به گزارش خبرگزاری ایمنا، ازدواج جوانان همچنان یکی از پایههای اساسی ساختار اجتماعی و عامل مؤثر در سلامت روانی، اخلاقی و حتی اقتصادی جامعه به شمار میرود. ازدواج، نه تنها پیوندی میان دو فرد، بلکه همافزایی از دو جریان فکری، عاطفی و فرهنگی است که در بستر آن، ارزشهایی همچون مسئولیتپذیری، همدلی، رشد فردی و اجتماعی و در نهایت انسجام خانواده و جامعه شکل میگیرد.
در سنین جوانی، انسان سرشار از انرژی، امید و آرمانگرایی است؛ دورانی که اگر در قالبی صحیح و در سایه حمایتهای منطقی و هدفمند به ثبات برسد، میتواند ثمراتی شیرین و ماندگار برای فرد و جامعه به همراه داشته باشد. ازدواج در این دوره، نه تنها بستری برای آرامش روانی و پیشگیری از بسیاری از آسیبهای اجتماعی است، بلکه زمینهساز بلوغ عاطفی، اخلاقی و شخصیتی افراد نیز است، ازاینرو، جوانی که در فضای خانوادهای سالم و مبتنی بر محبت و تفاهم رشد میکند، آمادگی بیشتری برای ایفای نقشهای مؤثر در جامعه خواهد داشت.
با این حال، مسیر ازدواج برای جوانان بهویژه در سالهای اخیر، با چالشهایی جدی مواجه شده است؛ چالشهایی که اغلب ریشه در برخی ساختارهای فرهنگی و انتظارات اجتماعی نادرست دارد، یکی از مهمترین این موانع، تجملگرایی و رقابتهای پرهزینهای است که خانوادهها در مسیر برگزاری مراسم ازدواج درگیر آن شدهاند. معیارهایی همچون جهیزیههای سنگین، مهریههای نامتعارف، برگزاری جشنهای پرهزینه و مقایسههای بیپایه میان خانوادهها، بسیاری از جوانان را از گام نهادن در مسیر ازدواج بازداشته است یا آنها را در ابتدای راه با فشارهای روانی و مالی روبهرو کرده است.
از سوی دیگر، تأثیرپذیری افراطی از رسانهها و شبکههای اجتماعی بهویژه در خلق تصویری غیرواقعی از «زندگی ایدهآل»، سبب شده است جوانان و خانوادهها دچار نوعی آرمانزدگی کاذب شوند و به جای تأکید بر اصول بنیادین زندگی مشترک، درگیر ظواهر و معیارهایی شوند که دوام و معنای زندگی را تهدید میکند و این در حالی است که ازدواج موفق، بیش از آنکه در گرو امکانات مادی باشد، نیازمند آمادگی روانی، بلوغ فکری و مهارتهای ارتباطی و مسئولیتپذیری است.
بعضی موانع موجود بر سر راه ازدواج جوانان، ریشه در مسائل فرهنگی دارد / تحصیلات دانشگاهی صرف، شرط لازم برای یک ازدواج موفق نیست
هما مردان، پژوهشگر، دکترای تخصصی سالمندشناسی، مشاور خانواده و کنشگر حوزه جوانی جمعیت به خبرنگار ایمنا میگوید: بیتردید، بخشی از مهمترین موانع موجود بر سر راه ازدواج جوانان، ریشه در مسائل فرهنگی دارد، چرا که اگرچه نمیتوان از تأثیر مشکلات اقتصادی چشم پوشید، اما گاهی مشاهده میشود که هر اندازه وضعیت معیشتی خانوادهها ناپایدارتر میشود، به همان نسبت گرایش به تجملگرایی و رقابتهای نابهجای اجتماعی در برخی خانوادهها نیز افزایش پیدا میکند؛ از اینرو پرسشی اساسی در ذهن شکل میگیرد و آن اینکه در شرایطی که اقتصاد خانوادهها در وضعیت مناسبی قرار ندارد، چه دلیلی برای تهیه جهیزیههای پرهزینه و گاه غیرضروری وجود دارد و چرا نباید به بازنگری در این سنت پرداخته شود.
