اسرائیل چگونه جنایت را به «دفاع مشروع» تبدیل می‌کند؟

اسرائیل با مصادره هولوکاست، تحریف متون دینی و ساختن ذهنیت «قربانی همیشه در خطر»، خشونت سازمان‌یافته خود را در قالب «دفاع مشروع» بازاریابی می‌کند؛ سازوکاری که هر حمله و اشغال را الزامی جلوه داده و هر صدای منتقد را با برچسب یهودستیزی خاموش می‌سازد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از المیادین، از زمان مهاجرت گسترده یهودیان اروپایی به غرب آسیا، رژیم اشغالگر صهیونیستی با مصونیت کامل ده‌ها هزار نفر را کشته یا مجروح کرده است.

این رژیم برای توجیه جنگ‌ها، اشغالگری، پاک‌سازی قومی و جایگاه خود به‌عنوان موجودیتی معاف از قوانین بین‌المللی، به شدت بر یک روایت ساختگی و حساب‌شده تکیه کرده است.

در مرکز ساختار تل‌آویو، بهره‌برداری راهبردی از رنج‌های تاریخی و تحریف دین قرار دارد؛ ترکیبی که روایتی قدرتمند می‌سازد تا هر صدای مخالفی را به دشمن کل قوم یهود متهم کند.

رهبران اسرائیل، از ابتدای شکل‌گیری تحمیلی این موجودیت، همواره از تصویرسازی درباره هولوکاست و نمادهای دینی نه برای یادآوری رنج مشترک گذشته، بلکه برای ساخت مشروعیت و بهره‌برداری عاطفی برای توجیه روش‌های نظامی صهیونیستی استفاده کرده‌اند.

گروگان‌گیری تاریخی

نام هولوکاست نازی‌ها همواره از زبان مقامات اسرائیلی جاری شده است؛ به‌ویژه زمانی که نیاز داشته‌اند حملات نظامی خود به کشورهای همسایه را عاطفی جلوه دهند. از زمان تحمیل این رژیم در غرب آسیا، مقامات اسرائیل موضوع هولوکاست و کشتار یهودیان اروپا را به محور اصلی سخنان دیپلماتیک خود در برابر جامعه جهانی تبدیل کرده‌اند.

پیش از ورود به بحثی به این اندازه حساس، باید یادآور شد که این بخش قصد ندارد رنج‌های تاریخی اروپا در جنگ جهانی دوم را انکار کند. جرم‌هایی که نازی‌ها علیه کمونیست‌ها، اتحادیه‌گرایان، اسلاوها، یهودیان و دیگران مرتکب شدند، موضوع انکار یا تردید نیست.

اما اسرائیل با استفاده از این لحظه تاریک تاریخ، خود را در جنگی موجودیتی با منطقه قرار می‌دهد، گویی ادامه زندگی یهودیان در گرو دفاع نظامی و سرکوب دائمی است.

در حالی که واقعیت این است که هیچ‌یک از ملت‌های منطقه، که تاریخ این سرزمین را می‌شناسند، وجود جمعیت یهودی را انکار نمی‌کنند. بالاخره ادیان ابراهیمی از غرب آسیا و شمال آفریقا برخاسته‌اند، نه از سوئیس.

سیاست‌مداران اسرائیلی هولوکاست را نه به‌عنوان یادآور رنج‌هایی که یهودیان و دیگران در جنگ جهانی دوم متحمل شدند، بلکه به‌عنوان ابزاری سیاسی برای جلب حمایت خارجی به کار می‌گیرند.

صهیونیست‌های همواره مظلوم و در معرض خطر!

هدف از این کار ساختن هیولایی خیالی است؛ تبدیل کردن کل منطقه و حتی جهان به دشمنی بالقوه، تا جمعیت صهیونیست‌ها همواره مظلوم و در معرض خطر جلوه داده شود.

از دیوید بن‌گوریون تا بنیامین نتانیاهو، مقامات اسرائیل سال‌ها از این تاکتیک بهره برده‌اند؛ تاکتیکی کهموجب شده بسیاری از رهبران جهان چشم خود را بر جنایت‌های نظامی اسرائیل ببندند و به نیروهای صهیونیست اجازه دهند روستاها را ویران کنند.

