● قطعنامهي 612 شوراي امنيت درمورد كاربرد سلاحهاي شيميايي در جنگ در اين روز از سال 1367 هجري شمسي صادر شد.
تهاجم ارتش متجاوز صدام به جمهوري اسلامي ايران در 31 شهريورماه 1359 منجر به اشغال بخشهايي از خاک ايران اسلامي در طول ماههاي اوليهي جنگ گرديد. با تجديد قواي نيروهاي رزمنده و آغاز عمليات آفندي عليه ارتش صدام بهتدريج سرزمينهاي اشغالشده آزاد گرديد که اوج آن حماسهي خرداد 1361 و آزادسازي خرمشهر بود.
پس از آن سلسله عمليات نظامي موفقيتآميزي انجام شد که ضمن کشاندن جبههي نبرد به خاک دشمن، تهديدي جدي براي نقاط استراتژيک درون خاک عراق از جمله بندر مهم و سوقالجيشي بصره و جزاير نفتخيز مجنون در جنوب و ارتفاعات مهم کردستان عراق بهشمار ميرفت.
در چنين شرايطي و با تغيير موازنهي نظامي جنگ به سود ايران، ارتش بعثي صدام که خود را در آستانهي سقوط ميديد به پليدترين جنايت جنگي تاريخ معاصر دست زد و براي اولينبار پس از جنگ اول جهاني به کاربرد وسيع سلاحهاي شيميايي عليه رزمندگان و مردم بيدفاع ايران روي آورد.
هرچند در طول سالهاي 1359 تا 1362 ارتش عراق در جبهههاي غرب و مياني بهصورت محدود از سلاحهاي شيميايي استفاده کرده بود، اما وسيعترين حملات شيميايي در طول عمليات خيبر (اسفند 62 در جزاير مجنون)، عمليات بدر (اسفند 63 در جزاير مجنون)، عمليات والفجر 8 (بهمن 64 تا فروردين 65 در فاو)، کربلاي 4 و 5 و 8 (ديماه 65 تا فروردين 66 در شرق بصره و شلمچه)، والفجر 10 (اسفند 66 و فروردين 67 در کردستان عراق و حلبچه) و تکهاي متعدد ارتش صدام از فروردين 67 تا پايان جنگ (مرداد 67) و در جبهههاي مختلف اتفاق افتاد.
در همين شرايط و براي اولينبار، رژيم صدام از سلاحهاي شيميايي عليه مردم غيرنظامي در مناطق مسکوني ايران و کردستان عراق استفاده کرد که منجر به شهيد و مصدوم شدن هزاران نفر از مردم بيدفاع شد.
اوج اين جنايات بمباران شيميايي شهر «سردشت» در استان آذربايجان غربي بود که در هفتم تيرماه 66 منجر به شهيد و مصدوم شدن بيش از 4500 نفر از مردم اين شهر شد.
علاوه بر اين شهر و روستاهاي اطراف بانه (فروردين 66)، شهر حلبچه (اسفند 66)، روستاهاي اطراف مريوان (اسفند 66 و فروردين 67)، شهر نودشه (فروردين 67)، روستاهاي اطراف سرپل ذهاب (مرداد 67) و شهر اشنويه (مرداد 67) نيز هدف حملات شيميايي صدام واقع شدند.
در اين حملات از انواع عوامل شيميايي جنگي عليه مردم روستاها و شهرهاي مرزي استفاده ميشد. تنها در يکي از اين حملات که 28 اسفند 66 در منطقهي مريوان رخ داد، روستاهاي منطقه «قلعهجي» تا «دزلي» با بيش از 300 بمب شيميايي هدف قرار گرفت و به روستاي کوچک قلعهجي بيش از 11 بمب شيميايي اصابت کرد.
بيمارستانها و مراکز درماني نيز از حملات شيميايي رژيم صدام مصون نماندند. دو نمونه از بارزترين اين جنايات عبارتند از: بمباران شيميايي بيمارستان صحرايي حضرت فاطمه (س) در آبادان (ششم و هشتم اسفند 64)، بمباران شيميايي بيمارستان صحرايي 528 سومار (دهم ديماه 65). آمارهاي اوليهي شهدا و مصدومان اين حملات بهتدريج افزايش يافت. چند تن از پزشکان متخصص و اساتيد جراحي نيز به شهادت رسيدند.
