به گزارش خبرگزاری ایمنا؛ خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که در وهله اول با ازدواج زن و مرد تشکیل میشود، همان قدر که ازدواج صحیح و اصولی، میتواند تأثیرات مثبت زیادی هم بر جامعه و هم بر زندگی زوجین داشته باشد، در ورود به زندگی زناشویی هم، داشتن مهارت همسرداری، میتواند ارتباط مناسب و همدلانهای بین زن و شوهر ایجاد کند که باعث استحکام بنیان خانواده تازه تشکیل شده و اثرات شگفتانگیز بر اجتماع به دنبال دارد.
زوجین در زندگی مشترک به دنبال آرامش هستند، هیچ کسی این را نمیپسندد که در زندگی دائم کشمکش و تعارض داشته باشد، نکته مهم این است که زوجها این آرامش را چگونه باید در زندگی زناشویی خود به وجود بیاورند و آن را در خانواده خود تقویت کنند، داشتن ارتباط با همسر به صورت عالی و فوق العاده نیاز به تمرین و کسب مهارتهای زندگی مشترک دارد، هر کدام از زوجین قبل از اینکه به ازدواج فکر کنند باید برخی از این مهارتهای ارتباطی همسران را بدانند و هنگامی که زندگی مشترک خود را آغاز میکنند دانستن این مهارتها دوام زندگی زناشویی آنها تقویت میکند.
زوجین باید بدانند که یک ازدواج و زندگی شاد، به مجموعه خاصی از مهارتها نیاز دارد، مهارتهای رفتاری همسران و آداب زندگی مشترک که هر زن و مردی باید آنها را بدانند و هر روز برای تقویت آنها تلاش کنند تا درگیریها و مشکلاتشان حل شود. ارتباط مؤثر با همسر به معنای تبادل صادقانه و باز اطلاعات، احساسات و نیازها به طور واضح و محترمانه است، این ارتباط شامل گوش دادن فعال، بیان صادقانه و بدون انتقاد احساسات و نیازها و مدیریت تعارضات بهطور سازنده میشود.
با استفاده از زبان بدن مثبت و توجه به نظرات و احساسات یکدیگر، زوجین میتوانند پیوند عاطفی قویتری برقرار کنند، اعتماد و احترام متقابل را تقویت کنند و به حل مشکلات و بهبود کیفیت رابطه خودشان کمک کنند، ارتباط مؤثر پایهای برای حفظ و تقویت یک رابطه زناشویی سالم و رضایتبخش اس، در حقیقت یک ازدواج شاد نیاز به مهارتهای اساسی در زندگی دارد که زن و شوهر باید به آنها تسلط داشته باشند، برخی از این مهارتها این است که قدردانی خود را چگونه نشان دهند، چگونه یک بحث و ناراحتی را کنترل کنند و در روند ارتباط بین زوجین مهارت خودکنترلی آنها هنگام خشم و عصبانیت بسیار مهم است.
برقراری ارتباط برای هر رابطهای ضروری و مهم است به خصوص مهارتهای ارتباطی بین زوجین که یکی از مهمترین مهارتها برای ساختن یک زندگی موفق و آرام است، بنابراین بسیار مهم است که مرد و زن قبل از ازدواج بر روی مهارتهای ارتباطی خود تسلط داشته باشند و با شروع زندگی مشترک آنها را گسترش بدهند، داشتن آرامش در زندگی نیاز به دو نفر دارد که با یکدیگر صادق باشند و ارتباطهای مفیدی را با یکدیگر برقرار کنند.
یکی از مهمترین مهارتهایی که در زندگی بسیار اهمیت دارد کنترل خشم و عصبانیت است، این مهارت نه تنها جز مهارتهای زندگی زناشویی بلکه جز مهارتهای فردی نیز محسوب میشود نباید اهمیت کنترل خشم در زندگی زناشویی را نادیده گرفت و اندک توجهی به آن نکرد، چرا که خشونت و خشم، آسیبهای جبران ناپذیری به کالبد زندگی زناشویی وارد میکند. برای اینکه زوجین در ارتباط مناسب با یکدیگر هنگام بروز خشم و عصبانیت بتوانند به شیوه مناسبی رفتار کرده و خودکنترلی داشته باشند باید به این مهارت برسند که بتوانند در مورد مشکلات و یا ناراحتیهای خود به صورت صحیح صحبت کرده و به دور از جنجال و کشمکش ارتباط برقرار کنند، مهارتهای ارتباطی بسیار مهم هستند زیرا ارتباط خوب و مفید همسران باعث ایجاد اعتماد در رابطه آنها میشود.