برای مثال، بن‌گوریون در سال ۱۹۴۹ با پیوند دادن «تنهایی یهودیان در هولوکاست» به جنگ ۱۹۴۸ و سرپیچی از برنامه‌های سازمان ملل و محدودیت‌های بریتانیا، حملات اسرائیل به کشورهای عربی را «ضروری برای جلوگیری از نسل‌کشی دوباره» عنوان کرد.

او گفت: «اگر نمی‌توانستیم در برابر مهاجمان (اعراب) مقاومت کنیم… اورشلیم یهودی از روی زمین محو می‌شد، جمعیت یهودی نابود می‌شد و دولت اسرائیل هرگز شکل نمی‌گرفت.»

اسرائیل هرگاه نیاز داشته ضعف خود را در نبرد برجسته کند، بار دیگر به هولوکاست متوسل شده است، ضعفی که ساختگی است، چون تل‌آویو از پشتیبانی کامل اقتصادی، سیاسی و نظامی غرب برخوردار است.

روایت‌سازی برای کشتار؛ اسرائیل چگونه جنایت را به «دفاع مشروع» تبدیل می‌کند؟

پس از جنگ ۱۹۶۷، یاد هولوکاست برای توجیه نه تنها جنگ، بلکه توسعه‌طلبی شهرک‌نشینان نیز به کار رفت. صهیونیست‌ها نقد سیاست‌های توسعه‌ای خود را «خیانت اخلاقی به یهودیان» جلوه دادند.

سپس در ۱۹۷۳، سیاست‌مداران اسرائیل دوباره کشورهای همسایه را تهدیدی موجودیتی معرفی کردند. در همین سال، آبا اِبان، وزیر خارجه وقت، تلاش کرد «ضدیت با اسرائیل» را با «یهودستیزی» یکسان جلوه دهد تا هر انتقادی را بی‌اعتبار کند: «یکی از وظایف اصلی در گفت‌وگو با جهان غیریهود اثبات این است که تفاوتی میان ضدیت با یهود و ضدیت با صهیونیسم وجود ندارد.»

در سال ۱۹۸۲ و هنگام یورش دوم لبنان، مناخیم بگین اعضای سازمان آزادی‌بخش فلسطین را به نازی‌ها تشبیه کرد تا حمایت داخلی و خارجی را برای حمله به لبنان جلب کند.

تحلیل دانشگاهیِ زبان سیاسی اسرائیل در این دوره نشان می‌دهد که سیاست‌مداران دشمن را همواره «نسل‌کش» و مشابه نازی‌ها تصویر می‌کردند تا هر اقدام پیش‌دستانه و هر تجاوز نظامی را با شعار «هرگز دوباره» توجیه کنند.

از دهه ۹۰ تاکنون-به‌ویژه در دوران نتانیاهو-این روایت بیشتر حول برنامه هسته‌ای غیرنظامی ایران می‌چرخد. نتانیاهو هر بار که در جمع بین‌المللی سخن گفته، گروه‌های مقاومت منطقه را با نازی‌ها مقایسه کرده تا حمایت عاطفی غرب را برای بمباران‌های بی‌ضابطه جلب کند.

این مثال‌ها نشان می‌دهد که چگونه سیاست‌مداران و شهرک‌نشینان اسرائیل، «سیاست ترس» را تولید و بازتولید کرده‌اند.

آن‌ها با ساختن یک «ذهنیت قربانی جعلی»، حمایت خارجی بیشتری جذب کرده و دولت‌های غربی را زیر فشار گذاشته‌اند.

مقامات صهیونیست با تکیه بر خاطره انتخابی هولوکاست، تهدید «یک نسل‌کشی دیگر» را دائمی جلوه می‌دهند» در حالی‌که موضوع تاریخی متفاوت است. این روند موجب می‌شود هر نقدی به بمباران‌های اسرائیل، برچسب یهودستیزی بخورد و منتقد حذف شود.

