به گزارش خبرگزاری ایمنا، حضرت عباس بن علی (ع) در تاریخ تشیع بهعنوان جلوهای از ترکیب علم، ایمان، شجاعت و اخلاص شناخته میشود؛ شخصیتی که سرچشمه حکمت و معرفت را از دامان امیرالمؤمنین (ع) نوشیده و در میدان عمل، تا آخرین نفس وفاداری خود را به برادر بزرگوارش امام حسین (ع) و به حقیقت پیام نبوت نشان داده است، و در سپیدهدم زندگی، در خانوادهای قرار گرفت که هر گوشه آن، مکتبی زنده از آموزههای قرآنی و سیره نبوی و علوی بود. آن محیط نورانی، کلاس درس خضوع و ادب بود و عباس از همان سالهای نخستین کودکی، زیر سایه پدر، معانی عشق به خدا و آموزههای اهلبیت را با همه وجود درک کرد. پیوسته گفتهاند که امام علی (ع) برای عباس زاده شده خود، همچون مادری مهربان، درس محبت و علم را زق میکرد.
با رسیدن به سن نوجوانی، عباس علی رغم جوانی، در علم و معرفت از بسیاری بزرگان زمان خود جلو زد. او از همان ابتدا نشان داد که به تئوریهای خشک بسنده نمیکند، بلکه به دنبال کاربرد عملی دانش در مسیر بندگی است. ادبیات سخنش بیتکلف و متین بود؛ آنچنان که هر واژهای را با نغمه تواضع ادا میکرد. شجاعتش از علم نشأت میگرفت و علمش در جبهه شجاعت متبلور میشد؛ ترکیبی که در حماسه کربلا به اوج رسید. او هرگز اندیشههای فلسفی یا فقهی خود را پیش از تأیید امام بیان نمیکرد؛ چرا که میدانست مقام عصمت اهلبیت عصاره وحی و جلوه اطلاق حق است و هیچ اندیشهای بالاتر از آن را بر نمیتابد. در عین حال، عباس پرسشگر بود و نسبت به حقایق پیرامون خود مشاهدهگر؛ او هرگز در فهم معارف لجامگسیخته و سلیقهای ظاهر نشد، بلکه با بصیرتی نافذ، معیار حق و باطل را از همان منبع وحی میجست.
در روز عاشورا در آن لحظات حساس، عباس نه تنها علمدار پرچم اهلبیت بود، که ستون فکری و معنوی کاروان نیز به شمار میآمد. وقتی سر و دستش زیر ضربات دشمن مجروح گردید و تنها انتهای پرچم در دستش مانده بود، آنجا بود که همه ناظرین به وفاداری او شهادت دادند؛ چرا که پرچم را حتی در حال جان دادن بر زمین نینداخت و معنای ایثار و فداکاری را در تاریخ ثبت کرد. در روایتها نقل کردهاند که بهمحض افتادن عباس، امام حسین (ع) فرمودند: «پشتم شکست و یاورم رفت.» این عبارت کوتاه، تا ابد نشان میدهد که شخصیت علمی و عملی عباس چنان در جان امام ریشه داشت که فقدان او به معنای فقدان ستون پشتیبانی فکری و اجرایی قیام و حرکت عاشورایی بود.
پس از شهادت، عباس در قیام کربلا چنان الگویی از بصیرت و معرفت نمود یافت که نسلهای بعدی از او درس گرفتند. او به ما آموخت که علم بیعمل، همچون سدی بیپشتوانه است و عملی که از علم سرچشمه نگیرد، بیثمر است. عباسبنعلی نشان داد که انسان باید در هر عرصهای با شهامت علمی وارد شود و در خدمت عدالت و حقیقت قرار گیرد. وفاداری او به امر ولایت، درسی است برای همه محققان و پژوهشگران که باید علم خود را در مسیر اطاعت از حق و خدمت به جامعه صرف کنند. او اعتقاد داشت که اندیشه، زمانی به کمال میرسد که عینیت پیدا کند و در راستای حفظ کرامت و عزت انسانها به کار رود.
