به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، جدیدترین خبرهای جهان را در این بسته خبری بخوانید.
هوش مصنوعی؛ فرصتی برای زندگی بهتر یا چالشی برای اعتماد مردم
شهرهای سراسر جهان در حال سرمایهگذاریهای گسترده در زمینه هوش مصنوعی هستند تا خدمات عمومی را بهبود بخشند، بهرهوری را افزایش دهند و محیطهای شهری هوشمندتر و کارآمدتری بسازند. تأثیر اولیه این فناوریها بهطور کامل مشهود است و طبق یک نظرسنجی جدید، ساکنان شهرها بهطور فزایندهای تأثیرات مثبت هوش مصنوعی را در زندگی شهری خود احساس میکنند. با وجود خوشبینی عمومی، هنوز شکاف قابلتوجهی در درک مردم از نحوه عملکرد فناوریهای هوشمند شهری، چگونگی اداره شهرهای هوشمند و مزایای بلندمدت آنها وجود دارد.
این ناسازگاری نشاندهنده چالش بزرگ شکاف ارتباطی میان مدیران شهری و شهروندان است و نیاز به بهبود ارتباطات و مشارکت عمومی درباره پروژههای شهر هوشمند را مطرح میکند. بیشتر اوقات، شهرها در فناوریهای پیشرفته سرمایهگذاری میکنند اما نمیتوانند بهخوبی مزایای آن را برای مردم توضیح دهند. این موضوع موجب میشود که شک و تردید و اطلاعات نادرست میان شهروندان گسترش پیدا کند.
مردم باور دارند که هوش مصنوعی میتواند در حوزههایی همچون بهداشت و درمان، نظارت زیستمحیطی و امنیت عمومی بیشترین کمک را به آنها بکند. این دیدگاه نشاندهنده تمایل مردم به استفاده از فناوری برای بهبود کیفیت زندگی است.

بسیاری از شرکتکنندگان بر اهمیت استفاده از هوش مصنوعی برای نظارت و بهبود وضعیت محیط زیست تأکید کردند. با توجه به حجم عظیم دادههای زیستمحیطی تولیدشده در شهرها، هوش مصنوعی میتواند نقش کلیدی در تحلیل و مدیریت این دادهها داشته باشد و به تحقق اهداف پایداری کمک کند.
ساکنان شهرها هوش مصنوعی را ابزاری ارزشمند برای نظارت بر محیط زیست و پیشبرد اهداف پایداری میدانند. این موضوع در مناطقی که دغدغههای زیستمحیطی بیشتر است، اهمیت بیشتری پیدا میکند. با توجه به حجم بالای دادههای زیستمحیطی که توسط شهرها تولید میشود، هوش مصنوعی میتواند در تحلیل این دادهها و ارائه راهکارهای بهینه نقش مهمی ایفا کند.

آگاهی ناکافی درباره کاربردهای هوش مصنوعی در خدمات شهری
این پژوهش نشان داد که مردم بیشتر مزایای هوش مصنوعی را در خدماتی که بهطور مستقیم قابل مشاهده است همچون بهداشت و درمان یا پارکینگ میبینند، اما در خدماتی که کمتر به چشم میآید همچون آب و انرژی، کمتر متوجه کاربرد هوش مصنوعی میشوند. این در حالی است که بسیاری از شهرها سرمایهگذاریهای کلانی در این زمینهها انجام دادهاند.
یکی از دلایل این امر میتواند این باشد که مردم فرض میکنند هوش مصنوعی در این بخشها پیشتر به کار گرفته شده است و بنابراین آن را بهعنوان اولویت آینده نمیبینند، اما وقتی از آنها پرسیده شد که در حال حاضر هوش مصنوعی در کدام بخشها تأثیرگذار است، خدمات آب و انرژی در رتبههای پایین قرار گرفتند. این نشان میدهد که مردم از کاربرد هوش مصنوعی در این حوزهها آگاهی ندارند و نمیدانند که چنین فناوریهایی در این زمینهها استفاده میشود.
ضرورت ایجاد و بازسازی اعتماد عمومی
تحقیق انجامشده نشان داد که شکاف اعتماد بین مردم و دولتها یک چالش بزرگ است. این بیاعتمادی تنها محدود به هوش مصنوعی نیست، بلکه نسبت به پروژههای دولتی بهطور کلی وجود دارد، اما فناوری بهعنوان یک هدف آسان برای این بیاعتمادی شناخته میشود.
مدیران شهری باید بر حوزههایی تمرکز کنند که هوش مصنوعی مزایای واضح و قابل مشاهدهای برای مردم دارد و این مزایا را بهطور شفاف و مؤثر به اطلاع آنها برسانند. بهعنوان مثال، اگر هوش مصنوعی موجب شود یک بخش دولتی کارآمدتر شود، منابع کمتری هدر میرود و هزینههای مالی کاهش مییابد. همچنین اگر خدمات سریعتر و بهتر ارائه شود، مردم نتایج بهتری دریافت میکنند. این موارد باید بهخوبی به مردم منتقل شود تا شهرها بتوانند حمایت عمومی را جلب کنند.

هوش مصنوعی؛ ابزاری برای اعتمادسازی
اگرچه مردم نسبت به استفاده دولتها از هوش مصنوعی دچار تردید هستند، اما خود فناوری هوش مصنوعی را مفید و امیدبخش میدانند. مدیران شهری میتوانند از این فرصت استفاده کنند و با بهرهگیری از هوش مصنوعی نهتنها خدمات را بهبود دهند بلکه ارتباط بهتری با شهروندان برقرار کنند و شکاف اعتماد را کاهش دهند.
برای رسیدن به این هدف لازم است در مرحله اول نیازها و مشکلات اصلی مردم را شناسایی کنند. پس از شناخت نیازها، باید مشخص کنند که هوش مصنوعی در کدام حوزهها میتواند بیشترین کمک را بکند. دولتها باید پروژههایی را اجرا کنند که مردم بتوانند بهسرعت اثرات مثبت آنها را ببینند و احساس کنند.
زیباسازی شهری کلید طلایی شهرها برای رونق اقتصادی
زیباسازی شهری رویکرد روبهرشدی است که بهعنوان یک استراتژی مهم برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان و رونق اقتصادی شهرها شناخته میشود. این رویکرد شامل مجموعهای از اقدامات همچون کاشت درخت و گل در خیابانها، ایجاد و گسترش فضاهای سبز، مرمت و بازسازی بناهای تاریخی، نصب المانهای شهری و بهبود روشنایی و مبلمان شهری است که با هدف بهبود وضعیت ظاهری و بصری شهر انجام میشود.
زیباسازی شهری نهتنها به ایجاد یک محیط زیبا و دلپذیر برای ساکنان و بازدیدکنندگان کمک میکند، بلکه به افزایش ارزش اقتصادی شهر نیز میانجامد. شهرهای زیباتر میتوانند جمعیت و مشاغل بیشتری را جذب کنند و از این راه رشد اقتصادی بیشتری را تجربه کنند. تأثیر زیباسازی شهری بر رونق اقتصادی چندوجهی است و میتواند بهطور قابلتوجهی در رشد و جذابیت یک شهر مشاهده شود.

تأثیرات زیباسازی شهری
شهرهای زیبا دارای قیمت مسکن بالاتر و افزایش بیشتر در ارزش املاک هستند. آمارها نشان میدهد شهرهایی که ۲۵ درصد زیباتر هستند، ارزش مسکن ۱۶ درصد بالاتر را تجربه میکنند. شهرهای زیبا محیطی سالمتر و آرامشبخشتر را برای ساکنان خود ایجاد میکنند که منجر به بهبود روحیه و سلامت روان آنها میشود و ساکنان بیشتری را فرا میخواند. توسعه مشاغل و جذب ساکنان بیشتر، منجر به افزایش فعالیت اقتصادی و در نتیجه افزایش تقاضا برای مسکن میشود و قیمتهای بالاتر مسکن را به دنبال دارد.
پروژههای زیباسازی میتوانند گردشگران بیشتری را جذب کنند و منجر به افزایش بازدیدهای تفریحی و اشتغال در بخش گردشگری شود. بر اساس آمار، سرمایهگذاری در پارکها و تفریحات میتواند به افزایش ۲.۳ درصدی بازدیدهای تفریحی و ۱.۳ درصدی اشتغال مرتبط با گردشگری بیانجامد. زیباسازی شهری با مرمت بناهای تاریخی و حفظ عناصر فرهنگی نیز هویت شهر را تقویت میکند و به جذب گردشگر و رونق اقتصادی کمک میکند.
زیبایی شهرها میتواند با افزایش آرامش و کاهش استرس، به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک کند. شهرهای زیبا با فضاهای سبز، مبلمان شهری جذاب و المانهای هنری، محیطی آرامشبخش ایجاد میکنند که میتواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند و روحیه شهروندان را بهبود ببخشد. افزایش فضاهای سبز و کاشت درختان به کاهش آلودگی هوا و بهبود کیفیت هوا کمک میکند و میتواند اثرات جزایر گرمایی را کاهش و شرایط زیستمحیطی شهر را بهبود دهد.

فضاهای شهری زیبا و مبلمان جذاب، محیطی را برای تعاملات اجتماعی و فعالیتهای تفریحی فراهم میکنند که به افزایش رضایتمندی و کیفیت زندگی شهروندان کمک میکند. بهبود روشنایی و مبلمان شهری میتواند به افزایش امنیت شهر کمک کند و حس امنیت را در شهروندان تقویت کند.
راهکارهای زیباسازی شهری
استفاده از هنر در طراحی شهری شامل نصب مجسمهها، آبنماها و نورپردازیهای زیبا، نهتنها به زیبایی شهر میافزاید، بلکه حس هویت و تعلق خاطر را در میان شهروندان تقویت میکنند. این عناصر هنری میتوانند بهعنوان نمادهای فرهنگی شهر عمل کنند و به جذب گردشگر و رونق اقتصادی آن کمک کنند.
برنامههای فرهنگی و هنری نقش مهمی در زیباسازی شهری دارند. این برنامهها میتوانند به ایجاد و تقویت هویت فرهنگی شهر کمک کنند و آن را بهعنوان یک شهر فرهنگی به جهان معرفی کنند. برگزاری نمایشگاههای هنری، کنسرتها و فستیوالهای فرهنگی در فضاهای عمومی میتواند به رونق اقتصادی محلی و افزایش نوآوری و مشارکت شهروندان کمک کند. این رویدادها به ایجاد یک محیط پویا و زنده کمک میکنند که شهروندان را به مشارکت و تعامل تشویق میکند.
استفاده از گرافیک شهری به کمک تابلوهای تبلیغاتی فرهنگی و هنری یکی از ابزارهای مهم در زیباسازی شهرها است که میتواند سطح سواد بصری مردم را افزایش دهد و به ایجاد یک محیط هنری و فرهنگی در شهر کمک کند. مرمت و بازسازی بناهای تاریخی و فرهنگی به حفظ هویت شهر کمک میکند و میتواند به جذب گردشگر و رونق اقتصادی آن بیانجامد. پروژههای هنری خلاقانه همچون نقاشیهای دیواری یا ساخت لانه پرنده فانتزی نیز به زیبایی شهر کمک میکند. شهرها میتوانند با مشارکت شهروندان و استفاده از ایدههای خلاقانه، بدون نیاز به بودجه زیاد، زیبا شوند و محیطی دلپذیر و جذاب برای ساکنان و بازدیدکنندگان فراهم کنند.

همکاری سازمانهای زیباسازی
همکاری بین شهرداریها و شرکتهای خصوصی میتواند از طریق ترکیب منابع، تخصصها و نوآوریهای دو طرف، به زیباسازی شهری کمک کند. این نوع همکاریها بهویژه در پروژههای بازآفرینی شهری و توسعه فضاهای عمومی بسیار مؤثر هستند. شهرداریها و سازمانهای عمومی، بهطور معمول با محدودیتهای مالی روبهرو هستند، اما شرکتهای خصوصی میتوانند سرمایهگذاری لازم را فراهم کنند و تخصص خود در زمینه مدیریت و طراحی را ارائه دهند. این همکاریها به ایجاد فضاهای زیبا و کاربردی کمک میکند و رونق اقتصادی شهرها را در پی دارد.
پروژههای موفق زیباسازی شهری
کورال گیبلز در ایالت فلوریدا بر اساس جنبش «شهر زیبا» توسعه یافته و دارای فوارههای زیبا و بناهای تاریخی چشمگیر است. این شهر به معماری احیای مدیترانهای و پوشش درختی گستردهاش مشهور است و بهعنوان یک باغشهر شناخته میشود. طراحی با خیابانهای سبز و ترکیب برنامهریزی شهری با زیبایی طبیعی، کورال گیبلز را به یکی از گرانترین مناطق حومهنشین میامی تبدیل کرده است که ساکنان ثروتمند و گردشگران را به خود جذب میکند.

شهر آکرا در غنا پروژه سبزسازی و زیباسازی خود را در سال ۲۰۱۸ با هدف ارتقای فضاهای عمومی از طریق ابتکارات سبز و همکاری شرکتهای خصوصی آغاز کرد. هدف این پروژه بهبود جذابیت زیباییشناختی و پایداری زیستمحیطی فضاهای عمومی آکرا بود و با همکاری شرکتهای خصوصی و سازمانهای دولتی، به ایجاد فضاهای سبز و پاکیزه در سراسر شهر پرداخت. نتایج چشمگیر این پروژه شامل بهبود شرایط زیستمحیطی، رونق صنعت گردشگری و ارتقای کیفیت زندگی برای ساکنان آکرا بود. آکرا در تلاش است با ابتکارات سبزسازی و ایجاد فضاهای عمومی پویا، تعاملات اجتماعی را بین ساکنان افزایش دهد و در عین حفظ ریشههای فرهنگی، به یک شهر مدرن و پایدار در منطقه تبدیل شود.

تلاشهای زیباسازی هریسبورگ در ایالت پنسیلوانیا، از سال ۱۹۰۰ آغاز شد و منجر به بهبودهای چشمگیر در زیرساختها، پارکها و بهداشت عمومی شد. این بهبودها بهطور قابلتوجهی جایگاه هریسبورگ را بهعنوان یک پایتخت ایالتی ارتقا داد و با تبدیل شدن به یک پایتخت مدرن، شرایط زندگی را برای ساکنان بهبود بخشید. هریسبورگ، ساحل رودخانه سوسکوهانا را تغییر داد، به موضوع آلودگی رسیدگی کرد و محیطی قابل زندگیتر ایجاد کرد. این تحولها موجب بهبود سلامت عمومی و کیفیت زندگی شد.
سئول با اجرای پروژه کانال چونگگائه، یک بزرگراه شهری را به یک فضای عمومی پر جنب و جوش تبدیل کرد و نوسازی نوآورانه شهری را به نمایش گذاشت. این پروژه منطقه را احیا کرده است و با ارائه یک تجربه منحصربهفرد شهری، شهرت سئول را برای برنامهریزی نوآورانه شهری افزایش میدهد. بازسازی کانال چونگگائه، ارزش ملک را در این منطقه افزایش داده و موجب رونق گردشگری شده است. این پروژه به رشد اقتصادی سئول کمک میکند و در عین حال کیفیت زندگی ساکنان را بهبود میبخشد.

