کتاب‌خوانی در عصر هوش مصنوعی؛ انقلابی آرام در دنیای پرشتاب

با رشد چشمگیر هوش مصنوعی پرسشی اساسی درباره آینده نویسندگی و جایگاه نویسندگان در این دنیای جدید مطرح شده است که آیا هوش مصنوعی تهدیدی جدی برای حرفه نویسندگی به‌شمار می‌آید یا می‌تواند به شکلی نوین به تحول این عرصه کمک کند؟

به گزارش خبرنگاری ایمنا، با ورود هوش مصنوعی به دنیای نویسندگی، پرسش‌هایی جدی درباره آینده این حرفه به میان آمده است؛ این فناوری که قادر است محتواهایی با سرعت و مقیاس بالا تولید کند، آیا تهدیدی برای نویسندگان انسانی محسوب می‌شود یا فرصتی برای تحول در شیوه‌های نویسندگی و خلاقیت فراهم می‌آورد؟ در حالی که برخی بر این باورند که هوش مصنوعی می‌تواند موجب سطحی‌شدن آثار و از بین رفتن عمق نویسندگی شود، برخی معتقدند که این تکنولوژی می‌تواند نویسندگان ماهر و حرفه‌ای را از غیر حرفه‌ای‌ها جدا کند.

در این شرایط، کتاب‌خوانی به‌عنوان یک عمل فرهنگی و مقاومتی در برابر سرعت و سطحی‌شدن اطلاعات اهمیتی دوچندان می‌یابد؛ در جهانی که همه‌چیز سریع و لحظه‌ای به جریان می‌افتد، کتاب‌خوانی می‌تواند فرصتی برای توقف، تأمل و اتصال دوباره به عمق و ارزش‌های انسانی باشد.

بر اساس اهمیت این موضوع و به مناسبت هفته کتاب‌خوانی در کشور میزبان دو کارشناس و کنشگر فعال یعنی احمدرضا رضایی، شاعر و نویسنده و منتقد فرهنگی و اردلان فاتح‌پور، پژوهشگر و نویسنده حوزه فلسفه بودیم و کوشیدیم با حضور این دو نفر، چالش‌های پیش‌روی نویسندگان در عصر هوش مصنوعی و اهمیت کتاب‌خوانی به‌عنوان عملی انقلابی در دنیای پرشتاب امروز را بررسی کنیم؛ مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

کتاب‌خوانی در عصر هوش مصنوعی؛ انقلابی آرام در در دنیای پرشتاب

آینده نویسندگی در دوران هوش مصنوعی: تهدید یا تحول؟

ایمنا: یکی از چالش‌های جدید این روزها رونق هوش مصنوعی است؛ بخشی از نویسندگان ما آینده‌ای برای خودشان در این فضا متصور نیستند. راجع‌به آینده نویسندگی با حضور هوش مصنوعی نظرتان چیست و چه تحلیلی دارید؟

رضایی: مستندی درباره زندگی هایئو میازاکی به نام «در قلمروی رؤیا و دیوانگی» وجود دارد که ساخته کشور ژاپن است. در جایی از این مستند میازاکی بیرون آمده است و دارد استراحت می‌کند. خبرنگار به او می‌گوید: جهان آینده را چطور می‌بینی؟ میازاکی می‌خندد و می‌گوید: همه‌چیز در حال نابودی است. خبرنگار می‌گوید: اینکه فاجعه است. میازاکی پاسخ می‌دهد: چیزی نابود می‌شود و چیزی جایش را می‌گیرد.

من همچون میازاکی این‌قدر خوش‌بین نیستم، اما بدبین هم نیستم؛ هوش مصنوعی چالش امروز ما، نویسنده‌هایی را که نویسنده نیستند، استادانی که استاد نیستند و شاعرانی که شاعر نیستند را حذف می‌کند. هوش مصنوعی تنها می‌تواند اطلاعات موجود و داده‌ها را پردازش کند و چیزی بر اساس آن‌ها به شما تحویل دهد؛ کاری که بسیاری از نویسندگان انجام می‌دهند.

هوش مصنوعی داس تیزی را برداشته و سر بسیاری از نویسندگان، شاعران، محققان و استادان را خواهد زد؛ ما دیگر به پردازشگرهای علمی نیاز نداریم. ما به انسان‌هایی که فقط اطلاعات به ما بدهند، نیاز نداریم. ما به انسان‌های روشن‌فکر نیاز داریم؛ روشن‌فکر به معنای کسی که از طرفی وابسته به عقل و از طرفی به وابسته به شهود است. این کسی است که در حقیقت انسان است. این انسان اتفاقاً موجود خطرناکی است، تشخص دارد و می‌تواند نقش‌های مهمی را ایفا کند. فردیت دارد و شبیه سایرین نیست. این انسان نباید از هوش مصنوعی بترسد، چراکه زور هوش مصنوعی به این انسان نمی‌رسد.

زور هوش مصنوعی به داستایوفسکی نمی‌رسد. چون فقط به‌خاطر بیکاری و از روی انگیزه‌های مادی آثارش را ننوشته است. داستایوفسکی، همینگوی یا تولستوی این کار را نمی‌کنند، بلکه طرحی ریخته‌اند که در بطن آن ظرافت‌ها و جزئیاتی وجود دارند که در توان هوش مصنوعی نیست. هوش مصنوعی پفک می‌سازد! نمی‌تواند حافظ بسازد، حافظ نتیجه سلوک به‌شدت سخت، عقلی، فکری و اتصال به منبع معنا و شعور است. هوش مصنوعی به‌طور مطلق توانایی اتصال به منابع معنوی را ندارد. اما حافظ، تولستوی و سعدی به عالم غیب متصل می‌شوند و برای همین ماندگار هستند.