خودکنترلی و تنظیم هیجانها راهکار پیشگیری از آسیبهای روابط زوجین
ملینا شیرانی، دکترای روانشناسی بالینی و مشاوره خانواده درباره اهمیت خودکنترلی زوجین در زندگی مشترک به خبرنگار ایمنا میگوید: خودکنترلی زوجین همان تنظیم هیجانی و مدیریت خشم است که دو نمونه از مهمترین تواناییها و مهارتهایی است که افراد باید حتی قبل از ازدواج روی آن کار کنند و وقتی که افراد وارد مقوله ازدواج میشوند باید بتوانند هیجانهای خود را به خصوص هیجان خشم را مدیریت کنند و اگر افراد نتوانند خشم خود را در زندگی مشترک مدیریت کنند آسیبهای زیادی به روابط آنها وارد میشود، ساختن هر چیزی سخت و زمان بر بوده و ویران کردن هر چیزی بسیار آسانتر است، بنابراین وقتی که افراد زحمت زیادی میکشند تا یک زندگی مشترک را بسازند و فرد مورد نظر خود را یافته و با او ازدواج کرده و زندگی تشکیل داده و عشق و محبت را برقرار میکنند تا علاقهها بین طرفین ایجاد شود و همه این پروسهها بسیار زمان بر، هزینه بر و طاقت فرسا هستند.
وی میافزاید: در صورتی که یک فرد نتواند در زندگی مشترک خود کنترلی نداشته باشد میتواند طی چند ثانیه تمام آن چیزی را که در زندگی مشترک به زحمت ساخته بود را خراب کند، بسیاری از زوجین هستند تنها به دلیل اینکه نمیتوانند حرفهای ناروایی را که طرف مقابل یک روزی به او زده را فراموش کنند و این برخورد را به صورت یک کینه و خشم در وجودشان دارند و در نتیجه تقاضای طلاق کرده و نمیتوانند دیگر با طرف مقابل زندگی کنند، به همین دلیل بسیار مهم است که افراد روی خودکنترلی و مدیریت خشم کار کنند، خودکنترلی افراد مدیریت هیجان را هم در بر میگیرد و باید زوجین در زندگی زوجی تنظیم هیجانها را داشته باشند، تنظیم هیجانها این است که افراد بتوانند تمام هیجانهایی را که پیدا میکنند حتی هیجانهای مثبت را تنظیم کنند و آن را در یک مسیر سازنده هدایت کنند و اجازه ندهند که آن هیجان قدرت آنها را در دست بگیرد و زندگی آنها را به پیش ببرد.
دکترای روانشناسی بالینی و مشاوره خانواده تصریح میکند: در روانشناسی پنج هیجان اصلی شادی، غم، ترس، نفرت و خشم وجود دارد و مهم است که افراد بتوانند همه این هیجانها را در وجودشان تنظیم کنند، منظور از تنظیم این است که افراد بتوانند اول آن هیجان را در خودشان هضم کنند و در یک کانال و مسیر سازندهای آن را حرکت دهند حتی در بحث شادی این موضوع صدق میکند، برای مثال اگر یک خانم نتواند هیجان شادی خود را کنترل کند وقتی یک اتفاقی در زندگی افتاده و خوشحال میشود با ولخرجیهای زیاد، خریدهای ناگهانی و جیغ و فریادهای عجیب بخواهد شادی خودش را تخلیه کند و به همه افرادی که مربوط نیست آن خبر خوش را بدهد در این مواقع گفته میشود که خود کنترلی وجود ندارد و در این شرایط به دلیل اینکه خودکنترلی نیست میتواند به زندگی این گروه از افراد آسیب وارد کند.