هایلاین که زمانی یک خط راهآهن متروکه در شهر نیویورک بود، در راستای زیباسازی شهر، بهعنوان یک پارک مرتفع بازآفرینی شده است. این پروژه نمونهای بارز از چگونگی استفاده مجدد خلاقانه از فضاهای شهری است. هایلاین یک تجربه پیادهروی منحصر به فرد را ارائه میدهد که مشارکت جامعه را تقویت و منطقه را احیا میکند و از این راه موجب افزایش ارزش ملک و فرصتهای تجاری محلی شده است.
پاداش برای مسافران حملونقل عمومی در آمریکا
آمریکا در تلاش است تا با سرمایهگذاری و بهرهگیری از فناوریهای نوین، استفاده از حملونقل عمومی را در سراسر کشور گسترش دهد. دو آژانس حملونقل منطقهای در این کشور با همکاری شرکتهای فناوری، برنامه پاداشهای ایزدفیر (EZfare Rewards) را راهاندازی کردهاند که با هدف تشویق مردم به استفاده بیشتر از وسایل حملونقل عمومی، بهبود تجربه مسافران و ارتقای سطح رضایت آنها، آغاز به کار کرده است.
این برنامه از طریق اپلیکیشن ترنزیت در دسترس مسافران قرار میگیرد و افراد میتوانند با هر بار استفاده از حملونقل عمومی و ارائه بازخورد درباره تجربه سفر خود در اپلیکیشن، امتیاز کسب کنند. این امتیازها قابل تبدیل شدن به بلیت رایگان اتوبوس هستند؛ به این ترتیب هزینه سفر برای مسافران کاهش مییابد و استفاده از حملونقل عمومی آسانتر و مقرونبهصرفهتر میشود.

هدف اصلی از راهاندازی این طرح پاداش، تقویت تعامل شرکتهای حملونقل با مسافران، افزایش وفاداری مسافران، جمعآوری بازخوردهای لحظهای برای ارتقای خدمات و در نهایت بهبود کلی تجربه سفر است. مدیر یکی از آژانسهای حملونقل که اجرای این برنامه را در دستور کار خود قرار داده گفته است که با کمک این برنامه هم مسافران وفادار پاداش دریافت میکنند و هم شرکت با دریافت بازخوردهای آنها، خدمات خود را بهبود میبخشد.
سامانه EZfare پیش از این، امکان خرید بلیت دیجیتال را در چندین سیستم حملونقل منطقهای فراهم کرده بود. اکنون با راهاندازی برنامه پاداش، این زیرساخت دیجیتال کاملتر شده است و تجربهای پویا و کاربرپسندتر برای مسافران ایجاد میکند. این سامانه در حال راهاندازی سیستم بلیت بر پایه حساب کاربری و برنامهریزی برای معرفی پرداخت باز در آینده است تا انعطافپذیری و راحتی بیشتری به کاربران ارائه دهد.

مسافران برای شرکت در این برنامه کافی است از اپلیکیشن ترنزیت استفاده کنند و از این طریق بلیت بخرند، سفر خود را برنامهریزی کنند و امتیاز و پاداش دریافت کنند. این اقدام نهتنها باعث افزایش استقبال از پرداخت دیجیتال میشود، بلکه به آژانسهای حملونقل کمک میکند تا عملیات خود را بهینه، زمان سوار شدن را کوتاهتر و تجربه سفر را کارآمدتر کنند.
برنامه پاداشهای ایزدفیر گامی مهم در راستای مدرنسازی خدمات حملونقل عمومی و افزایش رضایت مسافران در آمریکا بهشمار میرود. این طرح با تکیه بر فناوری و تعامل مستمر با کاربران، میتواند الگویی موفق برای سایر مناطق و آژانسهای حملونقل در سراسر جهان باشد.
نقش شهرداریها در کاهش پسماند شهری
پسماند شهری یکی از مهمترین چالشهای زیستمحیطی و بهداشتی در شهرهای امروزی است که مدیریت صحیح آن نقش کلیدی در حفظ سلامت عمومی، محیط زیست و توسعه پایدار دارد. شهرداریها بهعنوان سازمانهای محلی، مسئول اصلی برنامهریزی، اجرا و نظارت بر مدیریت پسماندها هستند و با اتخاذ سیاستها و اقدامات مناسب میتوانند سهم قابلتوجهی در کاهش تولید پسماند و بهبود کیفیت زندگی شهروندان داشته باشند.
مسئولیت جمعآوری، حمل و دفع پسماندهای شهری شامل برنامهریزی دقیق و اجرای منظم خدمات جمعآوری زبالهها بهصورت بهداشتی و اصولی است تا از آلودگی محیط زیست و خطرات ناشی از تجمع پسماندها جلوگیری شود. شهرداریها باید با تدوین سیاستها و برنامههای جامع مدیریت پسماند، اهداف مشخصی برای کاهش تولید زباله، افزایش بازیافت و استفاده مجدد از مواد قابل بازیافت تعیین کنند. این برنامهها باید با توجه به شرایط محلی و ظرفیتهای موجود طراحی و بهطور مستمر بهروزرسانی شوند.

از سوی دیگر، شهرداریها مسئول نظارت بر اجرای قوانین و مقررات مربوط به مدیریت پسماند هستند. این نظارت شامل جلوگیری از تخلیه غیرمجاز، سوزاندن غیرقانونی و رهاسازی پسماند در محیطهای غیرمجاز میشود که میتواند بهشدت به سلامت عمومی و محیط زیست آسیب برساند. شهرداریها باید زیرساختهای لازم از جمله مراکز جمعآوری، بازیافت، کمپوست و دفن بهداشتی را ایجاد و نگهداری کنند تا فرایند مدیریت پسماند بهصورت کامل و کارآمد انجام شود.
نقش آموزش و فرهنگسازی در جامعه نیز بر عهده شهرداریهاست تا شهروندان را نسبت به اهمیت تفکیک زباله از مبدأ و کاهش تولید پسماند آگاه سازند و مشارکت فعال آنها را در این زمینه جلب کنند. شهرداریها با برگزاری دورههای آموزشی، کمپینهای اطلاعرسانی و همکاری با مدارس و سازمانهای مردمنهاد، فرهنگ مسئولیتپذیری زیستمحیطی را در جامعه نهادینه میکنند. این اقدامات موجب افزایش آگاهی و مسئولیتپذیری شهروندان نسبت به کاهش تولید پسماند، حفظ پاکیزگی و سلامت محیط زیست میشود.
کاهش تولید و مدیریت صحیح پسماندها نهتنها موجب بهبود شرایط زیستمحیطی میشود، بلکه مزایای اقتصادی و اجتماعی فراوانی نیز به همراه دارد. از نظر اقتصادی، کاهش حجم پسماند دفنی به معنای کاهش هزینههای جمعآوری، حملونقل و دفن زباله است که بخش قابلتوجهی از بودجه شهرداریها را تشکیل میدهد، از سوی دیگر بازیافت و استفاده مجدد از مواد قابل بازیافت میتواند بهعنوان یک منبع درآمد و ایجاد فرصتهای شغلی در حوزه صنایع بازیافت و کمپوست مطرح شود.

راهکارها و استراتژیهای شهرداریها برای کاهش پسماند
در مدیریت پسماند شهری، شهرداریها نقش کلیدی و محوری در کاهش تولید زباله و بهبود فرایندهای بازیافت و دفع دارند و برای تحقق این هدف، مجموعهای از راهکارها و استراتژیهای مؤثر و عملیاتی وجود دارد.
یکی از مهمترین اقدامات شهرداریها، اجرای برنامههای تفکیک زباله از مبدأ است که به معنای جداسازی انواع پسماندها در محل تولید (خانهها، ادارات، مراکز تجاری) میباشد. این تفکیک بهطور معمول به چند دسته اصلی همچون مواد قابل بازیافت (کاغذ، پلاستیک، فلزات)، پسماندهای آلی و زبالههای غیرقابل بازیافت تقسیم میشود. ایجاد سیستمهای جمعآوری جداگانه برای هر دسته، از جمله سطلهای رنگی و مکانهای مخصوص تحویل پسماند، به افزایش کیفیت بازیافت کمک میکند و موجب کاهش حجم زبالههای دفنی میشود. راهاندازی مراکز تخصصی بازیافت و کمپوستسازی توسط شهرداریها، امکان تبدیل پسماندهای قابل بازیافت و آلی به مواد قابل استفاده مجدد همچون کودهای آلی را فراهم میآورد که علاوهبر کاهش حجم زباله، به حفظ منابع طبیعی و کاهش آلودگی محیط زیست کمک میکند.

کاهش تولید پسماند از مهمترین اصول مدیریت پسماند است که شهرداریها با فرهنگسازی و آموزش شهروندان میتوانند آن را تحقق ببخشند. یکی از محورهای اصلی این فرهنگسازی، کاهش مصرف پلاستیکهای یکبار مصرف و کالاهای بستهبندی شده است که بهویژه در ایام گردشگری و فصول پرمصرف همچون بهار و تابستان اهمیت بیشتری پیدا میکند. شهرداریها با برگزاری کمپینهای اطلاعرسانی، تشویق به استفاده از محصولات قابل استفاده مجدد (همچون کیسههای پارچهای، ظروف چندبار مصرف) و حمایت از بازارهای فروش محصولات بدون بستهبندی، نقش مؤثری در تغییر الگوی مصرف ایفا میکنند. این اقدامات علاوهبر کاهش حجم پسماند، به کاهش هزینههای مدیریت زباله نیز کمک میکند.
یکی از راهکارهای مهم در کاهش پسماند شهری، بهرهگیری از فناوریهای نوین است. شهرداریها با بهکارگیری سیستمهای هوشمند همچون حسگرهای نصبشده روی سطلهای زباله و خودروهای جمعآوری مجهز به جیپیاس، میتوانند مسیرهای جمعآوری را بهینه کنند، هزینههای عملیاتی را کاهش دهند و میزان آلودگیهای ناشی از حملونقل را کم کنند. استفاده از نرمافزارها و اپلیکیشنهای موبایل نیز برای اطلاعرسانی به شهروندان درباره نحوه صحیح تفکیک پسماند، زمانبندی جمعآوری و مکانهای تحویل زبالههای خاص، موجب افزایش مشارکت و بهبود کیفیت خدمات میشود.
شهرداریهای موفق در کاهش پسماند
بعضی شهرهای جهان بهعنوان نمونههای برجسته در حوزه مدیریت پسماند شناخته شدهاند که با بهکارگیری روشهای نوآورانه و جامع توانستهاند به موفقیتهای چشمگیری در کاهش زباله و افزایش بازیافت دست پیدا کنند.
سانفرانسیسکو در ایالات متحده آمریکا یکی از پیشگامان جهانی در مدیریت پسماند است که با اجرای سیاستهای اجباری تفکیک سهگانه زباله (زبالههای تر، خشک و بازیافتی)، برنامههای قوی کمپوستسازی و بازیافت، توانسته است حدود ۸۰ درصد از پسماندهای خود را از محلهای دفن دور نگه دارد. این شهر هدف بلندپروازانهای برای رسیدن به «زباله صفر» تا سال ۲۰۳۰ تعیین کرده است. سیستم جمعآوری زباله در سانفرانسیسکو شامل سه سطل جداگانه است که هر کدام مخصوص نوع خاصی از پسماندهاست و این تفکیک از مبدأ بهشدت در افزایش نرخ بازیافت و کاهش پسماند دفنی مؤثر است. استفاده از فناوریهای نوین همچون هوش مصنوعی و اینترنت اشیا در مدیریت زبالهها، کارآمدی این سیستم را افزایش داده است.

شهر ترویزو در ایتالیا نمونهای موفق از اجرای سیستم «پرداخت به ازای تولید زباله» است که در آن از سطلهای الکترونیکی مجهز به فناوری وزنکشی استفاده میشود. این سیستم بهگونهای طراحی شده است که هزینه جمعآوری زباله بر اساس وزن واقعی پسماند تولید شده توسط هر خانوار محاسبه میشود. این رویکرد موجب شده است میزان تولید زباله در ترویزو حدود ۴۰ درصد کاهش و در عین حال نرخ بازیافت بهطور قابلتوجهی افزایش پیدا کند. این مدل انگیزه مالی مستقیم برای کاهش تولید زباله و تفکیک بهتر آن فراهم میآورد و بهعنوان الگویی موفق در اروپا شناخته میشود.

لیوبلیانا، پایتخت اسلوونی، طی ۱۲ سال اخیر توانسته است نرخ بازیافت خود را از ۲۹ درصد به ۶۸ درصد برساند. این موفقیت نتیجه اجرای برنامههای جامع جمعآوری پسماندهای آلی، کمپینهای گسترده آموزش عمومی و فراهم کردن نقاط دسترسی آسان برای جمعآوری زبالههای تفکیک شده است. تمرکز ویژه شهرداری بر جمعآوری زبالههای آلی و تبدیل آنها به کمپوست، نقش مهمی در این افزایش چشمگیر داشته است. مشارکت فعال شهروندان و اطلاعرسانی مستمر، عامل کلیدی موفقیت در این شهر بوده است.
کامیکاتسو در ژاپن شهری است که فرهنگ بازیافت در آن به سطح بسیار بالایی رسیده است. ساکنان این شهر پسماندهای خود را در ۴۵ دسته مختلف تفکیک میکنند که این میزان تفکیک بسیار دقیق، امکان بازیافت بیش از ۸۰ درصد از زبالهها را فراهم کرده است. شهرداری کامیکاتسو با اجرای برنامههای آموزشی گسترده و مشارکت فعال مردم، بهعنوان یکی از پیشگامان جهانی در مدیریت زبالههای صفر شناخته میشود. این تفکیک دقیق کمک میکند که مواد قابل بازیافت بهصورت مؤثر جدا و از دفن غیرضروری جلوگیری شود.

