به گزارش خبرگزاری ایمنا، در روزهای پایانی فصل پاییز، بهرهبرداری رسمی از طرح انتقال آب دریای عمان به فلات مرکزی در مسیر سیرجان تا اصفهان با دستور رئیسجمهور آغاز شدT این طرح که از آن بهعنوان یکی از اقدامات گسترده و راهبردی در حوزه مدیریت منابع آب کشور یاد میشود، اکنون وارد مرحلهای شده است که میتواند نقش مهمی در تأمین آب مورد نیاز بخشهای مختلف ایفا کند.
انتقال آب دریای عمان به اصفهان، از بزرگترین طرحهای تأمین منابع آبی در ایران به شمار میرود. این پروژه با طول تقریبی ۸۰۰ کیلومتر و هزینه اجرایی حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان طی دو سال به مرحله بهرهبرداری رسیده است. تأمین مالی این طرح عمدتاً توسط صنایع مادر استان اصفهان انجام شده و هدف اصلی آن، فراهمسازی منبع آبی پایدار برای صنایع بزرگ استان، از جمله فولاد مبارکه است. با اجرای این پروژه، انتظار میرود وابستگی صنایع به آب زایندهرود کاهش یافته و در نتیجه امنیت آبی در گستره فلات مرکزی کشور تقویت شود. در مرحله فعلی، عملیات لولهگذاری از سیرجان تا اصفهان تکمیل و امکان انتقال آب از طرحهای تأمین آب صنایع استانهای کرمان و یزد به سوی اصفهان فراهم شده است.
براساس برنامهریزیهای انجام شده، در فاز دوم طرح مقرر است ظرفیت انتقال آب به سالانه ۷۰ میلیون مترمکعب افزایش یابد. همچنین در صورت نیاز و با ایجاد زیرساختهای تکمیلی، امکان ارتقای ظرفیت انتقال تا ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال نیز پیشبینی شده است. علاوه بر این، اجرای خط لوله اختصاصی که مستقیماً آب را از دریای عمان به اصفهان منتقل خواهد کرد در برنامه قرار دارد، تا از این طریق تأمین آب صنایع بهصورت مستقل و پایدار تضمین شود.
کارشناسان حوزه آب معتقدند که در شرایط کنونی که دسترسی به منابع آبی سنتی مانند رودخانهها، قنوات و چاهها با محدودیتهای جدی مواجه شده و تنش آبی به یکی از مهمترین چالشهای مناطق مرکزی و شرقی کشور تبدیل شده است، اجرای این طرح میتواند نقش قابل توجهی در تأمین بخشی از نیازهای آب شرب، کشاورزی و صنعتی داشته باشد. به باور این گروه، بهرهگیری از آب دریای عمان بهعنوان منبع جدید میتواند باعث تنوعبخشی به سبد منابع آبی کشور شود؛ اقدامی که میتواند وابستگی به منابع داخلی را که تحت تأثیر عوامل طبیعی، تغییرات اقلیمی و افزایش مصرف هستند، کاهش دهد.
با وجود این، کارشناسان یادآور میشوند که بهرهبرداری مطلوب از چنین طرحی نیازمند توجه ویژه به الزامات فنی، مدیریتی و اقتصادی است. زیرساختهای انتقال آب در مسیر طولانی پروژه، سیستمهای پیشرفته شیرینسازی آب شور دریایی و همچنین رعایت اصول مدیریت مصرف در بخشهای مختلف، از جمله مواردی است که استمرار عملکرد صحیح طرح را تضمین میکند. آنها تأکید میکنند که پیچیدگیهای فنی موجود در طرحهای انتقال آب بینحوضهای و تأثیرات آن بر شبکههای توزیع و مصرف، ضرورت بررسیهای کارشناسی مستمر و هماهنگی میان دستگاههای مسئول را بیشتر میکند.