از سوی دیگر، حضرت عباس نماد خضوع معنوی بود. او در حضر و سفر، در بستر علمآموزی قرار داشت، اما هیچگاه از ادب در برابر امام غافل نشد. هرگاه به حضور امام حسین (ع) میرسید، صدا را پایین میآورد و حتی در میان گفتوگو نیز از احترام کلامی تجاوز نمیکرد. ادب او نسبت به برادر بزرگوارش، جلوهای از حقیقت تواضع علمی است؛ تواضعی که ریشه در یقین و معرفت دارد و نه از ضعف. چنانکه امام صادق (ع) در زیارتنامهای درباره عباس میفرماید: «أنتَ نافذُ البصیرهِ والمنتهی فی العلم کیف لا وأنتَ من تفقه علی الهدی»، یعنی «تو آنچنان بصیرتی که تا عمق حقیقت نفوذ میکنی و در علم به نهایت میرسی، چگونه نباشد در حالی که از دامن هدایت گرفتهای.»
شخصیت علمی حضرت عباس اگر چه در منابع تاریخی و روایی بیشتر با فضائل معنوی و رشادتهای نظامی همراه شده، اما نباید از ذهن دور داشت که این فضائل، محصول باورهای عمیق علمی و فقهی او بودند. او در شناخت حدود شرعی و حقیقت نبوت، استوار و قاطع بود و تحت هیچ فشاری از مسیر حق عدول نکرد؛ حتی دشمن نیز در حیرت میماند که چگونه جوانی با آن سن کم، چنین استواری در علم و عمل دارد. عباس به ما میگوید که پیوند علم و ایمان، راه برونرفت از تاریکی جهل و اسارت نفس را میگشاید و هر پژوهشی که در چارچوب عبودیت الهی انجام نشود، از کارآمدی لازم برخوردار نخواهد بود.
این پیام برای عصر ما که با چالشهای معرفتی و عملی فراوان مواجه است، حیاتی است. امروز که پژوهشگران و دانشمندان در آزمایشگاهها و دانشگاهها گرد هم میآیند، اگر همچون عباس، علم را بدون تهذیب نفس و ایمانی راسخ پی نگیرند، فاجعههای اخلاقی و اجتماعی گریبانگیر جوامع خواهد شد، عباسبنعلی به ما آموخت که در اختیار گرفتن ابزارهای تکنولوژیک و پژوهشی کافی نیست؛ بلکه باید آن ابزار را بهمثابه وسیلهای در راه حقیقت دید و از آن برای ارتقای کرامت انسانها و احیای عدالت و آزادی بهره برد.
امروز که جهان در جستوجوی الگوهای مردمی برای مقابله با چالشهای زیستمحیطی، عدالت اجتماعی، و اخلاق فناوری است، تصویری که عباسبنعلی از خود در دل تاریخ باقی گذاشته، پرتو امید و راهنمای مسیر است. او وقتی پرچم را تا لحظه جان بر دوش کشید و هرگز از حقیقت دست نکشید، نشان داد که پژوهش نباید متوقف شود تا زمانی که عدالت و کرامت تحقق یابد. او به ما میگوید که علمدار حقیقی، آن کسی است که علم را در رفتار و انتخابهای خود به کار گیرد و تا پای جان در خدمت پیام حق باقی بماند.
شناخت ابعاد علمی، فقهی، اخلاقی و عملی حضرت عباس نهتنها برای محققان دینی اهمیت دارد، بلکه برای همه کسانی که به دنبال پیوند معرفت و عملاند، درسآموز است. او به ما نشان داد که جز با تواضع و اخلاص، دستیابی به دانش حقیقی ممکن نیست؛ و هر دانشی که در خدمت حقیقت قرار نگیرد، جز تشدید بحرانهای انسانی و اجتماعی نتیجهای نخواهد داشت. به راستی، عباسبنعلی الگویی است فراتر از زمان و مکان، برای همه پژوهشگران و آزادگان که میخواهند علم خود را در خدمت خدا و خلق خدا به کار گیرند؛ الگویی که تا ابد چراغ راه بیداری وجدان و استواری در مسیر حق خواهد بود.
نظر شما