شهرداری روبه در فرانسه با اجرای طرح «زباله صفر، اسراف صفر» توانسته است توجه ملی را به خود جلب کند. این برنامه ترکیبی از آموزش، حمایت از شهروندان و پیشگیری از تولید زباله است که به کاهش چشمگیر تولید پسماند منجر شده است. در این طرح، آموزشهای مکرر، حمایت از کسبوکارهای محلی برای کاهش بستهبندی و تشویق به استفاده مجدد از مواد، از جمله اقدامات برجسته است. این رویکرد جامع موجب شده است روبه بهعنوان الگویی موفق در مدیریت پایدار پسماند در فرانسه شناخته شود.
این نمونهها نشان میدهد که موفقیت در مدیریت پسماند نیازمند ترکیبی از سیاستهای قوی، فناوریهای نوین، مشارکت فعال شهروندان و فرهنگسازی مستمر است. به اشتراک گذاشتن این تجربیات و تطبیق آنها با شرایط محلی میتواند به سایر شهرها در سراسر جهان کمک کند تا مسیر خود را بهسوی مدیریت پایدار پسماند هموار کنند.
مدیریت ترافیک دبی با کمک هوش مصنوعی مولد
سازمان راه و ترابری دبی در امارات متحده عربی، قراردادی با شرکت کرهای فعال در حوزه هوش مصنوعی به نام Nota AI امضا کرده است تا راهکار بر پایه هوش مصنوعی مولد این شرکت را در سیستمهای حملونقل هوشمند خود به کار گیرد. این راهکار که تحت عنوان «عامل بینایی نوتا» شناخته میشود، بر پایه مدلهای زبانی-دیداری طراحی شده و قادر است خطرات موجود در محیطهای پیچیده جادهای را بهصورت دقیق و سریع شناسایی کند.
راهکار حملونقل هوشمند شرکت هوش مصنوعی نوتا با بهرهگیری از قابلیتهای تحلیل دادههای لحظهای، میتواند خطرات ترافیکی را در محیطهای پیچیده به سرعت تشخیص دهد. نمایندگان هوش مصنوعی دیداری این سامانه به محض شناسایی خطر، تیمهای واکنش اضطراری را مطلع میکنند که این امر میتواند زمان پاسخدهی در محل حادثه را بهطور چشمگیری کاهش دهد، علاوه بر اینئ تولید خودکار گزارشهای تحلیلی موجب افزایش کارایی و بهبود فرایندهای اداری میشود.

این فناوری پیشرفته بهطور مستقیم روی مراکز داده و پردازندههای گرافیکی لبهای شرکت انویدیا اجرا میشود و از نقشه راه هوش مصنوعی این شرکت برای جستوجو و خلاصهسازی ویدئو بهره میبرد که امکان پردازش و تحلیل حجم عظیمی از دادههای ویدئویی دوربینهای ترافیکی را فراهم میآورد.
شرکت نوتا که سال گذشته موفق به جذب سرمایه ۴۲.۶ میلیون دلار شده است، سال ۲۰۲۴ رشد درآمدی ۱۳۶ درصدی را تجربه کرده است و پیشبینی میشود سال ۲۰۲۵ نیز رشد ۶۷ درصدی داشته باشد. مدیرعامل این شرکت بستن قرارداد با سازمان راه و ترابری دبی را نقطه عطفی مهم در اثبات توانمندیهای فناوری جهانی شرکت دانسته و ابراز امیدواری کرده است که با عرضه اولیه سهام، نوآوریهای بر پایه هوش مصنوعی را در شهرهای هوشمند و صنایع مختلف در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن گسترش دهد.
نتایج این پروژه در نمایشگاه فناوری بزرگ خاورمیانه جیتکس ۲۰۲۵ که اکتبر در دبی برگزار میشود، به نمایش گذاشته خواهد شد. این اقدام بخشی از تلاشهای گسترده برای توسعه ابتکارات شهر هوشمند در منطقه محسوب میشود.
آرامش در زندگی شهری با طراحی بیوفیلیک
با رشد بیوقفه جمعیت جهان، شهرها به اکوسیستمهای پیچیده و فشردهای تبدیل شدهاند که میلیونها نفر را در خود جای میدهند. امروزه بیش از نیمی از مردم دنیا در شهرها زندگی میکنند و پیشبینی میشود این رقم در آینده بهطور چشمگیری افزایش پیدا کند. این رشد سریع، چالشهای بیسابقهای برای طراحان و برنامهریزان شهری ایجاد کرده تا فضاهایی بسازند که نهتنها پاسخگوی نیازهای اولیه ساکنان باشد، بلکه سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنها را نیز تضمین کند.
فرهنگهای گوناگون در سراسر جهان، شیوههای منحصربهفردی برای درک و تجربه آرامش توسعه دادهاند که فراتر از یک فرایند جسمانی، ابعاد اجتماعی و معماری را نیز در بر میگیرد. فضاهای آرامشبخش چه فیزیکی، چه نمادین و چه طبیعی، بازتابی از ارزشها، باورها و سبک زندگی هر فرهنگ هستند. بررسی این رویکردهای فرهنگی دیدگاه جهانی نسبت به سلامت را گسترش میدهد و معماران و طراحان شهری را به بازنگری در طراحی محیطهایی فرامیخواند که سلامت و رفاه کاربران را در اولویت قرار میدهند.

محیط شهری تأثیری مستقیم و عمیق بر سلامت ساکنان دارد. سلامت در شهرهای پرتراکم، فراتر از نبود بیماری تعریف میشود و شامل تابآوری روانی، پیوندهای اجتماعی و تعادل محیطی است. عواملی همچون آلودگی هوا، سروصدای مزمن، کمبود فضای سبز و زندگی ماشینی، سلامت را در این شهرها به خطر میاندازند. شهرهای پرتراکم امروز باید با کمک نوآوری، نیازهای اولیه را برآورده کنند و همزمان کیفیت زندگی ساکنان را ارتقا دهند. آینده شهرها به فضاهایی وابسته است که سلامت را در هسته طراحی خود قرار میدهند.

راهکارهای طراحی انسانمحور
شهرهای شلوغ با وجود مزایای اقتصادی و فرهنگی، چالشهای جدی برای سلامت جسمی و روانی ساکنان ایجاد میکنند. آلودگی هوا و صوتی ناشی از ترافیک سنگین و فعالیتهای صنعتی، خطر ابتلاء به بیماریهای تنفسی و قلبیعروقی را افزایش میدهد و اختلالات خواب را تشدید میکند. همزمان تسلط خودروها و کمبود فضاهای مناسب برای عابرپیاده، شهروندان را به سبک زندگی بیتحرک سوق میدهد که خود عاملی برای چاقی و مشکلات متابولیک است.
از سوی دیگر، شلوغی و نبود حریم شخصی در محیطهای پرتراکم، استرس و اضطراب را به بخشی از زندگی روزمره تبدیل میکند که با احساس تنهایی و انزوای اجتماعی در محلههای کمبرخوردار تشدید میشود. این نابرابریها خود را در دسترسی ناعادلانه به امکانات بهداشتی و فضای سبز بیشتر نشان میدهد، بهطوری که ساکنان مناطق محروم اغلب در معرض آسیبپذیری بیشتری قرار دارند.
برنامهریزی شهری هوشمند باید برای رویارویی با این چالشها، به سمت ایجاد محلههای پیادهمحور و دوچرخهدوست حرکت کند که کاهش وابستگی به خودرو، فعالیت بدنی را تشویق و تعاملات اجتماعی را تقویت میکند. ترکیب کاربریهای مسکونی، تجاری و تفریحی در محلههای چندمنظوره، نیاز به سفرهای طولانی را کاهش میدهد و ترافیک را مدیریت میکند. ادغام طبیعت در معماری شهری در قالب پارکهای محلی، باغهای عمودی و بامهای سبز نهتنها هوای پاک فراهم میآورد، بلکه فضایی برای آرامش و کاهش استرس ایجاد میکند و گامی ضروری برای کاهش نابرابریهای سلامت است.

ساختمانها باید با بهرهگیری از تهویه طبیعی و نور کافی، کیفیت هوای داخلی و آسایش حرارتی را بهبود بخشند. طراحی بیوفیلیک با استفاده از گیاهان، آب و مصالح طبیعی، استرس را کاهش و تمرکز را افزایش میدهد. ایجاد فضاهای جمعی همچون حیاطهای مشترک و فضاهای چندمنظوره، تعاملات اجتماعی را تقویت میکند و حس تعلق را در ساکنان پرورش میدهد.
شهرهای پرتراکم در آینده نزدیک به محیطی سالم تبدیل میشوند که تراکم جمعیت با دسترسی به طبیعت، فضاهای عمومی با کیفیت و عدالت در توزیع امکانات همراه باشد. معماری آینده باید سلامت جسمی، روانی و اجتماعی را در کنار یکدیگر قرار دهد و فضاهایی خلق کند که نهتنها نیازهای اولیه ساکنان را برآورده سازد، بلکه شادی و رفاه آنها را در اولویت قرار دهد.
در این زمینه، معماری به تجسم مادی برداشتهای فرهنگهای مختلف از سلامت تبدیل میشود. برای مثال، در سنتهای بومی قاره آمریکا، فضاهای شفابخش اغلب حول ارتباط با طبیعت و دایرهوار بودن آئینی سامان مییابند. در ژاپن، زیباییشناسی مینیمالیستی و پیوند با محیط طبیعی، بازتابی از جستوجوی تعادل و هماهنگی درونی است. با وجود تفاوتهای فرهنگی، تماس با طبیعت بهطور مداوم بهعنوان یک عنصر وحدتبخش در شیوههای آرامشبخش ظاهر میشود. وقتی این پیوند در طراحی معماری بههمراه سایر عناصر گنجانده میشود، محیط را بهصورت مشارکتی فعال در فرایند شفا درمیآورد که به ابعاد نمادین و عاطفی تجربه انسانی پاسخ میدهد.

رونمایی ژاپن از نازکترین پنل خورشیدی جهان با قدرتی بالا
یک تیم تحقیقاتی ژاپنی، تکنیک ساختی اختراع کرده است که سلولهای خورشیدی فوقالعاده نازک و سبکی تولید میکند که میتوانند بهطور یکپارچه روی هر سطحی قرار گیرند.
پنلهای خورشیدی سنتی به دلیل سلولهای خورشیدی بسیار شکننده، به زیرساختهای گسترده و محافظت بسیار نیاز دارند. این امر موجب میشود وزن سنگینی داشته باشند، با این حال پنلهای کاغذی ژاپنی به زیرساختهای بسیار کمی نیاز دارد و الکترودهای آن روی یک ورق پلاستیکی مسطح چاپ شده است که با استفاده از یک روکش شیاردار روی یک سطح پارچهای انتخابشده از جنس دینما (Dyneema) میچسبد. با استفاده از چاپ سیلک، یک الکترود روی سازه قرار میگیرد تا ماژول خورشیدی تکمیل شود و در نهایت میتوان پارچه را جدا کرد و تنها یک ورق پلاستیکی تمیز باقی بماند یا پنل به صورت چسبیده روی پارچه مورد استفاده قرار گیرد.
هدف ژاپن این است که انرژی خورشیدی را در دسترستر و قابل حملتر کند تا بتوان از آن در نقاطی استفاده کرد که اجرای پنلهای سنتی غیرعملی است.

پنلهای خورشیدی فوق نازک ژاپنی قوی و انعطافپذیر هستند و روی یک پارچه بادوام و سبک قرار دارند که فرایند نصب آنها را آسان میکند. سلولهای این پنلها پس از بیش از ۵۰۰ بار لوله کردن و باز کردن، بیش از ۹۰ درصد از قابلیتهای اولیه تولید برق خود را حفظ کردند. از سوی دیگر این پنلها میتواند در قالب پوشاک، در حال حرکت انرژی تولید کنند یا در مواقع اضطراری بهسرعت به مکانهای دور از دسترس منتقل شوند و به راحتی مورد استفاده قرار گیرند.
پنلهای خورشیدی فوق نازک ژاپن به ازای هر کیلوگرم، ۱۸ برابر انرژی بیشتری تولید میکند که این امر منجر به قدرت پیشگامانه ۷۳۰ وات به ازای هر کیلوگرم در حالت ایستاده و حدود ۳۷۰ وات در هر کیلوگرم در صورت استفاده روی پارچه مستحکم دینما میشود. این پنلها از جوهرهای نیمهرسانا با استفاده از روشهای چاپ ساخته شده است و امکان تولید آنها در مقیاس بزرگ در آینده وجود دارد.
کاربردهای پنلهای خورشیدی فوق نازک ژاپنی
پنلهای فوق نازک ژاپنی بهدلیل نازک و سبک بودن سلولهای خورشیدی، قابلیت لایهبندی شدن روی سطوح مختلف را دارد، بنابراین میتوان با ترکیب آنها با بادبانها، از قایقهای روی سطح آب دریا برق تولید کرد. همچنین میتوان آنها را روی چادرها و برزنتهایی استفاده کرد که در عملیات بازیابی پس از فاجعه استفاده میشوند یا برای افزایش برد پرواز پهپادها، روی بالهای آنها نصب کرد. این فناوری خورشیدی بسیار نازک و سبک بهطور اساسی میتواند با هر محیطی ترکیب شود.

کدام شهرها بیشتر در معرض فاجعههای طبیعی قرار دارند
بوهوا و موقعیت جغرافیایی نقش بسیار مهمی در آسیبپذیری شهرهای بزرگ در برابر بلایای طبیعی دارند. با رشد سریع جمعیت و تغییرات اقلیمی، بسیاری از کلانشهرهای جهان هر روز بیش از پیش در معرض زلزله، سیل، طوفان و سایر فجایع طبیعی قرار میگیرند. در ادامه به شهرهایی اشاره میشود که زندگی میلیونها نفر را تهدید میکنند و هر لحظه ممکن است با ویرانیهای گسترده روبهرو شوند.

لسآنجلس، کالیفرنیا
لسآنجلس در معرض خطر بالای بلایای طبیعی قرار دارد. این شهر روی گسل سنآندریاس قرار دارد و به همین دلیل وقوع زلزله در آن بهنسبت رایج است. جمعیت بیش از ۱۲ میلیون نفری این شهر همواره در معرض خطر زلزله، همچنین آتشسوزیهای مرگبار قرار دارند که با تغییرات اقلیمی شدت یافتهاند.
شانگهای، چین
پرجمعیتترین شهر چین در دلتای رود یانگتسه قرار گرفته و در معرض سیلهای جدی و طوفانها است. نزدیکی به دریا و تراکم جمعیتی بالا، زندگی حدود ۲۹ میلیون نفر در شانگهای را در برابر بلایای طبیعی آسیبپذیر کرده است. این شرایط ضرورت تقویت زیرساختهای ایمنی و مدیریت بحران را پررنگ میسازد.

ناگویا، ژاپن
در ناگویا، ۹.۵ میلیون نفر در معرض بلایای طبیعی قرار دارند. دلیل اصلی این است که این شهر در امتداد حلقه آتش قرار دارد؛ زنجیرهای از گسلها که حدود ۹۰ درصد زلزلههای جهان را ایجاد میکند. بهعنوان مثال زلزلهای با بزرگی ۹ ریشتر در سال ۲۰۱۴ نزدیک به ۶۷۰۰ نفر را به کام مرگ کشاند. سونامیها نیز خطر بزرگی برای ناگویا هستند.
کلکته، هند
کلکته با جمعیت ۱۵.۳ میلیون نفر در همسایگی دلتای گنگ، بزرگترین دلتای رودخانهای جهان، واقع شده است. این شهر سالانه با سیلهای مخربی روبهرو میشود که سیستم زهکشی فرسوده آن را از کار میاندازد. موقعیت جغرافیایی آن در کنار خلیج بنگال، خطر طوفانها، سیکلونهای مهیب و سونامی را افزایش داده و زیرساختهای ناکافی، مقابله با این بلایای طبیعی را دشوار کرده است.

