محله‌های پیاده‌گشت اصفهان

تجربه خوب پیاده‌راه‌ شدن چهارباغ و جلفا باید ذهن مدیران شهری را مشغول کند تا به سراغ محله‌های دیگری بروند و در آن‌جا نیز این طرح را اجرا کنند؛ آیا چهارباغ خواجو قابلیت پیاده‌گشت شدن را ندارد؟ خیابانی زیبا که به پل خواجو منتهی می‌شود، می‌تواند زیباترین خاطرات را برای گردشگران رقم بزند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که پوریا استکی، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی گردشگری در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:

«قدم زدن در محله‌های شهری که از دیرباز مورد توجه بسیاری از پادشاهان و حکومت‌ها بوده همواره لذت‌بخش است.

با حضور در بافت قدیمی شهر، مسیری را می‌پیماییم که اگر دیوارهای آن زبان بگشاید سخن‌های بسیار از آنچه بر این محله‌ها در دوران‌های تاریخی افتاده خواهد گفت.

هرگاه نام اصفهان به زبان می‌آید بی‌دلیل در ذهنمان دومین میدان بزرگ جهان یعنی نقش جهان، نقش می‌بندد. یاد میهمان‌نوازی مردم دوست‌داشتنی‌اش و سوغات مخصوصش در ذهن ما تجلی پیدا می‌کند.البته این خصلت خوب مختص به این دوران نیست بلکه در گذشته نیز شواهد تاریخی مبنی بر میهمان‌نوازی اصفهانی‌ها وجود دارد همانگونه که ابن‌بطوطه جهانگرد عرب می‌گوید: اهالی اصفهان مردمی زیباروی‌اند. رنگ آنها سفید و روشن و متمایل به سرخی است. شجاعت و نترسی از صفات بارز ایشان است. اصفهانی‌ها مردمی گشاده‌دستند، هم‌چشمی و تفاخری که در میان آنان در مورد اطعام و میهمان‌نوازی وجود دارد منشأ حکایات غریبی شده است. مثلاً اتفاق می‌افتد که یک اصفهانی رفیق خود را دعوت می‌کند و می‌گوید: بیا برویم نان و ماست با هم بخوریم، ولی وقتی او را به خانه می‌برد انواع غذاهای گوناگون پیش او می‌آورد.

از میهمان‌نوازی مردم شهر که بگذریم اصفهان همواره مورد توجه مردم و پادشاهان بوده است، شاید دلیلش زیبایی اصفهان یا آب و هوای خوبش، شاید هم این دو علت همراه با دلایل دیگر، حاکی از انتخاب اصفهان به عنوان یک شهر زیبا جهت اقامت دائمی یا موقتی بوده است. به قول شاردن، سیاح فرانسوی که چه زیبا توصیف می‌کند: هوای اصفهان از هر جایی که من در دنیا دیده‌ام بهتر و سالم‌تر است و مردم اصفهان مثلی دارند که می‌گویند: به اصفهان که بیایی اگر سالم باشی بیمار نمی‌شوی و اگر بیمار باشی زود خوب و سالم می‌شوی. (مجلسی، ۱۳۹۳،۲۰۳)

اما از بحث اصلی دور نشویم، می‌خواهم درباره سه محله شهر اصفهان که امروزه به همت شهرداری اصفهان تبدیل به پیاده‌گشت شده است صحبت کنم؛ سه محله‌ای که هر کدام قدمتی طولانی دارند و روزگاری برای خود برووبیایی داشتند، گرچه امروز هم این خصلت خود را حفظ کرده‌اند.

محله جویباره که به اندازه یک تاریخ قدمت دارد تا محله جلفا که روزگاری عظمتی داشته است که زیبایی امروزه جلفا یک‌دهم آن زیبایی‌های گذشته نیست و محله چهارباغ که هم‌اکنون به گذرگاه گردشگری تبدیل شده است و روزگاری کاخ‌ها و بناهای زیبایی در آن افراشته شده بود که به همت! ظل‌السلطان (خدایش بگذرد از ظلم‌های این فرد) بخشی از آن تخریب شد و شاهنده شهردار بلدیه در سال ۱۳۰۶ الی ۱۳۰۷ که تمام باغات باقی مانده را تبدیل به مغازه کرد! کاخ نقش جهان نیز که ویرانه‌های آن امروزه در محصور شیشه‌ای در ورودی چهارباغ (از سمت دروازه دولت) است (و خواهر جناب! ظل‌السلطان به دلیل بسیار منطقی!! و آن هم صرفاً به دلیل اشراف این کاخ بر کاخ خودش (کاخ هشت بهشت) آن را ویران کرد) گرچه بعید می‌دانم اگر ستون‌های چنین جایی در کشوری دیگر پیدا می‌شد مسئولین شهری به همین راحتی از کنارش عبور می‌کردند!!