وی میافزاید: از سوی دیگر، موضوع مهریههای سنگین و سختگیریهای غیرمنطقی از جانب برخی خانوادهها، نهتنها گرهای از مشکلات جوانان نمیگشاید، بلکه با ایجاد فشار روانی و مالی مضاعف بر والدین دختر، زمینهساز بروز اختلاف و نارضایتی در زندگی مشترک فرزندان نیز میشود، چرا که توقعات فراتر از توان، نهفقط آغاز یک زندگی را دشوار میسازد، بلکه دوام آن را نیز تهدید میکند؛ بنابراین اگر بخشی از هزینههای مربوط به جهیزیه با حمایت دولت یا مشارکت نهادهای مردمی تأمین شود و خانوادهها نیز در تعیین مهریهها به منطقی سادهتر و سبکتر روی آورند، جوانان به سمت ازدواج سوق پیدا میکنند و ازدواجهایی سالم و هدفمند، جایگزین پیوندهای سطحی و نامتعارف خواهد شد و مسیر تشکیل خانواده برای نسل آینده هموارتر میشود.
پژوهشگر حوزه سالمندی و جوانان با اشاره به اهمیت آگاهسازی خانوادهها ادامه میدهد: برای پیشگیری از بسیاری از آسیبهای خانوادگی و ناهنجاریهای اجتماعی، آگاهسازی خانوادهها از جایگاهی مهم برخوردار است، زیرا چنانچه والدین دریابند که مسیر دستیابی به سلامت روانی و اجتماعی فرزندانشان از گذرگاه ازدواج سالم میگذرد، بیشک در فراهم آوردن زمینهای مناسب برای ازدواج و تشکیل یک خانوادهی موفق، تلاش و اهتمام بیشتری خواهند داشت؛ از همینرو، فرهنگسازی در این عرصه باید بهگونهای سامان پیدا کند که جامعه بهتدریج از ازدواجهای نمایشی و غیرواقعگرایانه فاصله گیرد و در عوض، بهسوی پیوندهایی عاقلانه، پایدار و هدفمند بهویژه در دوران دانشجویی یا سالهای نخستین جوانی سوق داده شود.
مردان عنوان میکند: این نکته نیز قابل توجه است که شرط لازم برای یک ازدواج موفق آن نیست که فرد در حال تحصیل در دانشگاه باشد، بلکه آنچه اهمیت دارد، بهرهمندی دختر یا پسر از مهارتهای اساسی برای زندگی، اشتغال و تعامل اجتماعی است، چرا که در صورت وجود چنین توانمندیهایی میتوان بنیان زندگی مشترک را بر پایه همین شایستگیها استوار ساخت؛ برای نمونه، زنی که دارای مهارتهای خانگی یا هنری است، قادر خواهد بود حتی در فضای خانه نیز نقشی مؤثر در اقتصاد خانواده ایفا کند، همانگونه که مردی آگاه و برخوردار از دانش و تخصص میتواند دوشادوش همسر خود، مسیر زندگی را با تدبیر و همکاری به پیش ببرد و در نتیجه، زمینهساز پایداری و آرامش خانواده شود.
الگوها و خواستههای برخی جوانان، تحت تأثیر تصاویر ساختگی و تجملگرایانه فضای مجازی
هاجر انجمنی، استاد حوزه و دانشگاه، کنشگر اجتماعی و فعال حوزه جمعیت با اشاره به افزایش سن ازدواج جوانان در چند سال اخیر به خبرنگار ایمنا میگوید: بیگمان، هر اندازه انسان زندگی را سختتر بگیرد، دشواریهای آن نیز افزونتر خواهد شد، در حالیکه اگر با نگاه آسانگیرانه و واقعگرایانه به امور بنگریم، مسیر زندگی هموارتر و دلپذیرتر پیش خواهد رفت.
