حسین (ع)؛ درسی به عظمت تاریخ اسلام

حسین (ع) درسی است که مسلمانان باید فراگیرند و یادواره حسین (ع) آزمونی‌ است که پاس کردن آن بر هر مسلمانی واجب است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، مهر حسین (ع) موهبتی است که به جان دل می‌نشیند، چه زیبا است آغشته شدن خون جاری در رگ‌ها به این موهبت عظیم و چه عظیم است قلبی که خون آغشته به مهر حسین (ع) را در تن جاری می‌کند. قلبی که حسینی است، راهی که حسینی است و اعتقادی که حسینی است بی‌راهه نمی‌تازد؛ بی‌راهه نمی‌شناسد که بتازد. حسین (ع) خود درست‌ترین راه است، پس چگونه عاشق راستینش راه را بی‌راه کند و حقیقت را گمراه؟

در این پیچ‌وتاب کوچه‌های تنگ و تاریک دشمنی‌ها و مخالفت‌ها و ضدیت‌ها، چه کسی بهتر از آن کس که حسین (ع) را واقعی شناخته است توان یافتن نور در دل تاریکی و تشخیص مسیر از نامسیر را دارد؟ چه کسی می‌تواند در میان این مرداب به جای گِل‌ولای به نیلوفرهای شناور روی آب و نی‌های قد علم کرده در گوشه‌کنار لجن‌زار فکر کند؟

حسین (ع) قصه نیست، ماجرا نیست، داستانی برای سرگرمی نیست، آنچه گذشت نیست! حسین (ع) درس است، درسی به عظمت تاریخ ۱۴۰۰ ساله دین اسلام، درسی از پایداری، استقامت و ایثار. درسی که نشان می‌دهد چگونه می‌توان کل هستی خود را در طَبَق اخلاص گذاشت و بدون هیچ چشم‌داشت به راه افتاد، چگونه می‌توان نشان داد که مرد عمل کیست و چه کسی تنها اهل یاوه‌گویی و کلامِ هرزپرانی است.

حسین (ع) سرآغاز است، سرآغاز یک کتاب حجیم به نام عشق و راستی و خلوص که در آن درس آدمیت و وفا آموزش داده می‌شود. کتابی که سطر به سطر آن پر شده از بزرگترین آموزه‌های تاریخی و یا عجبا که هر چه زمان پیش می‌رود، آموزه‌های درس حسینی به جای کهنه شدن نو می‌شود. هر کتاب درسی محتوایی دارد که علم آن را رد یا تکمیل می‌کند ولی کتاب درس حسین (ع) از ابتدا کامل بوده و هست، کتابی که آموزه‌هایش سرسپردگی و دل‌سپردگی در پناه معبود است.

حسین (ع) خود بزرگترین درس تاریخ است که رسالتش آموختن علم شهادت بود. ۱۴۰۰ سال است که روز شب می‌شود و شب روز، علم نو می‌شود و اسرار جهان فاش، کشفیات قدیم جای خود را به یافته‌های جدید می‌دهد و حتی گاهی، آنچه روزی برترین یافته علمی بود به‌طور کل اعتبار از دست می‌دهد و جای خود را به حقیقتی جدیدتر و معتبرتر می‌دهد، با این وجود درس حسین (ع) همانی مانده است که از ابتدا بود.

درس حسین (ع) درس پایداری حق است، درس هنر شهادت در پیشگاه عشق و آزادگی، درس هم‌پایی و هم‌دلی شیرمردان و شیر زنان در مسیر پیمودن راه حقیقت، درس شکستن سکوت و به پا خواستن در برابر ظلم و درسی برای آموختن چگونه زیستن به آدمیان. درس حسین (ع) درس آه و اشک و فغان برای مظلومیت سالار شهیدان کربلا نیست هر چند که نمی‌توان در برابر سوزِ دل ناشی از چنین مظلومیتی اشک نریخت. درس حسین (ع) درس جهاد است، درس قیام و انتخاب است، درس قربانی کردن خویشتنِ خویش در مقابل معبود است. حسین (ع) مکتب عشق است، نام‌آورترین سردار روشنایی‌ها، تندیس وفا و ایمان و آموزگار پیمودن راه آزادگی است.

