فرهنگ ایرانی، دغدغه بانوی فرانسوی

مریم رهگشای، بانویی فرانسوی است که سال‌ها است برای گسترش فرهنگ اصیل ایرانی تلاش می‌کند و همچنان در سراموزه رهگشای، مشتاق روایت تاریخ و فرهنگ ایرانی است، روایتی که از زبان عروسک‌هایی حکایت می‌شوند که هر یک مُعرف یکی از شخصیت‌ها و مشاغل بادرود هستند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در بخش اول گفتگو با مریم رهگشای وی از ورودش به ایران سخن گفت و از اینکه چه شد که با همراهی همسرش سرا موزه رهگشای را افتتاح‌ کردند. از رفتار خوب مردم بادرود گفت و از بخش‌های مختلف سرا موزه رهگشای و بخش سازهای سنتی ایرانی و کلاسیک اروپایی که از کودکی وی را برایش یادآور می‌شود. او واکنش گردشگران در مواجه با یک بانوی فرانسوی سخن گفت و در نهایت افتخارات موزه را برشمرد.

آنچه می‌خوانید بخش دوم گفت‌وگوی خبرنگار ایمنا با مریم رهگشای، مدیر سراموزه رهگشای بادرود است.

کودکان در موزه شما چه جایگاهی دارند؟

محور اول کار ما ارتباط بین نسل‌ها بود. برای اینکه حس هویت ایرانی بچه‌ها تقویت شود خیلی کار آموزشی انجام دادیم. ما فرهنگ و ادبیات صلح را ترویج می‌کنیم. بچه‌ها به مناسبت نوروز روی پارچه‌ای به طول۸۰ متر با موضوع نوروز و عروسک‌های بومی نقاشی می‌کشند. در خصوص آشنایی با ادبیات هم یک انجمن شعر تاسیس کردیم که به مناسبت جشن‌های مختلف که در موزه برگزار می‌شود بچه‌ها با زبان خودشان با دنیای شعر آشنا می‌شوند. در جشن مهرگان بچه‌ها با مولانا و در شب یلدا با حافظ آشنا می‌شوند. بچه‌ها در روز صلح با همکاری کانون پرورشی کودکان و نوجوانان در ارتباط با موضوع صلح، شعر می‌سرایند. از اردیبهشت ۹۶ یک گروه شاهنامه‌خوانی با عنوان "مهرآفرینان" تشکیل دادیم که برای شب یلدا ۹۶ و نوروز ۹۷ برنامه اجرا کردند. این گروه در نوروز ۹۷ به عنوان تنها گروه تئاتر نوجوان و تنها نماینده ایران در فستیوال تئاتر گلیداسکوپ در سن‌پترزبورگ شرکت کردند. آن‌ها شاهنامه را به چهار زبان فارسی، فرانسه، انگلیسی و بادروری خواندند و در یک برنامه موزیکال شاد حاجی فیروز، سفره هفت‌سین و عروسک‌های سفیران صلح و دوستی را معرفی نموده و مقام اول گلدن کپ را دربین ۳۷ کشور کسب کردند و این یک افتحار خیلی بزرگ است.

با توجه به اینکه شما فرانسوی هستید آیا توانستهاید توجه هموطنان خودتان را به ایران و این موزه جلب کنید؟

بله کم و بیش توانسته‌ام. گروهی از اساتید برجسته صاحب کرسی در رشته زمین‌شناسی برای یک سفر علمی- فرهنگی، یک گروه گردشگران دور دنیا با دوچرخه، بچه‌های مدرسه سفارت فرانسه در تهران، انجمن فرهنگی "خوش‌آمدید تهران"، هنرمند فرهیخته پل لوئی ربورا؛ نقاش و آخرین شاگرد پیکاسو، از جمله مهمانان ما در سرا موزه رهگشای بوده‌اند. علاوه بر این ما یک پروژه با یک آژانس مسافرتی فرانسوی داریم که همراه با بازدید از موزه، برنامه‌های فرهنگی را برای آن‌ها پیش‌بینی کرده‌ایم.