اگر به اصفهان سفر کردید یا اهل این شهر هستید با حضور در این مکان‌ها و پیاده‌روی، لذت وافری را کسب کنید.

محله جویباره

با استناد به نظر بسیاری از نویسندگان همانند دیالافوآ، اولین ساکنان اصفهان را می‌توان همین یهودیان مستقر در محله جویباره دانست. جویباره محله یهودی‌نشینی بود که نام‌های دیگری هماننده جوباره، جهودباره یا جوده‌باره را هم در طول سالیان دراز با خود یدک می‌کشید.

زنده‌یاد سیروس شفقی که این فرد بزرگ را به شایستگی پدر جغرافیای اصفهان می‌نامند، درباره وجه تسمیه این محل اینگونه نوشته است: برخی به خاطر گذشتن جوی آب در آنجا، جویباره یا به طور مخفف جوباره نامیده‌اند و عده‌ای گفته‌اند: محله مزبور متصل به جوی و گذرگاه آب بوده است که از حصار شهر می‌گذشت؛ چراکه باره به معنی دیوار یا حصار شهر است که از بارو گرفته شده است. (شفقی ،۱۳۸۱، ص ۵۵۵)

به این محل که پا می‌گذاری می‌توانی یک دوره تاریخی را نگاه کنی. در این محله آرام قدم بزن و از دوردست مناره ساربان را تماشا کن، آری مناره ساربان دومین مناره بلند پس از مناره‌های جفتی سردر مسجد جامع یزد، این مناره همانند یک کتاب گویا معماری دوره سلجوقی را معرفی می‌کنند. مناره‌ای که روزگاری نقش راهنما در شهر را داشته است و این را از ارتفاع بسیارش می‌توان فهمید. (حدود ۵۴ متر، گرچه برخی از منابع ارتفاع را ۴۸ متر عنوان کرده‌اند.)

همچنین مناره چهل دختران که متعلق به دوره ملکشاه سلجوقی است نیز زینت‌بخش این محله شده است، به‌خصوص معماری آجری و کتیبه‌های خط کوفی‌اش.

همانطور که در محله جویباره قدم میزنی و بافت قدیمی را مشاهده می‌کنی به خیابان می‌رسی، آن‌گاه می‌توانی مناره‌های دارالضیافه را ببینی؛ مناره‌های زیبا و جفتی که سردر مهمانسرای مشهور اصفهان بوده است البته امروزه دیگر از آن مهمانسرا خبری نیست.

در تفهیم مطالب فوق بهتر است تعریفی هم از منار برایتان ارائه کنم؛ مطابق با فرهنگ معین مناره عبارت است از جای بلندی که بر آن چراغ افروزند برای راهنمایی مسافران و همچنین ستونی مرتفع که از آجر و سنگ برآورند و بر بالای آن اذان گویند. (دهقان نژاد ،۱۳۹۴، ۱۴۵)

از کنار مناره دارالضیافه می‌توانی با راهنمایی شهروندان و با گذراندن مسیری به چهارباغ عباسی برسی، این مکان خود هویت یک شهر تاریخی می‌باشد. مکانی که روزگاری در زمان صفویه از عظمت والایی برخوردار بود، نزدیکی به دولتخانه صفوی و وجود کاخ‌ها و باغ‌های صفوی، خود موید این موضوع می‌باشد.

