به گزارش خبرگزاری ایمنا، در پی جنگ ۱۲ روزه در کشور بسیاری از افراد به ویژه کودکان و نوجوانان، استرس و اضطراب را تجربه کردهاند، جنگ تأثیرات ویرانگری بر لطیفترین و آسیبپذیرترین اعضای جامعه، یعنی کودکان و نوجوانان بر جای میگذارد، حفظ آرامش کودکان و نوجوانان در دوران جنگ و صحبت و همدردی با آنها بعد از بحران و در دوره ابهام وظیفه والدین و مراقبین آنها است.
ترس واکنشی عاطفی، هیجانی و فیزیکی است که هر فردی هنگام رو به رو شدن با خطر واقعی، از خود بروز میدهد و احساس امنیت خود را از دست میدهد، این واکنش از بدو تولد دیده میشود و پرهیز از خطر برای کودک زمانی که خیلی شدید نباشد بسیار مفید است. عوامل مؤثر بر بروز اضطراب جنگ شرایط پرخطر و ناامنی محیطی، نبود حمایتهای روانی و اجتماعی کافی، تجربه مستقیم خشونت یا از دست دادن عزیزان، اضطراب والدین و اطرافیان است که به کودک منتقل میشود.
کودکان و نوجوانان به دلیل ویژگیهای خاص جسمی و روانی یکی از آسیبپذیرترین گروهها در شرایط جنگی محسوب میشوند و پیامدهای روانی و اجتماعی ناشی از جنگ میتواند اثرات طولانیمدتی بر سلامت و آینده آنها داشته باشد. زمانی که دنیای امن و قابل پیشبینی کودکان و نوجوانان با صدای آژیرها، انفجارها و تصاویر نگرانکننده در هم میشکند، وظیفه خانوادهها است که سپر بلای آنها شده و تا حد امکان، از روح و روان حساس آنها در دوران بعد از جنگ و بحران و ابهام که ترس از شروع دوباره جنگ را دارند با همدردی و صحبت با آنها محافظت کنند.
در واقع پس از یک بحران، کودکان و نوجوانان ممکن است با ترس و اضطراب مواجه شوند، مهم است که خانوادهها با همدلی و حمایت به آنها کمک کنند تا با این احساسات کنار بیایند و به تدریج به حالت عادی برسند، این روند شامل برقراری ارتباط و صحبت کردن با آنها در مورد ترسهایشان، ایجاد احساس امنیت و آرامش، و تشویق آنها به فعالیتهایی است که از آن لذت میبرند.
ترس کودکان و نوجوانان از ایجاد بحران، یک واکنش طبیعی به شرایط ناپایدار و تهدیدآمیز است، این ترس میتواند به صورت اضطراب، نگرانی، اختلال در خواب، کابوس، تغییرات رفتاری و سایر علائم استرس بروز کند، برای کمک به کودکان در مواجهه با این ترس، والدین و مراقبان باید با آنها گفتگو و همدردی کنند، به سوالاتشان پاسخ دهند، محیطی امن و آرام برایشان فراهم کنند و در صورت نیاز از متخصصان کمک بگیرند.

ضرورت صحبت و برخورد صادقانه والدین با فرزندان در دوران بحران
سعید رحیمی، متخصص روانشناسی کودکان با نیازهای خاص درباره اهمیت همدردی والدین با کودکان و نوجوانان در شرایط بعد از جنگ و دوره بحران و ابهام به خبرنگار ایمنا اظهار کرد: در مورد مدیریت استرس پس از بحران برای کودکان و نوجوانان بیشتر نیاز والدین این دسته از فرزندان این است که با دقت مواردی را بدانند و در زندگی اجرا کنند، شرایط بحران و روزگاری که خانوادهها با آن مواجه شدند امری اجتناب ناپذیر است و ضرورت دارد که والدین تاکید بر اینکه نکنند حالا جنگ تمام شد و دیگر هیچ اتفاقی نمیافتد و نگران نباشید، اگر والدین چنین برخوردی را با فرزندان داشته باشند این برخورد صادقانه نیست، به دلیل اینکه احتمال دارد یک صدایی و اتفاقی در گوشهای از شهر دوباره اتفاق بیفتد و رسانهها درباره آن مانور دهند و کودکان و نوجوانان هم اخبار را میشنوند و از والدین میپرسند که دوباره انفجار و جنگ اتفاق افتاده و شما گفتید جنگ تمام شده است.