جاکارتا، اندونزی
جاکارتا سالانه با فرونشست زمین تا ۱۷ سانتیمتر روبهرو است. این موضوع در کنار سیستمهای زهکشی ناکارآمد، حدود ۱۱ میلیون نفر جمعیت ساکن این شهر را در معرض خطر قرار داده است. ۴۰ درصد مساحت شهر پایینتر از سطح دریا قرار دارد و کمبود زیرساختهای مقاوم، این کلانشهر را به یکی از بحرانیترین مناطق جهان در رویارویی با بلایای طبیعی تبدیل کرده است.
اوساکا، ژاپن
اوساکا در گذشته بارها از بلایای طبیعی همچون زلزله بزرگ هانشین در سال ۱۹۹۵ آسیب دیده است. بیش از ۱۹ میلیون نفر در این شهر در معرض خطر قرار دارند. بلایای طبیعی غیرقابل پیشبینی هستند، اما موقعیت این شهر روی یک دشت ساحلی، آن را آسیبپذیرتر میکند.
مانیل، فیلیپین
مانیل بهدلیل موقعیت جغرافیایی در حلقه آتش اقیانوس آرام و مجاورت با خلیج مانیل، مستعد بلایای طبیعی ویرانگر است. بیش از نیمی از جمعیت ۱۴ میلیون نفری این شهر در معرض آسیبهای ناشی از زلزله و طوفانهای مرگبار قرار دارند.
دلتای رود مروارید، چین
منطقه کمارتفاع دلتای رود مروارید با حدود ۳۵ میلیون نفر جمعیت، در معرض خطر بلایای طبیعی قرار دارد. تراکم بالای جمعیت، این شهر را در مواقع بحرانی بسیار آسیبپذیر میکند. این منطقه بهعنوان نخستین منطقه در معرض خطر امواج طوفانی و سومین منطقه آسیبپذیر در برابر سیکلونها شناخته میشود، همچنین سیلهای رودخانهای نیز در آن شایع است.

بوینوس آیرس، آرژانتین
بوینوس آیرس با جمعیت کلانشهری بیش از ۱۵ میلیون نفر، در معرض تهدیدهای اقلیمی همچون گرمای شدید و سیلهای ناشی از بارانهای سنگین قرار دارد. اگرچه این شهر تاکنون از فجایع طبیعی ویرانگر در امان مانده است، اما زیرساختهای فرسوده و سیستمهای زهکشی ناکارآمد، آن را در برابر طغیانها آسیبپذیر کرده است.
کراچی، پاکستان
کراچی اغلب با بارانهای شدید و سیل روبهرو میشود و خطر وقوع سیل هر سال افزایش مییابد. سیکلونها، خشکسالیها و رانش زمین نیز در این شهر دیده میشود و بیش از ۱۷ میلیون نفر را در معرض خطر قرار میدهد. در سال ۲۰۰۵، زلزلهای شدید در سراسر پاکستان ویرانی به بار آورد و بیش از ۶۷۰۰ نفر را کشت.
توکیو، ژاپن
این شهر آیندهنگر همچنان در معرض خطر بادهای موسمی، سیلهای رودخانهای و زلزله قرار دارد. تخمین زده میشود ۸۰ درصد از ۳۷ میلیون ساکن توکیو در معرض خطر جدی باشند. توکیو روی یک خط گسل فعال در اقیانوس آرام قرار دارد که آن را در برابر سونامی آسیبپذیر میکند. زلزله و سونامی توهوکو در سال ۲۰۱۱ نمونهای از ویرانیهای طبیعی اخیر است.

داکا، بنگلادش
بهعنوان یک مرکز شهری در حال رشد سریع، داکا یکی از ۲۰ شهر آسیبپذیر جهان در برابر زلزله است. بیش از ۲۳ میلیون نفر میتوانند از خشکسالیها، سیلها و سیکلونهای داکا آسیب ببینند. تراکم بالای جمعیت، مدیریت بحران را در این شهر دشوارتر میکند.
سائوپائولو، برزیل
سائوپائولو گاهی با سیلهای ناگهانی روبهرو میشود و حدود ۲۲.۶ میلیون نفر در منطقه خطر قرار دارند. دهها نفر در سال ۲۰۱۱ بهدلیل سیل و رانش زمین جان باختند. مسئولان این شهر بهدلیل نبود برنامهریزی کافی برای مقابله با بلایای طبیعی مورد انتقاد قرار گرفتهاند.
نیویورک، آمریکا
شهر نیویورک ممکن است یکی از ثروتمندترین و معتبرترین مناطق جهان باشد، اما در طول تاریخ بارها از بلایای طبیعی از جمله طوفانها، سیلها، زلزلهها و آتشسوزیهای بزرگ آسیب دیده است. در سال ۲۰۱۲، این منطقه با طوفان سهمگین سندی لرزید که خساراتی بالغبر ۱۹ میلیارد دلار به شهر وارد کرد. موجهای طوفان تا ارتفاع ۱۳.۸۸ فوت بالا آمدند و بخشهای زیادی از شهر، از جمله زیرساختهای حملونقل و مناطق مسکونی، دچار آبگرفتگی و خرابی شدند.

کمآبترین کشورهای جهان کدامند؟
۲۵ درصد از جمعیت جهان با نوعی تنش یا کمبود آب مواجه هستند. یک خشکسالی خفیف میتواند پیامدهای مصیبتباری برای انسانها ایجاد کند و به بحران بیآبی منجر شود. در چند دهه آینده، میزان تقاضا برای آب همانند موجی روبهافزایش خواهد گذاشت و پرسش مهم این است که این حجم عظیم آب مصرفی از کجا و توسط چه منبعی تأمین خواهد شد؟ در ادامه به معرفی کمآبترین کشورهای جهان و مشکلات آنها میپردازیم:
جمهوری آفریقای مرکزی
باوجود منابع مهم آب مانند دسترسی به دو حوضه آبریز مهم آفریقا (رودخانههای شاری و اوبانگی)، تنها ۳۰.۱۷ درصد از مردم آفریقای مرکزی به آب آشامیدنی اولیه و فقط ۶.۱۳ درصد آنها به آب آشامیدنی ایمن مدیریتشده دسترسی دارند. در واقع جمعیت جمهوری آفریقای مرکزی از سال ۱۹۶۰ چهار برابر شده است و از ۱.۵ میلیون نفر در آن زمان به کمی بیش از ۶ میلیون نفر در سال گذشته رسیده است. زیرساختهای آب نیز چه از نظر فناوری و چه از نظر ظرفیت، قدیمی هستند و شرایط از سال ۲۰۱۲ با چالشهایی که گاهی اوقات بهطور خاص، نقاط دسترسی به آب و چاهها را هدف قرار میدادند، بدتر شده است.

جمهوری دموکراتیک کنگو
جمهوری دموکراتیک کنگو، فاقد سیستم ملی بهداشت و تصفیه آب است و تنها نیم درصد از ساکنان آن به بهداشت اولیه دسترسی دارند. چندین دهه جنگ و بحران در جمهوری دموکراتیک کنگو، حدود ۷۵ درصد از جمعیت این کشور را بدون دسترسی به آب آشامیدنی تمیز و کمی کمتر از ۱۲ درصد آن را با امکان دسترسی به آب آشامیدنی ایمن، باقی گذاشته است. همچنین بیش از ۹۷ درصد از جمعیت کنگو نیز از خدمات بهداشتی اولیه محروم هستند. این کشور مانند جمهوری آفریقای مرکزی، دارای منابع آب شیرین فراوان همچون ۶۲ درصد از حوضه رودخانه کنگو است؛ بااینوجود، توسعهنیافتگی در ۶۵ سال گذشته، همراه با درگیریهای ملی و محلی، باعث شکلگیری نیازهای بهداشتی ناکافی شده است که این موضوع نقش مهمی در برخورداری از آب آشامیدنی آلوده دارد. همچنین برنامه محیطزیست سازمان ملل متحد هشدار داده است که اگر بحران آبوهوا با سرعت ادامه یابد، وضعیت ممکن است در این کشور بدتر شود.
اتیوپی
اتیوپی بهتازگی از یکی از بدترین خشکسالیهای دهههای اخیر خارج شده و در نتیجه تغییرات اقلیمی، با کمبود آب بیشتری مواجه است. این امر باعث شده است که تنها ۳۸.۲۸ درصد از جمعیت کشور به آب آشامیدنی اولیه و تنها ۱۳.۲۴ درصد آن به آب آشامیدنی سالم دسترسی داشته باشند. بهداشت، یک نگرانی بزرگتر در این کشور است، زیرا تنها ۲.۱۲ درصد از مردم آن به خدمات بهداشتی اولیه و ۷.۲۲ درصد دیگر به خدمات بهداشتی مدیریتشده ایمن دسترسی دارند. بهداشت ضعیف نیز در سالهای اخیر منجر به شیوع زیاد بیماری وبا در اتیوپی شده است. تلاشهای کوتاهمدت و بلندمدت زیادی برای بهبود وضعیت آب و بهداشت در این کشور انجام شده است. همچنین برنامهای اجرا شده است که به جوامع کمک میکند تا از قبل به خشکسالیهای پیشبینی شده که انتظار میرود بهدلیل کمبود باران در چندین منطقه دوباره اتفاق بیفتد، پاسخ دهند.

عراق
طبق گزارشی که سازمان یونیسف در ماه اوت گذشته منتشر کرد، تقریباً از هر پنج کودک در عراق، سه نفر به آب سالم دسترسی ندارند. همچنین در بیش از نیمی از مدارس کشور، آب آشامیدنی وجود ندارد. اثرات بحران اقلیمی در منطقه، همراه با اختلافات با کشورهای همسایه، ۳۸.۶۴ درصد از عراقیها را از دسترسی به آب آشامیدنی اولیه محروم کرده است. تنها ۴۵.۷۳ درصد از جمعیت کشور به خدمات بهداشتی اولیه دسترسی دارند. طبق گزارشهای اخیر، جریان آب ورودی به عراق پایینتر از سطح مورد نیاز است و بهدلیل کمبود بارشها، امسال، دورهای نسبتاً خشک برای مردمان این سرزمین محسوب میشود.
چاد
کمبود آب در این کشور بهویژه در حوضه خشک دریاچه چاد نگرانکننده است. کمتر از نیمی از مردم کشور یعنی حدود ۴۵.۷۵ درصد آن به آب آشامیدنی اولیه و تنها ۶.۲۵ درصد به آب آشامیدنی سالم، دسترسی دارند. همچنین کمبود زیرساختها باعث شده است که تنها ۲.۰۱ درصد از مردم کشور به سرویسهای بهداشتی اولیه دسترسی داشته باشند. این موضوع بهویژه برای جوانان چاد بسیار اهمیت دارد، زیرا آنها بهدلیل بیماریهای ناشی از آب مانند اسهال که منجر به سو جذب مواد مغذی میشود، حتی اگر آنها غذای کافی بخورند، در معرض خطر بیشتر تغذیه هستند.

نیجر
این کشور محصور در خشکی و تحت سلطه صحرای بزرگ آفریقا، تنها دارای یکهشتم زمینهای قابلکشت است که یک چالش بزرگ برای نیروی کار محسوب میشود، زیرا ۸۰ درصد آن به کشاورزی و دامداری متکی است. موضوع قابلتوجه اینکه تنها ۴۸.۹ درصد از جمعیت کشور به آب آشامیدنی اولیه و بخش کوچکتری از آن یعنی ۸.۲۹ درصد به بهداشت اولیه دسترسی دارند. اثرات جانبی این کمبودها بر بخشهای مختلف، از جمله اقتصاد، معیشت، سلامت و تغذیه، تأثیر میگذارد. یکی از برنامههای کشور برای ایجاد تابآوری و امنیت سیستم غذایی، تعمیر چاههای محلی است که امکان دسترسی دو هزار و ۵۰۰ خانواده را به آب سالمتر و تمیزتر فراهم کرده است.
کدام کشورها بیشترین مراکز داده را دارند؟
کشورهایی که بیشترین تعداد مراکز داده را در جهان دارند، نقش کلیدی در زیرساختهای دیجیتال و اقتصادهای دادهمحور ایفا میکنند. در صدر این فهرست، ایالات متحده آمریکا قرار دارد که با ۳۶۴۸ مرکز داده، بزرگترین سهم را در جهان به خود اختصاص داده است. پس از آن، آلمان با ۴۱۹ مرکز داده و بریتانیا با ۴۱۲ مرکز داده در رتبههای دوم و سوم قرار دارند. چین با ۳۴۶ مرکز داده، کانادا با ۲۶۳، فرانسه و هند هر کدام با ۲۵۹ و استرالیا با ۲۵۵ مرکز داده در جایگاههای بعدی هستند. کشورهای هلند (۱۹۱ مرکز داده)، ژاپن (۱۸۰ مرکز داده)، روسیه (۱۷۳ مرکز داده) و برزیل (۱۷۰ مرکز داده) نیز جز ۱۲ کشور برتر در این حوزه محسوب میشوند.
در میان این کشورها، برزیل با وجود رتبه دوازدهم، به دلیل منابع فراوان انرژیهای تجدیدپذیر، پتانسیل بالایی برای جذب سرمایهگذاریهای جدید در زمینه زیرساختهای داده دارد. شهر سائوپائولو بهتنهایی ۵۸ مرکز داده دارد که این رقم حتی از بعضی کشورهای پیشرفته مانند کره جنوبی بیشتر است که ۶۵ مرکز داده دارد.
در سالهای اخیر، شرکتهایی همچ انویدیا اعلام کردهاند که سرمایهگذاریهای کلانی در حوزه زیرساختهای هوش مصنوعی انجام خواهند داد. برای مثال، انویدیا قصد دارد تا سقف ۵۰۰ میلیارد دلار در چهار سال آینده در ساخت سوپرکامپیوترهای هوش مصنوعی و مراکز داده مرتبط در آمریکا سرمایهگذاری کند. این اقدام شامل راهاندازی کارخانههایی در آریزونا و تگزاس و ساخت دهها «کارخانه هوش مصنوعی» است که همان مراکز داده برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی محسوب میشوند.

با گسترش سریع مراکز داده، هوش مصنوعی و ارزهای دیجیتال پیشبینی میشود که تقاضای جهانی برای برق تا سال ۲۰۲۶ بیش از دو برابر شود. این رشد مصرف انرژی، چالشها و فرصتهای جدیدی را برای کشورهایی که منابع انرژی پاک دارند، ایجاد میکند. برای مثال، برزیل با دسترسی گسترده به انرژیهای تجدیدپذیر میتواند به یکی از قطبهای آینده مراکز داده جهان تبدیل شود.
مراکز داده ستون فقرات دنیای دیجیتال هستند و از خدماتی همچون شبکههای اجتماعی، رایانش ابری، تجارت الکترونیک و ذخیرهسازی دادههای کلان پشتیبانی میکنند. بزرگترین مراکز داده جهان بهطور معمول در مناطقی با دسترسی به انرژی ارزان و پایدار و زیرساختهای ارتباطی قوی ساخته میشوند. برای نمونه، یکی از بزرگترین مراکز داده جهان، پارک اطلاعات چاینا تلکام در منطقه خودمختار موسوم به مغولستان داخلی چین است که مساحتی نزدیک به یک میلیون متر مربع دارد و از انرژیهای تجدیدپذیر برای کاهش هزینههای عملیاتی استفاده میکند.

