نقشه ربودن امام خمینی(ره) چگونه برهم خورد؟

«در آن زمان پنج سرویس اطلاعاتی برتر دنیا نقشه ربودن ایشان را کشیدند، آنها تصمیم گرفتند زمانی که صدام امام (ره) را از عراق بیرون می‌کند و هیچ کشوری حاضر به پذیرش ایشان نمی‌شود، امام را با حیله به مرز خسروی ببرند...»

به گزارش خبرنگار ایمنا، از خلبانان پیشکسوت هوانیروز ارتش است که سابقه فعالیت‌های مبارزاتی‌اش به چند سال پیش از پیروزی انقلاب باز می‌گردد. سخنرانی‌اش در مسجد سید در سوم بهمن‌ماه ۵۷ و دادن اولتیماتوم به بختیار برای باز کردن فرودگاه به اتکای قدرت سلاح‌های ارتش در اصفهان نام او را در تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رسانده است.

امیر سرتیپ‌دوم خلبان محمدکریم عابدی معتقد است، برگ‌های خاطرات انقلاب را مدام باید مرور کرد، هر روزی که مردم برای رسیدن به هدفشان تلاش کردند؛ روزهایی که نسل امروز شاید درک درستی از آنها نداشته باشند؛ انقلاب بزرگی که مردم، آن را رقم زدند و ماندگار کردند.

با او که با همان شور و حال بهمن ۵۷ صحبت می‌کند به گفت‌وگو نشستیم تا مروری بر وقایع روزهای داغ و پر شور انقلاب اسلامی داشته باشیم.

انقلاب برای همه توده‌های مردم بود

انقلاب اسلامی ما در حقیقت عصاره و ثمره قرن‌ها مبارزه آشکار و پنهان است، این مبارزه از دوران امام حسین (ع) آغاز شد و به مشروطه و انقلاب اسلامی رسید. درباره این انقلاب مطالب و کتاب‌های بسیاری نوشته شده است، اما باید درباره آن روزها مکرراً صحبت شود تا نسل‌های امروزی در جریان وقایع آن دوره قرار بگیرند. انقلاب برای همه توده‌های مردم بود و در آن برهه هم ارتش از ملت جدا نبود و ارتش، ارتش ملت بود. در ایام انقلاب، درجه‌داران نیروهای هوایی می‌گفتند که «ارتش، فدای ملت» و مردم هم شعار می‌دادند «ملت، فدای ارتش»، ارتشی‌ها در آن دوره بالاترین شکنجه‌های سیاسی را تحمل می‌کردند. بسیاری از نظامی‌ها را ساواک و سی‌آی ای کشت. امام (ره) در ایام انقلاب همواره می‌فرمودند: «سر تفنگ سربازان گل بزنید.»

درباره اقدامات هوانیروز در زمان پیروزی انقلاب کمتر سخن به میان آورده شده است، یکی از کارهایی که هوانیروز انجام داد و خیلی به آن پرداخته نشد، برهم زدن نقشه ربودن امام (ره) بود. در آن زمان پنج سرویس اطلاعاتی برتر دنیا نقشه ربودن ایشان را کشیدند، آنها تصمیم گرفتند زمانی که صدام امام (ره) را از عراق بیرون می‌کند و هیچ کشوری حاضر به پذیرش ایشان نمی‌شود، امام (ره) را با حیله به مرز خسروی ببرند و در آنجا با هلیکوپترهای پایگاه هوانیروز کرمانشاه به کیش منتقل و از آنجا به مکانی نامعلوم ببرند، اما بچه‌های انقلابی بر این موضوع مسلط بودند و هلیکوپتر را در کیش با دستکاری از کار انداختند. زمانی که آمریکایی‌ها متوجه این موضوع شدند از همراه بودن نیروهای ارتشی با امام (ره) وحشت کردند و طرح ربودن ایشان کنار گذاشته شد.

مهم‌ترین بخش‌های نظامی اصفهان دست انقلابیون بود

در ایام انقلاب، اصفهان، نخستین شهری بود که در آن حکومت نظامی برپا شد، چون مجهزترین سیستم نظامی را داشت، اما با وجود اینکه در آنجا حکومت نظامی بود، مهم‌ترین بخش‌های نظامی اصفهان دست انقلابیون بود.

سوم بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷ قرار بود در اصفهان طرفداران طاغوت راهپیمایی انجام دهند. در آن زمان شعاری بود که می‌گفت: «خدا، شاه، میهن» بعد که طاغوتیان دیدند، شکست خوردند کلمه شاه را برداشتند و گفتند «خدا، ذوالفقار، میهن» و در اصفهان گفتند که مردم طرفدار حضرت علی (ع) به میدان بیایند. ارتشی‌های اصفهان که متوجه این موضوع شده بودند در همان روز دست به تظاهرات زدند و از دروازه شمیران اصفهان تا غرب شهر در دل حکومت نظامی حرکت کردند. جالب است که خود نظامی‌های حاضر در حکومت نظامی هم به مردم پیوستند و ساعت ۱۱ صبح در مسجد سید جمع شدند. بعد از آنکه این جمعیت انبوه به مسجد آمد، گفتند یک نفر صحبت کند و من برای سخنرانی دعوت شدم. آن زمان من یک افسر ستوان خلبان جوان بودم و می‌دانستم بعد از این سخنرانی، حکمم تیرباران است.

در آن زمان بختیار (آخرین نخست‌وزیر محمدرضا شاه) فرودگاه مهرآباد را بسته بود و گفته بود که اجازه نشستن هواپیمای امام (ره) را نخواهد داد، زمانی که به بالای منبر رفتم، گفتم: ستوان عابدی افسر انقلابی ملت ایران هستم. ما پیرو قرآن و عترت هستیم و بعد خطاب به مستشاران آمریکایی به زبان انگلیسی گفتم ما به شما یک هفته مهلت می‌دهیم که به آمریکا برگردید. در آنجا به اتکای قدرت سلاح‌های ارتش در اصفهان گفتم که من کاپیتولاسیون را لغو می‌کنم و به بختیار اولتیماتوم می‌دهم، فرودگاه را باز کند و به امام می‌گویم اگر باز نکرد، فرودگاه اصفهان روی امام و انقلاب باز است، چون آن زمان فرودگاه در اختیار ما بود.

وقتی امام (ره) آمد، من به نزد ایشان رفتم و در آنجا آقای اشراقی (داماد حضرت امام (ره)) به من گفت: می‌دانید شما چه کردید؟ با آن سخنرانی بختیار مجبور شد فرودگاه را باز کند. به هر حال همان شب ۸۵ نفر از دوستان ما را دستگیر کردند و به خاش تبعید کردند. اما من را نتوانستند دستگیر کنند.

دوازدهم بهمن‌ماه سال ۵۷، زمانی که حضرت امام (ره) از پاریس به تهران آمدند، در مهرآباد می‌بینید که همه چیز در اختیار نیروهای ارتش است و بعد هم که در اثر ازدحام جمعیت، ایشان تحت فشار قرار می‌گیرد، هلیکوپتر نیروی هوایی است که امام (ره) را به بیمارستان هزار تخت خوابی می‌برد. زمانی که بنیان‌گذار انقلاب در بهشت زهرا می‌خواستند سخنرانی کنند من به همراه برادرم در آنجا با لباس شخصی حضور داشتم و به همراه دیگر نیروهای کمیته حفاظت مسئولیت حفظ جان امام (ره) را بر عهده داشتیم.

کد خبر 638037

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.