وی افزود: نگرانی والدین به دلیل اینکه صادقانه با فرزندان برخورد نکردند هم افزایش پیدا میکند و استرسها برای کودکان و نوجوانان ماندگارتر میشود، اولین برخورد در این شرایط با کودک و نوجوان برخورد صادقانه و دادن اطلاعات درست به آنها است و باید والدین از رسانههای اصیل اطلاعات کافی بگیرند و خودشان هم از اینترنت در این زمینه تحقیق کنند که چه اتفاقی میافتد و به زبان ساده برای فرزندان تشریح کنند که ما شرایط خاصی داریم مانند بسیاری از کشورها که درگیر آن بودند و ما هم برای خودمراقبتی روانی خودمان باید یک سری از اقدامات را بدانیم و و به درستی به کار بگیریم.
متخصص روانشناسی کودکان با نیازهای خاص تصریح کرد: این نوع برخورد صادقانه با کودک و نوجوان موجب خاطر جمعی او میشود که احتمال دارد این اتفاق بیفتد ولی قبل از آن ما باید یک آمادگی داشته باشیم که آسیب کمتری ببینیم، بنابراین شکل اول این است که هر وقت کودکان و نوجوانان نگران هستند و میترسند که دوباره اتفاقی بیفتد باید والدین از فرزندان به خصوص از کودکان بپرسند که خودت چی فکر میکنی و چطور میشود و چه اتفاقی میافتد و این سوالی که از او میپرسند باعث میشود که کودک به زبان حال خودش و زبان هیجان که به شکل ترس و خشم فرو خفته است را باز گو کند و اگر این اتفاق نیفتد احتمال دارد خشم و ترس در وجود او ماندگار شود و آسیب بیشتری به او بزند، این نوع سوال کردن از کودکان موجب میشود که آنها تخلیه هیجانی شوند و بسیاری از آنها تخلیه هیجانی را دوست دارند و میگویند اینطوری میشود و موشک میزنند و منفجر میشود، خودروها آتش میگیرند و هر وقت این شکل از تخلیه هیجانی انجام شد باید والدین به کودکان بگویند به نظرت حالا چه کار کنیم که این آسیب به ما وارد نشود.
وی ادامه داد: باید به فرزندان تفهیم کنیم اگر مواقعی موشک میزنند و صدایی میشنویم باید سریع برویم جلوی پنجره و ایستاده ببنیم چه خبر است و این نوع رفتار یک نوع بی احتیاطی است احتمال دارد امواج یک موشک موجب شکسته شدن شیشهها و وارد آمدن آسیب شود پس ما از جلوی پنجره رفتن دوری کنیم، هنگامی که والدین صحبتهای کودکان و نوجوانان را میشنوند که آنها چه احساس و هیجانی دارند و خودشان را تخلیه میکند باید راهبردهای خودمراقبتی جسمی و روانی را به آنها ارائه دهند، برای مثال به آنها بگویند در این مواقع جلوی پنجره نروند و در فضای باز قرار نگیرند و از رفتن به پشت بام خانه هم پرهیز کنند، اگر در کوچه در حال حرکت صدای انفجار شنیدند حتماً یک جای امن پناه بگیرند و کنار خودروها نباشند که احتمال انفجارشان وجود دارد و از خودشان مراقبت کرده و از منبع ترس و وحشت دور شوند.