از سوی دیگر، ساختن یک هویت تاریخی واحد برای یهودیان با پیشینه‌های متفاوت، مانع شکاف داخلی در سرزمین‌های اشغالی می‌شود. هرچه دشمن بزرگ‌تر و وحشی‌تر تصویر شود، همبستگی صهیونیست‌ها حول ایدئولوژی سیاسی‌شان افزایش می‌یابد.

روایت‌سازی برای کشتار؛ اسرائیل چگونه جنایت را به «دفاع مشروع» تبدیل می‌کند؟

توجیه مذهبی

در کنار بهره‌برداری از رنج تاریخی، اسرائیل تلاش می‌کند از باورهای دینی مردم سوءاستفاده کند تا توجیهی معنوی برای جنگ ارائه دهد.

از ابتدای پیدایش تحمیلی اسرائیل، رهبران صهیونیست پروژه خود را در قالب مفاهیم توراتی عرضه کردند و پیروزی‌های نظامی را «اثبات الهی» خواندند، حتی اگر بسیاری از بنیان‌گذاران، خود، بی‌خدا بودند.

به تعبیر ایلان پاپه: «اکثر صهیونیست‌ها به خدا اعتقاد ندارند، اما باور دارند که خدا فلسطین را به آن‌ها وعده داده است.»

در آموزش نظامی اسرائیل، جنگ‌های امروز به جنگ‌های کتاب مقدس تشبیه می‌شود و سربازان با این باور تربیت می‌شوند که «خدا دشمنان اسرائیل را نابود خواهد کرد.»

در جریان نکبت، هدف ارتش اسرائیل پاک‌سازی قومی فلسطینی‌ها بود، در حالی‌که رهبران نظامی به آیات سفر پیدایش ۱۵:۱۸–۲۱ استناد می‌کردند؛ آیاتی که قلمروهایی از مصر تا فرات را به «نسل ابراهیم» اعطا شده معرفی می‌کند.

در پاک‌سازی دهکده‌هایی همچون دیر یاسین، رهبران شبه‌نظامیان صهیونیست از آیات سفر تثنیه باب ۲۰—« قوانین جنگ» —برای توجیه کشتار غیرنظامیان استفاده می‌کردند.

برای مبتنی کردن خشونت بر دین، ابتدا باید دشمن را تعریف کنند. چون مهاجران یهودی از اروپا وارد سرزمینی شدند که نسل‌ها برایشان بیگانه بود، رهبران صهیونیست با استناد به متون دینی «دشمن» را عرب‌ها و فلسطینی‌ها معرفی کردند، گویی آنان همان «ستیزه‌جویان توراتی» هستند.

پژوهشگر شای حزکانی نشان می‌دهد که بن‌گوریون و رهبران صهیونیست، عملیات پاک‌سازی قومی را «جنگ‌های کتاب مقدس» بازتفسیر کردند و عرب‌ها را به‌عنوان مهاجمانی تصویر کردند که گویا قصد دارند «یهودیانی اروپایی» را که تازه وارد سرزمین شده بودند، نابود کنند.

روایت‌سازی برای کشتار؛ اسرائیل چگونه جنایت را به «دفاع مشروع» تبدیل می‌کند؟

اسناد آموزشی سربازان اسرائیلی خدا را چنین تصویر می‌کرد: «خدا خواستار انتقامی بی‌رحمانه است از کسانی که بی‌دلیل به ما آسیب می‌رسانند.»

آیات مختلفی از سفر تثنیه بارها در عملیات نظامی اسرائیل استفاده شده است. برای مثال، آیات ۱۰ تا ۱۲ از باب ۲۰ می‌فرماید که اگر شهری تسلیم نشد، باید محاصره و نابود شود.

این آیات تصویری متفاوت از ژست «صلح‌طلبی» مقامات اسرائیلی ارائه می‌دهد، ژستی که از زمان تشکیل این رژیم، هرگز عملی نشده است.

در جنگ ۱۹۶۷ نیز رهبران مذهبی و سیاسی اسرائیل، اشغال قدس را تحقق «پیشگویی‌های کتاب اشعیا» معرفی کردند. خاخام ارتش اسرائیل پس از اشغال قدس با دمیدن در شیپور در کنار دیوار بُراق، «پیروزی الهی» را جشن گرفت.

