم آن‌چیزی را که می‌بینم با تمام جزئیات بکشم. به تصویر کشیدن عکس، خود یک هنر است.

افراد زیادی را سراغ ندارید که بتوانند همان عکس را به‌طوری دقیق بکشند که بیننده تشخیص ندهد که اثر هنری عکس است یا نقاشی است. در واقع این هم خود یک هنر است.

از نظر من هر کار و هر تکنیکی در هنر مانند نقاشی، خطاطی و حتی خیاطی یا طراحی یک صفحه اینترنتی همه هنر هستند. من تکنیک شب را انتخاب کردم تا تکنیک طراحی و نقاشی در شب را به رخ بکشم و به نوعی در این عرصه قدرت‌نمایی کنم.

از سختی‌های این روش کار و تکنیک بگویید؟

رنگ‌پذیری در این هنر محدود است به‌ویژه روی مقوا. امروز که روی بوم کار می‌کنم، می‌بینم این کار راحت‌تر از مقوا است.

اما در مدادرنگ باید چند مرتبه هاشور بزنید. کار هنری ریز هایپررئال که شبیه عکس می‌شود تعداد زیادی هاشور می‌برد و جالب است بدانید هفته قبل دستم را به دلیل شدت درد ناشی از کار زیاد بسته بودم اما عشقی پشت این است که کار را ادامه می‌دهم.

بنابراین باید گفت رنگ‌پذیری مقوا کم است و شما باید چندین و چند بار هاشور بزنید تا رنگ را به سطح مورد نظرتان برسانید. ابتدا طراحی می‌کنید، سپس رنگ‌آمیزی خفیفی انجام می‌دهید؛ مقوای مشکی هم با مداد سفید رنگ‌پذیری محدودی دارد، بنابراین باید دوباره تکنیکی به‌کار بگیرید که مقوا شبیه حالت اولیه خود شود و دوباره رنگ‌پذیری آن دوبرابر شود تا بتوانیم به درجه رنگی که می‌خواهیم برسیم.

این نوع و سبک کار هنری برای مردم اصفهان قابل پذیرش است؟

این تجربه اول نمایشگاه انفرادی است و هنوز نمی‌دانم چه بازخوردهایی دارد. به‌محض آغاز نمایشگاه چند بازخورد گرفتم. یک نفر بسیار دوست داشت و دیگری می‌گفت نباید کار شبیه عکس باشد، در حالی که به نظر من باید و نباید در هنر وجود ندارد و هر فردی خودش و درون خودش را به نمایش می‌گذارد.

هنرمندان در اصفهان خیلی سنتی کار می‌کنند و این تکراری شده است اما سبک آثار من چیزی میان سبک مدرن و سنتی است.

سخن پایانی؟

هنر باید و نباید و تعریفی ندارد که بگوییم این سبک هنر است و آن سبک هنر نیست. همه سبک‌ها حتی فردی که با ذغال در گوشه خیابان چیزی می‌کشد، به نوعی هنر است و قضاوت کردن درباره باید یا نباید آن، باید اصلاح شود.

باید به جایی برسیم که زیاد قضاوت نکنیم و باید و نبایدی برای هیچ فردی تعریف نکنیم. هنر یعنی آزادی و اینکه می‌توانی هر چیزی که در خود داری بیرون بریزی و با بیننده حرف بزنی. بیننده هم باید گوش بدهد و بداند که هنرمند چه می‌خواهد بگوید.

‌گفتگو از: محمود افشاری خبرنگار ایمنا

کد خبر 629055

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.