وی خاطرنشان میکند: هیجان ترس نیز همین طور است، افرادی که خودکنترلی در زمینه هیجان ترس نداشته باشند هیچ وقت نمیتوانند در زندگی کارهای تازه را شروع کرده و تا اندازهای ریسک کنند و همین شرایط باعث میشود که آنها دائم در حالات رکود باشند و هیچ کار جدیدی را نتوانند آغاز کنند و به وضوح پیدا است که بحث کنترل کردن و هدایت کردن هیجانها میتواند تا چه اندازهای روی زندگی مشترک و پیروزی افراد تأثیرگذار باشد.
تأثیر خودکنترلی در افزایش تابآوری و صبر زوجها
شیرانی با بیان اینکه خودکنترلی زوجین در افزایش تاب آوری صبر و تحمل آنها مؤثر است، میگوید: به نظر میرسد یک ارتباط دوجانبه بین دو مورد برقرار است یعنی از طرفی وقتی تابآوری، صبر و تحمل در وجود در فردی زیاد باشد باعث میشود که تنظیم هیجانی و مدیریت خشم بهتری را هم داشته باشد، اما از طرفی هم تنظیم هیجانها میتواند تابآوری و صبر افراد را افزایش دهد، در واقع این دو مورد از همدیگر جدا نیستند و تأثیرات متقابلی بر روی همدیگر دارند، یکی از مهمترین نکتههای مثبت برای افرادی که میخواهند به بلوغ روانی و عقلانی بیشتری دسترسی پیدا کنند این است که به آنها میگوئیم سعی کنید هیجانهای منفی خود را به حالت تکانشی و خام بروز ندهند و این نوع هیجانها همین طوری بیرون نریزند و با آن هیجان منفی بمانند و و این توصیه درمانی است که به مراجعه کننده گفته میشود که سعی کند با همان حال بد در خودش بماند و این حال را یک مدتی در وجودش نگه دارد.
وی عنوان میکند: به دلیل اینکه وقتی که افراد یاد میگیرند به صورت تکانشی هیجانهای خود را بیرون نریزند این روند به آنها کمک میکند که افقهای جدیدتری از جهان هستی به روی آنها باز شود و از آن حالت تکانشی و تکانشگری بیرون بیایند و بعد از یک مدت به این بلوغ روانی دسترسی پیدا میکنند که قرار نیست هر هیجان منفی و مثبتی که دارند آن را سریع به دیگران انتقال دهند، یعنی این گروه از افراد یک دنیای وسیع و فراخ درونی را برای خودشان باز میکنند و این روند میتواند به آنها در زندگی کمک کند.
دکترای روانشناسی بالینی و مشاوره خانواده اظهار میکند: دیدگاه کلی جامعه بشری به افرادی که هیجانهای خام، ناگهانی و تکانشی بروز میدهند دیدگاهی است که به این افراد به شکل انسانهای کودک صفت، نادان، ساده لوح و نابالغ نگاه میکند که این افراد به بلوغ و خرد کافی در زندگی شأن دسترسی پیدا نکردند، بنابراین به افراد توصیه میشود که هیچ عجلهای نداشته باشند وقتی هر هیجانی به سوی آنها میآید و آن را تجربه میکنند، باید بدانند همیشه وقت برای ابراز آن هیجان وجود دارد باید تلاش کنند که یک مدتی با آن هیجان بمانند و آن را در درون خودشان هضم کنند و نخواهند که از آن فرار کنند و همین موضوع هم تأثیرات زیادی در ارتباطهای زوجین با همدیگر در زندگی مشترک دارد.