در جنگ ۱۹۷۳، گولدا مئیر عرب‌ها را «عمالقه» -قوم مورد خشم تورات- سازگار دانست و زبان مذهبی را برای توجیه جنگ به کار گرفت.

خاخام زوی یهودا کوک نیز نظریه «فتح سرزمین‌های اهدایی خدا» را ترویج کرد و هر پیشروی نظامی را «تحقق پیشگویی‌های آخرالزمان» دانست.

این نوع تفسیر دینی بعدها سیاست پاک‌سازی و گسترش سرزمینی اسرائیل را در جولان، سینا و دیگر مناطق شکل داد.

در حمله دوم به لبنان در ۱۹۸۲، که طی آن نزدیک به ۳۰ هزار غیرنظامی کشته شدند، مناخیم بگین یاسر عرفات و گروه‌های لبنانی مخالف اشغال را با نازی‌ها مقایسه کرد و دوباره به آیات توراتی استناد کرد.

در انتفاضه اول نیز سربازان و شهرک‌نشینان اسرائیلی با متونی تغذیه می‌شدند که فلسطینیان را «دشمنان توراتی» معرفی می‌کرد.

در دهه ۹۰ و پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، استفاده از آموزه‌های مذهبی در ارتش اسرائیل افزایش یافت.

در انتفاضه دوم، خاخام دوف لیئورکه از علمای برجسته تورات معرفی می‌شد، گفت: «در زمان جنگ، کشتن غیرنظامیان غیریهود، اگر جان یهودیان را نجات دهد، مجاز است… هزار غیریهود ارزش یک ناخن یهودی را هم ندارد

کتاب‌هایی مثل تورات پادشاه اثر خاخام ییتسحاک شاپیرا و یوسف الیتزور نیز قتل کودکان غیریهود را -اگر احتمال داده شود روزی به اسرائیل ضرر می‌زنند -مجاز دانسته‌اند.

در جنگ غزه از ۲۰۲۳ تاکنون، رهبران مذهبی صهیونیست نسخه‌های خشن‌تری از آموزه‌های جنگ ارائه کرده‌اند. خاخام الیاهو مالی در ۲۰۲۴ گفت: «در جنگ مقدس ما در غزه… اگر آن‌ها را نکشی، تو را خواهند کشت. این شامل جوانان، نسل آینده و حتی زنان می‌شود.»

روایت‌سازی برای کشتار؛ اسرائیل چگونه جنایت را به «دفاع مشروع» تبدیل می‌کند؟

ارتش اسرائیل حتی آیات قرآن را دستکاری کرده و در اعلامیه‌های خود برای تهدید مردم غزه منتشر کرده است.

تمام این موارد تنها بخش کوچکی از بهره‌برداری اسرائیل از دین و تاریخ برای پیشبرد جنگ‌های نظامی است.

ترکیب «سنگینی عاطفی هولوکاست»، «دین‌سالاری ساختگی»، و «روایت قوم برگزیده» موجب شدهرژیم اسرائیل هر کاری خواست انجام دهد، بدون اینکه کسی سدّ راهش شود.

با دامن زدن به «تهدید نابودی» و خطر دائمی، مقامات صهیونیست حمایت داخلی و خارجی را تضمین کرده و هر بحثی را با سلاح «اتهام یهودستیزی» خاموش کرده‌اند.

چارچوب دینیِ فتح سرزمین نیز توجیه‌کننده پاک‌سازی قومی و شهرک‌سازی بوده است.

آنچه از این ترکیب ایدئولوژیک صهیونیسم بیرون می‌آید، معماری منسجمی از ترس و اسطوره است، سیستمی که ذهنیت عمومی، سیاست داخلی و سیاست جهانی را شکل می‌دهد. درک ایدئولوژی پشت این صهیونیسم نظامی‌شده، یعنی فهم اینکه «اسرائیل» چگونه عمل می‌کند.

کد خبر 930890

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.