مادران نباید منبع ترس و اضطراب فرزندان در بحران باشند
رحیمی عنوان کرد: زمانی که والدین به خصوص مادران به کودک و نوجوان میگویند خود چی فکر میکنی و به نظرت چه اتفاقی میافتد، نباید مادران منبع ترس و اضطراب برای فرزندان باشند، جای تأسف دارد که بسیاری از والدین به جای اینکه خودشان را آرام کنند تلاش میکنند که با همین شکل نگرانی و ترس که در وجودشان است و نمیخواهند بروز دهند فرزندشان را تسکین دهند، به طور یقین در این شرایط کودک و نوجوان بیشتر احساس ترس دارد به دلیل اینکه میفهمد که والدین او نگران و بهم ریخته هستند، بنابراین عدم برخورد صادقانه والدین در مورد اینکه به فرزندان وانمود کنند که استرس ندارند و بخواهند آنها را آرام کنند، این روند در زندگی نوعی بی ثباتی در وجود کودک و نوجوان ایجاد میکند و فرزندان تصورشان این است که والدین خودشان نگران و بهم ریخته هستند و چطوری دارند تلاش میکنند آنها را آرام کنند.
وی تاکید کرد: حتی در فضای تقلید یادگیری مشاهدهای هم این مورد بر عکس جواب میدهد و این روند فرزندان را بیشتر نگران کرده و بیشتر بهم میریزد و مادرانی که خودشان استرسی هستند هر چقدر بخواهند توصیه خودمراقبتی داشته باشند نتیجه بر عکس میدهد به دلیل اینکه کودکان و نوجوانان چیز دیگری را در وجود مادر احساس میکنند و میفهمند که او نگران و بهم ریخته است و این گروه از مادران هر جملهای که در مورد خودمراقبتی و دوری از استرس میگویند معمولاً کودکان و نوجوانان نمیپذیرند.
متخصص روانشناسی کودکان با نیازهای خاص اظهار کرد: مشکلاتی که این بحرانها ایجاد کرده و پس از آن هم احتمال دارد اتفاق بیفتد اینکه پذیرش این مشکلات خیلی مهم است و ضرورت دارد که والدین صادقانه به فرزندان بیان کنند که این مشکلات وجود دارد و احتمال دارد باز هم ادامه داشته باشد و زمانی که کودکان و نوجوانان ناله میکنند و نگران میشوند باید خانواده سعی کنند فرزندان را در این فضا همدلانه نوازش کنند و نوازشها کلامی باشد و آنها را در آغوش گرفته و در گوش آنها به آرامی بگویند میدانم ترسیدی من هم ترسیدم و ما میتوانیم بهم دیگر کمک کنیم تا ترسمان را مدیریت کنیم و ترسمان همیشگی نباشد و زندگی عادی را ادامه دهیم.
هیجان طلبی شدیدتر نوجوانان در شرایط بحران
وی خاطرنشان کرد: نکته مهم برای بر خورد والدین در این شرایط بعد از جنگ و بحران با نوجوانان این است که در این گروه سنی به دلیل اینکه بحث هیجان طلبی آنها شدیدتر است، احتمال دارد با شنیدن صداها یک تعدادی از آنها بخواهند به بیرون رفته و از نزدیک مشاهده کنند که موشک کجا خورده و چه اتفاقی افتاده است و در واقع نوجوانان میخواهند به سوی منبع صدا بروند به دلیل بحث هیجانی که دارند و این و گاهی اوقات نوجوانان با والدین در این مواقع لجبازی هم دارند و اگر آن شکل ارتباط اولیه والدین با نوجوان خوب باشد و پذیرش درستی از نوجوانان داشته باشند سعی میکنند که کنار والدین باشند و با آنها گفتگو کنند و در مورد راه حلهایی که وجود دارد در گفت و گو کردن با همدیگر در مورد آن حرف میزنند.
رحیمی ادامه داد: در دوره بعد از بحران و ابهام پذیرش این شرایط بسیار مهم بوده و میتواند به مدیریت شرایط و خودمراقبتی نوجوانان کمک زیادی بکند.