رژيم صدام همچنين در ماههاي پاياني جنگ بهصورت رسمي تهديد کرد که شهرهاي بزرگ ايران از جمله تهران را با موشکهاي مجهز به کلاهک شيميايي مورد حمله قرار خواهد داد. با تداوم اين تهديدها برنامههايي براي دفاع غيرنظامي و آموزش مردم در مقابل حملات شيميايي احتمالي به اجرا درآمد.
بهدنبال شدت يافتن کاربرد سلاحهاي شيميايي توسط رژيم عراق و به درخواست رسمي جمهوري اسلامي ايران اولين گروه حقيقتياب سازمان ملل متحد متشکل از چهار کارشناس برجستهي سلاحهاي شيميايي از کشورهاي سوئد، استراليا، اسپانيا و سوئيس در اسفندماه 1362 (مارس 1984) به دستور دبير کل سازمان ملل به ايران اعزام شدند. اين هيئت در مدت اقامت خود در ايران ضمن معاينهي مصدومين و نمونهبرداري از مناطق آلوده و مشاهدهي بمبهاي شيميايي منفجرنشده، گزارش رسمي خود را تسليم شوراي امنيت کردند.
در اين گزارش به صراحت کاربرد گاز خردل و عامل اعصاب (تابون) عليه رزمندگان ايراني مورد تائيد قرار گرفت. شوراي امنيت نيز با صدور بيانيهاي بدون ذکر نام عراق بهعنوان بهکاربرندهي سلاح شيميايي، طرفين جنگ را به پايبندي به پروتکل 1925 ژنو دعوت کرد. صدور بيانيه الزامآور نبود و بدون ذکر نام کشور خاطي، هيچ تأثيري بر ادامهي روند جنايات جنگي رژيم صدام نداشت. در ماههاي بعد بهويژه در اسفندماه 63 (در عمليات بدر و در جزاير مجنون) و نيز در عمليات والفجر 8 (در بهمنماه 64 تا فروردين 65) ارتش صدام در مقياس وسيعتري از انواع سلاحهاي شيميايي استفاده کرد.
به درخواست رسمي جمهوري اسلامي ايران، دبير کل سازمان ملل، مانوئل دومنيگوئز (يکي از چهار کارشناس قبلي) را مأمور معاينهي مصدومين شيميايي ايران که در بيمارستانهاي اروپايي بستري بودند کرد. بدينترتيب دومين گزارش کارشناسي که در آن کاربرد سلاح شيميايي عليه ايران تائيد شده بود، در آوريل 1985 توسط دبير کل سازمان ملل به شوراي امنيت تسليم شد.
سومين گروه کارشناسي سازمان ملل بهدنبال حملات وسيع شيميايي عراق در منطقهي فاو (عمليات والفجر 8) در مارس 1986 (اسفندماه 1364) به ايران اعزام شد. اين هيئت ضمن مصاحبه با تعداد زيادي از مصدومين شيميايي در بيمارستانهاي اهواز و تهران از جمله تعدادي از اسراي عراقي که با صراحت به کاربرد سلاح شيميايي توسط رژيم صدام اعتراف کردند، گزارش مفصلي مبني بر کاربرد گاز خردل و اعصاب عليه رزمندگان ايران را به دبير کل ارائه کردند که در 16 مارس 1986 به شوراي امنيت تسليم گرديد.
با انتشار اين گزارش و نيز انعکاس وسيع تصاوير مربوط به مصدومين شيميايي ايران که براي معالجه در بيمارستانهاي اروپايي از جمله انگليس، بلژيک، آلمان، هلند، سوئد و اسپانيا بستري بودند و نيز تحت تأثير افکار عمومي جهان، شوراي امنيت در بيانيهي 21 مارس 1986 بهناچار و براي اولينبار از عراق بهعنوان بهکاربرندهي سلاح شيميايي عليه ايران نام برد. اما همچنان از صدور قطعنامه و اقدام عملي عليه اين جنايت جنگي امتناع ورزيد.