در آمریکا نیز مراکز داده عظیمی همچون د سیتادل در نوادا و مرکز داده یوتا متعلق به آژانس امنیت ملی آمریکا وجود دارد که نقش حیاتی در ذخیرهسازی، امنیت و پردازش دادههای ملی و بینالمللی ایفا میکنند. این مراکز با بالاترین استانداردهای امنیتی و بهرهوری انرژی ساخته میشوند و به شرکتهای فناوری بزرگ و دولتها خدمات ارائه میدهند.
روند روبهرشد تعداد و ظرفیت مراکز داده در جهان، نشاندهنده اهمیت روزافزون دادهها و فناوریهای نوین در اقتصاد و زندگی روزمره است. کشورهایی که بتوانند زیرساختهای لازم را فراهم کنند و دسترسی به انرژی پایدار داشته باشند، جایگاه ویژهای در آینده اقتصاد دیجیتال خواهند داشت.

آیا گسترش خطی شهرها کلید آینده توسعه شهری است؟
گسترش خطی شهرها یکی از الگوهای مهم توسعه شهری است که در بسیاری از نقاط جهان به ویژه در دوران مدرن و معاصر مشاهده میشود. این نوع توسعه به معنای رشد شهرها در امتداد مسیرهای حملونقل اصلی همچون جادهها، راهآهن و خطوط مترو است که موجب شکلگیری ساختار شهری کشیده و طولانی میشود. عوامل متعددی در شکلگیری و تشدید این روند نقش دارند که از جمله مهمترین آنها میتوان به رشد سریع جمعیت شهری و مهاجرت گسترده از روستا به شهر اشاره کرد. افزایش تقاضا برای مسکن و خدمات شهری، بهویژه در حاشیه شهرها، موجب میشود توسعه فیزیکی شهرها به جای تمرکز در مرکز، بهصورت خطی و در امتداد مسیرهای ارتباطی گسترش یابد.
توسعه شبکههای حملونقل و مسیرهای ارتباطی نقش کلیدی در هدایت و شکلدهی به رشد و توسعه شهرها ایفا میکند. این شبکهها بهعنوان ستون فقرات ساختار شهری عمل میکنند و مسیرهای اصلی حملونقل، محورهای طبیعی تمرکز توسعه شهری را شکل میدهند. به عبارت دیگر، شهرها در امتداد این مسیرها گسترش پیدا میکنند و توسعه فیزیکی آنها بهصورت خطی در طول جادهها، خطوط راهآهن و مسیرهای حملونقل عمومی صورت میگیرد. این ساختار خطی، امکان دسترسی به خدمات، مراکز کاری و امکانات شهری را در طول مسیرهای ارتباطی تسهیل میکند و موجب میشود تراکم جمعیت و فعالیتها در نزدیکی این محورهای حملونقلی افزایش یابد.

علاوه بر نقش شبکههای حملونقل، ویژگیهای طبیعی و جغرافیایی منطقه نیز بهشدت بر شکلگیری و محدودیتهای رشد خطی شهرها تأثیرگذار هستند. عواملی همچون وجود رودخانهها، شیب زمین، ناهمواریهای توپوگرافی و شرایط آبوهوایی، مسیرهای مناسب برای توسعه را تعیین میکنند و گاهی این ویژگیها موجب میشوند که توسعه شهری بهصورت کشیده و محدود در یک یا چند جهت خاص شکل بگیرد. بهعنوان مثال، شهرها ممکن است در امتداد درهها یا کنار رودخانهها توسعه پیدا کنند که این امر رشد خطی را تقویت میکند و از توسعه گسترده و پراکنده جلوگیری میکند.
سیاستهای شهری و نحوه واگذاری زمین نیز از عوامل مهم و تأثیرگذار دیگر در توسعه خطی شهرها هستند. برنامهریزان شهری با تنظیم قوانین و سیاستهای مربوط به استفاده از اراضی میتوانند توسعه را به سمت الگوهای خاصی هدایت یا محدود کنند. بهطور معمول، واگذاری زمین در قالب تعاونیهای مسکن و توزیع واحدهای مسکونی در حاشیه شهرها اغلب در امتداد مسیرهای حملونقل انجام میشود. این سیاستها بهدلیل فراهم کردن دسترسی آسان به شبکههای حملونقل، موجب تشویق توسعه خطی میشوند و رشد شهری را در طول این مسیرها متمرکز میکنند.

از سوی دیگر تمرکز فعالیتهای تجاری و خدماتی در تقاطعهای شبکه حملونقل، هستههای جدید شهری را در امتداد این مسیرها شکل میدهد که خود عامل دیگری در تقویت ساختار خطی شهرهاست. توسعه خطی موجب میشود که شهرها به جای یک مرکز واحد، چندین هسته فعال در طول مسیرهای حملونقل داشته باشند، همچنین توسعه کلانشهرها با پیوستگی فضایی و جابهجایی گسترده مردم و کالاها، روند گسترش خطی را تسریع میکند. افزایش استفاده از وسایل نقلیه شخصی نیز موجب افزایش ساخت جادهها و توسعه شهرها در امتداد این مسیرها میشود و به گسترش خطی دامن میزند. در مجموع، این عوامل موجب میشوند که توسعه شهری به جای تمرکز و تراکم در یک نقطه، بهصورت کشیده و خطی در طول مسیرهای ارتباطی شکل گیرد که فرصتها و چالشهای خاص خود را به همراه دارد.
مزایا و چالشهای توسعه خطی
توسعه شبکههای حملونقل فرعی و اصلی همراه با طراحی مناسب ایستگاهها و مسیرهای دسترسی میتواند کیفیت دسترسی و توزیع جمعیت را در شهرهای خطی بهبود ببخشد، زیرا توسعه در امتداد مسیرهای حملونقل اصلی صورت میگیرد و این امکان را فراهم میکند که شهروندان بهراحتی به مراکز کاری، آموزشی، درمانی و تفریحی دسترسی داشته باشند. این نوع توسعه با تمرکز فعالیتها در طول کریدورهای حملونقل، امکان استفاده بهینهتر از زیرساختهای حملونقل عمومی را فراهم میکند و بهبود کیفیت زندگی را به دنبال دارد.
توسعه خطی ساختار اقتصادی شهرها را بهگونهای شکل میدهد که فعالیتهای تجاری، خدماتی و صنعتی در امتداد محورهای حملونقل متمرکز میشوند و این تمرکز موجب تسهیل دسترسی به بازارها و منابع میشود و بهرهوری اقتصادی را افزایش میدهد. این ساختار خطی امکان ارتباط سریعتر و کمهزینهتر بین بخشهای مختلف اقتصادی را فراهم میکند و میتواند به رونق اقتصادی در طول این کریدورها منجر شود، همچنین توسعه خطی با توزیع فرصتهای شغلی در نقاط مختلف شهر، به کاهش تراکم کاری در مرکز شهر و توزیع متوازنتر اشتغال کمک میکند.

با این حال، توسعه خطی ممکن است چالشهایی نیز ایجاد کند و به ناکارآمدی اقتصادی و نابرابری در دسترسی به فرصتها منجر شود. افزایش طول شهر و پراکندگی فعالیتها میتواند موجب افزایش زمان سفرهای درونشهری، افزایش مصرف انرژی و آلودگی هوا شود، همچنین اگر برنامهریزی مناسبی برای حملونقل عمومی و خدمات شهری در این ساختار صورت نگیرد، ممکن است شهروندان با مشکلاتی همچون ترافیک، دسترسی نامناسب به امکانات و دسترسی نابرابر به فضاهای سبز و تفریحی روبهرو شوند که همه این موارد به کاهش رضایت و کیفیت زندگی منجر میشود. علاوه بر این، توسعه خطی میتواند موجب کاهش حس تعلق و انسجام اجتماعی شود، زیرا فاصلههای طولانی بین بخشهای مختلف شهر ممکن است ارتباطات اجتماعی را کاهش دهد و مشارکت شهروندان در امور شهری را دشوار کند.
کیفیت زندگی در شهرهایی با توسعه خطی تا حد بسیار زیادی به نحوه مدیریت شهری، برنامهریزی فضایی و زیرساختهای حملونقل بستگی دارد. برنامهریزی هدفمند که توزیع عادلانه امکانات، ارتقای دسترسی به خدمات و ایجاد فضاهای عمومی و سبز را مدنظر قرار دهد، میتواند اثرات منفی توسعه خطی را کاهش دهد و به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک کند. برنامهریزی دقیق میتواند مشکلاتی همچون فاصله زیاد بین ایستگاهها، هزینههای بالای زیرساختها و محدودیت در ارائه خدمات حملونقل عمومی به نقاط میانی مسیرها را کاهش دهد. مشارکت فعال شهروندان در فرایندهای برنامهریزی و مدیریت شهری نیز نقش مهمی در ارتقای رضایت و کیفیت زندگی ایفا میکند.
ترسناکترین مکانهای جهان + عکس
روحیه ماجراجویی و تمایل به کشف ناشناختهها، بسیاری افراد را به سفر به نقاط دورافتاده، دستنخورده و مقصدهای غیرمعمولی سوق میدهد که کمتر در کانون توجه گردشگران قرار دارند. در این میان، بعضی مکانها با پیشینهای هولناک و اسرارآمیز یا شهرتی ترسناک، حتی جسورترین کاوشگران را به چالش میکشند. در ادامه به بعضی از مخوفترین مقاصد گردشگری جهان اشاره میشود که تاریخشان آمیخته به رویدادهای دلهرهآور است و کمتر کسی را به خود جذب میکنند، اما پاداش رویارویی با آنها میتواند تجربهای الهامبخش و آموزنده باشد.
آتشفشان کاواه ای جن، اندونزی
یکی از معدود مکانهای روی زمین که میتوانید شعلههای آبی ناشی از احتراق گوگرد را تماشا کنید، آتشفشان کاواه ای جن در شرق جاوه است که به زمین بازی شیطان تشبیه شده است. دریاچهای از اسید سولفوریک در دهانه آن همچون نفس یک دیو گاز متصاعد میکند و چشمانداز اطراف با گرمایی تا ۶۰۰ درجه سانتیگراد میسوزد.

پریپیات، اوکراین
پریپیات شهری متروکه در همسایگی نیروگاه چرنوبیل، با ساختمانهای نیمهویران و خیابانهای خالی از سکنه است که تصویری از یک موزه زنده تاریخ معاصر را ارائه میدهد. آلودگی رادیواکتیو و سکوت سنگین حاکم بر این منطقه، آن را به یکی از ترسناکترین مقاصد جهان تبدیل کرده است که گذر زمان در آن متوقف شده است و هر گوشهاش روایتی هولناک از فاجعه هستهای را بازگو میکند.

دروازه جهنم، ترکمنستان
دهانه گازی دروازهای در قلب صحرای قرهقوم ترکمنستان، میدان گاز طبیعی سوزانی است که به دروازه جهنم معروف شده است. این مکان تصویری از یک گودال شیطانی را تداعی میکند که انسانها را در آتش دوزخی خود میبلعد.

بیمارستان بیلیتس-هایلشتتن، آلمان
این بیمارستان که در سال ۱۸۹۸ ساخته شد، ابتدا آسایشگاهی برای بیماریهای ریوی بود. در طول جنگ جهانی اول، آدولف هیتلر که بر اثر حمله گازی بریتانیا بهطور موقت نابینا شده و در نبرد آسیب دیده بود، در این بیمارستان درمان شد. پس از ۱۹۴۵، شوروی این مجموعه را به بیمارستان نظامی تبدیل کرد. بیمارستان بیلیتس-هایلشتتن از سال ۱۹۹۰ متروکه مانده است و فضای داخلی وهمآلود آن، کاوش در آن را ناخوشایند میکند.

دخمههای کاپوچین، ایتالیا
دخمههای کاپوچین در پالرموی سیسیل که قدمت آن به قرن شانزدهم بازمیگردد، گردشگران کنجکاو را با حدود ۸۰۰۰ جسد و ۱۲۵۲ مومیایی به خود جذب میکند که بسیاری از آنها به شکل حیرتانگیزی سالم ماندهاند.

جاده مرگ، بولیوی
این جاده که به جاده یونگاس نیز معروف است، زمانی یکی از خطرناکترین بزرگراههای جهان بود و تا اواسط دهه ۱۹۹۰، بهطور متوسط سالانه ۳۰۰ راننده قربانی شرایط خطرناک آن میشدند. اکنون تردد وسایل نقلیه در آن ممنوع است و فقط دوچرخهسواران و کوهنوردان، با وجود خطرات بسیار، از آن عبور میکنند.

جنگل آئوکیگاهارا، ژاپن
جنگل آئوکیگاهارا که به دریای درختان نیز معروف است، دامنه شمالغربی کوه فوجی در جزیره هونشو را پوشانده است. این نام شاعرانه رازی تاریک را پنهان میکند. زیر سایههای تیره آن، دهها نفر جان خود را از دست دادهاند. این واقعیت تلخ به شهرت تاریخی جنگل بهعنوان خانه یوریها (ارواح مردگان در اسطورهشناسی ژاپنی) دامن زده است.

سنترالیا، آمریکا
سنترالیا شهری متروکه در دوران معاصر است. پس از آنکه در سال ۱۹۶۲ آتشسوزی در معدن زغالسنگ زیر شهر پنسیلوانیا آغاز شد، تنها پنج نفر در آن باقی ماندهاند. گرمای شدید این شهر جادهها را همچون پوسته تخممرغ ترک داده است و گازهای سمی، محل را غیرقابل سکونت کردهاند.

پل کاهیلز کراسینگ، استرالیا
عبور از پل کاهیلز کراسینگ در قلمروی شمالی استرالیا، برای بسیاری از گردشگران ماجراجو یک آئین گذر است، اما اگر سیلابها آنها را نکشند، به احتمال زیاد کروکودیلهایی دو طرف پل این کار را خواهند کرد. این پل بهعنوان یکی از خطرناکترین پلهای جهان توصیف شده است.

دریاچه ناترون، تانزانیا
دریاچه ناترون در تانزانیا ترکیبی سوزان و سمی دارد و چنان خورنده است که از بالا شبیه زنگاری مایع به نظر میرسد. درجه قلیایی بودن دریاچه میتواند به pH بالاتر از ۱۲ برسد و دمای آب گاه به ۶۰ درجه سانتیگراد میرسد که آن را به محیطی مرگبار برای بیشتر جانداران تبدیل کرده است و شنا در آن به معنای سوختگی شدید است.

