به گزارش خبرگزاری ایمنا، کتاب کودک محصولی فرهنگی است که تأثیرش بسیار فراتر از آن چیزی است که در نگاه نخست به نظر میرسد. کتاب نه تنها منبعی برای سرگرمی، بلکه ابزاری قدرتمند برای شکلدادن به زبان، تخیل، ارزشها، هویت فردی و اجتماعی کودکان است. در جهانی که رسانهها، تکنولوژی و سرعت تأثیر زیادی روی کودکان میگذارند، کتاب کودک میتواند نقشی آرام اما عمیق ایفا کند.
با این حال امروزه در ایران وضعیت کتاب کودک دچار چالشها و مسائلی است؛ از یکسو شاهد افزایش قابل توجه ناشران کودک، پیشرفت در تصویرگری و دسترسی نسبی به کتاب در بسیاری از مناطق هستیم و از سوی دیگر، با چالشهایی عمیقی مانند بومیسازی نادرست، ترجمههای ضعیف و گسترش فرهنگ بیگانه.
مفاهیم کلیدی مانند هویت ملی، مهارتهای زندگی، مسئولیتپذیری اجتماعی، تابآوری، تفکر انتقادی، شناخت طبیعت و فرهنگ ایرانی هنوز در بسیاری از کتابها غایباند یا به شیوهای کلیشهای و بیاثر مطرح میشوند. از سوی دیگر، کتابهای ترجمهشده که اغلب بدون بومیسازی دقیق، ارزیابی فرهنگی و بازآفرینی خلاقانه منتشر میشوند، بهجای آنکه پنجرهای به جهان باز کنند، گاه منجر به سردرگمی هویتی و انتقال ارزشهای نامرتبط با زیست کودک ایرانی میشوند.
در این میان نظارتهای سطحی، نبود نظام مؤثر نقد تخصصی، نگاه سودمحور برخی ناشران و غیبت حمایتهای معنادار از نویسندگان و مترجمان حرفهای کودک، همه دستبهدست دادهاند تا مسئله کتاب کودک به یکی از چالشهای امروز تبدیل شود.
بر این اساس در گفتوگو با مرجان ریحانیان، مترجم، نویسنده و مروج کتاب کودک و نوجوان، تسهیلگر کتابخوانی و کارشناس ارشد ادبیات کودک و نوجوان میخواهیم به بررسی این مسئله بپردازیم.
ایمنا: کتاب کودک چه نقشی در شکلگیری شخصیت و ذهنیت کودک دارد؟ از چه سنی و با چه کیفیتی باید وارد زندگی کودک شود؟
ریحانیان: کتاب کودک نقش حیاتی در شکلگیری شخصیت، ذهنیت و جهانبینی کودک دارد؛ کتابها پنجرهای رو به دنیای جدید باز میکنند و به کودکان اجازه میدهند با احساسات و عواطف خود آشنا شوند. کتابها همچنین باعث افزایش و رشد مهارتهای حل مسئله، خلاقیت، تخیل، همدلی و درک متقابل در کودکان میشوند.
کودکان به واسطه کتابها با احساسات خودشان بهتر آشنا میشوند؛ چراکه داستان به کودک کمک میکند تا شادی، ترس، خشم و غم را بهتر درک کند. شخصیتهای کتابها در جریان داستانها با چالشهای مختلفی مواجه میشوند، این باعث میشود حل مسئله در کودکان پرورش پیدا کند.
داستانها ذهن کودک را به پرواز در میآورند؛ بر این اساس خلاقیت و تخیل کودک رشد بیشتری میکند.
خواندن درباره شخصیتهای مختلف و تجربیات آنها باعث میشود کودک دیدگاههای دیگران را بهتر متوجه شود؛ همچنین کتابها میتوانند ابزار انتقال ارزشهای اخلاقی به کودکان باشند. به طور کلی تجربه لذتبخش مطالعه در سنین پایین، بذر علاقه مادامالعمر به کتابخوانی را در افراد میکارد.