فروردينماه 66 و در منطقهي عملياتي کربلاي 8 (شرق بصره) عراق اقدام به حملات سنگين شيميايي با گازهاي کشندهي اعصاب کرد. در اين حملات بهصورت وسيع از عامل مهلک "سارين" استفاده شد. همچنين براي اولينبار در طول جنگ از موشکهاي کاتيوشاي حاوي گازهاي اعصاب عليه اهداف مختلف از جمله مرکز تصفيهي آب خرمشهر استفاده شد و اکثر کارگران آن تصفيهخانه که از اهالي بومي منطقه بودند به شهادت رسيده يا مصدوم شدند.
در ابتداي سال 66 همچنين مناطق وسيعي در کردستان عراق و ايران مورد حملات شيميايي واقع شد. لذا چهارمين گروه کارشناسي سازمان ملل در ارديبهشت 66 به ايران سفر کردند و ضمن تأکيد بر کاربرد سلاح شيميايي عليه غيرنظاميان، جزئياتي را از وضعيت تأسفبار زنان و کودکان مصدوم بيان نمودند. بهدنبال آن شوراي امنيت در بيانيهي 14 مي 1987 (25 ارديبهشت 1366) از ادامه و تشديد کاربرد سلاح شيميايي توسط عراق عليه ايران بهويژه غيرنظاميان ابراز نگراني کرد، اما همچنان هيچ اقدام عملي براي متوقف ساختن جنايات ارتش متجاوز صدام صورت نپذيرفت.
رژيم صدام بدون هيچ مانعي به حملات شيميايي خود ادامه داد تا آنجا که در مقابل ديدگان جهانيان يکي از شرمآورترين جنايات جنگي در هفتم تيرماه 1366 رخ داد. با بمباران شيميايي شهر سردشت هزاران نفر از زنان و کودکان و مردم غيرنظامي اين شهر هدف گاز ناتوانکنندهي خردل قرار گرفتند.
چگونگي اين حادثه به اطلاع شوراي امنيت سازمان ملل رسيد. اما هيچ هيئت کارشناسي براي بررسي اين حادثه اعزام نشد و متعاقب عمليات والفجر 10 در جبهههاي شمال غرب و شکست جبرانناپذير ارتش بعثي صدام، جنايتي بزرگتر رقم زده شد و اين ارتش، شهر حلبچه و مناطق اطراف آن را با بيسابقهترين شکل، مورد حملهي شيميايي قرار داد.
طبق آمارهاي رسمي که بههمراه تصاوير مصدومين و شهداي فاجعهي حلبچه به شوراي امنيت ارسال شد، در اين فاجعه حدود پنج هزار نفر شهيد و بيش از هفت هزار نفر مصدوم شدند. مقامات کشورمان جزئيات اين حادثه را به اطلاع سازمان ملل رسانده و بهطور رسمي درخواست اعزام تيم تحقيق کردند. اما شوراي امنيت به اين بهانه که حادثه در داخل خاک عراق رخ داده است، از بررسي موضوع خودداري کرد. با اين حال دبير کل سازمان ملل تصميم گرفت کارشناس پزشکي برگزيدهي خود، دومنيگوئز را دوباره به ايران اعزام نمايد. وي از ايران و عراق (بغداد و سليمانيه) بازديد و مجدداً کاربرد وسيع گازهاي اعصاب و خردل را بهويژه عليه غيرنظاميان تأئيد کرد.
بهدنبال انتشار وسيع اخبار فاجعهي حلبچه توسط رسانهها و مطبوعات در سراسر جهان و بازديد خبرنگاران خارجي از منطقه و مشاهدهي اجساد زنان و کودکان و مردم بيدفاع و فشار افکار عمومي و خشم و انزجار مردم کشورهاي مختلف جهان از اين جنايت، شوراي امنيت سرانجام طرح قطعنامهاي را که توسط جمهوري فدرال آلمان، ايتاليا و ژاپن تهيه شده بود، مورد بررسي قرار داد و در تاريخ 9 مي 1988 (19 ارديبهشتماه 1367) و در جلسهي شمارهي 2812 خود قطعنامهي 612 را بهاتفاق آرا تصويب کرد.
