۳۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۲
رسم فرات همین است

«در حالی که ما با شط فاصله چندانی نداشتیم، برای برداشتن آب نمی‌توانستیم به آن نزدیک شویم؛ چون از آن طرف شط به سمت ما تیراندازی می‌شد. بچه‌ها با این قضیه کنار آمده بودند و بین خودشان می‌گفتند: رسم فرات همین است؛ کسانی را که نزدیکش هستند، تشنه نگه می‌دارد.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، شهر بوکمال از توابع استان دیرالزور سوریه در نزدیکی مرزهای عراق و در ساحل غربی رود فرات قرار دارد. این شهر پایتخت داعش بود و برای این جریان تکفیری تصرف و حفظ آن اهمیت زیادی داشت. داعشیها زمانی که بر این شهر تسلط یافتند، همان رفتار یزیدیان را تکرار کردند و از دسترسی مردم این شهر به آب فرات جلوگیری کردند.

مصطفی نجیب، یکی از مدافعان حرم در کتاب «ابوباران» روایتگر تکرار مرثیه تشنگی در کنار رود فرات شده است. در این کتاب می‌خوانیم: «در حالی که ما با شط فاصله چندانی نداشتیم، برای برداشتن آب نمی‌توانستیم به آن نزدیک شویم؛ چون به سمت ما از آن طرف شط تیراندازی می‌شد. بچه‌ها با این قضیه کنار آمده بودند و بین خودشان می‌گفتند: رسم فرات همین است؛ کسانی را که نزدیکش هستند، تشنه نگه می‌دارد.

فردا صبح، چند ماشین برای انتقال مردم به آنجا آمد؛ چون احتمال هجوم داعش زیاد بود و گاهی هم خانه‌ها را با خمپاره ۶۰ می‌زدند، از مردم خواستیم وسایلی را که می‌خواهند همراه خود ببرند، جمع کنند و بعد سوار ماشین‌ها بشوند.

ما نهایت تلاش خودمان را می‌کردیم که عزت و احترام مردم حفظ بشود و بچه‌ها نترسند؛ اما باز هم بسیاری از کودکان با صدای بلند گریه می‌کردند و مادران‌شان نمی‌توانستند آنها را آرام کنند.

در همین زمان، یکی از دوستانم را دیدم که سید بود. در گوشه‌ای ایستاده بود و گریه می‌کرد. رفتم کنارش و پرسیدم چرا گریه می‌کنی؟

همان طور که دستش را روی پیشانی‌اش گذاشته بود و به شانه‌هایش تکان می‌خورد، گفت: مگر نمی‌بینی؟ ما به این مردم این قدر احترام کردیم و حواس‌مان بود آب توی دلشان تکان نخورد، اما بچه‌ها ترسیده‌اند و گریه و زاری می‌کنند. حالا ببین کربلا چه خبر بوده و با فرزندان امام حسین (ع) چه کرده‌اند؟ به خاطر دل پاکش، پیشانی‌اش را بوسیدم و چند دقیقه‌ای کنارش ماندم.»

کد خبر 598271

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.