ورود کتاب به زندگی کودک باید از بدو تولد آغاز شود؛ حتی نوزاد میتواند از شنیدن صدای والدین که برای او کتاب میخوانند، لذت ببرد. در هر سنی، کیفیت کتابها اهمیت بالایی دارد.
ایمنا: تفکیک کیفیت و چگونگی کتابهای هر دوره سنی چطور است؟
ریحانیان: در سن نوزادی تا دو سالگی یعنی دوره نوپایی، کتابهای پارچهای، کتابهای مخصوص حمام و کتابهای مقوایی با تصاویر بزرگ میتواند مناسب باشد. هدف اصلی این کتابها آشنایی کودک با کتاب بهعنوان چیزی لذتبخش و شنیدن متن زبان است.
در سن ۲ تا ۵ سالگی، کتابهای تصویری با متن کوتاه و داستانهای ساده مناسب است؛ این کتابها باید به تجربیات روزمره کودک نزدیک باشد. مفاهیمی مانند اعداد، حیوانات، احساسات برای این بازه زمانی مؤثر است.
در سن ۵ تا ۸ سالگی کتابهای داستان با متن کمی بلندتر و شخصیتهای قابل شناسایی میتواند به کودکان کمک کند. موضوعات این کتابها مانند دوستی، مدرسه، خانواده و کشف دنیا میپردازند.
در سن ۸ تا ۱۲ سالگی کتابهای داستان با روایت پیچیدهتر، رمانهای کوتاه و کتابهای غیر داستانی مناسب است.
کیفیت کتاب در هر کدام از مراحل زندگی ویژگیهای خاص خودش را دارد؛ کتاب خوب باید تصاویر جذاب و مرتبط با متن داشته باشد، زبانش ساده و روان و مناسب سن کودک باشد، مفاهیم عمیق و ارزشمند را به شکل غیر مستقیم منتقل کند، از کلیشهها و مضامین منفی دوری کند، به طور کلی حس کنجکاوی و سوال کردن را در کودک تقویت کند. خواندن کتاب مناسب، بنیانهای فکری کودک را میسازد.
ایمنا: بهنظر شما، وضعیت فعلی کتاب کودک در ایران را چطور میتوان توصیف کرد؟ از نظر محتوایی، چقدر کتابها با نیازهای واقعی کودک ایرانی هماهنگ هستند؟
ریحانیان: وضعیت فعلی را میتوان چند وجهی دارای نقاط قوت و ضعف نگاه کرد؛ یکی از نقاط قوت، افزایش تعداد ناشران نوین در حوزه کودک و نوجوان است که در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته است. همچنین تصویرگری کتابهای کودک ایرانی پیشرفت زیادی داشته، آنقدر که برخی تصویرگران ایرانی جوایز بینالمللی گرفتهاند. باوجود محدودیتها، دسترسی نسبی نیز در شهرهای کوچک و بزرگ به کتابهای کودک فراهم شده است.
ایمنا: نقاط ضعف و چالشهای این حوزه چیست؟
ریحانیان: غلبه کتابهای ترجمه بر تألیف؛ بخش عمده بازار کتاب را کتابهای ترجمه تشکیل میدهند که این موضوع میتواند به ضعف در تولید محتوای بومی منجر شود، البته در سالهای اخیر بخش تألیفی ما رشد خوبی داشته اما همچنان شاهد این هستیم که کتابهای ترجمه رشد قارچی داشتهاند.
محتوای نامتناسب، یکی دیگر از نقاط ضعف است. بسیاری از کتابهای ترجمهشده از نظر فرهنگی، تربیتی یا… با نیازهای کودک ایرانی همخوانی ندارند یا به اصطلاح بومیسازی مناسبی اتفاق نمیافتد. این مسئله میتواند منجر به سردرگمی هویتی کودک شود، اما لازم توجه کنیم که این سردرگمی هویتی زمانی اتفاق میافتد که از منابع معتبری برای کتب ترجمه استفاده نکنیم.
