به گزارش خبرگزاری ایمنا، قلب و کلیهها به عنوان دو عضو حیاتی بدن، در یک تعامل دائمی و پیچیده قرار دارند و عملکرد مناسب هر یک از این اعضا به سلامت دیگری وابسته است، اختلال در عملکرد قلب میتواند به کاهش خونرسانی به کلیهها منجر شود، در حالی که نارسایی کلیه نیز با ایجاد تغییرات در فشار خون و حجم مایعات بدن، قلب را تحت فشار قرار میدهد و این همزیستی پاتولوژیک، یکی از چالشهای مهم در مدیریت بیماریهای مزمن است.
در پزشکی، اصطلاح «سندرم قلب-کلیه» برای توصیف شرایطی به کار میرود که در آن نارسایی یکی از این دو عضو منجر به اختلال در عملکرد دیگری میشود؛ این سندرم در پنج نوع طبقهبندی میشود که شامل نارسایی حاد یا مزمن قلبی یا کلیوی و تأثیر متقابل آنها است و شناخت دقیق نوع سندرم قلب-کلیه در هر بیمار، نقش مهمی در انتخاب روش درمانی مناسب دارد و از پیشرفت آسیب جلوگیری میکند.
یکی از عوامل مهم در ارتباط بین بیماری قلبی و کلیوی، التهاب سیستمیک است که در نارسایی قلبی، سطوح سایتوکاینهای التهابی افزایش پیدا میکند که میتوانند به بافت کلیه آسیب وارد کنند و در بیماری کلیوی، تجمع مواد سمی و اورمیک میتواند پاسخهای التهابی را در بدن فعال کند و به قلب آسیب برساند و این فرایند التهابی مزمن، زمینهساز فیبروز و تخریب بافتی در هر دو عضو میشود.
کلیهها نقش کلیدی در تنظیم فشار خون دارند، اما در بیماری مزمن کلیوی، این تنظیم مختل میشود و افزایش فشار خون ناشی از اختلال کلیوی میتواند به دیوارههای عروق قلبی آسیب وارد کند و خطر ابتلاء به بیماریهای ایسکمیک قلب را افزایش دهد و از سوی دیگر، نارسایی قلبی نیز میتواند موجب افت فشار خون و کاهش پرفیوژن کلیوی شود که این نوسانات فشار، تعادل هموستاتیک بدن را برهم میزند.