چه زیبا استاد موسوی فریدنی در کتاب خویش نگاشته است: در محور شمالی، جنوبی از این جایی که دروازه دولت است عریض‌ترین و زیباترین خیابانی که تا آن زمان جهان به خود دیده بود کشیده شد، که تا دامنه‌های کوه صفه در جنوب زنده‌رود امتداد یافت و به باغ هزار جریب بالاتر از دروازه شیراز منتهی شد، طرز خیابان‌بندی و درخت‌کاری آن تقریباً همین است که امروز می‌بینی. در دو سوی این خیابان بزرگان دولت باغ‌ها ساختند با سردرهایی باشکوه و کوشکهای زیبا داخل باغ‌ها. ورودی باغ‌ها در خیابان روبه‌روی هم قرار داشتند که مقابل آنها حوضی ساخته بودند که در خط میانی خیابان جوی آب سنگفرشی این حوض‌ها را به هم می‌پیوست و از دروازه دولت تا سی‌وسه پل تعداد آنها به هفت می‌رسید. (موسوی ،۱۳۸۶، ۹۸ و ۹۹)

آری، وقتی تصمیم گرفته شد چهارباغ پیاده‌گشت شود و ورود ماشین‌ها همراه با دودهایشان به این خیابان تاریخی ممنوع شود در بازسازی خیابان، حوض‌ها را جانمایی کردند هفت حوضی که روبه‌روی آن در زمان‌های گذشته کاخ‌ها یا باغ‌هایی وجود داشت حیف که امکان نداشت در مکان‌های سابق آن، سردر کاخ‌ها را هم بازسازی کنند.

کمی از ویرانه‌های نقش جهان که جلوتر بیایی سردر کاخ خرگاه یا خرمنگاه را در بخش شرقی می‌بینی که در حال خاک خوردن است و تبدیل به انباری فروشگاه‌های همسایه‌اش شده است! (شاید باورش سخت باشد اما هست!) روبه‌روی آن هم قبلاً باغ مثمن بوده که امروزه همه به فروشگاه تبدیل شده است. کمی به جلوتر بیا خیابان شیخ بهایی در قدیم باغ تخت بوده است. جلوتر که بیایی در سمت شرق چهارباغ، باغی بوده است به نام فتح‌آباد و روبه‌روی آن نیز باغ‌های اربابی بوده و جلوتر باغ توت در ضلع شرقی و باغ مو که متعلق به پسر ظل‌السلطان (همین شخصی که بهترین لقب برایش نابودگر اصفهان هست) بوده کمی جلوتر دو باغ درویشان نعمت الهی و حیدری (نزدیک میدان انقلاب) را می‌بینی که مطابق گفته شاردن ((دردشت سنی‌مذهب بوده، قائد آن حیدر نام داشته است (حیدری) و جوباره شیعه مذهب بوده و پیشوای آن نعمت بوده است. (نعمتی) و در آخر نیز شیرخانه و مرغدان شاهی بوده که امروزه سینما ساحل و فروشگاه‌ها است.

اگر از دروازه دولت شروع کرده باشی و به سی‌وسه پل رسیده باشی می‌توانی با یک تاکسی به جلفا، محله زیبای ارمنی‌نشین بروی؛ محله‌ای بکر با معماری و بافت قدیمی، درباره تاریخچه آن اگر بخواهم صحبت کنم از حوصله این متن خارج است اما به صورت اختصار از تاریخچه جلفا خواهم گفت:

در سال ۱۰۱۲ هجری شاه عباس اول تعدادی از ساکنان ارمنستان را به ایران کوچاند و بخش عمده‌ای از آنان را در اصفهان و فریدن و چهارمحال اسکان داد. در این کوچ بزرگ روستاییان در روستاها و شهرنشینان در شهرها اسکان یافتند. شاه‌عباس اول از املاک خاصه خود، حاشیه جنوب غربی زاینده رود را برای ساختن این شهرک اختصاص داد. آنگاه مهندسان دست به کار شدند و خیابان نظر را به موازات رودخانه از جنوب باغ زرشک واقع در چهارباغ بالا به انتهای آن در مارنان کشیدند.(موسوی ،۱۳۸۶، ۱۲۰)

شاه‌عباس اول ابتدا بخشی از ارمنیان را در جلفا اسکان داد اما شاه عباس دوم همه ارمنیان ساکن شهر را به جلفا هدایت کرد.

