شکل‌گیری مهندسی بدایع هنری در مکتب نقاشی اصفهان بر اساس ۳ پایه

عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان گفت: هر خلاقیتی در جهان با یک پایه مدیریتی، برنامه‌ریزی و دقیق محقق شده است که به این نوع جریان مهندسی می‌گویند. مهندسی بدایع هنری هم در مکتب نقاشی اصفهان بر اساس سه پایه شکل گرفت.

به گزارش خبرنگار ایمنا، اصغر جوانی در نشست «عیسی بهادری، محمود حسین مصورالملکی و مکتب نقاشی و نگارگری اصفهان» اظهار کرد: امروز دیگر از واژه نگارگری نباید استفاده شود یاکمتر باید این کلمه به کار برده شود.

وی خاطر نشان کرد: این واژه مناسب با جریان یا گونه نقاشی که در سرزمینی به نام ایران شکل گرفته، نیست و بیشترشبیه واژه «مینیاتور» است که غربی‌ها نام این گونه نقاشی را به این اسم گذاشتند و در چند قرن اخیر با این اسم گذاری به عبارتی از چاله در آمدند و به چاه افتادند. بنابراین واژه نگارگری برازنده نیست زیرا ناظر بر تصویرگری کتاب است و اینگونه نقاشی در شاخه‌های مختلف شکل گرفته است.

عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان با بیان اینکه بهتر است مانند همه جای دنیا نام مکان به آن بدهیم و بگوییم نقاشی ایرانی اظهار کرد: هر خلاقیتی در سطح جهان با یک پایه مدیریتی، برنامه‌ریزی و دقیق محقق شده است که به این نوع جریان مهندسی می‌گویند. مهندسی بدایع هنری هم در مکتب نقاشی اصفهان بر اساس سه ضلع شکل گرفت.

وی ادامه داد: این سه ضلع عبارت بودند از منظومه فکری و فلسفی با محوریت ملاصدرا؛ همچنین فلسفه هنر و زیبایی شناسی، ضلع دوم منظومه سیاسی است که ناظر بر مدیریت شاه عباس صفوی است و ضلع سوم منظومه هنری هم بر محور «رضا عباسی» به عنوان مبتکر و مبدع مکتب نقشی اصفهان استوار است.

جوانی افزود: ملاصدرا در جلد هفتم کتاب «اسفار» ۴۰ صفحه را به موضوع هنر و زیبایی شناسی اختصاص داده است. البته ملاصدرا ازواژه هنر استفاده نکرده و در نوشتار خود صنایع لطیفه را به کار برده است. وی ارتباط معنا داری میان هنر و عشق برقرار کرده و به طور کلی تمام جزئیات ارتباط هنر و عشق مجازی را طرح می‌کند که عبارتند از ترکیب صورت، صورت زیبا و قنج و دلال. ملاصدرا درواقع این واژگان رادر منظومه فکری خود استفاده می کند.

وی تصریح کرد: همین جریان که منظومه دوم آن با شاه عباس و منظومه سیاسی محقق می‌شود، بر این محور استوار است که شاه عباس سیاست درهای باز را مبنای مهندسی سیاسی خود قرار داده و با رفت و آمد مسافران، تاجران و بازرگانان از ممالک مختلف دنیا و حتی هنرمندان و همچنین عزیمت هنرمندان رشته‌های مختلف هنری از ا یران به سایر کشورها، ارتباط تنگاتنگی در آن دوره رقم زده است.

این نقاش اضافه کرد: از نظر سنی ملاصدرا، شاه عباس و رضا عباسی هم سن و سال هستند به‌ویژه تولد ملاصدرا و رضا عباسی با دو سه سال اختلاف روی می‌دهد. شاه عباس از نظر سنی ۱۰ سال از آن دو بزرگتر است اما هر سه در یک زمان هستند.

وی اظهار کرد: همه این رخدادها و به‌ویژه سه پایه منظومه فکری، فلسفی و هنری با محوریت ملاصدرا، شاه عباس و رضا عباسی فضایی را خلق می‌کند که گونه‌ای از نقاشی در اصفهان شکل می‌گیرد که از آن به عنوان مکتب نقاشی اصفهان تعبیر می‌شود. از ویژگی‌های مهم آن این است که یکی از دسته‌های آثار رضا عباسی تک برگ‌ها و تک پیکره‌ها هستند؛ این تک برگ‌ها هم در واقع ناظر بر همان ویژگی‌ها است که در منظومه فکری ملاصدرا و به‌ویژه در فلسفه و عشق شناسی ملاصدرا درباره آن توضیح داده است.

جوانی تصریح کرد: ملاصدرا مجاز را معبر یا پلی برای رسیدن به حقیقت می‌داند. لذا اصطلاح «المجاز قنطره الحقیقه» را که باید از زیبایی‌های مجازی و طبیعت شروع کرد تا به زیبایی‌های حقیقی دست یافت، همین را محور منظومه فکری خود در مبحث منظومه هنر قرار می‌دهد.

وی افزود: همین رویدادها به شکل ملموس در نقاشی‌های رضا عباسی متجلی می‌شود. حالت‌ها و پیچش‌هایی که در اندام و زیبایی‌های که در صورت طراحی می‌کند یا رنگ‌ها و خطوطی که در طراحی‌ها بکار می‌برد از جانبی تاثیرهایی که از هنر اروپا در آثارش می‌گیرد وبه دلیل حضور هنرمندان، رفت و آمدها و هدایایی که غربی‌ها می آورده‌اند. به طور کلی بر این سه پایه، بدایع خلاقیت‌های هنری درحوزه نقشی و البته در حوزه‌های دیگر حتی در شعر، موسیقی و معماری همه از تراز و سطح خلاقانه‌ای برخوردار می‌شوند.

این نویسنده ادامه داد: بیشتر سیاحان اصفهان،این شهر را در رونق تر از لندن در عصر شاه عباس صفوی نام برده‌اند. از طرف دیگر ارتباط‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خوبی در عصر شاه عباس با هند و عثمانی برقرار شد که همه این مواردبر اساس همان سیاست‌های دربار و یکی از این سه پایه‌ای که با عنوان مهندسی بدایع هنری از آن نام بردیم تحقق پیدا می‌کند.

وی با بیان اینکه ادامه جریان مکتب اصفهان تاثیرهایی در هنرمندان دهه چهل ایران از جمله «استاد مصورالملکی» و «عیسی بهادری» می‌گذارد افزود: این مسیر همواره ادامه می‌یابد تا جایی که مصورالملکی اعلام می‌کند که از بین همه هنرمندان گذشته وقتی که آثار رضاعباسی را می‌بیند به وجد می‌آید و همین هم بر سبک هنری او اثر می‌گذارد.

به گزارش ایمنا، نشست «عیسی بهادری، محمود حسین مصورالملکی و مکتب نقاشی و نگارگری اصفهان» به همت موزه ملی هنرهای معاصر اصفهان و مرکز اصفهان‌شناسی و خانه ملل سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شد.

کد خبر 635091

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.