نفس‌هایی که به خِس‌خِس افتاد

  • نفس‌هایی که به خِس‌خِس افتاد

    فرهنگنفس‌هایی که به خِس‌خِس افتاد

    «باید شیمیایی را از نو معنا کرد، باید از سوختن گفت، باید از سومار که ردش جا خوش کرده است یک گوشه از ریه، حرف‌ها زد. باید از سنگدلی گاز خردل شکایت کرد. باید از نفس‌های بابا که برای آمدن و رفتن ناز می‌کنند، گلایه کرد. باید برای سنگر کوچک بابا که به تختش منتهی می‌شود ، غزل سرود.»