وی ادامه میدهد: مثالهای زیادی داریم از این موارد که احتمال دارد وقتی که یکی از زوجها از دست دیگری عصبانی است و مشکلی بین آنها پیش آمده و فردی که عصبانی است احتمال دارد با همسرش تلفن بزند یا موقع استراحت به سراغ او برود و بگوید همین حالا باید با من حرف بزنی تا مشکلمان را حل کنیم در حالی که ممکن است همان موقع همسر او در یک جلسه کاری مهم باشد و یک اتفاق مهم افتاده و یا به استراحت احتیاج دارد و نمیتواند تمرکز فکری داشته باشد، در حقیقت این نوع افراد هنوز به آن حالت تأمل و تابآوری تحمل هیجانات نرسیدند و میخواهند به صورت خام و تکانشی آن هیجان را بروز دهند که باعث ایجاد آسیب و اختلافهای بیشتر در زندگی زناشویی آنها میشود.
شیرانی تاکید میکند: گاهی افرادی که در یک مهمانی و جمع و مکان عمومی هستند و از دست همسر خود عصبانی میشوند و همان لحظه میخواهد هیجان خود را ابراز کنند و این روند سبب میشود که زوجین درمکان عمومی و جلوی دیگران با همدیگر دعوا کنند و در این مواقع بسیاری از حرمتها و حریمها بین زوجین از بین میرود. همه این موارد مثالهایی است که وقتی که افراد هنوز یاد نگرفتهاند که هیجانی که در آنها وجود دارد را چطور مدیریت کرده و آن هضم کنند ممکن است که چنین رفتارهای خام و نادرست از آنها جلوی دیگران دیده شود.
تکنیکهای خودکنترلی و افقهای جدیدی در زندگی
وی در خصوص شیوههای تقویت خودکنترلی زوجین در زندگی مشترک تصریح میکند: روانشناسان تاکید زیادی بر دوره کودکی و افزایش مهارتهای والدین در تربیت فرزندان دارند، از زمانی یک کودک به دنیا آمده و طی زمان رشد پیدا میکند و شکلی که والدین به فرزندان خود پاسخ میدهند در نوع تربیت و یادگیری او بسیار مهم است، بنابراین اگر که افراد در خانوادههایی بزرگ شوند که والدین خودشان کنترل هیجانی و خودکنترلی ندارند و یک سری از موارد را نمیتوانند مدیریت کنند به طور یقین این الگویی است که کودک از طریق یادگیری مشاهدهای میآموزد و خودش هم وقتی که بزرگ شده و به جامعه پا میگذارد همان رفتارهای مشابه والدین را انجام میدهد.
دکترای روانشناسی بالینی و مشاوره خانواده اضافه میکند: والدینی که قولهای کاذب به کودکان خود داده و بعد از مدتی به این قولها عمل نمیکنند در نتیجه کودک در این شرایط اعتمادی به صبر کردن پیدا نمیکند و به همین دلیل در زندگی میخواهد هر چیزی همان موقع و همان لحظه برای او فراهم شود به دلیل اینکه طرح وارهها و ذهنیتی است که پدر و مادر برای کودک ایجاد کردند، گروهی از والدین هم هستند که میخواهند فرزندان خود را به شدت در یک رفاه و آسایش و در یک حالت هیجانی نرم و راحت قرار دهند و نمیخواهند کودک با دشواریهای زندگی و جهان واقعی رو به رو شود و این گروه از کودکان هم یاد میگیرند که هیچ وقت نباید بتوانند هیجانها را در وجود خودشان مدیریت کنند و آزاد هستند و هر موقع دوست داشتند میتوانند این هیجانها را ابراز کنند و این شیوه تربتی والدین در آینده آسیبهای زیادی را به این گروه از کودکان وارد میکند.
وی خاطرنشان میکند: اولین راهی که افراد باید برای تقویت خود کنترلی در وجودشان داشته باشند این است که اگر خودکنترلی ندارند به دنبال ریشههای آن باشند که آیا در کودکی و در خانواده اولیه خودشان میتوانند ریشههایی از آن را پیدا کنند، اگر که افراد به این گونه موارد پی میبرند که نمیتوانند به اندازه کافی خودکنترلی داشته باشند نیاز است که تراپی و درمان را در پیش بگیرند، ضرورت دارد که امروزه هر شخصی باید برای خودش یک تراپیست داشته باشد تا در زندگی که بتواند با او درباره کاستیها خودش صحبت کند و هر کسی در زندگی یک دوره خودسازی نیاز دارد و مهم است که افراد به این موضوع به ویژه قبل از ازدواج و آوردن فرزند توجه کنند، اگر افراد با مشکلات گذشته خود یک زندگی را شروع کرده یا اقدام به فرزندآوری کنند به طور یقین نه تنها مشکلی از آنها حل نمیشود بلکه مشکلات دیگری هم به مشکلات قبلی آنها اضافه میشود.