ایمنا: می‌توانیم به موجی که به‌تازگی راه افتاده بود اشاره کنیم که مردم عکس‌هایشان را از طریق هوش مصنوعی کارتونی می‌کردند. در واقع هوش مصنوعی در نهایت بتواند بازتولیدی از آثاری که پیش‌تر وجود دارند ارائه دهد و نمی‌تواند معنای جدید خلق کند.

رضایی: ما هزار سال است شاهنامه می‌خوانیم؛ هوش مصنوعی نمی‌تواند چیزی شبیه این بسازد. هزار سال است لایه‌های مختلف آن را کشف می‌کنیم. شاهنامه هزار سال دوام آورده و بعد از این هم دوام خواهد آورد. چراکه شاهنامه عصاره یک ملت است؛ ملتی که چشم‌هایش به آسمان و پاهایش روی زمین است. هوش مصنوعی نمی‌تواند برای این ملت ترسناک باشد.

ایمنا: درباره نویسندگان اینستاگرامی چه نظری دارید؟

فاتح‌پور: نویسندگان اینستاگرامی شبیه هوش مصنوعی، تهی هستند، در سطح سیر می‌کنند و عمق ندارند. هوش مصنوعی نمی‌تواند جای انسان‌ها را بگیرد؛ زیرا نویسندگی محل به هم رسیدن عقلانیت، شهود، احساس و طلب است. هوش مصنوعی این‌ها را ندارد. فضای مجازی باید بنیاد واقعی داشته باشد. اگر من دارم در فضای مجازی از فرهیختگی می‌گویم، این فرهیختگی باید در زندگی واقعی من نیز جایی داشته باشد، وگرنه نمایش است و نمایش‌ها ماندگار نیستند.

کتاب‌خوانی در عصر هوش مصنوعی؛ انقلابی آرام در در دنیای پرشتاب

ایمنا: تاکنون اضلاع مختلفی درباره فرهنگ کتاب‌خوانی را نام بردیم و درباره نقش آن‌ها گفت‌وگو کردیم؛ آموزش و پرورش، شبکه فرهنگی، سیاست‌گذاری‌های حاکمیتی، افزایش زیرساخت‌های فرهنگی و اقتضائات دنیای مدرن. راجع‌به سیاست‌گذاری‌های فرهنگی چه پیشنهادی دارید؟ ترویج کتاب‌خوانی در سیاست‌گذاری باید چگونه باشد؟

رضایی: کتاب خواندن در جهان امروز نوعی عمل انقلابی است و عملی رادیکالی برای بازگرداندن جهان به کندی و سکوت و سفر است. سفر یعنی با مسیر کتاب و جریان آن آمیخته شوی. در جهان اینستاگرامی مهلت عاشقی، تأمل و رسوب عشق پیدا نمی‌شود. کتاب خواندن افراد را صبورتر می‌کند. عشق پدیده‌ای است که باید با صبر و کندی پیش برود. پس یک عمل انقلابی بسیار مهم است، اگر می‌خواهیم جهان آینده، جهان پرعاطفه‌ای شود باید کتاب بخوانیم.

کتاب‌خوانی در عصر هوش مصنوعی؛ انقلابی آرام در در دنیای پرشتاب

فاتح‌پور: برای ترویج کتاب‌خوانی باید به شبکه فرهنگ همچون سینما، شعر یا موسیقی بیندیشیم. نباید فراموش کنیم بخشی از مردم ما تلویزیون نگاه می‌کنند و رادیو گوش می‌دهند. وقتی از تلویزیون ما، موسیقی‌های نامناسب پخش شود، طلب شعر فرهیخته‌تر در مردم از بین می‌رود.

اگر می‌خواهیم کتاب‌خوانی وجود داشته باشد، باید هنرمندان را از تقلید دربیاوریم؛ افلاطون با نوعی از هنر به‌شدت مخالف است؛ آن هم هنر مقلدانه است. هنرمند اصیل در نگاه افلاطون در معرض وحی الهی، تخیل، شهود و تعقل است.

باید با مردم گفت‌وگو کنیم؛ تا زمانی‌که مردم ضرورت کتاب‌خوانی یا بهتر بگویم ضرورت معنا را درک نکنند، متوجه این بحران نمی‌شوند. این ضرورت با گفت‌وگو آشکار می‌شود. ما امروز با عینک سعدی نمی‌اندیشیم، پشتوانه فکری ما سعدی و حافظ نیستند و بحران معنی داریم. یکی از معانی زندگی به‌طور قطع عشق است و این بحران را علوم انسانی پاسخ می‌دهد. ما متوجه بحران نشده‌ایم.

ما طلبی در فضای کتاب‌خوانی نداریم و نداشتن طلب نشانه است؛ این‌طور نبوده است که یک روز تصمیم بگیریم که دیگر کتاب نخوانیم. ما تصمیم نگرفته‌ایم، بلکه یک روح جمعی به این‌جا رسیده است. ما بحران تخیل داریم. امروز تخیل برایمان جذاب نیست و وقتی تخیل نداشته باشیم، آرزو، امید و عشق نخواهیم داشت.

رضایی: تخیل در جهانی شکل می‌گیرد که جهان محجوبی باشد؛ جهان محجوب، جهانی است که انسان‌ها، اعمال و رفتارها و فکرها محجوب هستند. در این جهان است که تخیل و شور عشق شکل می‌گیرد. ما امروز در عرصه اطلاعات، پوشش، خوراک برهنه‌ایم؛ در این جهان تخیل شکل نمی‌گیرد.

قسمت اول این گفت‌وگو را اینجا بخوانید.

گفت‌وگو از: عارفه معینی، خبرنگار ایمنا

کد خبر 865188

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.