به گزارش خبرگزاری ایمنا، همایون شجریان دقایقی پیش در پستی اینستاگرامی در صفحه شخصی خود نوشت:
«عزیزان آن چیزی که حدس میزدم آخر سر همان شد.
تا الان و در دو روز گذشته وسایل ما اجازهی ورود نگرفته و به نظر میآید که توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد. جلسات و بررسیهایی که این چند روزه انجام شده کاری ست که میبایست قبل از موافقت با درخواست ما در دوماه گذشته انجام میشد.
به هر حال این اجرا انجام نخواهد گرفت. از همه ی عزیزانی که برای این آرزوی محال من زحمت بسیار کشیدند سپاسگزارم. روز و روزگار بر همگی خوش.
«ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم / تا درختِ دوستی بَر کِی دهد / حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم / نکتهها رفت و شکایت کس نکرد / جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم / گفت خود دادی به ما دل حافظا / ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم....»

همایون شجریان که قصد داشت کنسرت خیابانی و رایگان خود را آخر هفته جاری در برج آزادی برگزار کند، روز گذشته نیز با حضور در میدان آزادی ویدئوی جالبی را ضبط و منتشر کرد. شجریان در واکنش به حاشیههایی که برای این اجرا ایجاد شده، متنی به همراه ویدئو منتشر کرد که متن منتشر شده از سوی این هنرمند موسیقی ایران را میخوانید:
«این اجرا خواستهای بود که سالها در دل داشتم و بارها بر زبان آورده بودم. امروز که امکان تحقق آن فراهم شده، بر خود وظیفه میدانم به عهد و آرزوی دیرینهام پایبند بمانم و این برنامه را برای مردم و شهرم برگزار کنم.
پس از انتشار این خبر، سیل محبت و همراهی شما مرا سرشار از شکر و سپاس کرد. در عین حال میدانم برخی نیز از این اتفاق خرسند نبودند.
زندگی هر روز در جریان است؛ چه با شادی و چه با غم. با همهی تلخیها و شیرینیهایش. کنسرتها و تئاترها در سالنهای شهر و چه بسا در خیابان برپا میشوند، کسبه به کار مشغولند، معلمان و دانش آموزان به کلاس میروند، تولیدکنندگان و کارگران در حال فعالیتند، دید و بازدیدها و سفرها ادامه دارد. همهی اینها در دل مشکلاتی رخ میدهد که بر کسی پوشیده نیست: فشارهای اقتصادی، نگرانیهای اجتماعی، و بیمهای بزرگتر از آیندهای نامعلوم. هیچکس نمیتواند انکار کند که ما در شرایطی دشوار زندگی میکنیم.
اما درست در همین بستر سختیها و دل دشواریهاست که امید و زندگی معنا مییابد و موسیقی میتواند لحظهای آرامش، همدلی و امید بیافریند. واقعیت این است که امروز «زندگی عادی ما، همان زندگی غیرعادی ماست.» شاید حتی یک روز روشن و بیدغدغه، برای ما اتفاقی غیرعادی محسوب شود. من بر این باورم که موسیقی، لحظهای برای آرامش و پیوند دلهاست، نه ابزاری برای عادینمایی یا انکار رنجها.
پس لطفاً این برنامه را با تحلیلها و قضاوتها گره نزنیم. این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظهای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادیاند. باور دارم که این خواسته کوچک، حقی طبیعی برای همهی ماست. ما زاده و پروردهی نسلی هستیم که گفتند غمهای بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل باید کرد.»


نظر شما