شیرانی عنوان میکند: تکنیک دیگر اینکه افراد یاد بگیرند و همواره این مورد را تمرین کنند که اگر از دست کسی عصبانی میشوند قرار نیست همان موقع به او تلفن بزنند و هیجان خود را تخلیه کنند، در واقع باید افراد بیاموزند که در این شرایط با همان هیجان منفی بمانند اگر یک خبر خوشحال کننده در زندگی برای آنها اتفاق میافتد فردای آن روز همه شبکههای اجتماعی خودشان را از وجود آن خبر با گذاشتن استوری و پیام پر و منفجر نکنند تا همه اطلاع پیدا کنند، باید تلاش کنند یک مدتی با هیجانات مثبت و منفی شأن بمانند و این روند تمرینی است که به افراد کمک زیادی میکند که افقهای جدیدی از بینش، آگاهی و تسلط بر روی آنها به منظور خودکنترلی در زندگی گشوده شود.
لزوم تعادل خودکنترلی زوجها و نحوه برخورد با دیوارهای زندگی
سمانه نیلفروشزاده، روانشناس و مشاور خانواده درباره اهمیت مهارت تقویت خودکنترلی زوجین در زندگی مشترک به خبرنگار ایمنا میگوید: اگر در زندگی مشترک تنها یک نفر خود کنترلی را داشته باشد و طرف مقابل بگوید من نمیتوانم و دست خودم نیست و رفتارهای هیجانی و ابراز خشم دارم در نتیجه طرف مقابل او هم بعد از یک مدتی دچار اختلال میشود و هر چقدر هم درون ریزی داشته باشد یک جایی دیگر صبر او پر شده و لبریز میشود و به نوعی در زندگی مشترک از این نوع رفتار همسر خود خسته میشود، ولی اگر در زندگی مشترک زوجین مانند بازی پینگ پنگ گاهی اوقات خود فرد و مواقعی هم طرف مقابل او کوتاه بیاید این اتفاق باعث میشود که زوجین زندگی بادوامتری داشته باشند و در کنار همدیگر احساس آرامش کنند و در حقیقت داشتن این نوع تعادل در زندگی زوجها بسیار مهم است.
وی میافزاید: مهم است که افراد یک خودشناسی از شخصیت خودشان داشته باشند و زوجها باید بدانند در زندگی مشترک نباید وارد خط قرمزهای همدیگر شوند، برای مثال احتمال دارد فردی در زندگی زوجی در مواردی عصبانی شده و کلامی را از روی خشم بر زبان میآورد و بعد از مدت کوتاهی از گفته خودش پشیمان شده و احساس گناه میکند و نمیتواند شرایط را جمع و جور کند، نکته مهم این است که زوجین باید بدانند در زندگی مشترک و در این دنیا با دیوارهای زیادی رو به رو میشوند و در بسیاری از مواقع در زنگی خود به دیوار برخورد میکنند و اگر آمادگی، تاب آوری لازم و و خود کنترلی هیجانی را داشته باشند و از شکست نترسند در نتیجه حال آنها هم خراب نمیشود و برای مقابله با دیوارهای زندگی جا خالی نمیدهند و این گونه مقابله زوجین به طور یقین موفقیتهایی را برای آنها به ارمغان میآورد.
روانشناس و مشاور خانواده تصریح میکند: بسیاری از مردان و زنان که در مسیر کسب و کار هستند و میخواهند که پایههای مالی آنها قوت بگیرد احتمال دارد در روند کارشان با این دیوارها در زندگی مواجه شوند و این اتفاق منجر به ناراحت و ناامید شدن آنها میشود و در چنین وضعیتی اگر زوجین در زندگی مشترک برای مقابله با دیوارهای زندگی هیجان منفی نداشته و خودکنترلی داشته باشند به طور یقین زمین نمیخورند و در نتیجه و پایان کار میبینند که در حیطه کسب و کار افراد بسیار موفقی هستند که با تابآوری و خود کنترلی توانستهاند با مشکلات زندگی مواجه شوند.
