کتاب ابوباران

  • پیکرهایی که روی زمین ماند

    فرهنگپیکرهایی که روی زمین ماند

    «بعد از امن شدن منطقه، برای برداشتن پیکر شهدایمان حرکت کردیم. انفجار، پیکر شهدا را تقریباً از بین برده بود. پیکرها به علت ماندن زیر آفتاب و باران باد کرده و سیاه شده بودند. بچه‌ها اولین بارشان بود که با بدنی بی‌جان آن هم به این شکل دل‌خراش روبه‌رو می‌شدند. مبهوت ایستاده بودند و فقط نگاه می‌کردند.»

  • رسم فرات همین است

    فرهنگرسم فرات همین است

    «در حالی که ما با شط فاصله چندانی نداشتیم، برای برداشتن آب نمی‌توانستیم به آن نزدیک شویم؛ چون از آن طرف شط به سمت ما تیراندازی می‌شد. بچه‌ها با این قضیه کنار آمده بودند و بین خودشان می‌گفتند: رسم فرات همین است؛ کسانی را که نزدیکش هستند، تشنه نگه می‌دارد.»

  • زندگی در محاصره

    فرهنگزندگی در محاصره

    «در مدت محاصره، در برابر هجوم دشمن به روستا مقاومت می‌کردیم و بارها به هر قیمتی که شده بود، اجازه ورود یک تانک به روستا را هم ندادیم. ده‌ها نفر شهید می‌شدند تا در نهایت موفق می‌شدند با نزدیک شدن به تانک، یک نارنجک به داخل آن بیندازند و آن را منهدم کنند.»