چگونه سلامت قلب و کلیه بر یکدیگر تأثیرگذار است؟
پیمان صالحی، بورد تخصصی جراحی کلیه و مجاری اداری و ناباروری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه نارسایی قلبی یکی از پیامدهای شایع بسیاری از بیماریهای قلبی است که میتواند تأثیرات قابل توجهی بر عملکرد کلیهها داشته باشد، اظهار کرد: این ارتباط دوسویه به گونهای است که نارسایی قلبی باعث اختلال در عملکرد کلیهها میشود و بیماری مزمن کلیوی نیز میتواند زمینهساز بروز یا تشدید بیماریهای قلبی شود و این تعامل پیچیده، نیازمند بررسی دقیق مکانیسمهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی هر دو عضو حیاتی بدن است.
وی با بیان اینکه در نارسایی مزمن قلبی، توانایی قلب در پمپاژ خون به میزان کافی کاهش مییابد، افزود: این افت عملکرد منجر به کاهش جریان خون به کلیهها میشود و در نتیجه، میزان فیلتراسیون گلومرولی کاهش پیدا میکند که این فرایند به تدریج عملکرد کلیهها را مختل میکند و زمینهساز بروز نارسایی کلیوی میشود و کاهش خونرسانی به کلیهها، عملکرد تصفیهای آنها را مختل میکند و میتواند منجر به آسیب ساختاری در بافت کلیه نیز شود.
بورد تخصصی جراحی کلیه و مجاری اداری و ناباروری با بیان اینکه در پاسخ به کاهش خروجی قلب، بدن با فعالسازی سیستم عصبی سمپاتیک و محور رنین-آنژیوتانسین-آلدوسترون تلاش میکند تا حجم خون و فشار خون را افزایش دهد، تصریح کرد: این تغییرات در کوتاهمدت ممکن است مفید باشد، اما در بلندمدت باعث احتباس نمک و آب، تورم بافتی و افزایش فشار بر قلب و کلیهها میشود و این فرایند مزمن، جریان خون کلیوی را کاهش میدهد و عملکرد کلیه را به طور پیوسته تضعیف میکند.
افراد مبتلا به بیماری مزمن کلیوی در معرض خطر بالاتری برای ابتلاء به بیماریهای قلبی قرار دارند
صالحی با اشاره به اینکه نارسایی قلبی با افزایش فشار در سیستم وریدی همراه است، بهویژه در وریدهای کلیوی که وظیفه تخلیه خون از کلیهها را دارند، ادامه داد: این افزایش فشار باعث اختلال در فرایند فیلتراسیون کلیوی میشود و عملکرد کلیهها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد که در نتیجه، کلیهها قادر به دفع مؤثر مواد زائد و تنظیم مایعات بدن نخواهند بود و همین موضوع منجر به تشدید نارسایی قلبی و ایجاد یک چرخه معیوب میشود.
وی با بیان اینکه بیماری مزمن کلیوی با اختلال در دفع نمک و آب، منجر به افزایش حجم مایعات بدن میشود، گفت: این افزایش حجم، فشار بیشتری بر قلب وارد میکند و در صورت وجود بیماریهای زمینهای قلبی همچون بیماری عروق کرونر (CAD)، بیماریهای دریچهای یا اختلالات عضله قلب، میتواند عملکرد قلب را کاهش دهد و نارسایی قلبی را تشدید کند که بر همین اساس، بیماری کلیوی یک عامل مستقل و محرکی مهم در پیشرفت بیماری قلبی محسوب میشود.
بورد تخصصی جراحی کلیه و مجاری اداری و ناباروری با بیان اینکه افراد مبتلا به بیماری مزمن کلیوی در معرض خطر بالاتری برای ابتلاء به بیماریهای قلبی و بهویژه CAD قرار دارند، اضافه کرد: مطالعات نشان داده است که این افراد در صورت ابتلاء به CAD، علائم شدیدتری را تجربه میکنند و پیشآگهی ضعیفتری دارند و این موضوع اهمیت مدیریت همزمان بیماریهای قلبی و کلیوی را دوچندان میکند، چراکه درمان مؤثر یکی از آنها میتواند به بهبود وضعیت دیگری نیز کمک کند.

درمان همزمان بیماریهای قلبی و کلیوی نیازمند انتخاب دقیق داروها است، بعضی داروهای قلبی همچون مهارکنندههای ACE ممکن است عملکرد کلیه را تحت تأثیر قرار دهند، در حالی که داروهای دیورتیک برای کاهش بار قلبی میتوانند باعث کاهش حجم خون و افت عملکرد کلیه شوند و پزشکان باید با در نظر گرفتن وضعیت هر دو عضو، تعادل درمانی مناسبی برقرار کنند تا از آسیب بیشتر جلوگیری شود.
در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی یا کلیوی، پایش منظم عملکرد هر دو عضو ضروری است و آزمایشهای دورهای مانند اندازهگیری کراتینین، نرخ فیلتراسیون گلومرولی (GFR) و اکوکاردیوگرافی میتوانند اطلاعات مهمی درباره وضعیت بیمار ارائه دهند، همچنین تشخیص زودهنگام تغییرات عملکردی، امکان مداخله درمانی مؤثرتر را فراهم و از پیشرفت بیماری جلوگیری میکند.
با توجه به پیچیدگی ارتباط بین قلب و کلیه، درمان این بیماران نیازمند همکاری نزدیک بین متخصصان قلب، نفرولوژی، تغذیه و داروسازی است و رویکرد چندرشتهای میتواند برنامه درمانی جامعی را ارائه دهد که هم به بهبود عملکرد قلب کمک و هم از آسیب کلیوی جلوگیری کند و این همکاری بینرشتهای، کیفیت زندگی بیماران را به طور چشمگیری ارتقا میدهد.


نظر شما