خانواده و دوستان فرانسوی شما در مورد حضور شما چه نظری دارند؟

۲۵ سال قبل شاید وضعیت ایران را خوب نمی‌شناختند و با توجه به تبلغیات نسبتا منفی که در تلویزیون و رادیو پخش می‌کردند نمی‌توانستند بسنجند که ایران چه جایی است و شاید نگران بودند که این نگرانی کاملا قابل قبول بود ولی الان قبول کردند که ایران محل زندگی من است و خوشحال هستند که من توانستم در ایران جای خودم را باز کنم و موفقیت کسب کردم.

موزه شما با چه سازمانها و موسساتی تعامل دارد؟

شورای کتاب کودک و فرهنگنامه، آموزش و پرورش استان اصفهان، انجمن محیط زیست منطقه، انجمن مجموعه‌داران ایران، ‌ سازمان میراث فرهنگی، موزه‌های خصوصی و دولتی ایران و خارج از کشور، انجمن زنان کارآفرین ایران، ‌کارگاه توانبخشی موسسه خیریه و آسایشگاه کهریزک و انجمن خیریه نیکان و دانش‌پور از جمله سازمان ها و موسساتی هستند که ما با آن‌ها ارتباط داشتیم.

اهل کتاب و کتابخوانی هستید؟ نویسنده و کتاب مورد علاقه شما چیست؟

به ادبیات کهن ایران علاقه دارم چون آیینه منعکس‌کننده یک فرهنگ اصیل است که من به دنبالش هستم، اما خواندن حافظ و فهمیدن زبان او به‌علت وسیع‌بودن گنجینه لغت برای من هنوز سخت و در ترجمه فرانسه آن‌طور که باید لطافت شعری و احساسات را انتقال نمی‌دهد، ولی در عوض نصیحت‌های حضرت سعدی برای هر زمانی جاودانه است. برای من هر بیت آن مثل دایره‌المعارفی است که ارتباط سالم و بی‌ریا یک جامعه را بیان می‌کند. تا اینجا که متوجه شدم با چند کلمه مختصر و مفید چکیده‌ای از درس اخلاق می‌دهد.

آیا اقامت شما در ایران باعث شده دوستانتان به ایران بیایند؟

بله دوستان و همکارانم به ایران آمدند و خیلی‌ها هنوز که هنوز است در ارتباط با سفرشان به ایران به عنوان تشکر ایمیل می‌زنند و می‌گویند دیگر کی بشود این سفر هزار و یکشب را تکرار کنیم.

نظر دوستان شما که تا کنون به ایران نیامده‌اند، در مورد ایران چیست؟

خیلی مایل هستند که کشوری با این وسعت و پتانسیل گردشگری وسیع و این امکانات چهارفصل را ببینند، ولی الان فعلا متاسفانه شاهد این هستیم که اگرچه توریسم فرهنگیِ فرانسوی با این وضع ارز می‌توانست یک فرصت مناسب برای توسعه فرهنگی باشد اما تعداد آن کم شده و اثر معکوس داده است.

پیشنهاد شما برای افزایش استقبال مردم به موزهها چیست؟

به نظرم باید روی بچه‌ها متمرکز شد. بچه‌ها باید از سن پایین راه موزه را طی کنند. در همه دنیا موزه‌ها برای بچه‌ها انواع و اقسام ورک‌شاپ به صورت بازی برگزار می‌کنند تا بچه‌ها با تاریخ و فرهنگ آشنا شوند. مدرسه، دانشگاه و کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان می‌تواند با انجام فعالیت‌های خلاقانه  ارتباط نزدیک‌تری بین موزه و بچه‌ها به وجود آورد. 

چه چیزی در موزه شما توجه مخاطبین را بیشتر به خودش جلب کرده است؟

اینجا یک موزه استاتیک نیست. اینجا یک موزه زنده است که همیشه در آن خبری است. مهمانان خاص داریم. یک خانم فرانسوی از بازدیدکنندگان استقبال می‌کند، از مهمانان پذیرایی می‌شود همین‌که می‌بینند یک خانم فرانسوی این‌قدر با فرهنگ ایران آشنا است و راوی موزه هست، خوششان می‌آید. آن‌ها می‌توانند در لوکیشن مختلف عکس بگیرند مثلا زیر کرسی، ‌دم تنور، فضای زورخانه. به هر حال انگار هر جایی که می‌بینند در ذهنشان تبدیل به یک فیلم کوتاه می‌شود. در واقع اینجا بهشتی برای عکاسان و کارگردانان است.   تاکنون از این‌جا بیش از ۱۰ مستند متنوع چه داخلی و چه خارجی پخش شده است. تلویزیون گزارش فعالیت‌های فرهنگی موزه ما را انعکاس می‌دهد.