جزیره کوئیمادا گرانده، برزیل
جزیره کوئیمادا گرانده که به جزیره مارها معروف است، در سواحل برزیل واقع شده است. حیوانات ساکن این جزیره همچون افعی زرین بسیار سمی هستند و در فهرست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت بهعنوان گونهای بهشدت در معرض خطر انقراض طبقهبندی شدهاند. بهدلیل وفور مارها ورود عموم به این جزیره ممنوع است.

تپه صلیبها، لیتوانی
در حالی که تپه صلیبها یک مکان زیارتی مهم کاتولیک است، اما مجموعهای شامل حدود ۱۰ هزار صلیب، تندیس و مجسمه حضرت مریم که زمینهای اطراف شهر شاولیای را پوشانده است، میتواند تازهواردان را بهتزده کند.

دره مرگ، آمریکا
دره مرگ واقع در بیابان موهاوی کالیفرنیا با دمای ثبتشده ۵۶.۷ درجه سانتیگراد در سال ۱۹۱۳، گرمترین نقطه زمین شناخته شده است و پستترین منطقه آمریکای شمالی (۸۶ متر زیر سطح دریا) بهشمار میرود. این منطقه با پدیدههای اسرارآمیزی همچون سنگهای متحرک که ردهای طولانی بر زمین خشک بر جای میگذارند، توجه دانشمندان و گردشگران را جلب کرده است.

آبشار خونین، قطب جنوب
یخچال تیلور در منطقه سرزمین ویکتوریای قطب جنوب، پدیده زمینشناسی عجیبی را به نمایش میگذارد و گویی در حال خونریزی است! در واقعیت، این جریان که به آبشار خونین معروف است، از آب شور باستانی غنی از اکسید آهن تشکیل شده که برای میلیونها سال زیر یخچال محبوس بوده است و اکنون به آرامی به دریای مکموردو میریزد.

جزیره عروسکها، مکزیک
جزیره عروسکها در مکزیک با صدها عروسک زخمی و آویزان از درختان، صحنهای وهمآور از چشمهای خالی، اندامهای قطعشده و صورتهای تغییرشکلیافته ارائه میدهد که هر بینندهای را به لرزه میاندازد. افسانه غرق شدن دختربچهای در آبهای اطراف و ادعای شنیدن زمزمه ارواح از عروسکها در شب، این مکان را به یکی از ترسناکترین جاذبههای گردشگری جهان تبدیل کرده است.

بهترین کشورهای جهان برای پرورش کودکان
در بررسی بهترین کشورهای جهان برای تربیت کودکان در سال جاری، نظرسنجیهایی از حدود ۱۷ هزار نفر انجام و کشورها در هشت ویژگی کلیدی «حقوق بشر»، «خانوادهدوستی»، «برابری جنسیتی»، «ایمنی»، «برابری درآمد»، «شادی» و «دسترسی به آموزش و مراقبتهای بهداشتی باکیفیت»، مورد ارزیابی قرار گرفتند. در آخر کشورها با توجه به «تولید ناخالص داخلی»، «جمعیت» و «تولید ناخالص داخلی سرانه» رتبهبندی شدند که بینشی را در مورد ثبات اقتصادی، منابع عمومی و کیفیت کلی زندگی ارائه میدهند. به این ترتیب بهترین کشورهای جهان برای پرورش کودکان به شرح زیر است.
دانمارک
دانمارک در صدر جدول قرار دارد و تولید ناخالص داخلی آن ۴۰۴ میلیارد دلار برای جمعیتی ۵.۹۵ میلیون نفری و تولید ناخالص داخلی سرانه آن ۷۶ هزار و ۶۸۸ دلار است. این کشور برای خانوادهها امن در نظر گرفته میشود و در مقایسه با سایر کشورها اغلب برای مراقبت از کودکان، مناسبتهای خانوادگی و آموزش پیشدبستانی هزینه بیشتری میکند.

سوئد
تولید ناخالص داخلی در سوئد ۵۹۳ میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی سرانه آن ۷۰ هزار و ۲۰۷ دلار با جمعیت ۱۰.۵ میلیون نفری است. این کشور بهطور کلی یکی از بهترینها در زمینه مراقبت از کودکان محسوب میشود، زیرا بخش عمدهای از تولید ناخالص داخلی خود را صرف آموزش پیشدبستانی و تعیین هزینههای مقرونبهصرفه مراقبت از کودکان میکند.
نروژ
نروژ دارای تولید ناخالص داخلی ۴۸۶ میلیارد دلاری، جمعیت ۵.۵۳ میلیون نفری و تولید ناخالص داخلی سرانه ۱۰۴ هزار و ۴۶۰ دلاری است. این کشور به مادران شاغل ۵۴ هفته مرخصی زایمان با حقوق میدهد و بیش از بسیاری از دیگر کشورها برای تعادل بین کار و زندگی و برابری جنسیتی هزینه میکند.
فنلاند
تولید ناخالص داخلی فنلاند ۳۰۰ میلیارد دلار، جمعیت آن ۵.۵۸ میلیون نفر و تولید ناخالص داخلی سرانه آن ۶۵ هزار و ۶۱ دلار است. سیستم آموزشی فنلاند به دانشآموز محور بودن شهرت دارد و در آن بهشدت بر رشد اولیه دوران کودکی تاکید میشود.

سوئیس
تولید ناخالص داخلی سوئیس ۸۸۸ میلیارد دلار، جمعیت آن ۸.۸۵ میلیون نفر و تولید ناخالص داخلی سرانه آن ۹۲ هزار و ۹۸۰ دلار است. در سوئیس، تمرکز بر یادگیری چند زبانه و پیشرفت تحصیلی وجود دارد و این کشور پیرو سیاستها و برنامههای خانوادهمحور بسیاری است.
کانادا
تولید ناخالص داخلی در کانادا، ۲.۱۴ تریلیون دلار و جمعیت آن ۴۰.۱ میلیون نفر است که تولید ناخالص داخلی سرانه آن را به ۹۲ هزار و ۹۸۰ دلار میرساند. استانداردهای بالای ایمنی و یک سیستم آموزشی چند فرهنگی از ویژگیهای این کشور است.
هلند
تولید ناخالص داخلی در هلند ۱.۱۲ تریلیون دلار، جمعیت آن ۱۷.۹ میلیون نفر و تولید ناخالص داخلی سرانه آن ۷۸ هزار و ۲۱۵ دلار است. مراقبتهای بهداشتی همهجانبه و زندگی خانوادگی در این کشور بهکمک سیستم آموزشی ساختاریافته حمایت میشود.

استرالیا
استرالیا با ۲۶.۶ میلیون نفر جمعیت و تولید ناخالص داخلی ۱.۷۲ تریلیون دلاری، دارای سرانه تولید ناخالص داخلی ۶۹ هزار و ۱۱۵ دلار است. این کشور سیستم مراقبتهای بهداشتی و امکانات آموزشی عالی دارد.
نیوزلند
نیوزلند دارای تولید ناخالص داخلی ۲۵۳ میلیارد دلاری و جمعیت ۵.۲۲ میلیون نفری است که تولید ناخالص داخلی سرانه آن را به ۵۴ هزار و ۱۱۰ دلار میرساند. این کشور یکی از بالاترین حداقل دستمزدهای جهانی را دارد و بهعنوان کشوری امن برای زندگی در نظر گرفته میشود.
اتریش
اتریش با ۹.۱۳ میلیون جمعیت، تولید ناخالص داخلی ۵۱۶ میلیارد دلاری و تولید ناخالص داخلی سرانه ۷۳ هزار و ۷۵۱ دلاری دارد. کیفیت زندگی در این کشور به کمک ایمنی بالا، سیستم آموزش عمومی توسعهیافته و بهداشت عمومی مترقی بالاست.

بکرترین کشورهای جهان
کمتر کشوری در سراسر جهان وجود دارد که تحتتأثیر پیامدهای ناشی از ردپای بشری دچار تغییر و تحول نشده باشد، با این حال هنوز هم کشورهایی وجود دارند که دستنخورده باقی ماندهاند و آسیبهای ناشی از فعالیتهای انسانی به آنها رخنه نکرده است.
سیشل
این کشور در اقیانوس هند، مجمعالجزایری متشکل از ۱۱۵ جزیره است که بعضی از بکرترین شگفتیهای طبیعی جهان را در خود جای دادهاند. حدود ۵۰ درصد از قلمروی سیشل به مناطق حفاظتشده اختصاص داده شده و یکی از کشورهای پیشروی جهان در زمینه حفاظت از گونههای در معرض خطر است. بهلطف سواحل و جنگلهای بکر، سیشل میزبان بعضی از بزرگترین کلونیهای پرندگان دریایی در جهان است و پرنده ملی آن، طوطی سیاه سیشل، اکنون تحت حفاظت قرار دارد.

بوتان
در حالی که بسیاری صومعه معروف لانه ببر در بوتان را میشناسند، بخش عمده این کشور تحتتأثیر مظاهر زندگی مدرن قرار نگرفته است. قانون اساسی بوتان ایجاب میکند که ۶۰ درصد از خاک آن همیشه تحت پوشش جنگل باشد و بیش از ۵۱ درصد از این کشور محافظت شده است که بزرگترین درصد در میان کشورهای آسیایی محسوب میشود. جنگلهای دستنخورده بوتان همچنین آن را به یک نقطه داغ تنوع زیستی تبدیل کرده و برای حیواناتی همچون پانداهای قرمز، خوکهای وحشی، پلنگهای برفی و خرسهای سیاه هیمالیا زیستگاه فراهم کرده است.

اتیوپی
اتیوپی تا چندی پیش درگیر مبارزات مستندی بود که موجب شد گنجینههای فراوان آن کمتر شناخته شود، با این حال کشوری با ۹ میراث جهانی یونسکو، سرشار از مناظر باورنکردنی و دستنخورده با دریاچههای گدازه مذاب، آتشفشانهای جوشان و دشتهای نمکی غولپیکر، همچنین فرورفتگی داناکیل در منطقه شمالی آفار و چشمههای گوگرد دالول است که گویی بهطور مستقیم از یک فیلم علمی-تخیلی بیرون آمده باشد.

پاپوآ گینه نو
رودخانه سپیک که روح پاپوآ گینه نو لقب گرفته است، از شمال این کشور عبور میکند. منطقه اطراف رودخانه کمجمعیت است و تنها چند قبیله بومی کوچک در آنجا زندگی میکنند. پاپوآ گینه نو، دنیایی از جنگلهای سرسبز گرمسیری، درههای کوهستانی و آبشارهای خروشان و تا حد زیادی از دنیای مدرن دور مانده است. مردم محلی این کشور در هماهنگی کامل با محیط اطراف خود زندگی میکنند که معنای واقعی بکر بودن است.

آلبانی
آلبانی کشوری نادیده گرفتهشده در جنوب شرقی اروپاست. این کشور با خط ساحلی خیرهکننده و فضای داخلی ناهموار و چشمگیرش، نقاط زیبایی همچون دریاچه خیرهکننده کومان، دره دورافتاده و زیبای والبونا و شهر فوقالعاده و جاودان برات (ثبتشده بهعنوان میراث جهانی یونسکو) در مرکز خود را دارد که خانههای عثمانی در دامنه تپه زیر ارگ قرن چهاردهمی آن قرار دارند و دستنخورده باقی ماندهاند.

قرقیزستان
قرقیزستان اغلب تحتالشعاع همسایگانش، چین و ازبکستان قرار میگیرد، اما بسیار بکر باقی مانده است. این کشور که نقطه توقف در جاده ابریشم (مسیر تجاری باستانی بین چین و مدیترانه) است، کشوری با کوههای بکر نفسگیر در تضاد با درههای پر از گل است و تعدادی از خیرهکنندهترین مناظر شامل دریاچه آلاکول با ارتفاع ۳۴۹۹ متر بالاتر از سطح دریا در کوههای تیان شأن و دره اسکازکا (بهمعنای دره افسانهای) با سازههای سنگی قرمز روشن و گذرگاههای شنی پرپیچوخم را در خود جای داده است.

نامیبیا
نامیبیا در ساحل جنوب غربی شبهقاره آفریقا، کشوری کمجمعیت و خانه مناظر ماورایی شامل درههای شگفتانگیز، تپههای شنی وسیع و همیشه در حال تغییر و ددفلی (مرداب مرده) در صحرای مرکزی نامیب خود میشود. بادهای مخالف جنوب غربی و شمال، تپههای شنی عظیم و قرمزرنگ صحرای نامیب را که بلندترین و قدیمیترین تپههای شنی جهان هستند، شکل دادهاند. طبیعت بکر پارک ملی اتوشا همچنین خانه چهار حیوان از پنج حیوان بزرگ آفریقا یعنی شیر، پلنگ، کرگدن و فیل است.

عمان
عمان یکی از مقاصد گردشگری خاورمیانه است که کمتر مورد توجه قرار دارد. پایتخت جذاب و کمارتفاع این کشور، شهری بندری با معماری باورنکردنی، از جمله مسجد جامع سلطان قابوس و خانه اپرای سلطنتی مسقط است، اما جذابیت واقعی آن در مناظر بکر و چشمگیر عمان نهفته است. بخش شمالی این شهر بهطور ویژه جذاب است و در آن شنهای بیابانی جای خود را به کوههای ناهموار و زمینهای منحصربهفرد همچون وادی تیوی و آب فیروزهای خیرهکننده تالاب آن میدهند.

گویان
گویان در آمریکای جنوبی اغلب بهواسطه بیثباتی سیاسیاش شناخته میشود و شگفتیهای طبیعیاش بهندرت مورد توجه قرار میگیرند. جنگل انبوه و سرسبز آن هیچ جاده یا هتلی ندارد، جنگلهای بارانی آن محل زندگی تاپیر، ماکائو، میمونهای سنجابی، آناکوندا، سمورهای غولپیک، قورباغههای طلایی و جانداران دیگر است و قابلتوجهترین جاذبه آن آبشار باشکوه کایتور محسوب میشود. حدود ۳۰ هزار گالن آب از فراز این آبشار ۲۲۶ متری سرازیر میشود و آن را به یکی از بلندترین آبشارهای جهان تبدیل میکند.

شبهجزیره قطب جنوب
شبهجزیره قطب جنوب، سرزمینی منزوی، یخزده و خالی از سکنه است. بیشترین جنبوجوشها در حیات وحش این شبهجزیره در ماههای تابستان جنوبی دیده میشود که پنگوئنها برای تولیدمثل و تغذیه از کریلها و ماهیهای مرکب قطب جنوب به آن مهاجرت میکنند. هرچند پای بشر برای سکونت به این منطقه نرسیده، اما ردپای فعالیتهای وی در آن مشهود است و قطب جنوب بهشدت تحتتأثیر تغییرات اقلیمی قرار دارد و در افزایش عمده سطح جذب کربندیاکسید ثبتشده در ماههای تابستان در این شبه جزیره دیده میشود. این تغییر میتواند منجر به افزایش کربندیاکسید در هوا و گرمایش جهانی بیشتر در سراسر جهان شود و نیاز به نظارت دقیقتر بر این منطقه را برجسته میکند.