با گذشت چهار سال از گزارشهاي رسمي بازرسان سازمان ملل در تائيد کاربرد سلاح شيميايي توسط رژيم عراق، اين قطعنامه اولين قطعنامهي سازمان ملل در اين باره بود. اما در اين قطعنامه نيز کوچکترين ذکري از نام عراق بهعنوان بهکاربرندهي سلاحهاي شيميايي نشد، ضمن اينکه هيچ اقدام عملي بازدارندهاي نيز در اين قطعنامه مطرح نگرديد.
با تداوم حملات شيميايي و به درخواست جمهوري اسلامي ايران، تيمهاي کارشناسي سازمان ملل دو بار در جولاي 1988 (تيرماه 1367) و اوت 1988 (مردادماه 1367) از مناطق جنگي ايران و عراق بازديد و دو گزارش رسمي ديگر مبني بر تأئيد کاربرد سلاحهاي شيميايي توسط رژيم بعثي صدام منتشر کردند.
با ارسال گزارش بازرسان سازمان ملل به شوراي امنيت و تأثر جامعهي جهاني از قرباني شدن هزاران نفر از مردم بيگناه با سلاحهاي غيرانساني شيميايي، شوراي امنيت مجبور به اقدام عليه جنايات رژيم بعث صدام شد. شوراي امنيت در تاريخ 26 اوت 1988 (4 شهريورماه 1367) و در جلسهي شمارهي 2825 طرح قطعنامهاي را که توسط آلمان، ايتاليا، ژاپن و انگلستان پيشنهاد شده بود، تحت عنوان قطعنامهي 620 تصويب کرد و در آن براي اولينبار از ايران بهعنوان قرباني سلاحهاي شيميايي در جنگ نام برده شد و خواستار کنترل صادرات مواد شيميايي مورد استفاده در ساخت سلاح شيميايي و نيز واکنش سريع در مقابل کاربرد اين سلاحها در آينده گرديد. اما چه سود که اين قطعنامه پس از پايان جنگ صادر شد.
با گذشت سال ها از فاجعهي کاربرد سلاحهاي شيميايي در جنگ عليه ايران، هنوز پيامدهاي انساني و زيستمحيطي کاربرد اين سلاحهاي سمي تهديدي جدي براي سلامت قربانيان و محيط زيست منطقه بهشمار ميرود و دهها هزار نفر از قربانيان اين سلاحها در کشور ما هنوز از عوارض و صدمات مزمن ناشي از بهکارگيري سلاحهاي ممنوعهي شيميايي و سمي رنج ميبرند.
● نوزدهم ارديبهشتماه 1303:
عالم مجاهد و روحاني مبارز آيتالله سيدعبدالحسين لاري در چنين روزي از سال 1303 هجري شمسي درگذشت.
آيتالله سيدعبدالحسين لاري در سال 1226ش (1264ق) در لار بهدنيا آمد. وي بعد از اتمام دورهي مقدماتي و سطح، راهي نجف اشرف گرديد و در درس ميرزاي بزرگ شيرازي حاضر شد و اجازات متعدد اجتهاد دريافت نمود. آيتالله لاري پس از مدتي به دستور ميرزاي شيرازي جهت هدايت و رهبري مردم خطهي فارس به لارستان رفت.
ايشان در اولين گام، حوزهي علميهي لار را تأسيس نمود و به نشر احكام اسلامي همت گماشت. حضور مجتهدي مانند آيتالله لاري، باعث كم نفوذ شدن مبلغان مسيحي و انزواي آنان گرديد. ضبط و ثبت اموال حاكم دستنشانده، احداث كارخانهي اسلحهسازي، آموزش نيروهاي نظامي و امتناع از پرداخت ماليات به دولت مركزي، گامهاي مهمي بود كه به رهبري ايشان جهت ايجاد ملت اسلام برداشته شد.
همچنين قيام وي در حمايت از مشروطهخواهان شيراز و رويارويي با نيروهاي دولتي و همكاري با دليران تنگستان در مقابله با متجاوزان انگليسي از جمله فعاليتهاي اين مجتهد جهادگر در راه استقلال مردم و اعادهي شرافت اسلامي ميباشد. در كنار فعاليتهاي سياسي، از آيتالله لاري حدود چهل اثر فقهي، كلامي، فقهي - سياسي، اصولي و... به يادگار مانده است.
