به گزارش خبرگزاری ایمنا، محمد قطبی جشوقانی، کارشناس فرهنگی در یادداشتی نوشت:
«اصفهان، تنها یک نام جغرافیایی یا مجموعهای از خیابانها و ساختمانها نیست؛ اصفهان یک «متن تاریخی» و یک «روایت تمدنی» است. شهری که خشتخشت آن با حکمت، هنر و اندیشه سرشته شده و قرنهاست که الگویی از «شهرِ زندگی» را به جهان عرضه کرده است. اما امروز، در هیاهوی توسعه مدرن و شتابِ پروژههای عمرانی، پرسش بنیادین اینجاست: چگونه میتوانیم این قامتِ بلندِ مدنیت را حفظ کنیم و نگذاریم «هویت» در زیر چرخدندههای «توسعه» خرد شود؟ پاسخ، در مفهومی کلیدی و راهبردی نهفته است: «پیوست فرهنگی و اجتماعی».
پیوست فرهنگی؛ فراتر از یک سند اداری
پیوست فرهنگی در قاموس مدیریت شهری اصفهان، نباید صرفاً یک تشریفات اداری یا کاغذبازی بوروکراتیک تلقی شود. این سند، در حقیقت «رگ شریانی معنایی» شهر است که خونِ هویت را در کالبدِ سنگ و سیمان جاری میکند. بدون این پیوست، پروژههای شهری—هرچند عظیم و پرهزینه—تنها سازههایی بیروح و گنگ خواهند بود که نه با تاریخ شهر سخن میگویند و نه با شهروندان آن ارتباط برقرار میکنند.
تداوم زنجیره ارزش بر پایه هستارهای عینی
اهمیت حیاتی پیوست فرهنگی در اصفهان از آنجا ناشی میشود که این شهر، نیازمند تداوم «زنجیره ارزش» است. ما نمیتوانیم گذشته را در موزهها حبس کنیم و در خیابانها، سازههایی بیگانه بسازیم. پیوست فرهنگی، ابزاری است که ارزشهای انتزاعی و ذهنی (مانند معنویت، عدالت، زیبایی و همبستگی) را به «هستارهای عینی» و «عملکردهای سازمانی» تبدیل میکند.
این یعنی وقتی شهرداری پارکی میسازد، خیابانی احداث میکند یا مجوزی صادر میکند، این اقدامِ کالبدی، دقیقاً در راستای همان ارزشهای تمدنی باشد. پیوست فرهنگی تضمین میکند که «عملکرد» ما در میدان اجرا، خیانتی به «فلسفه» ما در مقام نظر نباشد.
شهر اصفهان، یک منظومه «بینامتنی» (Intertextuality) است؛ به این معنا که هر بنای جدید، باید در گفتگو و تعامل با بناهای پیشین باشد. اگر پروژهای بدون پیوست فرهنگی اجرا شود، گویی پارازیت و ناهنجاری وارد این گفتگوی تاریخی شده است.
پیوست فرهنگی، مفسر و تنظیمگر این رابطه است. این ابزار تضمین میکند که اصفهان همچنان در مسیر «مدنیت» گام بردارد و قامت بلند تمدنی خود را در برابر هجوم بیهویتی حفظ کند. این سند به ما میآموزد که توسعه، تنها به معنای «بیشتر ساختن» نیست، بلکه به معنای «بهتر زیستن» و «معنادار ماندن» است.
هارمونیِ تعامل انسان و شهر
در نهایت، هدف غایی پیوست فرهنگی، «سازگاری تعامل انسان و شهر» است. شهر بدون انسان، ویرانه است و انسان بدون شهرِ باهویت، سرگردان. پیوست فرهنگی با شناخت دقیقِ نیازهای روحی و اجتماعی شهروندان و تلفیق آن با الزامات کالبدی، فضایی را خلق میکند که در آن، شهروند احساس «کرامت» و «تعلق» کند.
در اصفهانِ معنابنیان، پیوست فرهنگی، نگهبانِ روح شهر است؛ تا مطمئن شویم که آنچه میسازیم، نه فقط سقفی برای پناه گرفتن، بلکه فضایی برای «اوج گرفتن» و تداوم حیات طیبه انسانی است.»




نظر شما