وی عنوان کرد: نکته دیگر اینکه والدین در تعامل با فرزندان در دوره بعد از بحران و ابهام در کنار هم بودن را به شکل عملی بسیار تمرین کنند اینکه ما یک گروه خانوادگی و تیم هستیم و قرار است از بحرانهایی که اتفاق افتاده و احتمال دارد باز هم اتفاق بیفتد با کمترین آسیب روانی گذر کنیم و لازم است که کنار هم باشیم و در کنار هم بودن هر کدام یک وظیفهای را میتوانیم بر عهده بگیریم و کودکان کوچکتر و پیش دبستانی شاید توان کمتری داشته باشند اما میتوانند حداقل کارهای خودمراقبتی از خودشان را انجام دهند.
پیدا شدن منبع ترس در بازیهای نمایشی برای کودکان
متخصص روانشناسی کودکان با نیازهای خاص تصریح کرد: گاهی این تمرینها در قالب صحنه نمایشی با عروسکها در قالب یک جنگل با حیوانات جنگل برای کودکان انجام دهند که حیوانات دارند در جنگل به خوشی زندگی میکنند و بعد صدای ترسناکی بلند میشود و همه در جنگل میترسند و همه میدوند و جیغ میزنند و صحنههای این طوری که با کودکان در قالب بازیهای نمایشی انجام دهند خود به خود از این فرایند راهکارها هم پیدا میشود و در بازی نمایشی عروسکی آقا جغده میگوید من میروم از بالا ببینم چه خبر است یا خاله بزی به کودکان میگوید نگران نباشید من کنار شما هستم و بیایید در خانه من پناه بگیرید و بعد منبع صدا را میفهمند که ریزش کوه بود یا صدای ببر و پلنگی گرسنه بوده و یا شیر آسیب دیده بوده است.
وی در خصوص پیدا شدن منبع ترس در بازیهای نمایشی برای کودکان گفت: در این نوع بازیها معمولاً منبع ترس را پیدا کرده و در مورد آن صحبت کنند و کودکان هم از این صحبتها نباید بی نصیب باشند و باید به زبان سادهتر برای کودکان در قالب رول پلینگ یا بازی عروسکی که میشود در خانه والدین با فرزندان خودشان تمرین کنند و خود به خود در این بازیهای عروسکی میگویند چرا خرگوش ترسید و منبع ترس او چی بود و چه کار باید میکرد وقتی اینها سوالات را از کودکان میپرسیم آنها به روشنی پاسخ میدهند گاهی سوالات را به شکل مستقیم از کودکان میپرسیم که احتمال دارد بعضی از کودکان بترسند و مایل به جواب دادن نباشند اما در فضای قصه عروسکی جواب میدهند برای مثال خرگوش باید میرفت پیش مادرش و پناه میگرفتند و بیخودی دستپاچه نمیشدند و از منبع خطر دور میشدند و مواردی که در بحث خود مراقبتی روانی یا فیزیکی نیاز است که کودکان انجام دهند و قالب بازیهای عروسکی و نمایشی میتواند در این زمینه خیلی کمک کننده باشد و معمولاً کودکان راهکار ارائه میدهند.

در حقیقت صحبت درباره جنگ با کودکان و نوجوانان و شرایط بحران و ابهام نیازمند دقت، حساسیت و رعایت اصول روانشناختی است، نحوه بیان موضوع میتواند تأثیر بسزایی در کاهش ترس و اضطراب آنها داشته باشد. گفتوگو و همدردی والدین در شرایط بحران و ابهام با کودکان درباره شروع دوباره جنگ و درگیری، به خصوص در شرایطی که خودشان هم نگران و آشفته هستند میتواند بسیار دشوار باشد، اما خانوادهها باید بدانند که این گفتوگو و همدردی آنها در شرایط بحران و ابهام برای سلامت روان و احساس امنیت کودکان و نوجوانان حیاتی است.