مجسمههای شهری؛ راهی برای تنوعبخشی در شهرها
مجسمههای شهری یکی از عناصر مهم و تأثیرگذار در فضای شهری هستند که نهتنها به زیباسازی شهر کمک میکنند، بلکه نقش مهمی در تنوعبخشی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهرها ایفا میکنند. این آثار هنری در فضاهای عمومی، زمینهساز گفتوگو و تعامل میان شهروندان و بازدیدکنندگان هستند و موجب ایجاد هویت، تعامل اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی شهری میشوند. درک عمیق تأثیر مجسمههای عمومی بر فضاهای شهری، نیازمند شناخت جایگاه منحصربهفرد آنها در شکلدهی به زیبایی شهر است. مجسمهها نقش کلیدی در خلق محیطهای شهری پویا و جذاب دارند و بهعنوان نشانههایی برای هویتبخشی و جهتیابی عمل میکنند.
هنر عمومی بهویژه مجسمهها، فقط جنبه تزئینی ندارند؛ بلکه جزئی جداییناپذیر از بافت شهری هستند و ارتباطی عمیق و معنادار میان مردم و محیط اطرافشان ایجاد میکنند. برنامهریزان شهری معتقدند این مجسمهها به زیبایی بصری شهر کمک میکنند و بهطور نامحسوس بر روحیه، رفتار و نگاه ساکنان تأثیر میگذارند. آنها بستری برای بیان هنری، نمایش فرهنگ و یادآوری تاریخ فراهم میکنند و شهر را به موزهای زنده و پویا بدل میسازند. فهم تأثیر عمیق این آثار برای توسعه شهری اهمیت دارد.
مجسمههای شهری همچون نگهبانان خاموش، بر شهرها و خاطرات ساکنان نظارت دارند و نقش مهمی در تجربه و تعامل افراد با محیط شهری ایفا میکنند. مجسمهها با ایجاد نقاط کانونی و جاذبههای بصری، از یکنواختی و کسالت فضای شهری میکاهند. آنها به شهرها هویت بصری میبخشند و موجب میشوند فضاهای عمومی جذابتر، زندهتر و قابلتوجهتر شوند. این تنوع بصری، تجربه شهروندان و گردشگران را بهبود میبخشد و حس تعلق به محیط را افزایش میدهد.

تقویت هویت اجتماعی از طریق مجسمه
آثار هنری بهویژه مجسمهها، فراتر از زیبایی ظاهری، بازتابدهنده تاریخ، فرهنگ، ارزشها و میراث محلی هستند. هر مجسمه حامل نمادهای فرهنگی خاصی است که با بررسی منشأ و داستان آنها میتوان به آداب، سنتها و ارزشهای جامعه پی برد. این آثار هنری به شهرها شخصیت میبخشند. هر مجسمه چه بزرگ و چه کوچک، سنتی یا مدرن، به شهر هویت منحصربهفرد میدهد و بهعنوان نشانهای فرهنگی، مردم بومی و گردشگران را به سوی خود جذب میکند.
در سطح اجتماعی، مجسمههای عمومی احساس تعلق و همبستگی را میان ساکنان تقویت میکنند و با ایجاد خاطرات و تجربیات مشترک، پیوندهای اجتماعی را محکمتر میسازند. در واقع، حضور مجسمهها در فضاهای عمومی، تأثیر عمیقی بر هویت و ساختار اجتماعی جامعه دارد. برای مثال، در شهرهایی همچون الخبر عربستان سعودی، مجسمههای شهری به نمایش فرهنگ و تاریخ محلی کمک میکنند و موجب تقویت حس افتخار و همبستگی اجتماعی میشوند.

ترویج تعامل اجتماعی با مجسمه
روانشناسان و جامعهشناسان معتقدند مجسمهها نقش مهمی در تقویت انسجام اجتماعی دارند. این آثار هنری که در فضاهای عمومی قرار دارند، بستری مشترک برای گردهمایی افراد با سن، فرهنگ و پیشینههای مختلف فراهم میکنند. ماهیت تأملبرانگیز این آثار، کنجکاوی و گفتوگو را برمیانگیزد و موجب تبادل نظر و دیدگاه میان مردم میشود. این تعاملات نهتنها درک بهتری از هنر، بلکه از یکدیگر به همراه دارد و گامی به سوی جامعهای فراگیر و منسجمتر است.
نقش مجسمهها فراتر از زیبایی بصری است و بهعنوان محرک گفتوگو و همدلی، موانع را میشکنند و همبستگی اجتماعی را تقویت میکنند. در سالهای اخیر، توجه به تنوع فرهنگی و اجتماعی در انتخاب موضوعات مجسمهها افزایش یافته است. مجسمههایی که به زنان، اقلیتهای قومی و گروههایی اختصاص یافتهاند که حضور کمرنگی در جامعه داشتهاند، به ایجاد عدالت فرهنگی و نمایندگی بهتر در فضای عمومی کمک میکنند. بهعنوان نمونه، در بریتانیا، تعداد مجسمههای مربوط به زنان و اقلیتهای قومی بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است.

کارکرد آموزشی و نمادین مجسمهها
مجسمهها میتوانند حامل پیامهای آموزشی و فرهنگی باشند. آنها تاریخ، علم و مفاهیم اجتماعی را به زبان هنر به مخاطبان منتقل میکنند و موجب افزایش آگاهی عمومی میشوند. این آثار هنری میتوانند بهعنوان ابزارهای قدرتمندی برای بازخوانی تاریخ، معرفی شخصیتهای برجسته و تبیین مفاهیم پیچیده اجتماعی و فرهنگی عمل کنند. بهعنوان مثال، مجسمههایی که به رویدادهای تاریخی مهم یا مبارزات اجتماعی اختصاص یافتهاند، میتوانند نسلهای جدید را با گذشته خود آشنا کنند و موجب تقویت ارزشهای مشترک در جامعه شوند.

مجسمههایی که مفاهیم علمی و زیستمحیطی را به تصویر میکشند، میتوانند به افزایش دانش عمومی درباره موضوعات حیاتی همچون تغییرات اقلیمی، حفاظت از طبیعت و فناوریهای نوین کمک کنند. همراهی این آثار با تابلوهای توضیحی یا فناوریهای تعاملی، تجربه یادگیری را غنیتر میکند.
استفاده از فناوریهای نوین همچون واقعیت افزوده (AR)، کدهای QR و اپلیکیشنهای موبایل، امکان تعامل بیشتر مخاطبان با مجسمهها را فراهم میآورد و تجربه یادگیری را عمیقتر میکند. این فناوریها به بازدیدکنندگان اجازه میدهند تا اطلاعات بیشتری درباره اثر، هنرمند و زمینههای تاریخی یا فرهنگی آن دریافت کنند و در بعضی موارد، بخشهایی از داستان یا پیام مجسمه را بهصورت چندرسانهای مشاهده کنند. به این ترتیب، مجسمههای شهری نهتنها بهعنوان عناصر زیباییشناسی بلکه بهعنوان کلاسهای آموزشی باز و نمادهای فرهنگی زنده در خدمت جامعه قرار میگیرند و نقش مهمی در ارتقای فرهنگ عمومی و همبستگی اجتماعی ایفا میکنند.

مزایای اقتصادی و عملکردی مجسمهها برای شهر
مجسمههای شهری علاوهبر جنبههای فرهنگی، هنری و اجتماعی، نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی و بهبود کارکردهای شهری ایفا میکنند. یکی از مزایای برجسته آنها، جذب گردشگر است؛ مجسمههای شاخص و منحصربهفرد میتوانند بهعنوان جاذبههای گردشگری مطرح شوند و بازدیدکنندگان داخلی و خارجی را به مناطق مختلف شهر جذب کنند. افزایش حضور گردشگران به رونق کسبوکارهای محلی همچون کافهها، رستورانها، فروشگاهها و هتلها کمک میکند و در نهایت موجب رشد اقتصادی منطقه میشود، همچنین وجود مجسمههای شهری در فضاهای عمومی میتواند موجب افزایش سرمایهگذاریهای شهری و بهبود زیرساختها شود، چرا که مناطق دارای آثار هنری جذاب بهطور معمول برای توسعه شهری و تجاری اولویت بیشتری پیدا میکنند.
مجسمههای شهری بهعنوان نمادهای فرهنگی و هویتی شهر شناخته میشوند و میتوانند به شکلگیری و تقویت برند شهری کمک کنند. هر مجسمه با زبان بصری و مفهومی مخصوص خود، داستانی از تاریخ، فرهنگ یا ارزشهای جامعه را بازگو میکند و به ایجاد تمایز و شخصیت منحصربهفرد برای هر منطقه کمک میکند. این هویتسازی نهتنها به جذب گردشگران کمک میکند، بلکه موجب افزایش رضایت و افتخار ساکنان شهر نیز میشود. مجسمههای شهری میتوانند بهعنوان محرکی برای نوآوریهای فرهنگی و هنری عمل کنند و فضای شهری را به محیطی خلاق، متنوع و زنده تبدیل نمایند که پاسخگوی نیازهای یک جامعه پویا و در حال تحول باشد.

مشارکت جامعه در پروژههای مجسمهسازی شهری
مشارکت جامعه در پروژههای مجسمهسازی شهری نقش مهمی در افزایش حس تعلق، هویت فرهنگی و موفقیت آثار هنری در فضای عمومی دارند. یکی از روشهای مؤثر، برگزاری کارگاههای مشارکتی است که در آن شهروندان میتوانند ایدهها و نظرات خود را درباره موضوع، طراحی و مکان نصب مجسمهها بیان کنند. این کارگاهها موجب میشوند که آثار هنری بهتر با نیازها و خواستههای واقعی مردم هماهنگ شود و حس مالکیت و تعلق به فضاهای شهری میان اعضای جامعه را تقویت کند، همچنین استفاده از نظرسنجیهای عمومی و پلتفرمهای آنلاین، امکان جمعآوری دیدگاههای گستردهتر را فراهم میکند و به شفافیت فرایند تصمیمگیری کمک میکند.
افزون بر این، همکاری با مدارس، دانشگاهها و سازمانهای فرهنگی میتواند مشارکت نسلهای مختلف جامعه را در پروژههای مجسمهسازی افزایش دهد. برگزاری مسابقات طراحی و آموزشهای مرتبط با هنر شهری، به آگاهیبخشی و تقویت فرهنگ مشارکت کمک میکند. ایجاد گروههای داوطلب هنری و برگزاری رویدادهای هنری و جشنوارهها فرصتهایی برای تعامل مستقیم مردم با هنرمندان و آثار هنری فراهم میآورد. این روشها علاوهبر افزایش کیفیت و جذابیت آثار، موجب پایداری اجتماعی و فرهنگی پروژهها میشوند و به ایجاد فضای شهری متنوع، زنده و فراگیر کمک میکنند.

چگونه کاهش سرعت، شهرها را نجات میدهد
با رشد روزافزون شهرنشینی و افزایش تعداد خودروها، خیابانهای شهرها به میدان رقابت سرعت تبدیل شدهاند؛ رقابتی که قربانیان اصلی آن عابران پیاده، دوچرخهسواران و بهویژه کودکان و سالمندان هستند. در چنین شرایطی، سازمان ملل متحد با راهاندازی جنبش «خیابانهایی برای زندگی» بر اهمیت کاهش سرعت خودروها تا ۳۰ کیلومتر بر ساعت تأکید دارد. این راهکار نهتنها جان انسانها را نجات میدهد، بلکه کیفیت زندگی شهری را بهبود میبخشد و به حفظ محیط زیست کمک میکند.
تحقیقات جهانی نشان میدهد که سرعت بالا عامل اصلی حدود ۳۰ درصد تصادفات مرگبار است. هنگامی که خودرویی با سرعت ۳۰ کیلومتر بر ساعت به عابر پیاده برخورد کند، احتمال زنده ماندن او ۹۰ درصد است، اما این احتمال در سرعت ۵۰ کیلومتر بر ساعت به کمتر از ۵۰ درصد کاهش مییابد. این آمار تکاندهنده نشان میدهد که حتی کاهش اندک سرعت میتواند تفاوتی بزرگ میان مرگ و زندگی ایجاد کند.
افزون بر این، گروههای آسیبپذیر همچون کودکان، سالمندان، افراد دارای معلولیت و دوچرخهسواران، بیشترین سود را از کاهش سرعت خواهند برد. در خیابانهایی که خودروها با سرعت پایین حرکت میکنند، شهروندان احساس امنیت بیشتری دارند و تمایل بیشتری برای پیادهروی یا دوچرخهسواری پیدا میکنند که به سلامت جسمی و روانی جامعه کمک میکند.

تأثیرات کاهش سرعت بر سلامت و محیط زیست
کاهش سرعت خودروها تنها به افزایش ایمنی ختم نمیشود، بلکه خیابانهای با محدودیت سرعت، مردم را به فعالیت بدنی بیشتر ترغیب میکند و این به معنای کاهش بیماریهای قلبی، دیابت و چاقی است. علاوهبر این، فضای آرامتر و امنتر خیابانها منجر به کاهش استرس و افزایش رفاه روانی شهروندان میشود و تأثیر مثبتی بر سلامت کلی جامعه دارد.
از سوی دیگر، کاهش سرعت خودروها موجب کاهش مصرف سوخت و در نتیجه کاهش انتشار گازهای گلخانهای میشود که در مقابله با بحران تغییرات اقلیمی اهمیت ویژهای یافته است. وقتی خودروها با سرعت بالا حرکت میکنند، مقاومت هوا بیشتر میشود و موتور برای غلبه بر این مقاومت باید توان بیشتری تولید کند و این امر منجر به مصرف سوخت بیشتر میشود. به عبارت دیگر، هرچه سرعت خودرو افزایش یابد، مصرف سوخت بهصورت تصاعدی بالا میرود.
مطالعات آژانس محیط زیست اروپا نشان داده است که کاهش سرعت مجاز در بزرگراهها از ۱۲۰ به ۱۱۰ کیلومتر بر ساعت میتواند بین ۱۲ تا ۱۸ درصد در مصرف سوخت صرفهجویی کند. اگرچه این آمار مربوط به بزرگراههاست، اما در محیطهای شهری نیز کاهش سرعت به کاهش مصرف سوخت، کاهش آلودگی هوا و کاهش آلودگی صوتی کمک میکند. محدودیت سرعت ۳۰ کیلومتر بر ساعت در خیابانهای شهری که بهطور معمول کوتاه و پر از توقف و شروع حرکت است، موجب میشود خودروها با سرعتی یکنواختتر حرکت کنند و کمتر دچار شتابگیری و ترمزهای ناگهانی شوند که این خود عامل مهمی در کاهش مصرف سوخت است.
در سالهای اخیر بسیاری از شهرهای اروپایی با اجرای محدودیت سرعت ۳۰ کیلومتر بر ساعت، به دستاوردهای چشمگیری دست پیدا کردهاند. شهرهایی همچون بروکسل و پاریس با این اقدام، موفق به کاهش تصادفات، بهبود کیفیت هوا و کاهش آلودگی صوتی شدهاند. در اسلو و هلسینکی، پس از اجرای این طرح، حتی یک مورد مرگ عابر پیاده یا دوچرخهسوار در تصادفات جادهای ثبت نشده است.
دولت اسپانیا نیز با اصلاح قوانین راهنمایی و رانندگی، محدودیت سرعت را کاهش داده و جریمهها را افزایش داده است تا رانندگان به رعایت سرعت مجاز ترغیب شوند. تمام مناطق مسکونی در لوکزامبورگ، به محدوده سرعت ۳۰ کیلومتر بر ساعت تبدیل شدهاند و نتایج آن رضایتبخش گزارش شده است.