کیفیت پایین برخی از ترجمهها یکی دیگر از نقاط ضعف است؛ بعضی از ترجمهها به برگرداندن لغت به لغت بسنده کردهاند، بدون توجه به ظرایف زبانی و فرهنگی. مسئله دیگر عدم توجه به نیازهای واقعی کودک ایرانی است؛ بسیاری از ناشران در تولید کتب تألیفی به نیازهای روز و دغدغههای واقعاً کودک ایرانی کمتر توجه میکنند.
موضوعاتی مانند مسائل محیط زیست، هوش مصنوعی، تنوع فرهنگی و چالشهای زندگی مدرن کمتر در کتب تألیفی دیده میشود. بر این اساس این کاستی منجر به رو آوردن به کتب ترجمه در مخاطب میشود.
مشکلات اقتصادی از نقاط ضعف دیگر است؛ قیمتهای بالای کتاب باعث میشود در طبقه کمبرخودار دسترسی کودک به کتاب کمتر شود. مسئله دیگر ضعف در نقد و بررسی تخصصی و جامع توسط متخصصان حوزه کودک باعث میشود خانوادهها و مربیان در انتخاب کتاب دچار سردرگمی شوند.
ایمنا: آیا کتابهای کودک موجود در بازار متناسب با نیازهای کودک ایرانی است؟ نیازهای کودک ایرانی چیست؟
ریحانیان: تناسب کتابهای موجود با نیازهای کودک ایرانی بهخصوص در بخش ترجمه کم است؛ در بخش تألیف اقداماتی صورت گرفته اما همچنان با وضعیت ایدهآل فاصله داریم. نیازهای واقعی کودک ایرانی شامل مفاهیم هویت ملی و هویت دینی میشود؛ البته من معتقدم نباید در کودکی مسائل دینی را به صورت مستقیم آموزش دهیم، باید در داستانها به صورت غیر مستقیم مطرح کنیم.
آشنایی با تاریخ، فرهنگ، مفاخر و ارزشهای ایرانی به شیوه جذاب و متناسب با سن، از نیازهای کودک ایرانی است؛ نباید به صورت تزریقی این مفاهیم را به کودکان آموزش دهیم، بلکه باید با نشان دادن مسائل و مفاهیم مختلف برای او قدرت انتخاب در نظر بگیریم و اجازه دهیم خودش تصمیم بگیرد.
در بخش مفاهیم اجتماعی، آموزش حقوق و مسئولیتها، تفاوتها، مهارتهای ارتباطی و کار گروهی وجود دارد؛ در سالهای اخیر درباره این مفاهیم به خوبی نیاز به کتاب برطرف شده اما هنوز هم جای کار دارد.
مفاهیم محیط زیست و پایداری، آشنایی با محیط زیست و مسئولیتپذیری در قبال آن از دیگر مفاهیم مورد نیاز کودک است؛ در این زمینه نیز در بخش تألیف و ترجمه کارهای خوبی انجام شده است.
مفاهیم تابآوری و مهارتهای زندگی، آموزش چگونگی مقابله با مشکلات، مدیریت احساسات و تصمیمگیری درست از مفاهیم دیگری هستند که کودک به آنها نیاز دارد؛ البته وقتی صحبت از آموزش میآید نباید تصور کنیم که یک نفر به صورت سنتی آموزش میدهد، آموزش باید به صورت غیر مستقیم انجام شود.
در واقع در مواجهه غیر مستقیم کودک با این مفاهیم، به کودک میآموزیم که چگونه با مسائل برخورد کند. ترویج تفکر نقادانه و حل مسئله یکی از مفاهیم مورد نیاز کودک است؛ توجه به سبک زندگی و دوری از کلیشههای قومی و جنسیتی نیز در کتابهای کودک اهمیت دارد.