وی میافزاید: آنچه امروز در سبک زندگی، بهویژه در حوزه ازدواج، بهشدت خودنمایی میکند، نوعی «اینستاگرامزدگی» است، به این معنا که الگوها و خواستههای برخی از خانوادهها و جوانان، تحت تأثیر تبلیغات مجازی و تصاویر ساختگی و تجملگرایانهای قرار گرفته است که از سوی گروهی خاص از طبقات فرادست طراحی و القا میشود، در حالیکه این تصاویر نهتنها بازتابی از واقعیت زندگی نیست، بلکه بازنمایی گزینشی و اغراقشدهای از رفاه بیدغدغه گروهی از افراد است که با شرایط عمومی جامعه تفاوتی بنیادین دارد.
دانشآموخته سطح سه تفسیر و علوم قرآنی ادامه میدهد: جای تأمل دارد که چگونه در جامعهای که مردم با چالشهای اقتصادی و معیشتی مواجهاند، سبک زندگی گروهی از سرمایهداران و صاحبان ثروت، بهعنوان الگویی در ذهن برخی از افراد جا افتاده است و همانگونه که از ظاهر پیداست، این نوع الگوپردازی، بیش از آنکه بازتاب عدالت اجتماعی باشد، نشانهای از تحمیل سبک زیستی نابرابر از سوی مستکبران به مستضعفان و حتی اقشار متوسط جامعه است؛ بنابراین اگر کسی به واقع عدالتخواه باشد، نمیتواند سبک زندگی پرتجمل را که به دور از واقعیات اجتماعی است، بهعنوان مطلوب بپذیرد و در پی تقلید از آن باشد، زیرا نه تنها موجب تعالی فرهنگی جامعه نمیشود، بلکه جوانان و خانوادهها را به سمت انتظاراتی کاذب، فشارهای مالی و نارضایتیهای متعدد سوق میدهد.
انجمنی با بیان روایتی از یک خانم آمریکایی عنوان میکند: در فرهنگ ایالات متحده، چنانچه زن و مردی تصمیم به آغاز زندگی مشترک بگیرند، تمام هزینههای مربوط به این زندگی برعهده خود آنها است و هیچکس انتظار ندارد که خانوادهها مسئولیتی در قبال تأمین نیازهای مالی زوجین داشته باشند، این در حالیست که در برخی از خانوادههای ایرانی، بهویژه در جریان ازدواج، بخش عمدهای از هزینهها را والدین عهدهدار میشوند که البته این ویژگی، در ذات خود نشانهای از حمایت و همبستگی خانوادگی است و فرهنگی نمونه در ایران زمین است، اما لازم است این حمایتها در حدی معقول و متوازن باشد تا به فشاری بیثمر و تحمیلشده بر خانوادهها تبدیل نشود.
لازم است نهادهای فرهنگی، آموزشی و رسانهای کشور با بازتعریف مفهوم ازدواج موفق، گامی جدی در اصلاح نگرشها و بازسازی فرهنگ ازدواج بردارند. اگر جامعهای بتواند ازدواج را از زوایهای عقلانی، اخلاقی و اجتماعی بنگرد و آن را از بند سنتهای فرسوده و توقعات غیرمنطقی برهاند، بیتردید جوانان با رغبت و آرامش بیشتری به سمت تشکیل خانواده حرکت خواهند کرد و آیندهای روشنتر برای نسلهای پس از خود رقم خواهند زد. در این مسیر، خانوادهها نیز نقشآفرینانی کلیدیاند که میتوانند با تسهیل شرایط و نگاه واقعبینانه، نقش خویش را در ساختن آیندهای انسانی، پویا و متعادل ایفا کنند.
نظر شما