وی عنوان میکند: در حقیقت خود کنترلی زوجین میتواند در بحث تابآوری و صبر و تحمل آنها بسیار مهم باشد و زوجهایی که در زندگی مشترک خودکنترلی دارند به طور پیوسته به دنبال این موضوع بوده و تلاش میکنند در برخورد با دیوارهای زندگی خود کنترلی سالم و متعادل داشته باشند و از افراط و تفریط در این زمینه خودداری کنند تا این موضوع خروجی و پیامدهای بدی برای آنها به دنبال نداشته باشد.
شیوههای تقویت خودکنترلی زوجین در زندگی مشترک
نیلفروش زاده در خصوص راههای تقویت خودکنترلی زوجین در زندگی مشترک اظهار میکند: برای تقویت خودکنترلی قدم اول این است که زوجین یک خودشناسی از خودشان داشته باشند و نقاط قوت و ضعف خود را بدانند و آگاه باشند که چه تیپ شخصیتی دارند به دلیل اینکه در بعضی از تیپهای شخصیتی خودکنترلی افراد به شکل افراط و تفریط وجود دارد و در حقیقت میتوان آن را به عنوان یک مهارت یاد گرفت و خلاءها را جبران کرد، بنابراین در وهله اول نکته مه این است که افراد باید خود را شناخته و به نقاط ضعف و قوت خود آگاهی پیدا کنند و بپذیرند که این موارد در تیپ شخصیتی آنها وجود دارد و به نحوه برخورد با این موارد فکر کنند و اگر کمبود و محدودیتی وجود دارد سعی کنند که آن را بر طرف کنند.
وی خاطرنشان میکند: به زوجین توصیه میشود مواقعی که دز زندگی مشترک نمیتوانند هیجانهای خودشان را کنترل کنند و به خصوص زمانی که هیچ کنترلی بر روی خشم خودشان ندارند و بعد از ابراز خشم دچار پشیمانی میشوند بادی بدانند این حرکت آنها مانند آب ریخته شده بر روی زمین است که دیگر قابل جمع کردن نیست و بهتر است که زوجها هنگام خشم و عصبانیت شدید یک مکث چند لحظهای داشته باشند و در آن مکث چند لحظهای به پیامد رفتار و گفتارشان یک لحظه فکر میکنند و همین مکث کردن برای آنها بسیار مهم است تا بتوانند خودکنترلی برای هیجان خشم داشته باشند و ضرورت دارد که زوجین در زندگی مشترک این مهارت را حتماً یاد بگیرند.
روانشناس و مشاور خانواده تصریح میکند: افرادی هستند که هیچ کنترلی روی هیجانهای خودشان در زندگی زوجی ندارند معمولاً بروز سریع خشم و عصبانیت را در برخورد با طرف مقابل دارند و و هنگام خشم خیلی سریع به هیجان خود جواب میدهند و اگر غم دارند و یا شاد هستند هم به شکل افراط گونه به هیجانهای خودشان جواب داده و آن را بروز میدهند و ذهن این گروه از افراد هم آنها را گول میزند یعنی میخواهد در یک لحظه روی چند هدف تمرکز کند و بهتر است که این گروه از افراد به دنبال این موضوع باشند که یک هدف مشخص که در ابهام نیست و برای آنها هم مهم است به دنبال آن بروند و همین روند آنها را از خشم نجات میدهد و انجام ورزشهایی مانند شنا، یوگا و پیاده روی میتواند در تعدیل خود کنترلی این گروه از افراد در زندگی مشترک آنها بسیار کمک کننده باشد.