ایمنا: در سالهای اخیر، سهم زیادی از بازار کتاب کودک را کتابهای ترجمهشده اشغال کردهاند. آیا ترجمههایی که به دست کودکان ایرانی میرسند، از نظر فرهنگی و تربیتی، نظارت و ارزیابی دقیقی میشوند؟
ریحانیان: نظارت وجود دارد اما لزوماً دقیق و کافی نیست؛ معمولاً کتابهای ترجمه مانند کتب تألیفی قبل از انتشار باید مجوز لازم را از وزارت ارشاد دریافت کنند، این مجوز شامل بررسی محتوایی از نظر فرهنگی، اخلاقی و تربیتی است؛ برخی از ناشران نیز کارشناس و متخصص کتاب دارند و ارزیابی انجام میدهند.
ایمنا: مشکلات حوزه نظارت بر کتب کودک چیست؟
ریحانیان: عدم تخصص کافی ناظران، بررسی سطحی، تفاوت در دیدگاهها، فقدان معیارهای مشخص، تغییرات بدون هماهنگی با مترجم از مسائل این حوزه هستند. برخی اوقات ناظران با جزئیات ظریف روانشناختی کودک آشنا نیستند که به نوعی آسیبزننده است.
حجم بالای کتابها ممکن است منجر به بررسی سطحی و عدم توجه به مفاهیم پنهان شود، همچنین دیدگاههای مختلفی درباره بومیسازی و حفاظت فرهنگی وجود دارد که میتواند باعث اعمال سلیقه و تفاوت در مجوزدهی شود.
گاهی نیز تغییرات اعمالشده توسط ناظران بدون توجه به یکپارچگی اثر اتفاق میافتد که میتواند به کیفیت کار آسیب بزند. برخی کتابها نیز از راه غیر قانونی وارد بازار میشوند و هیچ نظارتی روی آنها صورت نمیگیرد.
به طور کلی میتوان گفت نظارت اولیه وجود دارد اما برای تضمین دقت و کفایت از نظر فرهنگی و تربیتی نیازمند به بازنگری در معیارها، آموزش ناظران و استفاده از متخصصان در حوزه ادبیات کودک و روانشناسی رشد هستیم.
ایمنا: چه نمونههایی از مشکلات و مسائل در زمینه ترجمه دیدهاید؟
ریحانیان: بهعنوان مترجم کودک و نوجوان با طیف وسیعی از مشکلات در این زمینه مواجه شدهام که میتوان آنها را به چند دسته اصلی تقسیم کرد؛ مشکلات محتوایی و بومیسازی نامناسب، زبانی و نگارشی، مشکلات مربوط به تصویر و متن، نشر و ویراستاری از مسائل فعلی هستند.
بهطور مثال در بخش ترجمه یک سری مفاهیم بیگانه وجود دارد مانند کریسمس، هالوین یا لغاتی از این قبیل. ترجمه اشتباه یا بدون توضیح این واژگان باعث میشود کودک ایرانی به درستی با این مفاهیم ارتباط پیدا نکند و دچار سردرگمی شود.
به این مسئله توجه کنیم که زمانی که یک کتاب ترجمه به کودک میدهیم در واقع هدفمان این است که کودک با فرهنگهای دیگر نیز آشنا شود، بنابراین نمیتوانیم آنچنان تغییری در مفاهیم آن کتاب ایجاد کنیم بر این اساس گاهی اوقات لازم است توضیحاتی در ادامه آن واژگان غیر بومی بدهیم.
ارزشها و باورهای مغایر، یکی دیگر از مشکلات کتب ترجمه است؛ بهطور مثال بیاحترامی به بزرگترها یا روابطی که در فرهنگ ما پذیرفتهشده نیست. ترجمه تحتالفظی این موارد بدون تعدیل میتواند تأثیرات منفی داشته باشد.