در کنار موضوعات فنی، ابعاد اقتصادی و زیستمحیطی طرح نیز باید مورد توجه قرار گیرد. هزینههای اجرایی و نگهداری خطوط انتقال و واحدهای شیرینسازی، لزوم برنامهریزی برای پایداری مالی پروژه و همچنین ارزیابی اثرات احتمالی آن بر محیطهای طبیعی از جمله نکاتی است که متخصصان به آن اشاره میکنند. برخی کارشناسان معتقدند که در پروژههایی از این نوع، باید مراقبت شود تا تغییرات احتمالی در کیفیت منابع آبی یا خاکی، آسیب به اکوسیستمهای دریایی و اثرات جانبی ناشی از ورود آب شور به محیطهای خشکی به حداقل برسد. این نگاه بیشتر جنبه احتیاطی دارد و بر لزوم مدیریت دقیق و برنامهریزیشده تأکید دارد تا بهرهبرداری از منابع جدید با کمترین پیامد همراه باشد.
بر همین اساس، تحلیلگران حوزه آب پیشنهاد میکنند که توسعه و بهرهبرداری از چنین طرحهایی باید به گونهای باشد که ضمن تأمین آب مورد نیاز مناطق مرکزی، تعادل طبیعی و اقتصادی نیز حفظ شود. از نگاه آنان، نظارت مستمر و اجرای برنامههای ارزیابی دورهای از شرایط طرح، میتواند به ارتقای کارآمدی آن کمک کند.
در همین راستا، عباس حاتمی، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و پژوهشگر ارشد پروژه انتقال آب از دریای عمان، در گفتوگو با ایمنا به بیان دیدگاههای خود درباره تأثیر این طرح بر مدیریت آب در فلات مرکزی پرداخته است. او در این گفتوگو ضمن تشریح ویژگیهای فنی پروژه و اهمیت آن در شرایط فعلی، به راهکارهایی برای بازنگری در شیوههای مدیریت منابع آبی در ایران اشاره کرده و بر ضرورت هماهنگی میان بخشهای مختلف اقتصادی و محیطی تأکید کرده است. متن کامل این مصاحبه در ادامه منتشر میشود.

ایمنا: با بهرهبرداری از فاز نخست انتقال آب دریا به اصفهان، بسیاری از ناظران این اقدام را گامی مهم در مسیر بهبود وضعیت آب استان و زایندهرود میدانند. آیا میتوان این پروژه را نقطه عطفی در پایان وابستگی صنایع به زایندهرود و آغاز دوره تازهای در مدیریت منابع آب قلمداد کرد؟
حاتمی: به نظر میرسد برای پاسخ دقیق به این سوال باید چند نکته مقدماتی را مورد توجه قرار داد. نخست اینکه آب منتقلشده به اصفهان در شرایط فعلی همان آبی است که شرکت واسکو در اختیار دارد و صنایع استان آن را خریداری میکنند؛ این آب از طریق خط انتقال از سیرجان به اصفهان میرسد. در نتیجه، هنوز نمیتوان این انتقال را همان پروژههای توسعهای بزرگ انتقال آب از دریای عمان دانست. پروژههای اصلی شیرینسازی و انتقال آب دریا که بهصورت مستقل برای تأمین آب استان طراحی شدهاند، همچنان در مرحله اجرا هستند و طبق اعلام رسمی احتمال میرود طی سه سال آینده فاز نخست آنها آماده بهرهبرداری شود. بنابراین، در حال حاضر بخش محدودی از نیاز صنایع از طریق یک منبع جدید تأمین میشود و هنوز با چشمانداز کامل طرحهای بزرگ فاصله وجود دارد.
نکته دوم اینکه حجم آبی که اکنون وارد استان میشود میان ۳۰ تا ۴۰ میلیون متر مکعب در سال برآورد شده است، اگر این رقم را با کسری سالانه نزدیک به یک میلیارد متر مکعبی حوضه زایندهرود مقایسه کنیم، سهم آن حدود سه تا چهار درصد خواهد بود. از این رو انتظار اینکه چنین حجمی بتواند بهتنهایی تأثیر چشمگیری بر احیای زایندهرود داشته باشد، منطقی نیست، در واقع انتقال آب در شرایط فعلی بیشتر یک اقدام پشتیبان برای تأمین نیازهای بخش صنعت است و نمیتوان آن را جایگزینی کامل برای سایر منابع آبی دانست یا انتظار داشت به سرعت آثار گستردهای بر جریان رودخانه بگذارد.