وی تاکید میکند: از دیگر مهارتهایی که باید افراد برای خودکنترلی در زندگی یاد بگیرند مدیریت زمان است و بسیاری از زوجها اهمیت مدیریت زمان و برنامهریزی در زندگی مشترک را نمیدانند و گاهی اوقات کارها را به تعویق میاندازند و اهمال کاری آنها باعث میشوند که خودکنترلی هیجانهای آنها در زندگی مشترک به طور مناسب شکل نگیرد، تربیت و یادگیری مشاهدهای از زمان کودکی افراد شکل میگیرد و باید زوجها سعی کنند خود کنترلی را از همان زمان کودکی به فرزندان بیاموزند تا آنها بتوانند از همان زمان کودکی این مهارت را یاد بگیرند و با تمرین و مداومت در انجام این مهارت بتوانند در بزرگسالی مدیریت هیجانها و خودکنترلی را در زندگی و در ارتباط با دیگران به خوبی تقویت کنند.
در حقیقت خود کنترلی به توانایی اصلاح و تعدیل واکنشها گفته میشود، این کار به جلوگیری از رفتارهای غیر مطلوب و ناخواسته و رسیدن به اهداف بلند مدت در زندگی زوجی کمک میکند، روانشناسان خود کنترلی را یکی از این سه قابلیت میدانند که عبارتند از کنترل رفتارها برای مقابله با وسوسهها و رسیدن به اهداف زندگی، به تأخیر انداختن لذتهای زودگذر و مقاومتکردن در برابر رفتارها یا تمایلات ناخواسته و توانایی محدودی که ممکن است روزی تمام شود.
همسرداری یک مهارت بسیار مهم و اصولی برای داشتن رابطه فوق العاده با کیفیت و موفق زوجین است و یکسری آئین و طریقت خاص خودش را دارد؛ که اگر بین زن و شوهر رعایت شود، به طور یقین شاهد یک رابطه زناشویی عالی و منحصر به فرد و پرورش نسلی آگاه و سالم خواهند بود، زوجین باید بدانند زندگی مشترک و زناشویی پر است از فراز و نشیبهایی که عبور از آنها همت میخواهد، این فراز و نشیبها گاهی سبب بروز خشم در یکی از زوجین یا هر دو آنها میشود.
همین مسئله باعث میشود کنترل خشم در زندگی زناشویی معنا پیدا کند، اصولاً فراز و نشیبها سبب بروز اختلاف میشوند، زوجین باید قبل از بروز اختلافات، صبر و صبوری کردن را تجربه کنید، از مدیریت احساسات در این برهه از زمان غافل نشوند، چرا که احساسی بودن همیشه سبب آن میشود که کاسه صبر آنها بیش از پیش لبریز شود و با یک تصمیم احساسی و اشتباه، به راحتی خشمگین شوند.
گفتوگو همیشه و همه جا کارساز بوده و نتیجه مثبت به همراه داشته است، در مقوله خودکنترلی خشم و عصبانیت در زندگی زناشویی نیز این مبحث کارساز است، گفتگو چه پس از خشم و چه قبل از خشم به هر دو طرف کمک میکند از رفتار خود پشیمان شده و از آن دست بکشند، شخصی که به راحتی و در مدت زمان کوتاهی خشمگین میشود، باید مهارت گوش دادن و سخن گفتن را به خوبی بیاموزد. موارد گفته شده برای پیشگیری است گاهی اوقات به درمان نیاز است و شخص خشمگین باید تخلیه شود.
هر قدر که همدلی بیشتر باشد و درک متقابل افزایش یابد؛ خود کنترلی خشم در زندگی زناشویی برای زوجین نیز راحت تر است، در درک متقابل، همسران نه تنها خود را نمیبینند؛ بلکه با نگاهی به احوالات طرف مقابل به صورت ناخودآگاه خشم خود را کنترل میکنند، بسیاری از خشونتهای افراد ریشه در خودخواهی و خودبینی دارد، زوجها باید بدانند که اگر همان گونه که احوالات دل برای خود آنها اهمیت دارد حال دل دیگران نیز پر اهمیت باشد و در این صورت به طور یقین از اعمال و رفتار دیگران کمتر دچار خشم و عصبانیت میشوند.
نظر شما