به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از بهزیستی، سیدجواد حسینی در همایش روز روانشناس و مشاور، با بیان اینکه نظام سلامت امروز در دنیا پذیرفته شده و دارای حداقل چهار بعد سلامت زیستی، سلامت روانی، سلامت معنوی و سلامت اجتماعی است، اظهار کرد: بر اساس تجارب علمی و گفته اندیشمندان امروز در حوزه سلامت، نقش سلامت روانی، معنوی و اجتماعی دست کم ۷۵ درصد است.
وی افزود: شادمانیم که در دنیا نظام مدیریتی، اداری، ساختاری و اعتباری مناسبی را در دنیا و در جامعه ایران در قالب نظام شبکه، بیمارستانها، وزارت بهداشت و درمان، پرستاری، مامایی و آزمایشگاهها مستقر کردهایم، اما با واپس ماندگی ساختاری و اداری در حوزه سلامت روانی مواجه هستیم؛ به این معنی که به میزانی که پذیرفتهایم سلامت روانی و اجتماعی نقش ۷۵ درصدی در حوزه سلامت دارد، اما ساختار، اختیار و اعتبار به میزانی که برای بحث زیستی داشتیم، مستقر نکردهایم و این یک واقعیت است که باید به آن بپردازیم.
رئیس سازمان بهزیستی کشور ادامه داد: امروز بر کسی پوشیده نیست که چقدر نظام اجتماعی و تحولات ناشی از آن، به خدمات حرفهای، دانشی و تجربی روانشناختی نیازمند است و روحیه جامعه جهانی و جامعه ایران به ویژه در پساکرونا، به سمت جامعهای رفته است که میتوان آن را جامعه طوفانی نام نهاد.
وی گفت: برای جامعه طوفانی میتوان چند مؤلفه شمرد، جامعه طوفانی، جامعهای است که سرعت دگرگونیها در آن بسیار بالا است، جامعه طوفانی جامعهای است که عمق دگرگونیها بنیادین است و نه سطحی و جامعه طوفانی جامعهای است که همه ابعاد جامعه را دگرگونیها در بر گیرد، جامعه طوفانی جامعهای است که دگرگونیها، ابهامآمیز است و جامعه طوفانی، جامعهای است که علاوه بر سرعت و عمق و ابهام، دگرگونیها غافلگیرکننده است.
حسینی تصریح کرد: برای اینکه این دگرگونیهای تند، بنیادی، همهجانبه، مبهم و غافلگیرکننده ما را غافلگیر نکند، بیش از هر چیز به گسترش تفکر روانشناسی نیازمندیم، سازمان بهزیستی به عنوان مأمور سلامت اجتماعی باید قدرت و قوت ساختاری پیدا کند تا بتواند اورژانس اجتماعی خود را در پهنه کشور بگستراند، اکنون حدود ۳۸۰ اورژانس اجتماعی داریم، اما سوال اینجاست که آیا آسیبهای اجتماعی و مداخلات حرفهای و روانشناختی به ۳۸۰ اورژانس اجتماعی نیاز دارد؟
وی یادآور شد: یکی از رسالتهایمان این است که بتوانیم مسئله ترویج روانشناختی را در جامعه ایران، در سطوح برنامهریزی و افکار عمومی به مسئله اجتماعی تبدیل کنیم تا مسئله بودن یک مسئله را به ذهن برنامهنویسان انتقال ندهیم، در نظام برنامهریزی و بودجه، در ساختار و اعتبار و اختیار ریزش نمیکند.




نظر شما