چه توصیفی از ایران به دوستان فرانسوی خودتان ارایه می‌کنید؟

ایران در واقع یک کشور وسیع است و به عنوان بستر تمدن، بهشتی برای گردشگران فرانسوی فرهنگ‌ و هنر دوست است. نظر من این است که تبادلات فرهنگی میان ملل از عواملی هست که باعث صلح جهانی می‌شود.

و اگر بخواهید زادگاه خودتان را برای ما توصیف کنید چه می‌گویید؟

من در شمال‌شرقی فرانسه در منطقه‌ای به نام آلزاس در مرز آلمان به دنیا آمدم و بزرگ شدم. مسلم است که وطن برای هر کسی همیشه عالی است خصوصا اینکه از آن دور باشد. من خاطرات خوبی از زندگی در آن‌جا دارم و به نظرم فرانسه یک پتانسیل گردشگری فوق العاده‌ای دارد.

چه چیزی از ایران و ایرانی برای شما جالب است؟

از نظر اخلاقی خیلی مهمان‌نواز و با استعداد هستند. فرهنگ ادبیات ایران و تنوع معماری، طبیعت، ‌صنایع‌دستی، موسیقی، غذای محلی و فولکلور هر استان برای من خیلی جذابیت دارد.

به نظر شما استقبال مردم ایران از موزهها چگونه است؟

به طور کل ارتباط بین موزه و هموطنان ایرانی  باید توسعه پیدا کند، اما شاید مردم در موقعیت فعلی گرفتار هستند و کمتر به کار فرهنگی می‌پردازند.

به نظر شما اگر کدام رفتار را نداشتیم بهتر بودیم؟

اصالت اقوام برای من مورد احترام است. ما نمی‌توانیم هیچ دخل و تصرفی در فرهنگ و اقلیم اقوام ببریم.

از خوارک ایرانی بگویید.

نقشه ایران شبیه یک فهرست غذای متفاوت با طعم، عطر و بوی متفاوت است. این تابلو جذاب شامل روش پخت، کاربرد ادویه، تفکیک غذاها بین سرد و گرم، استفاده از گیاهان دارویی، شربت، ترشی، مربا، محصولات محلی از تولید به مصرف و شیرینی است. این غذاهای خوشمزه من را به یک سفر تخیلی به شعر، آواز، فولکلور، لالایی و داستان‌های محلی می‌برد. شادی و مهمان‌نوازی مردم ایران و جذابیت طبیعت برای من خاطرات فراموش نشدنی را زنده می‌کند. قورمه‌سبزی، زرشک‌پلو، فسنجون و گاهی هم عدس‌پلو درست می‌کنم اما بعد از ۴۰ سال زندگی مشترک همه‌ نوع غذایی را می‌توانم بپزم به‌خصوص آبگوشت.

برنامه موزه برای آینده چیست؟

هدف ما حفظ و احیای میراث ناملموس، آداب رسوم، جشن‌های سنتی در حال فراموشی است. فکر می‌کنم میزان موفقیت فعالیت‌های ما در علاقه‌مند کردن نسل‌های جوان و نوجوان به میراث کهن و ریشه‌های خودشان تاکنون چشمگیر بوده است. ایران‌بان شدن بچه‌ها آرزوی ما است.

به گزارش ایمنا، گفتگوی ما با خانم گوتس تمام می‌شود. با خود می‌اندیشیم که چه بسا خانه‌ها و موضوعاتی که هنوز در گوشه‌ای از تاریخ ایران خاموش مانده‌اند و چه حرف‌های بسیاری که برای گفتن دارند. حالا ما هم مانند خانم گوتس امیدواریم که سراموزی رهگشای الگویی برای گسترش فرهنگ اصیل ایرانی باشد، هرچند که راه، دشوار است اما به قول سعدی به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به‌قدر وُسع بکوشم.

گفتگو از: سمانه آقائی آبچوئیه، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 347211

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.