به گزارش خبرگزاری ایمنا از اردبیل، در سالهایی نه چندان دور، زمانی که قدم در راهروهای دانشگاه تهران میگذاشتی، صدای آرام و پرصلابت بانویی را میشنیدی که فلسفه را نه فقط تدریس، که زندگی میکرد.
«طوبی کرمانی» از آن دست زنان نادری بود که نامشان جای خالی یک روایت است؛ روایتی از ایستادگی، دانایی، حکمت و عشق به حقیقت، طوبی کرمانی در هفتاد و سهسالگی چشم از جهان بست، اما روایت زندگی پرشور و پرتلاش او، همچنان در حافظه علمی و فرهنگی ایران و جهان اسلام زنده است.
او نخستین زن ایرانی بود که توانست فوقدکترای فلسفه تطبیقی را از دانشگاه کالیفرنیا دریافت کند، بانویی که مرزهای علم را شکست و سقفهای شیشهای را بالاتر برد.
در زندگی طوبی کرمانی، هیچچیز جدا از ایمان نبود، ولایتمداری، پایبندی به آرمانهای انقلاب اسلامی، اخلاقمداری و نگاه وحدتآفرین او در تمام مسئولیتهایی که پذیرفت، نمود داشت، او سالها عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بود و دهها جایگاه علمی و مدیریتی را تجربه کرد، از عضویت در هیئت علمی ایران در یونسکو تا مشاور دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب از مدیریت کل امور بانوان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تا ریاست شورای سیاستگذاری سازمان بینالمللی زنان پیرو اهلبیت (ع) اما همه مسئولیتها و عناوین در یک جمله خلاصه میشد، او معلم بود و معلم ماند؛ فرزندش «پیام شرقی» سالها بعد درباره مادرش گفت: «مهمترین بعد زندگی مادرم، معلمی او بود، از تعلیم و تعلم هیچگاه دست نکشید.»

بانویی که سفیر فرهنگی ایران در یونان شد
زمانی در سال ۱۳۸۶ به عنوان نخستین زن ایرانی به مقام رایزن علمی و فرهنگی ایران در یونان رسید، بسیاری این انتخاب را جسورانه میدانستند اما او ثابت کرد که دانش، صلابت و اخلاق، بزرگترین سرمایههای یک دیپلمات فرهنگی هستند، در آتن، حلقهای از نخبگان، بانوان فرهیخته، دانشگاهیان و اندیشمندان پیرامونش شکل گرفت، ارتباط صمیمانه و مؤثرش آنقدر ثمربخش بود که آنا استامو، استاد دانشگاه آتن، پس از آشنایی با او مسلمان شد و بعدها ریاست اتحادیه زنان مسلمان یونان را بر عهده گرفت.
این فقط یک نمونه از دهها ارتباط اثرگذاری بود که کرمانی در خارج از ایران ایجاد کرد، ارتباطهایی که همچنان زندهاند، او، بانویی فیلسوف بود که سخنانش آمیزهای از احساس، منطق و ایمان به شنونده منتقل میکرد، همین ترکیب بود که موجب شد بینالمللیترین مجامع علمی و فرهنگی در برابر شخصیت و حکمتش سر تعظیم فرود آورند.
آیتالله محققداماد، استاد فلسفه او در سالهای ابتدایی انقلاب، دربارهاش جملهای گفت که شاید بهترین توصیف شخصیت او باشد: «خداوند حکمت را به هر که بخواهد عطا میکند و خانم کرمانی از جمله کسانی بود که توفیق دریافت این حکمت را داشت.»
او علم را با شور و ذوق دنبال میکرد. حتی در آخرین روزهای زندگی، هنگام حضور در جلسات علمی، با وجود بیماری میگفت: «رسالت من حضور در این جلسات است، این کارها ماندگار است.»
در کارنامه علمی او بیش از ۶۰ مقاله تخصصی، ۱۲ کتاب، صدها سخنرانی و حضور در بیش از ۸۰ کنگره ملی و بینالمللی به چشم میخورد، آثاری همچون «زمان از دو نگاه»، «مردمسالاری دینی»، «اخلاق و معنویت»، «فلسفه، بافته خیال و وهم یا حاصل اندیشه بشر؟»، اینها تنها بخش کوچکی از دریای پژوهشهای اوست.

دوستان و همکارانش از روحیهای میگویند که کمتر در یک نفر جمع میشود، شجاعت، تواضع، مهربانی، نشاط، استقامت و ایمان؛ انسیه خزعلی، دوست و همکار سالهای دور درباره او میگوید: «در محیطهای کاری مردانه بدون هراس کار میکرد، بیوقفه تلاش میکرد و هیچگاه دستور نمیداد، خودش پیشقدم میشد، در خارج از کشور، سخنانش چنان اثرگذار بود که بسیاری از افراد، پس از پایان نشست، مشتاق ادامه ارتباط با او میشدند.»
شیدا مهنام، استاد روابط بینالملل و همکار نزدیک او از شخصیت اخلاقی و نگاه جهانیاش چنین یاد میکند: «همیشه میگفت تبلیغات جهانی علیه دین و تمدن ماست، پس باید تریبونهای حق را تقویت کنیم، در پروژههای بینالمللی، او مثل چراغ راه بود. تکیهکلامش این بود: «حق زیباست.» او از طریق همکاری با اتحادیههای زنان مسلمان در اروپا و منطقه، توانست پیام زن مسلمان ایرانی را با صدایی رسا و استوار به جهان برساند.
شاید راز محبوبیت و اثرگذاری طوبی کرمان را بتوان در چند واژه خلاصه کرد: حکمت در سخن، صداقت در عمل، تواضع کمنظیر، عشق به انسان، تعهد به اسلام و انقلاب، باور به وحدت، دفاع عالمانه از زن مسلمان.
او نشان داد یک زن میتواند در عین مادر بودن، در عین همسر بودن، در عین پایبندی به ارزشهای دینی در سطح ملی و جهانی اثرگذار باشد، طوبی کرمانی الگویی بود برای نسلهایی از زنان ایرانی که به دنبال هویتی ریشهدار، علمی، فرهنگی و اصیل هستند. او رفت، اما اثرش باقی ماند، در کتابهایی که نوشت، در اندیشههایی که کاشت، در زنانی که بیدار کرد و در حکمت نابی که زندگیاش را به آن پیوند زده بود.




نظر شما