«گورت» قصه باد و باران و راز کبوترها

جورت یا گورت از روستاهای شرق اصفهان بوده است که در حال حاضر از مناطق این کلان‌شهر محسوب می‌شود و در منطقه ۱۵ واقع شده است؛ این سرزمین اساطیری داستان‌های کهن و شورانگیزی در دل خود دارد و کثرت برج‌های کبوتر در آن گویای همین قصه‌ها و رازها است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، گورت منطقه‌ای در شرق اصفهان است، جایی که خورشید از آنجا طلوع می‌کند و با گردش آب و هوا، ابرهای باران‌زا به‌وجود می‌آید؛ پشت گندم‌زارهای وسیع گورت بناهای بلند و چند طبقه خشتی و گلی وجود دارد که روزگاری آشیانه چندین هزار کبوتر بوده است و به گفته اهالی محله با پرواز کردن دسته‌جمعی این کبوترها سایه‌ای بزرگ بر زمین گورت می‌افتاده است.

صحبت بیشتر ساکنان محله درباره کبوترخانه‌ها، هیجانی همراه با حسرت داشت؛ یکی از اهالی که تمایلی به معرفی خود نداشت، تعریف می‌کرد که در دوران جنگ تحمیلی مردم کبوتران را می‌کشتند و در گونی با خود می‌بردند.

او می‌گوید: یک روز وقتی با پدرم به یکی از کبوترخانه‌ها سر زدیم، یک گونی کبوتر مُرده در کناری افتاده بود، پدرم با دیدن این صحنه به گریه افتاد و گفت برکت از این شهر خواهد رفت، اما چرا با کشتن کبوترها برکت از بین می‌رود؟ فلسفه این اعتقاد از کجا می‌آید و این پرسشی بود که به شدت ذهن مرا درگیر کرد.

از پیش می‌دانستم که هدف از ساختن کبوترخانه‌ها، جمع‌آوری فضولات دامی و استفاده در کشاورزی برای تقویت قوای زمین زراعی بوده است و البته پیش‌تر نیز در شهر اصفهان کبوترخانه‌های تکی در گوشه و کنار شهر دیده بودم، اما این بار وضع کمی فرق می‌کرد.

«گورت» قصه باد و باران و راز کبوترها

در منطقه ۱۵ شهرداری اصفهان بیش از ۴۰ کبوترخانه بوده که این کبوترخانه ها در گورت نسبت به سایر بناهای به‌جا مانده از گذشته، ارزش بیشتری داشته است، اما اینکه چرا این کبوترخانه‌ها در نظر اهالی این خطه تا این حد اهمیت دارد، پرسشی بود که کنجکاوانه به‌دنبال یافتن پاسخی برای آن بودم تا اینکه در خانه بدیعی از سرشناسان گورت به تصویری برخوردم که به گفته وی نماد گورت است؛ در آن تصویر چند جانور وجود داشت که نقش آن‌ها در هم تنیده شده بود و با کمی دقت می‌شد آن‌ها را از یکدیگر تشخیص داد؛ شیر، گوزن، طاووس و کبوتر که هر کدام از این جانوران در دنیای اسطوره‌ها جایگاه، نماد و معنای ویژه‌ای دارند.

شیر نماد خورشید و عنصری مردانه است و کبوتر نماد حاصل‌خیزی و باروری بوده و عنصری زنانه دارد که از آمیختن آن‌ها با یکدیگر باران می‌بارد، برکت به زمین بازمی‌گردد و زمین سبز از گسترش گندم‌زارها طلایی می‌شود.

با این بررسی نمادین می‌توان دلیل اشک‌های مرد گورتی را از دیدن گونی کبوترهای مرده بهتر درک کرد، اما ماجرا عمیق‌تر از آن است و این داستان ریشه اسطوره‌ای دارد، حتی در گورت زمانی که کودکی متولد می‌شد، کبوتری را به‌نام او در آسمان پرواز می‌دادند و در واقع هر انسان یک کبوتر داشته است.

«گورت» قصه باد و باران و راز کبوترها

با دیدن این شمایل می‌توان گفت، نزد مردمان گورت «کبوتر» نماد باروری این منطقه بوده است که البته این تعبیر در حال حاضر توجیه علمی پیدا کرده است.

با پرواز کبوترها و حجم زیاد فضولات آن‌ها، جو تکان می‌خورد و بارش‌های مداوم را به‌دنبال داشت، از این‌رو می‌توان گفت، دلیل خشکسالی این منطقه همین از بین رفتن کبوترخانه‌ها است.

قدمت این کبوترخانه‌ها به دوران صفویه می‌رسد، هرچند قدمت گورت با توجه به آثار به جامانده در آن به دوران پیش از اسلام بازمی‌گردد؛ گورت بدون‌شک داستان‌های کهن‌تری در قلب خود دارد که مانند کبوترخانه‌ها در حال از بین رفتن بوده و به فراموشی سپرده شده است.

کد خبر 713005

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.