از زیبایی این محله هرآنچه بگویم کم گفته‌ام باید رفته باشی و دیده باشی تا این سخنم را درک کنی اما باید گفت در زمان صفویان جلفا، زیبایی دیگری داشت حیف که آن مهاجم بد یمن یعنی محمود افغان به ایران حمله کرد و آن خسارات را به شهر وارد کرد که یکی از آثار حمله شومناک این فرد بد طینت، کوچ کردن ارمنیان جلفا به دیگر نقاط بود و اینگونه شد که محله جلفا خلوت شد و به تدریج مکان‌های زیبایی که در آنجا وجود داشت از بین رفت.

بنا بر اسناد تاریخی از ۲۴ کلیسای وجود داشته در زمان‌های دور، اکنون ۱۳ کلیسا باقی مانده است که زیباترین آن کلیسای وانک است. پیشنهاد می‌کنم از این کلیسا دیدن کنید.

در اینجا به بهانه جلفا شاید شنیدن این داستان برایتان جالب باشد: نوشته‌اند روزی خواجه پطروس را در کلیسای مریم راه ندادند، از بس جمعیت زیاد بود. این مرد آزرده شد و رفت و این کلیسای شکوهمند را (کلیسای بتلهم یا بیت‌اللحم) به سال ۱۰۳۸ هجری (۱۶۲۸ میلادی) بنا کرد. خواجه پطروس دیگری بود که به هنگام تجارت در هند مرد اما وصیت کرده بود چون حمل جنازه‌اش به جلفا ممکن نبود قلب او را از سینه درآوردند و به خاک جلفا بسپارند و چنین کردند. (موسوی ،۸۶ ،۱۲۶)

در جلفا قدم بزن و نظاره‌گر زیبایی‌های آن باش

پیرامون موارد گفته شده سخنی خواهم گفت، پیشنهادی خواهم داد: دولت‌ها برای جذب گردشگر، هر اقدامی را که منجر به حضور گردشگر و جذب درآمد شود را انجام می‌دهند، همانگونه که عربستان در برنامه چشم‌انداز خود قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ به جذب ۱۰۰ میلیون گردشگر در سال دست پیدا کند و در این راه هزینه‌های بسیاری را صرف می‌کند.

یکی از طرح‌های اجرا شده در بسیاری از کشورها که امتیاز قابل قبولی هم گرفته است طرح پیاده‌سازی محله‌ها و خیابان‌های یک شهر است که به حضور گردشگر در آن مکان می‌انجامد؛ نمونه بارز آن خیابان شانزه‌لیزه پاریس.

در اصفهان نیز پیاده‌گشت شدن این سه منطقه به خصوص چهارباغ و جلفا باعث شده است شهروندان و گردشگران به مکان‌های ذکر شده بروند حضور مردمان در این مناطق باعث رشد اقتصادی مشاغل آن محدوده شده است؛ به گونه‌ای که امروزه بسیاری از مردم تمایل دارند در چهارباغ عباسی کسب‌وکاری راه اندازی کنند.

این تجربه خوب باید ذهن مدیران شهری را مشغول کند تا به سراغ محله‌های دیگری بروند و در آنجا نیز این طرح را اجرا کنند آیا چهارباغ خواجو قابلیت پیاده‌گشت شدن را ندارد؟ خیابانی زیبا که به پل خواجو منتهی می‌شود و می‌تواند زیباترین خاطرات را برای گردشگران رقم بزند.

منابع و مآخذ

دهقان نژاد، فاطمه، (۱۳۹۴) بافت قدیم اصفهان، اصفهان، انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان

شفقی، سیروس ،(۱۳۵۳)، جغرافیای اصفهان، اصفهان، چاپخانه دانشگاه اصفهان

شفقی، سیروس (۱۳۸۱)، ساختار و توسعه اصفهان عهد صفوی، مجموعه مقالات همایش اصفهان و صفویه، اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان

موسوی‌فریدنی، محمدعلی (۱۳۸۶) اصفهان از نگاهی دیگر، اصفهان، انتشارات نقش خورشید

موحد، محمد علی (۱۴۰۱) سفرنامه ابن‌بطوطه، تهران، انتشارات کارنامه

معین، محمد ،(۱۳۷۱) فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر

مجلسی، محمد (۱۳۹۳) سفرهای ژان شاردن به ایران، تهران، انتشارات دنیای نو»

کد خبر 628375

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.