به گزارش خبرنگار ایمنا، شاید اگر پیش از آغاز لیگ بیستویکم پای صحبت کارشناسان مینشستید، کمتر کسی فرهاد مجیدی را در حد یک مربی قهرمان میدید. خیلیها لباس مربیگری استقلال را به تن فرهاد، گشاد میدانستند و عقیده داشتند او تا تبدیل شدن به گزینهای مناسب برای آبیها، مسیری طولانی در پیش دارد، اما مجیدی برای ایجاد تغییرات و آبدیده شدن، تنها به چند ماه تعطیلات تابستانی نیاز داشت.
قصه تلخ و تکراری مجیدی در فینال حذفی، میتوانست نسخهاش را همان مردادماه بپیچد اما او ماند و به جای گلایه از زمین و آسمان خودش، کادرش و تیمش را تقویت کرد. در تصمیمگیریهای فرهاد، تصمیمهای غلط جای خود را به تصمیمهای درست داد و بازه چند ۱۰ روزه میان دو لیگ، به اندازه چندین سال او را پختهتر کرد.
مجیدی به جای اصرار روی تاکتیکها و تفکرات خود، دستیاری مثل گابریل پین را به کادر فنی خود اضافه کرد و در جذب مهرههای جدید، وسواس کیفیت را جایگزین تلاش برای سهم داشتن در بمبهای نقلوانتقالاتی کرد. استقلالیها در میان بمبهای کوچک و بزرگ رقبا، بیسر و صدا تیمی را شکل دادند که ۲۷ هفته هیچ رقیبی را برتر از خود ندید. آنها برخلاف سپاهان چشم و همچشمی را کنار گذاشتند و برخلاف پرسپولیس، متر و معیار دقیقی برای انتخاب خارجیها به کار بردند.
ریشه همه این تغییرات به مجیدی بازمیگردد که با بازنگری به آن دست یافته است. او توانست طوری تفکر تیمش را عوض کند و اکنون با رکوردی بینظیر جام را به رزومهاش اضافه کند.
میتوان با جدیت مدعی شد که شگرد اصلی مجیدی در سالهای فوتبال و مربیگری، بازنگری به خود و عملکردش بوده است؛ عاملی که آن ستاره (فرهاد مجیدی) به یادماندنی را در ۳۷ سالگی درخشان کرد. او در روزهایی که مربیان لیگ برتری با لجبازی از ایدههای بعضاً شکست خورده فوتبالشان کوتاه نمیآیند، ذهنش را به روی حرفهای جدید بازگذاشت و از آن استقبال کرد.
شاید مجیدی در کنفرانسهای خبری ادعاهای بزرگی میکرد و به داشتن اشتباهاتش اعتراف نمیکرد اما در کوشیدن برای رفع آن، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. او با ذهنی روان مثل آب، در را به روی حقیقت را باز کرد و مهمتر از همه، با خودش رو راست بود. این در حالی است که لجبازی و توهم کیفیت، دست یحیی و محرم را از جام کوتاه کرد اما مجیدی نشان داد آدم توقفپذیری نیست؛ فردی آماده برای تغییر با مَنِشی خستگیناپذیر که موفقیت برای او، گواراترین آبی است که میتواند بنوشد.
نظر شما