ایمنا: یکی از چالشهای همیشگی زایندهرود برداشت صنایع از آب رودخانه بوده است. با اجرای فاز نخست انتقال آب، آیا میتوان امید داشت که وابستگی صنایع به زایندهرود کاهش یابد یا همچنان نیازمند برنامههای تکمیلی هستیم؟
حاتمی: بر اساس برآوردها، مصرف کل آب صنایع استان اصفهان حدود ۱۹۷ میلیون متر مکعب در سال است و به نظر میرسد حدود نیمی از آن از زایندهرود برداشت میشود، انتقال فعلی بیشتر با هدف تأمین آب صنایع بزرگ همچون فولاد مبارکه، پالایشگاه و ذوبآهن صورت گرفته است. حجم انتقال آب نیز تقریباً همان میزان آب مصرفی این صنایع را پوشش میدهد. طبیعی است که برای کاهش وابستگی کامل صنایع متوسط و کوچک به زایندهرود باید اقدامات مستقلی در زمینه ایجاد زیرساختهای جدید، توسعه استفاده از پساب، بهبود فناوریهای صنعتی و الزام به رعایت قوانین انجام شود.
در قانون برنامه هفتم توسعه نیز تأکید شده که بهجز صنایع دارویی، خوراکی و آشامیدنی، سایر صنایع باید نیاز آبی خود را از منابع نامتعارف تأمین کنند. این الزام قانونی اگر با سیاستهای اجرایی مناسب همراه شود، میتواند به مدیریت بهتر مصرف آب در صنایع کمک کند. بنابراین اقدام کنونی میتواند آغازی برای کاهش برداشت از زایندهرود باشد، اما تکمیل آن مستلزم رعایت قانون، سرمایهگذاری بیشتر و بهکارگیری رویکرد منسجمتر است.
ایمنا: مردم و کارشناسان بارها تأکید کردهاند که ورود آب دریا نباید بهانهای برای توسعه صنعتی جدید و افزایش مصرف آب باشد. از دید شما چگونه میتوان مصرف آب را کنترل و تنها منبع آن را تغییر داد؟
حاتمی: این دغدغه بسیار مهم است. بررسیهای موجود نشان میدهد که در افق سال ۱۴۲۵ استان اصفهان به حدود ۸۵ میلیون متر مکعب آب بیشتر برای بخش صنعت نیاز خواهد داشت و مجموع نیاز به حدود ۲۸۰ میلیون متر مکعب میرسد. این موضوع نشان میدهد حتی در صورت ثابت ماندن وضعیت فعلی، تقاضا در آینده افزایش خواهد پیدا خواهد کرد، بنابراین اگر همزمان با ورود آب دریا، توسعه صنعتی نیز صورت گیرد، این احتمال وجود دارد که آثار مثبت انتقال آب تحت تأثیر تقاضای جدید قرار گیرد.
از این رو ضرورت دارد سیاستهای توسعه صنعتی در سطح استان با محدودیتهای آبی هماهنگ باشد. پیشنهاد مطرحشده این است که سختگیری بیشتری در مورد استقرار صنایع آببر اعمال شود و این سیاست تنها محدود به شعاعی خاص از استان نباشد. حتی در سطح فلات مرکزی نیز توجه به محدودیتهای آبی میتواند به تصمیمگیری دقیقتر کمک کند. به طور کلی تجربه نشان میدهد که هرچه اقدامها در این حوزه زودتر انجام شوند، مدیریت آتی منابع سادهتر خواهد بود.
ایمنا: با توجه به عوامل متعددی نظیر برداشتهای بالادست، توسعه خارجحوضهای و اجرا نشدن کامل حقآبهها، چگونه میتوان برای حل ریشههای بحران اقدام کرد؟
حاتمی: بحران آب در حوضه زایندهرود چندبعدی است و نمیتوان یک بخش را تنها عامل دانست. موضوع مهمی که میتواند نقطه آغاز باشد، مدیریت یکپارچه حوضه است. مدیریت یکپارچه به معنای هماهنگی میان ذینفعان مختلف، تعیین دقیق سهم بهرهبرداران و نظارت یکسان بر اجراست، این اقدام موجب میشود تصمیمات مربوط به آب در چارچوبی هماهنگ و قابل ارزیابی اتخاذ شود. البته مدیریت یکپارچه تنها یک گام آغازین است و باید با برنامههای تکمیلی همراه باشد.