مسئولیت اجتماعی و شهری
تا پیش از این، مسئولیت ایمنی جادهها بیشتر بر دوش رانندگان بود، اما رویکردهای نوین همچون «چشمانداز صفر» و «سیستم ایمن» تأکید دارند که برنامهریزان شهری، مهندسان و سیاست گذاران باید زیرساختها را بهگونهای طراحی کنند که حتی در صورت خطای انسانی، جان افراد به خطر نیفتد. این رویکردها، کاهش سرعت را یکی از ارکان اصلی ایمنی شهری میدانند.
رویکرد چشمانداز صفر بر این اصل استوار است که هیچ کشته یا آسیب جدی در جادهها قابل قبول نیست و هدف نهایی باید حذف کامل تصادفات مرگبار و جراحات شدید باشد. بر اساس این رویکرد سیستم حملونقل باید بهگونهای طراحی شود که حتی در صورت بروز خطاهای انسانی، نتیجه آن منجر به آسیب جدی یا مرگ نشود، بنابراین مسئولیت ایمنی تنها بر دوش رانندگان نیست بلکه طراحان زیرساختها موظف هستند با طراحی مناسب خیابانها، کاهش سرعت و ایجاد موانع ایمنی، خطرات را به حداقل برسانند.
سیستم ایمن رویکردی جامعتر است که کل سیستم حملونقل را بهعنوان یک مجموعه در نظر میگیرد و تلاش میکند با طراحی زیرساختهای ایمن، آموزش کاربران، اعمال قوانین سختگیرانه و استفاده از فناوریهای نوین، احتمال وقوع تصادف و شدت آسیبها را کاهش دهد. در این سیستم، کاهش سرعت یکی از ارکان کلیدی است، زیرا سرعت کمتر به معنی زمان واکنش بیشتر و شدت کمتر برخوردهاست. رویکرد سیستم ایمن به طراحی خیابانهایی با هندسه مناسب، استفاده از سرعتگیرها، تقاطعهای ایمن و جداسازی مسیر عابران پیاده و دوچرخهسواران تأکید دارد تا محیطی امن برای همه کاربران ایجاد شود.
این دو رویکرد نوین، ایمنی جادهای را مسئولیتی اجتماعی و ساختاری میدانند که نیازمند تغییرات بنیادین در طراحی و مدیریت سیستم حملونقل است. کاهش سرعت خودروها در خیابانهای شهری یکی از مهمترین ابزارهای عملی برای تحقق این اهداف بهشمار میآید.

درسهایی از کرونا برای شهرها
همهگیری کرونا نگاه تازهای به فضاهای شهری و نقش حملونقل در سلامت عمومی ایجاد کرد. بسیاری از شهرها برای کاهش فشار بر بیمارستانها و جلوگیری از تصادفات شدید، سرعت خودروها را کاهش دادند. برای مثال، جزیره آیل آف من در بریتانیا با جمعیت عمده سالمند، با هدف کاهش نیاز به مراقبتهای ویژه، محدودیت سرعت سراسری ۶۴ کیلومتر بر ساعت را اعمال کرد. بسیاری از شهرها در دوران کرونا، با باز کردن فضاهای عمومی برای پیادهروی، دوچرخهسواری و حتی ایجاد رستورانهای روباز در خیابانها، نشان دادند که خیابانهای کمسرعت میتوانند به ارتقای کیفیت زندگی کمک کنند.
اکنون که شهرها در حال بازتعریف زیرساختها و سبک زندگی پساکرونا هستند، کاهش سرعت خودروها به ۳۰ کیلومتر بر ساعت میتواند نقطه عطفی در ایمنی، سلامت، محیط زیست و کیفیت زندگی شهری باشد. این اقدام ساده اما تأثیرگذار، میتواند شهرها را به محیطی دوستداشتنیتر، ایمنتر و پایدارتر برای همه شهروندان تبدیل کند. بزارک چگونه کاهش سرعت، شهرها را نجات میدهد.
تحول زیباترین ایستگاههای قطار جهان به روایت تصویر
با آغاز عصر سفرهای ریلی در قرن نوزدهم، شهرهای مختلف جهان اقدام به ساخت ایستگاههای قطار باشکوهی کردند که محلی برای بدرقه مسافران و استقبال از آنها بود و جلوهای از شکوه و پیشرفت شهری به شمار میرفت. با این حال، در پی تغییر نیازها و تحولات صنعت حملونقل ریلی در دهههای بعد، بسیاری از این ایستگاهها دستخوش تغییرات اساسی شدند؛ اما آنچه همواره ثابت باقی مانده، معماری خیرهکننده این بناهاست که بازتابی از سبکها و دورههای مختلف معماری در سراسر جهان را به نمایش میگذارد.
ایستگاه لوز، سائوپائولو| برزیل
ایستگاه لوز یک سازه جالب با سبک بریتانیایی به شهر پرجنبوجوش سائوپائولو است. این ایستگاه در سال ۱۹۰۱ ساخته شد و سبک آن به کلیسای وستمینستر و بیگ بن لندن اشاره دارد. برج ساعت مرکزی این ایستگاه با ارتفاع ۵۲ متر و ساعتی به قطر تقریبی سه متر ساخته شده که از صدها متر دورتر قابل مشاهده است. این ساختمان در سال ۱۹۴۶ بر اثر آتشسوزی بهشدت آسیب دید اما بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۱ بازسازی و گسترش یافت و در این فرایند، سکوی جدیدی برای قطارهای شهری به آن اضافه شد.

امروزه ایستگاه لوز همچنان یکی از نمادهای اصلی و مرکز حملونقل کلیدی شهر سائوپائولو است. این ایستگاه از سال ۲۰۰۶ میزبان موزه زبان پرتغالی بوده و بخشهایی از ساختمان تغییر کاربری داده شده است. ساختمان در سال ۲۰۱۵ بار دیگر دچار آتشسوزی شد و بازسازی آن بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ انجام شد. در این مدت، ساعت انگلیسی که در آتشسوزی ۱۹۴۶ نابود شده بود، با مدل برزیلی میشلینی جایگزین شد.

ایستگاه فلیندرز استریت، ملبورن| استرالیا
ایستگاه فلیندرز استریت قدیمیترین ایستگاه قطار استرالیا است که از دهه ۱۸۵۰ در این محل وجود داشته است. ساختمان فعلی که در سال ۱۹۱۰ تکمیل شد دارای نمایی چشمگیر با رنگ زرد و گنبدی از مس سبز است. یک افسانه شهری رایج وجود دارد که شرکت برنده مناقصه به اشتباه نقشه ایستگاهی در بمبئی را ارسال کرده و همین موجب شده است طراحی آن کمی حس و حال هندی داشته باشد.

امروزه فلیندرز استریت یکی از شلوغترین ایستگاههای قطار حومهای در نیمکره جنوبی است و روزانه بیش از ۱۵۰۰ قطار و ۱۱۰ هزار مسافر از آن عبور میکنند. موقعیت مرکزی این ایستگاه موجب شده است به نقطهای محبوب برای ملاقات مردم تبدیل شود و افراد زیر ردیف ساعتهای نصبشده بالای ورودی اصلی یا روی پلههای منتهی به آن جمع میشوند.

ایستگاه چاترپاتی شیواجی ماهاراج، بمبئی| هند
ایستگاه چاترپاتی شیواجی ماهاراج در بمبئی در ابتدا با نام ویکتوریا ترمینوس شناخته میشد. این ایستگاه نمونهای چشمگیر از تلفیق فرهنگی است که معماران بریتانیایی و صنعتگران هندی با همکاری یکدیگر، سبکی نو و منحصربهفرد برای شهر خلق کردند. ساخت این ایستگاه با ترکیبی از از سبک احیای گوتیک ویکتوریایی و عناصر سنتی هندی بین سالهای ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۷ به طول انجامید.

امروزه این ایستگاه بهعنوان مرکز اصلی حملونقل مسافران در بمبئی شناخته میشود و روزانه حدود سه میلیون نفر از آن استفاده میکنند. در سال ۱۹۹۶، بهمنظور ادای احترام به شاه هندی قرن هفدهم، نام آن به چاترپاتی شیواجی ترمینوس تغییر یافت که بخشی از سیاست ملی جایگزینی نامهای بریتانیایی با نامهای هندی بود. واژه ماهاراج نیز در سال ۲۰۱۷ به آن افزوده شد و در سال ۲۰۰۴ این ایستگاه بهعنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شد.

ایستگاه سنت پانکراس، لندن| انگلستان
ایستگاه سنت پانکراس که در سال ۱۸۶۸ افتتاح شد، همراه با هتل میدلند گرند بهعنوان نمای اصلی ساختمان که در سال ۱۸۷۶ افتتاح شد، یک شاهکار از معماری گوتیک ویکتوریایی است. این ایستگاه علاوهبر هدف اتصال لندن به شهرهای مختلف، برای تحت تأثیر قرار دادن و نمایش هنر آهنگری، آجرکاری و توانمندیهای صنعتی منطقه میدلند انگلستان ساخته شد. تمام مصالح ساختمانی مورد استفاده در ساخت ایستگاه، از همان منطقه تأمین شده بود.

هر دو ساختمان ایستگاه و هتل در دهه ۱۹۶۰، در معرض خطر تخریب قرار گرفتند، اما با تلاشهای کمپینی نجات یافتند. ایستگاه تحت بازسازی گستردهای قرار گرفت و در سال ۲۰۰۷ توسط ملکه الیزابت دوم بهعنوان سنت پانکراس بینالمللی بازگشایی شد و خدمات ریلی به سراسر بریتانیا و اروپا را ارائه داد. هتل نیز با بازسازی مجلل در سال ۲۰۱۱ بهعنوان هتل رنسانس سنت پانکراس لندن افتتاح شد.

ایستگاه آنتورپ-سنتراال (Centraal Station)، آنتورپ| بلژیک
مردم محلی ایستگاه مرکزی آنتورپ را کلیسای راهآهن مینامند. این ساختمان باشکوه با نمای سنگی و گنبدی عظیم و با الهام از پانتئون رم در سال ۱۹۰۵ افتتاح شد. ساختمان ایستگاه آنتورپ-سنتراال با سبکی منحصربهفرد که ترکیبی از باروک، قرون وسطایی، اکلکتیک است، طراحی شده و در سال ۱۹۷۵ بهعنوان بنای محافظتشده ثبت شده است.

امروزه ایستگاه سنتراال بهعنوان یکی از زیباترین ایستگاههای جهان شناخته میشود و طراحی متنوع آن تحسین همگان را برمیانگیزد.. اگرچه ظاهر ایستگاه بدون تغییر مانده، اما در واقع بازسازیهای زیرزمینی گستردهای برای تبدیل آن از پایانه به ایستگاه عبوری صورت گرفته است.

ایستگاه گرند سنترال، نیویورک| آمریکا
ترمینال گرند سنترال فوریه ۱۹۱۳ با استقبال گسترده افتتاح شد، هرچند ساخت آن هنوز بهطور کامل به پایان نرسیده بود. در روز افتتاح بیش از ۱۵۰ هزار بازدیدکننده داشت و بهسرعت به شلوغترین ایستگاه آمریکا تبدیل شد. در دهه ۱۹۶۰، طرحهایی برای ساخت یک برج ۵۵ طبقه بر فراز این ایستگاه مطرح شد که میتوانست آسیب جبرانناپذیری وارد کند. پس از یک نبرد حقوقی طولانی و کمپینی، این ایستگاه نجات پیدا کرد.

گرند سنترال همچنان با وجود ساختمانهای بلند اطراف، معماری باشکوه خود را حفظ کرده است. این ایستگاه در اواخر دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بهطور کامل بازسازی شد، امکانات مدرن به آن افزوده و دههها آلودگی از چهره آن زدوده شد. فضای داخلی این ایستگاه همچنان خیرهکننده است و پس از میدان تایمز، دومین جاذبه پربازدید نیویورک به شمار میرود.

ترمینال سیرکجی، استانبول| ترکیه
ترمینال سیرکجی استانبول توسط یک معمار آلمانی و با ترکیبی از سبکهای آرت نوو و شرقی طراحی شده است و یکی از بهترین نمونههای اورینتالیسم اروپایی به شمار میرود. این ایستگاه در سال ۱۸۹۰ افتتاح شد و بهعنوان پایانه شرقی قطار لوکس اورینت اکسپرس شهرت پیدا کرد که تا سال ۱۹۷۷ بین پاریس و استانبول حرکت میکرد. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رستوران این ایستگاه محل محبوبی برای خبرنگاران، نویسندگان و دیپلماتهای جهانگرد بود.

معماری سیرکجی همچنان چشمگیر است اما امروزه فقط قطارهای داخلی در آن توقف میکنند. این ایستگاه از سال ۲۰۰۵ میزبان موزه راهآهن استانبول است که بهطور عمده به دوران اورینت اکسپرس اختصاص دارد. در فوریه ۲۰۲۴، خط قطار سبک جدیدی بین کازلیچشمه و سیرکجی افتتاح شد.

ایستگاه گار دورسی، پاریس| فرانسه
ایستگاه گار دورسی که در محل کاخ سابق دورسی در مرکز پاریس ساخته شده بود، برای نمایشگاه جهانی ۱۹۰۰ افتتاح شد. موقعیت این ایستگاه بعدها به نقطه ضعفی برای پاریس تبدیل شد چون اجازه توسعه بیشتر را نمیداد. خدمات مسافت طولانی در سال ۱۹۳۹ متوقف و ایستگاه بهتدریج متروکه شد. اگرچه این فضا بدون استفاده بود، اما فضای چشمگیر آن باقی ماند و بهعنوان لوکیشن فیلمهای مشهور مورد استفاده قرار گرفت.

پس از آنکه این ایستگاه در دهه ۱۹۶۰ به سختی از تخریب نجات پیدا کرد، در سال ۱۹۷۸ بهعنوان بنای تاریخی ثبت شد و پس از بازسازی اساسی، در سال ۱۹۸۶ بهعنوان موزه دورسی افتتاح شد. نمای بوز-آرتس پرزرقوبرق آن دستنخورده باقی ماند، در حالی که فضای داخلی به مجموعهای از گالریهای وسیع تبدیل شد. سوله بزرگ قطار اکنون سالن اصلی موزه است و هتل قدیمی راهآهن مجموعه اصلی نقاشیها را در خود جای داده است.



نظر شما