۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۰
پیوند در نقطه جدایی

اینجا همه چیز ساده است، یک جلد قرآن کریم، آیینه و شمعدان، یک شاخه نبات، ۳ شاخه گل رز، سبزه گندم، جام عسل، نان و پنیر، کاسه آب و مقداری نمک و حنا و البته برای پذیرایی، میوه، شیرینی و آجیل مشگل گشا هم آورده‌اند.

به گزارش ایمنا، اینها تدارکات یک سفره عقد ساده و صمیمانه است، مهمان های زیادی هم برای مراسم نیامده اند، عروس به اتفاق مادر و دو برادرش آمده است. مادر، خواهر و برادر داماد هم او را همراهی کرده اند. عروس و داماد باهم دخترخاله، پسرخاله هستند. در این هوای سرد، گرمای خانواده را به خوبی می‌توان حس کرد.

عروس با تشریفات خاصی نیامده، یک چادر سفید گلدار... هوای سرد پاییزی با مه غلیط در هم تنیده شده و فضایی عاشقانه ایجاد کرده است، عروس و داماد در آیینه، مخفیانه یکدیگر را نگاه نمی‌کنند، بلکه مستقیم به چشمان یکدیگر زل زده اند تا عمق دوست داشتن همدیگر را لمس کنند.

این مراسم یک تفاوت عمده با مراسم دیگران دارد، عروس به جای جشن تجملاتی، درخواست کرده تا مراسم را بر سر مزار پدرش در آرامستان باغ رضوان برگزار کند تا به پدر بگوید همیشه و در همه حال او را فراموش نکرده و دوست دارد بزرگترین اتفاق زندگی‌اش را در کنار او جشن بگیرد.

شاید در ابتدا برخی با اکراه به این موضوع بنگرند که آرامستان چه جای ازدواج است! اما وقتی دقیق‌تر می‌نگری می‌بینی که آنها می‌خواهند با ازدواج خود به دیگران بگویند حتی در نقطه ای که به نام دنیای مردگان است، باز هم می شود زندگی و امید را جاری ساخت و شاید دلیل دیگر آنها برای ازدواج در آرامستان این است که همواره به یاد داشته باشند، فرصت کم است، باید عاشقانه زندگی کرد.

آرامستان باغ رضوان مزار پدر را برای برپایی جشن مهیا می‌کند، چند فرش در اطراف مزار پهن و صندلی‌ها با رومیزی های قلمکار چیده می شود، همه با هم همکاری می‌کنند و سفره عقد با کمترین امکانات چیده‌مان می‌شود.

عاقد در محل حضور می‌یابد، بالای سر عروس و داماد قند می‌سایند، عروس قرآن می‌خواند، مادر عروس و داماد زیر لب دعا می‌کنند، عروس با اجازه از محضر پدر مرحومش، "بله" را می‌گوید، عروس و داماد شش گوشه حواسشان به دنیای رویایی است که قرار است برای یکدیگر بسازند، چقدر همه چیز ساده و صمیمانه و به دور از هیاهوی دنیای امروز است؛ همیشه موافقیم که ازدواج‌ها ساده برگزار شود، اما وقتی نوبت به خودمان می‌رسد، از هیچ چیز حاضر نیستیم بگذریم و می‌خواهیم همه چیز با تشریفات کامل برگزار شود، اما اینجا در آرامستان، تازه عروس در کنار مزار پدر، خیالش راحت است که پدر را به جشن خود دعوت کرده، استرس آرایشگاه و آتلیه، پذیرایی از مهمان‌های بیشمار را ندارد، داماد هم خیالش آسوده است که همسفری را برای مسیر پر فراز و نشیب زندگی انتخاب کرده است که تعلقی به مادیات ندارد و با تمام کم و کاستی‌های زندگی، پا به پای او عشق می‌ورزد.

این زوج به یکدیگر محرم می شوند، عسل بر دهان یکدیگر می گذارند تا شیرینی پیوندشان تکمیل شود، حلقه ها را بر دست می‌کنند، تا با هربار نگاه به آن، عهد و پیمانشان را فراموش نکنند و با پذیرایی از مهمان‌ها مراسم کوچک و ساده آن‌ها تمام می‌شود و در نهایت ما می‌مانیم و یک دنیا سؤال از خودمان...

کد خبر 359819

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مینا ساغری IR ۰۸:۳۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۸
    0 0
    چه جالب! بعضی دخترا واقعا بینظیرن. چطور با خودش کنار اومده یه همچین مراسم سادگی بگیره