صد افسوس و هزاران هیهات که ندانستیم حسینی که مرگ باعزت را سزاوارتر از زندگی با ذلت می‌داند، حسینی که به راه و رسم عاشقی کاملاً آگاه است، تشنه آب نبود که روح تشنه را زلال‌ترین آب‌ها هم سیراب نخواهد کرد. حسین (ع) در جست‌وجوی عاشقان و سرسپردگان حقیقی محبوبش به‌پا خاست. ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داد تا روح تشنه لبیکش را سیراب از پاسخ یاری‌دهندگانی کند که نور خدا را دیده و راه حق را شناخته‌اند. واقعیت عاشورا هرچند آب بود و قیام، حقیقتش اما لبیک بود و وفا. هیهات که آنچه باید آموخته و دانسته شود واقعیت است و اما این حقیقت است که باید زندگی شود.

حسین (ع) اگر راهی سفری بی‌بازگشت شد، اگر زنان و کودکان به‌همراه برد، اگر از همه چیز گذشت و با علم بر بی‌وفایی کوفیان بار سفر بست، اگر آب در اختیار سپاهیان دشمن گذاشت و حرم خود را تشنه، اگر شش ماهه بر دستان خود بلند کرد و در برابر کوردلان قرار داد، اگر تشنگی کودکانش را به اشک چشم میهمان کرد، اگر سه ساله‌اش را راهی اسارت در چنگ دشمن کرد، اگر داغ در آغوش کشیدن پاره‌پاره‌های جوانش کمرش را خمود، نه به زعم برخی تنگ‌نظران برای مقام بود که نیک می‌دانست آخر این مسیر بازگشتی نیست و آن‌کس که می‌داند مسیر رفته را نه می‌توان پیش‌تر رفت و نه از آن بازگشت، از چه رو به حرص مال و مقام، اهل و عیال را فدای راهی کند که آن را پایان خوشی نیست.

حسین (ع) رفت و با این رفتن مرگ را معنایی دوباره بخشید. قیام کرد تا جرقه‌ای از نور به قلب‌های خالی از روشنایی مردمان عصر خود بیندازد؛ مردمانی که چشم‌های بینای آن‌ها کور و گوش‌های شنوایشان از درک حقیقت کر بود؛ همان‌ها که دل به غفلت سپرده، دیده به روی ظلم بسته بودند و در سرابی ساخته شده از حباب‌های ناپایدار، روزگار سپری می‌کردند، بی آن‌که حرفی در دل‌هایشان اثر و کلامی به راه صحیح هدایتشان کند. حسین (ع) به‌پا خاست تا با نمایش دادن چگونه مردن، درس چگونه زیستن را به این قوم در خواب فرو رفته بیاموزد.

سال‌ها است رسم کربلا رسم دل‌های ایرانیان است و یادواره ایام قیام بزرگترین مدرس تاریخ اسلام و برترین دادخواه مسلمانان چه زیبا و محترم برگزار می‌شود. یادواره‌ای که در آن شور حسینی موج می‌زند و ایامی که طی آن دسته‌دسته کاروان عزادار سالار شهیدان در کوچه و خیابان شهر و روستا به بزرگداشت قیام کربلا می‌پردازند. زنده نگهداشتن پرشکوه یاد این ایام اهمیتی تفسیرناشدنی دارد، با این وجود حقیقت کربلا در یافتن شعور حسینی و تمرین سوختن اما به پرواز درآمدن موج می‌زند.

مسلمانان امروز مسئولیتی عظیم در زنده نگهداشتن آموزه‌های حسینی دارند، مسئولیتی عمیق که هم‌چون قدم برداشتن بر لبه تیز شمشیر است. دشمن در انتظار نشسته است تا با رخ‌دادن کوچک‌ترین اشتباه از سوی جمعیت مسلمین ریشه اسلام را مورد تهاجم قرار دهد. درخت هر چند مقاوم، اگر از ریشه زده شود ضعیف خواهد شد. صدها افسوس که بدعت‌گزاری‌هایی هم‌چون به آتش کشیدن خیمه‌ای با ۷۲ پرنده زنده محبوس که ترفند دشمنان است برای بدنامی اسلام و تیره کردن قیام سالار شهیدان چنان در حال جای گرفتن در میان دسته‌های عزاداران است که راه را بر یاوه‌گویی بی‌صفتان باز می‌کند.

کد خبر 591985

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.