مشکل دیگر، مشکلات زبانی و نگارشی است. امروزه ترجمه تحتالفظی یکی از آسیبهای این حوزه است که مترجم بدون استفاده از ظرفیتهای زبانی متن را ترجمه میکند. همچنین استفاده از کلمات دشوار و پیچیده برای کتبی که مختص کودک است، اشتباه است.
گاهی در کتب کودک آوازها و ترانههایی وجود دارد که ترجمه آنها نیازمند به دانش تخصصی است، امروزه بسیاری از ناشران در این زمینه ضعیف عمل میکنند و روح شعر را از بین میبرند.
اشتباهات دستوری و املایی نیز از مشکلات دیگر است؛ همچنین نادیده گرفتن طنز و بازیهای زبانی از مسائل دیگر حوزه ترجمه است. مترجم باید بتواند طنز را با زبان ظریف منتقل کند اما اغلب این اتفاق نمیافتد.
گاهی مترجم متن را ترجمه میکند بدون اینکه به تصویر توجه کند، این باعث ابهام در کودک میشود. مشکلات نشر و ویراستاری نیز در برخی موارد باعث میشود به ترجمه آسیب بزند، یا بعضی از ناشران برای اینکه زودتر کتاب را منتشر کنند، شتابزده ترجمه و ویرایش را انجام میدهند.
ایمنا: بعضی کتابها انگار فقط زبانشان ترجمه شده، نه دنیایشان. وقتی کتابی برای کودک در کشوری دیگر نوشته شده، بدون بومیسازی منتشر میشود، چه تبعاتی دارد؟
ریحانیان: وقتی کتابی بدون بومیسازی و تعدیل فرهنگی منتشر میشود، تبعات جدی فرهنگی به دنبال دارد؛ اولین نتیجه سردرگمی فرهنگی و هویتی است، همچنین عدم درک محتوا، ترویج ناخواسته ارزشهای بیگانه، تقویت حس از خود بیگانگی، کاهش کارایی تربیتی و دلسردی از مطالعه آسیبهای این مسئله هستند.
این نکته را گوشزد میکنم که زمانی که از فضاهای مناسبی برای انتخاب کتاب استفاده کنیم، کمتر با این مسائل مواجه میشویم؛ بنابراین نوع انتخاب ما تأثیرگذار است.
ایمنا: چرا ما کمتر شاهد تولید کتابهای تألیفی خوب و بومی برای کودکان هستیم؟ مشکل در نویسنده است، در ناشر یا در سیاستگذار فرهنگی؟
ریحانیان: کمبود کتابهای تألیفی برای کودکان مشکلی چند وجهی است که ریشه در مشکلات نویسنده، ناشر و سیاستگذاری فرهنگی دارد. از منظر نویسنده، نداشتن شناخت کافی از دنیای کودک ایرانی باعث میشود نویسندگان شناخت کافی از دغدغهها و زبان کودک امروز ایرانی نداشته باشند. همچنین بسیاری از نویسندگان بزرگسال بدون توجه به ظرایف زبان کودک وارد عرصه کتاب کودک میشوند و آثاری نامتناسب و ضعیف تولید میکنند.
چالشهای مالی و درآمد ناکافی از مشکلات دیگر نویسندگان است. این موضوع باعث میشود نویسندگان کمتری به صورت حرفهای به این عرصه بپردازند. حمایتهای دولتی نیز کافی نیست. همچنین ترس از خط قرمزها نیز باعث میشود نویسندگان از پرداختن به موضوعات نو پرهیز کنند.