ایمنا: پس از مدیریت یکپارچه چه اقداماتی برای احیای زایندهرود ضروری است؟
حاتمی: همانگونه که اشاره شد، کسری آب حوضه بسیار بزرگ است و برآورد یک میلیارد متر مکعبی نشاندهنده عمق چالش است. در اسناد کارشناسی موجود همچون سند احیای زایندهرود و طرح ۹ مادهای شورای عالی آب که در سال ۱۳۹۳ تصویب شده، راهکارهای لازم پیشبینی شده است. بسیاری از این طرحها اجرا نشده و اجرای آنها میتواند مسیر اصلاح را هموار کند. نکته مهم این است که برای بهبود وضعیت، به زمان طولانی نیاز است و شروع اقدامات باید سریعتر و منسجمتر باشد.
ایمنا: درباره هزینههای انتقال آب همواره بحثهای مختلف مطرح میشود. آیا واقعاً این انتقال هزینه زیادی دارد؟
حاتمی: هزینههای انتقال آب از دریا بهطور معمول بالاست، زیرا فرایند نمکزدایی، سرمایهگذاری اولیه قابل توجهی نیاز دارد و انتقال آب در مسافتهای طولانی نیز هزینههای زیادی ایجاد میکند. در جهان ۸۵ درصد آب نمکزداییشده در فاصله کمتر از ۵۰ کیلومتر استفاده میشود، در حالیکه مسیر انتقال آب از سیریک تا اصفهان بیش از ۱۱۰۰ کیلومتر است، برآوردها نشان میدهد هزینه نمکزدایی و انتقال آب به استان حدود ۳ یورو برای هر متر مکعب است، این رقم در مقایسه با هزینه آب متعارف یا پساب بسیار بیشتر است، اما از سوی دیگر میتواند برای صنایع بزرگ یک منبع پایدار آب فراهم کند.
ایمنا: گفته میشود این پروژه تاکنون چندین بار افتتاح شده اما اثر محسوسی بر منابع آب نداشته است. آیا انتقال فعلی میتواند تأثیری بر کاهش فرونشست داشته باشد؟
حاتمی: با توجه به حجم محدود انتقال فعلی نسبت به کسری بزرگ حوضه، انتظار اثرگذاری چشمگیر بر فرونشست در کوتاهمدت واقعبینانه نیست. ضمن اینکه تغییر در میزان برداشت در بخشهای دیگر میتواند اثر این کاهش مصرف را تحت تأثیر قرار دهد، در این مرحله اثر اصلی پروژه بیشتر در تأمین پایدار آب صنایع قابل مشاهده است و اثرگذاری آن بر فرونشست یا احیای کامل زایندهرود نیازمند زمان و مجموعهای از اقدامات همزمان است.
ایمنا: آثار مثبت احتمالی این پروژه چیست و چگونه میتوان آنها را تقویت کرد؟
حاتمی: آثار مثبت پروژه را میتوان در دو بخش دستهبندی کرد. در بخش مستقیم، انتقال آب به تأمین پایدار آب صنایع بزرگ کمک کرده و میتواند ریسک توقف تولید ناشی از کمبود آب را کاهش دهد، در بخش غیرمستقیم، مشاهده هزینه واقعی آب میتواند نشاندهنده ارزش اقتصادی آن باشد و اهمیت مدیریت تقاضا و استفاده بهینه را برجسته کند، همچنین این تجربه میتواند زمینه را برای ایجاد نهادهایی همچون بازار آب فراهم کند؛ نهادی که میتواند سهمبندی، مبادله و تخصیص آب را با سازوکاری روشن و شفاف مدیریت کند، چنین نهادی بهویژه برای فلات مرکزی اهمیت دارد و میتواند به مدیریت پایدارتر منابع کمک کند.




نظر شما