معامله قرن؛ اشغالگری با نقاب صلح/۱

معامله قرن محوری کلیدی و هدفی غایی را دنبال می‌کند و آن پیاده کردن بخش اصلی پروژه صهیونیسم در فلسطین، یعنی اشغال کل فلسطین است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، عنوان معامله قرن به معنی فروش قدس به صهیونیست‌ها در ازای به رسمیت شناخته شدن دولت قوم یهود در کل فلسطین و ایجاد روابط رسمی بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی است، بدون آنکه دولتی فلسطینی در فلسطین به وجود آید.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در حالی که «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را در کنار خود داشت، از طرح سازش تحمیلی موسوم به «معامله قرن» رونمایی کرد. ترامپ که در یک نشست خبری در کاخ سفید صحبت می‌کرد، رونمایی از این طرح را «گامی به سمت صلح» برای اسرائیل توصیف کرد و مدعی شد که این طرح به مقابله با «افراط‌گرایی» کمک می‌کند؛ طرحی که رهبر معظم انقلاب آن را "احمقانه، خائنانه و بی‌نتیجه" خواندند.

در طی هفتاد سالی که از اشغال فلسطین توسط صهیونیست‌ها می‌گذرد طرح‌های مختلفی از سوی غربی‌ها مطرح شده اما هیچکدام از این طرح‌ها به اندازه معامله قرن یکجانبه نبوده است.

در مورد این طرح و بررسی تأثیرات آن در منطقه و آینده فلسطین با مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل فلسطین به گفت و گو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

در مورد جزئیات طرح معامله قرن و اهداف آنچه نظری دارید؟

معامله قرن طرحی است که برای حل و فصل مسئله فلسطین و رویارویی فلسطینی‌ها با اشغالگران قدس ارائه شد و نام اصلی آن "توافق نهایی" است. آمریکایی‌ها مدعی هستند که با این طرح می‌خواهند به ۷۰ سال نزاع میان فلسطینی‌ها و رژیم صهیونیستی پایان دهند. این کلیت طرحی است که به معامله قرن معروف شده است.

سه ماه پیش، از بخش اقتصادی این طرح رونمایی شد که تلاش داشت با ایجاد صندوقی به ارزش ۵۰ میلیارد دلار، فلسطینی‌ها را متقاعد کند تا معامله قرن را بپذیرد. بخش سیاسی هم دو یا سه روز پیش توسط آقای ترامپ رونمایی شد و همه فهمیدند که این طرح چه اهدافی را دنبال می‌کند.

معامله قرن که این روزها در رسانه‌ها زیاد در مورد آن صحبت می‌کنند و جزئیات زیادی از آن منتشر شده، به چهار حوزه‌ای که طی این ۷۰ سال بر سر آن درگیری بوده و فلسطینی‌ها به خاطرش جانشان را فدا کردند و خاکشان را از دست دادند هیچ توجهی نکرده است. این چهار موضوع عبارتند از سرنوشت قدس، بحث بازگشت شش میلیون آواره فلسطینی که در سرتاسر دنیا زندگی می‌کنند، بحث مرزها و حاکمیت. در طرحی که ترامپ به نام معامله قرن ارائه کرد، تمام این چهار موضوع به نفع رژیم صهیونیستی تمام شده است. موضوع قدس مسئله‌ای نیست که تنها منحصر به فلسطینی‌ها و یا اعراب باشد؛ قدس از دیدگاه اسلام قبله اول مسلمانان است و دارای اهمیت و جایگاه بسیار زیادی برای مسلمانان جهان است و تا به امروز هیچ رئیس جمهوری در آمریکا و غرب و هیچ فرد، شخص و رهبری حتی در درون خاک فلسطین جرأت نکرده بر سر سرنوشت قدس با کسی معامله و سازش کند؛ اما در این طرح به راحتی بیت‌المقدس به طور یکپارچه به رژیم صهیونیستی تعلق گرفته و پایتخت ابدی اسرائیل خوانده شده است.

