ناگفته‌های یک جراح از خدمات جامعه پزشکی در جنگ تحمیلی / بیمارستان، خط‌ مقدم ما بود

بهرام یوسفیان، یکی از پزشکانی است که در هشت سال جنگ تحمیلی کمر همت به مداوای مجروحان بست و جان بسیاری از آنان را نجات داد. او در این گفت‌وگو از خاطرات سال‌های حماسه می‌گوید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در دورانی که کشور درگیر یک جنگ نابرابر شد، همه اقشار جامعه به صف شدند تا در مقابل این تجاوز بایستند و اجازه عرض اندام به دشمن بعثی ندهند و خاطرات فراوانی از رشادت‌های و جان‌فشانی‌های زنان و مردان این سرزمین در دوران دفاع مقدس به ثبت رسیده است.

جامعه پزشکی یکی از گروه‌های کم‌نام و نشانی است که در جریان هشت سال دفاع مقدس نقش مهم و بی‌بدیلی در جهت خدمت‌رسانی به رزمندگان، چه در پشت جبهه و چه در مناطق عملیاتی و در بیمارستان‌های صحرایی و درمانگاه‌های شهری جنگ‌زده، ایفا کرد.

بهرام یوسفیان، یکی از جراحان ایرانی است که با شروع جنگ تحمیلی کمر همت به مداوای مجروحان بست و حالا سینه‌اش، گنجینه‌ای از خاطرات آن روزها است، زمانی که با افزایش درگیری‌های مرزی میان ایران و عراق، با شمار زیادی از بیمارانی روبه‌رو شد که در جریان این درگیری‌ها دچار آسیب شده بودند و او باید به درمان آنها می‌پرداخت.

برای این پزشک که معتقد است هشت سال جنگ تحمیلی برایش هم دانشگاه بوده و هم دستی که خدا به او داده بود تا بتواند تعداد زیادی از بیماران و مجروحان را نجات دهد، آن روزها در حالی سپری شد که گاهی باید در یک شبانه‌روز هم ۳۰۰ بیمار را ویزیت می‌کرد و هم مجروحانی را که نیاز به جراحی داشتند، به اتاق عمل می‌برد.

یوسفیان در سال ۱۳۱۸ در «اسفرجان» یکی از روستاهای واقع در جنوب شرقی استان اصفهان چشم به این دنیا گشود و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه مادری و دوره متوسطه را در آبادان پشت سر گذاشت، در دوران دانشجویی در دانشکده پزشکی اصفهان تحصیل کرد و دوره پزشکی عمومی را در این دانشکده به پایان رساند.

او که پس از گذراندن دوره بُرد جراحی در دانشگاه‌های شیراز و جندی‌شاپور اهواز و قبولی در امتحان برد جراحی در دانشگاه تهران به عنوان استاد در دانشگاه اهواز مشغول به کار شده بود، از روزهایی می‌گوید که باید در زمان کوتاهی به مداوای مجروحان جنگی می‌پرداخت و هر مجروحی را که خطر مرگ او را بیشتر تهدید می‌کرد، به سرعت به اتاق عمل می‌برد تا نجات‌بخش جان انسانی باشد.

ناگفته‌های یک جراح از خدمات جامعه پزشکی در جنگ تحمیلی/ بیمارستان، خط مقدم ما بود

دستی که این بیمار را نجات داده، دست استادی است

یوسفیان با اشاره به خاطرات سال‌های حماسه می‌گوید: به یاد دارم مجروحی را که کالیبر ۵۰ به شانه چپ آن خورده بود و از زیر ناف بیرون آمده بود که ریه این مجروح را عمل کردیم و قسمتی از پانکراس، طحال، کلیه چپ و قسمتی از کبد این مجروح را برداشتیم، حساسیت این عمل به‌قدری زیاد بود که دقت بسیاری را می‌طلبید، اما خوشبختانه این مجروح نجات پیدا کرد، همچنین در اتفاقی دیگر گلوله به شکم جوانی اصابت کرده، از کمر وی بیرون آمده و سیاهرگ بدن این مجروح را سوراخ کرده بود، از این‌رو در یک عمل جراحی از رگ پای بیمار برداشتیم و سوراخ‌ها را با ظرافت خاصی پیوند زدیم؛ همچنین این بیمار که ناراحتی عصبی پیدا کرده بود را به کشور دیگری فرستادیم تا درمان شود.

وی می‌افزاید: پروفسوری که این بیمار را دیده بود و شرح عملی از ما خواسته بود، تعجب کرده که چگونه این مجروح درمان شده است، از این‌رو نامه‌ای به من نوشته و گفته بود که دست شما دست استادی بوده که این بیمار را نجات داده است.

یوسفیان با اشاره به شاخص‌ترین عمل جراحی که در آن دوران انجام داده است، می‌گوید: رئیس حسابداری دانشگاه جندی‌شاپور در زمان جنگ تحمیلی مجروح و عضلات سمت چپ گردن، عروق، شاهرگ‌ها، سیاهرگ‌ها، کاروتیک سرخرگ، حنجره، راه غذایی و مری بیمار به صورت کامل قطع شده بود، از این‌رو بلافاصله از راه تنفس لوله‌ای برای اینکه اکسیژن به این مجروح برسد، قرار دادم و راه خونریزی بیشتر عروق را بستم، سپس دکتر بیهوشی را صدا زدم که اکسیژن از راه لوله تراشه ادامه پیدا کند و بتوانیم بیهوشی را ادامه دهیم، مجروح را که به اتاق عمل بردیم، بخشی از رگ پای وی را برای شاهرگ‌ها به ویژه شاهرگ گردن که کاروتید آرتری گفته می‌شود، پیوند زدیم تا جریان خون را از قلب به سمت چپ مغز برسانیم، سپس شریان خون بیمار که برقرار شد برای ترمیم راه غذا و تنفس اقدام کردیم، همچنین برای تنفس او از راه دهان لوله‌گذاری کردیم.

این جراح ادامه می‌دهد: یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی تهران که تمام شاگردان و رزیدنت‌های وی آن را استاد بزرگ خطاب می‌کردند، پس از اینکه شرح عمل را دیده بود، تعجب کرده بود و پس از اینکه مرا پیدا کرد، گفت: دست شما شفابخش است که این بیمار را نجات دادید.

یوسفیان‬ با بیان اینکه بیماران مختلفی در آن دوران وجود‬ داشتند‬ که از‬ نواحی‬ مختلف‬ به‌ویژه دست، پا، عروق شکم، مجروح شدن‬د و خداوند‬ به گونه‌ای کمک‬ ‬ می‌کرد‬ تا‬ هرکدام به صورتی نجات پیدا‬ کنند، می‌گوید: تمام طول زمان جنگ تحمیلی را در اهواز حضور داشتم و به درمان مجروحان و بیماران پرداختم؛ در آن زمان بیمارستان و خط مقدم جبهه ما بود، بیمارستان رازی اهواز غیرفعال بود، من آن را فعال کردم، سپس چهار اتاق عمل فعال در این بیمارستان برقرار کردیم، این در حالی است که طی سال‌های مختلف بیماران را به این بیمارستان منتقل می‌کردند و ما شبانه‌روز در خدمت آسیب‌دیدگان جنگ تحمیلی بودیم.

کد خبر 689899

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.