اين عالم مجاهد سرانجام در 19 ارديبهشتماه 1303 ش برابر با چهارم شوال 1342 ق در سن 86 سالگي جان به جانآفرين تسليم كرد و در شهرستان جهرم در محلي كه هماكنون به "مقبرهي آقا" معروف است به خاك سپرده شد.
● نوزدهم ارديبهشتماه 1306:
امتياز استعماري كاپيتولاسيون توسط مجلس شوراي ملي در چنين روزي از سال 1306 هجري شمسي فسخ شد.
مفهوم عام حقوقي كاپيتولاسيون، عبارت از نظام قضاوت كنسولي و برخي امتيازات و مصونيتهاي قضايي است كه به موجب آن، اتباع يك كشور درصورت ارتكاب جرم در كشور مورد نظر از شمول قوانين جزايي و مدني در قلمرو كشور ميزبان مستثني ميشدند.
حق كاپيتولاسيون در ايران، اولينبار در معاهدهي تركمنچاي در سال 1206ش در زمان فتحعليشاه قاجار به روسيه داده شد و بعدها بسياري از دولتهاي ديگر نيز صاحب اين امتياز شده و قضاوت كنسولي خود را بر دستگاه سياسي و قضايي ايران تحميل كردند.
در سال 1297ش، لايحهاي به تصويب رسيد كه به موجب آن حق كاپيتولاسيون روسها در ايران كه تحت فشار زور و تهديد و تطميع و برخلاف مصالح ملت ايران بوده است با استناد به قانون اساسي لغو شد. پس از لغو قرارداد كاپيتولاسيون بين ايران و روسيه، قراردادهاي مشابه با كشورهاي ديگر نيز ملغي گرديد. اما كشورهاي غربي همچنان به اين امتياز پايبند بودند تا اينكه مجلس شوراي ملي در چنين روزي در نوزدهم ارديبهشت 1306ش، الغاء كاپيتولاسيون را اعلام كرد و به همهي دولتهايي كه از حق كاپيتولاسيون استفاده ميكردند يك سال وقت داد كه در قراردادهاي خود تجديد نظر و اين امتياز را لغو كنند.
اين قانون ننگين، يكبار ديگر در سال 1343ش مطرح شد و به تصويب رسيد كه بهسبب اعتراض امام خميني (ره) به آن، آن حضرت را به تركيه تبعيد كردند. درنهايت كاپيتولاسيون پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي هميشه لغو شد.
● نوزدهم ارديبهشتماه 1325:
تخليهي كامل ايران از نيروهاي شوروي پس از پايان جنگ جهاني دوم در چنين روزي از سال 1325 هجري شمسي انجام شد.
پس از پايان جنگ جهاني دوم، ايران به شوراي امنيت شكايت كرد كه روسيه برخلاف پيمان سهجانبه، ايران را تخليه نكرده است و در امور داخلي كشور دخالت مينمايد. شوروي انتظار اين شكايت را نداشت و درخواست تأخير در رسيدگي را نمود. اما نمايندگان ايران، انگلستان و آمريكا با تعويق جلسهي شوراي امنيت دربارهي تصميم در اين موضوع مخالف بودند.
شوروي نميخواست موضوع ايران جنجالي بينالمللي عليه آن كشور باشد، بنابراين سفير شوروي در ايران كوشش زيادي براي توافق با مقامات ايراني انجام داد. درنهايت موافقتنامهاي درمورد تخليهي ايران، نفت شمال و آذربايجان به امضاء طرفين رسيد، تا اينكه سرانجام در روز نوزدهم ارديبهشت سال 1325ش، تخليهي كامل ايران صورت گرفت.
خبرگزاری ايمنا: در چنین روزی از سال 1367 هجری شمسی؛ قطعنامهی 612 شورای امنيت مبنی كاربرد سلاحهای شيميايی در جنگ صادر گردید. این اقدام؛ بهدنبال انتشار وسيع اخبار فاجعهی حلبچه در سراسر جهان و بازديد خبرنگاران خارجی از منطقه و مشاهدهی اجساد زنان و کودکان و مردم بیدفاع و فشار افکار عمومی و خشم و انزجار مردم جهان از اين جنايت صورت گرفت.
کد خبر 29009
نظر شما