در مورد بازگشت آوارگان فلسطینی به خاکشان نیز به طور کلی چشم‌پوشی و اعلام شده بازگشت آوارگان میسر نخواهد بود. در مورد بخش سوم یعنی مرزها، اگر به نقشه‌ای که بعد از ارائه این طرح منتشر شد نگاه کنید، فلسطینی مچاله و محاصره شده‌ای می‌بینید که هیچ راهی به دنیای خارج ندارد که به عنوان دولت فلسطینی شناخته شده است. مرزهای منقطع از هم جدا شده که حتی در کرانه باختری نیز که محل سکونت اکثریت فلسطینی‌هاست، تقسیم شده است.

همین وضعیت بین کرانه باختری و نوار غزه نیز وجود دارد، کسی که شهروند نوار غزه باشد و بخواهد به کرانه باختری برود باید از تونل و بزرگراهی که متعلق به اسرائیل است عبور کند. چنین فلسطینی با این مرزهای محدود، دستاورد طرح معامله قرن است.

نکته سوم بحث حاکمیت است. در معامله قرن آمده دولت فلسطینی مجاز به داشتن ارتش نبوده و مرزهایش در اختیار خودش نخواهد بود؛ هرگونه ارتباط با دنیای خارج نیز باید از طریق دیپلماسی صهیونیستی انجام بگیرد؛ این معاهده حکومتی کنفدرالی هم تشکیل نمی‌دهد زیرا کنفدرالی‌ها مانند اقلیم کردستان در عراق می‌توانند با دنیای خارج در ارتباطات باشند و در مسائل حاکمیتی با دولت عراق هماهنگ شوند؛ اما در این طرح فلسطینی‌ها از این صلاحیت برخوردار نبوده و نمی‌توانند با دنیای خارج ارتباط داشته باشند؛ بنابراین در بحث حاکمیت هوا، زمین، مرزها، دریا و… هیچکدام در اختیار دولت فلسطینی که در طرح ترامپ دیده شده نیست.

کاملاً مشخص است که ترامپ به دنبال طرحی بود که مخالفت فلسطینی‌ها را به دنبال داشته باشد، کما اینکه همه گروه‌های فلسطینی با این طرح مخالفت کردند. فلسطینی می‌گویند ۷۰ سال پیش تبانی بین‌المللی شد که ملت، کشور و خاک ما را تقسیم کرد و مردم را آواره کشورهای دیگر کرد. ما می‌خواهیم تمام سرزمین را پس بگیرم. اینها نه تنها کل سرزمینشان پس نمی‌دهند بلکه آن تکه‌ای که فلسطینی‌ها با تراکم در آن زندگی می‌کنند را نیز تقسیم کرده‌اند و هیچ مرزی برای آنها قائل نشده‌اند.

آمریکایی‌ها تلاش کردند با بسته‌ای ۵۰ میلیارد دلاری فلسطینی‌ها را راضی کنند اما آنها با این طرح به شدت مخالفت کردند و نشان دادند هیچگاه این طرح را قبول نمی‌کنند.

از زمان بیانیه بالفور گرفته تا طرح صلح واشنگتون و تلاویو، هربار طرح صلحی مطرح شد به ضرر فلسطین بود و باعث کوچک‌تر شدن این کشور و قوی‌تر شدن رژیم صهیونیستی شده است؛ با توجه به این سابقه تاریخی فکر می‌کنید معامله قرن چه آینده‌ای خواهد داشت؟

این طرح تکمیل کننده بیانیه بالفور است؛ یعنی یکصد سال پیش استعمار انگلیس که قدرت برتر دنیا بود، رژیم منحوس صهیونیستی را در قلب دنیای اسلام ایجاد کرد و با صدور بیانیه‌ای که شبیه به بیانیه ترامپ در رابطه با معامله قرن است دست به اشغال فلسطین زد. در تاریخ چنین چیزی سابقه نداشته نقشه جدید در منطقه‌ای ایجاد و آن را حمایت هم بکنید. طرح آقای بالفور زمینه ساز ایجاد رژیم صهیونیستی در قلب دنیای اسلام بود. آن زمان انگلیسی‌ها از نظر اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و… قدت برتر دنیا بود و این خدمت را به صهیونیست کرد زیرا نیاز به پول و کارکردهای مالی آنها داشت.

