به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از نیچر، علوم اعصاب در دهههای اخیر پیشرفتهای چشمگیری داشته است. یکی از مهمترین حوزهها، نورومدولاسیون یا تنظیم فعالیت مغز برای درمان اختلالات روانی و شناختی است. روشهای سنتی همچون تحریک عمقی مغز (DBS) توانستهاند در درمان بیماریهایی چون افسردگی مقاوم به درمان و پارکینسون مؤثر باشند، اما ماهیت تهاجمی آنها، نیاز به جراحی و خطرات جانبی، محدودیتهای جدی ایجاد کرده است. اکنون پژوهشگران با استفاده از فناوری تحریک اولتراسونیک غیرتهاجمی (TUS) توانستهاند گامی بزرگ در این مسیر بردارند.
در مطالعهای که در سال ۲۰۲۵ منتشر شد، محققان نشان دادند که میتوان با استفاده از امواج اولتراسوند، فعالیت هسته اکومبنس (Nucleus Accumbens) را در انسان تغییر داد. این ناحیه از مغز نقش کلیدی در پردازش پاداش، انگیزه و یادگیری تقویتی دارد. در آزمایش انجامشده، ۲۶ فرد سالم شرکت کردند و پژوهشگران سه حالت را بررسی کردند: تحریک اولتراسونیک هسته اکومبنس، تحریک قشر سینگولیت قدامی پشتی (dACC)، و حالت شَم (بدون تحریک واقعی) که نتایج نشان داد که تحریک هسته اکومبنس موجب افزایش حساسیت افراد به پاداشها شد. شرکتکنندگان پس از دریافت پاداش، سریعتر تصمیمهای مثبت گرفتند و نرخ یادگیری آنها افزایش یافت، این تغییرات رفتاری با شواهد تصویربرداری مغزی (fMRI) همراه بود که نشاندهنده تغییر واقعی در فعالیت عصبی بود.
اهمیت این یافتهها در آن است که برای نخستین بار نشان داده شد میتوان با اولتراسوند غیرتهاجمی، عملکرد ناحیهای عمیق از مغز انسان را تغییر داد. این دستاورد میتواند جایگزینی ایمنتر برای DBS باشد. در حالی که DBS نیازمند کاشت الکترود در مغز است، TUS تنها با ارسال امواج اولتراسوند از بیرون جمجمه عمل میکند. این ویژگی نهتنها خطرات پزشکی را کاهش میدهد، بلکه هزینهها و محدودیتهای دسترسی را نیز کم میکند.
کاربردهای بالینی این فناوری بسیار گستردهاند، در درمان افسردگی مقاوم به درمان، تحریک هسته اکومبنس میتواند انگیزه و پاسخ به پاداش را افزایش دهد. در اعتیاد، این روش میتواند مسیرهای پاداش مغزی را بازتنظیم کند و میل به مصرف مواد را کاهش دهد، همچنین در اختلالات اضطرابی و وسواس، تنظیم فعالیت این ناحیه میتواند به بهبود علائم کمک کند.
از منظر پژوهشی، این فناوری امکان مطالعه دقیقتر نقش هسته اکومبنس و سایر نواحی عمیق مغز را فراهم میکند. تاکنون بیشتر مطالعات انسانی محدود به قشر مغز بودهاند، زیرا دسترسی به نواحی عمیق بدون جراحی دشوار بود. اکنون با TUS، پژوهشگران میتوانند بهطور غیرتهاجمی بررسی کنند که چگونه این نواحی بر رفتار، تصمیمگیری و یادگیری تأثیر میگذارند.
مزیت کلیدی این روش در غیرتهاجمی بودن آن است. بیماران دیگر نیازی به جراحی مغز ندارند و میتوانند در محیطهای بالینی سادهتر تحت درمان قرار گیرند، همچنین امکان تکرار جلسات درمانی بدون خطرات جدی وجود دارد، از نظر انرژی و تجهیزات، دستگاههای اولتراسوند قابلحمل میتوانند این فناوری را در دسترس کلینیکهای کوچک و حتی مراکز درمانی مناطق محروم قرار دهند.
با وجود این مزایا، چالشهایی نیز وجود دارد. یکی از مهمترین مسائل، دقت و ایمنی تحریک است. باید اطمینان حاصل شود که امواج اولتراسوند تنها ناحیه هدف را تحت تأثیر قرار میدهند و به بافتهای اطراف آسیب نمیزنند. همچنین نیاز به مطالعات گستردهتر برای بررسی اثرات بلندمدت وجود دارد. در حال حاضر، نتایج امیدوارکنندهاند اما برای تبدیل این فناوری به یک درمان استاندارد، باید مراحل آزمایش بالینی بیشتری طی شود.
از منظر اخلاقی نیز پرسشهایی مطرح میشود. اگر بتوان با اولتراسوند رفتار و تصمیمگیری افراد را تغییر داد، چگونه میتوان از سوءاستفاده جلوگیری کرد؟ چه مقرراتی باید وضع شود تا این فناوری تنها در جهت درمان و پژوهش استفاده شود؟ این پرسشها نشان میدهند که توسعه فناوریهای مغزی همواره باید با نظارت دقیق اخلاقی و قانونی همراه باشد.
چشمانداز آینده این فناوری روشن است. تصور کنید کلینیکهای روانپزشکی که به جای جراحیهای پیچیده، تنها با دستگاههای اولتراسوند غیرتهاجمی بیماران را درمان میکنند. یا پژوهشگرانی که میتوانند نقش دقیق نواحی عمیق مغز را در رفتارهای انسانی بررسی کنند. این نوآوری میتواند مسیر درمانهای نوین برای اختلالات روانی و شناختی را هموار کند و کیفیت زندگی میلیونها نفر را بهبود بخشد، تحریک اولتراسونیک مغز در سال ۲۰۲۵ نقطه عطفی در علوم اعصاب محسوب میشود. این فناوری نشان داد که میتوان بدون جراحی، نواحی عمیق مغز را تنظیم کرد و رفتار انسان را تغییر داد. اگرچه هنوز راهی طولانی تا کاربرد گسترده بالینی باقی مانده است، اما امیدهای بزرگی برای آینده درمانهای غیرتهاجمی در حوزه روانپزشکی و علوم اعصاب ایجاد شده است


نظر شما