رویکرد تجاری و سودمحور برخی ناشران از مشکلات دیگر است؛ بسیاری از ناشران ترجیح میدهند بهجای سرمایهگذاری برای تولید و تألیف کتاب، سراغ کتب ترجمه بروند تا هزینه کمتری برایشان ایجاد شود. همچنین نبود ویراستاران حرفهای در مجموعه ناشران تأثیر زیادی روی خروجی تولیدات میگذارد. سرمایهگذاری برای پرورش و کشف استعدادهای جوان و نویسندگان جدید نیز در ناشران دیده نمیشود.
بازاریابی و توزیع ضعیف نیز یکی دیگر از مسائل ناشران است؛ حتی اگر کتاب خوبی تألیف شود، ضعف در توزیع میتواند باعث دیدهنشدن آن شود.
از منظر سیاستگذاریهای فرهنگی، نداشتن اصول و قواعد مشخص و واضح مهمترین آسیب این حوزه است.
ایمنا: بهنظر شما کودک ایرانی چه چیزهایی را در کتابهای فعلی پیدا نمیکند؟ کدام خلأهای تربیتی یا هویتی در کتابهای موجود وجود دارد؟
ریحانیان: کودک ایرانی در بسیاری از کتب موجود به خصوص کتب ترجمه با خلأهای تربیتی و هویتی مهمی مواجه است؛ بهطور مثال در هویت ملی و فرهنگی، هویت دینی-ارزشی، مهارتهای زندگی و چالشهای نوین شاهد مشکلاتی هستیم.
غیبت قهرمانان و داستانهای بومی منجر میشود کودک ایرانی کمتر با اسطورهها و شخصیتهای تاریخ خود آشنا شود، همچنین کتابهایی که به تاریخ ایران، اقوام مختلف، آداب و رسوم ایرانی و زبان فارسی بپردازند زیاد نیستند. اگرچه در سالهای اخیر رشد کردهایم اما هنوز با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم.
ایمنا: چه معیارهایی باید برای انتخاب و ترجمه کتاب کودک در نظر گرفته شود که با دنیای کودک ایرانی همخوانی داشته باشد؟
ریحانیان: برای انتخاب کتابی که با دنیای کودک ایرانی همخوانی داشته باشد باید به معیارهای مختلفی توجه کنیم؛ مطابقت با ارزشهای فرهنگی و دینی، تناسب روانشناختی و تربیتی، قابلیت بومیسازی مؤثر، کیفیت ادبی بالا و ظرفیت اثرگذاری مثبت، برخی از این معیارها هستند.
محتوای کتاب نباید با ارزشهای اخلاقی، دینی و آداب و رسوم ایرانی مغایرت داشته باشد، از طرفی معتقدم این به این معنی نیست که اگر کتابی را که به سایر ادیان یا رسوم میپردازد، حذف کنیم؛ رسالت ترجمه، این است که فرهنگهای مختلف را به کودک معرفی کند.
محتوای کتاب باید از نظر عاطفی و اجتماعی با گروه سنی کودک همخوانی داشته باشد، در این بخش باید به این توجه کنیم که آموزههای اخلاقی، دینی و تربیتی را چطور و در چه زمانی به کودک آموزش میدهیم.
الهامبخش و امیدآفرین بودن کتاب اهمیت زیادی دارد؛ کتاب باید به کودک امید و انگیزه دهد و حس خودباوری را در او تقویت کند. نقش مترجم در این بخش ضروری است؛ مترجم نباید صرفاً برگرداننده کلمات باشد، بلکه باید میانجیگری فرهنگی و روح داستان برای مخاطب ملموس کند.
به گزارش ایمنا، با اینکه بازار کتاب کودک در ایران از نظر تعداد کتابها و تصویرگری رشد کرده، اما هنوز از نظر محتوای بومی، کیفیت ترجمه و پاسخ به نیازهای واقعی کودکان با ضعفهای جدی روبهروست. بر این اساس اگر به تولید کتابهای تألیفی قوی، ترجمههای سنجیده و سیاستگذاری درست توجه نکنیم، کودک ایرانی خودش را در میان کتابها پیدا نخواهد کرد.
نظر شما