انگلیس برای اینکه امپراطوری خود را علیه نظام اسلام گسترش دهد این رژیم را در قلب دنیای اسلام کاشت؛ اما با بیداری اسلامی که بعد از ایجاد این رژیم و پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد، تمام آنچه انگلیسی‌ها داشتند پنبه شد؛ لذا مأموریت انگلیسی‌ها به آمریکا سپرده شد. امروز آمریکا این کار را به دست گرفته و ترامپ با قدرت پول و زور تلاش می‌کند این رژیم را که در محاصره محور مقاومت است تثبیت کند.

در سازمان ملل ۵۷ کشور اسلامی داریم که رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناخته‌اند و این برای رژیمی که خود را بزرگترین دموکراسی دنیا می‌داند خوب نیست. این موضوع برای اسرائیل و متحد اصلی‌اش آمریکا خوشایند نیست؛ برای همین می‌بینیم که آمریکایی‌ها از تمام توانشان استفاده می‌کنند تا نخست این رژیم را از محاصره محور مقاومت دربیاورند و دوم اینکه بتوانند با زور در منطقه تثبیتش کنند.

سومین مورد این است که رژیم صهیونیستی در دنیا به رسمیت شناخته شود. آنها به عنوان ابزار دو یا سه کشور ثروتمند عربی را در کنار خود قرار داده‌اند تا بتوانند به فلسطین فشار بیاورند. قطعاً بعد از این فلسطین تحت فشار قرار خواهد گرفت، نه از سوی آمریکا بلکه از سوی همین کشورهای دوست و برادر مانند عربستان و امارات تا این طرح را قبول کنند. منظور از فلسطین، نمایندگان مذاکرات صلح هستند که سال‌ها همراه آمریکا بودند و امروز آمریکا به آنها پشت کرده است.

در این سال‌ها جریان سازشکار فلسطین دائماً در کنار آمریکا و سعودی‌ها بودند اما امروز در جایی قرار گرفته‌اند که اصلاً به آنها توجهی نمی‌شود. عربستان به دنبال این است تا با فشار به این تیم کاری کنند تا به عنوان یک شریک این طرح را بپذیرند.

غربی‌ها معتقدند فلسطین از دریای مدیترانه تا رود اردن است. این جریان معتقد است این بخش باید به عنوان دولت فلسطین شناخته شود، در حالی که طرح ترامپ اندازه کوچکی که شاید به پنج هزار کیلومتر از ۲۷ هزار کیلومتر کل فلسطین هم نمی‌رسد را به عنوان دولت فلسطینی تعیین کرده است.

وقتی طرف فلسطینی آن بخش اول معامله قرن را پذیرفت می‌گویند باید کشورهای عربی و اسلامی روابطشان با رژیم صهیونیستی را عادی سازی کرده و به رسمیت بشناسند. مشکل امروز آمریکا این نیست که اختلافات فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها را حل کند، مشکل آمریکا این است که امروز رژیم صهیونیستی تحت محاصره شدید محور مقاومت قرار گرفته و هر آن ممکن است این سد شکسته شده و نیروهای مجاهدین محور مقاومت وارد فلسطین شوند و آن را آزاد کنند؛ بنابراین طرح آمریکا بیشتر برای نجات رژیم صهیونیستی است تا حل اختلافات بین این رژیم با فلسطین. اینها دیده‌اند که با گذشت ۷۰ سال رژیم صهیونیستی با وجود تمام امکاناتی که غرب در اختیارش گذاشته هنوز نتوانسته خود را در منطقه به تثبیت رسانده و توسط دنیا به رسمیت شناخته شود؛ به همین دلیل با ارائه طرحی می‌خواهد این مسئله را با استفاده از زور حل کند.

پیش از ترامپ هم رؤسای جمهور دیگری آمدند و از این طرح‌ها زیاد ارائه دادند و دائماً با سد بزرگی به نام ملت فلسطین و ملت‌های منطقه روبرو شدند و هیچ کاری هم از پیش نبرده‌اند و می‌توان گفت دنیا را کانون توجه خودشان قرار دادند تا اذهان را از اتفاق دیگری مانند فروپاشی رژیم صهیونیستی یا حتی فروپاشی امپراطوری آمریکا منحرف کنند.

کد خبر 409944

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.