به گزارش خبرگزاری ایمنا، اشتغال مادر در دنیای امروز به یکی از موضوعات مهم و چندلایه در روانشناسی خانواده تبدیل شده است و برخلاف گذشته که نقش مادری بیشتر به خانهداری و مراقبت از فرزندان محدود میشد، امروزه بسیاری از زنان در کنار ایفای نقش مادری، در عرصههای مختلف شغلی نیز فعال هستند و این تحول اجتماعی، فرصتهایی برای رشد فردی، استقلال مالی و افزایش عزتنفس فراهم کرده است، اما در عین حال چالشهایی را نیز به همراه داشته که نیازمند بررسی دقیق و علمی است؛ مادران شاغل باید میان مسئولیتهای حرفهای و خانوادگی تعادل برقرار کنند که این امر گاهی با فشار روانی و احساس دوگانگی همراه میشود.
اشتغال میتواند نقش مهمی در تقویت هویت فردی مادر ایفا کند، بسیاری از زنان با ورود به بازار کار، احساس میکنند که بخشی از تواناییها و استعدادهایشان شکوفا شده است و این تجربه به آنها حس معنا، رضایت و استقلال میدهد، همچنین اشتغال میتواند الگویی مثبت برای فرزندان باشد، بهویژه دختران که با دیدن مادر فعال و مستقل، انگیزه بیشتری برای رشد و تلاش پیدا میکنند، با این حال، این تجربه همیشه مثبت نیست و در صورت نبود حمایت کافی یا برنامهریزی مناسب، ممکن است به فرسودگی روانی، اضطراب و احساس گناه منجر شود.
یکی از مهمترین چالشهایی که مادران شاغل با آن مواجه هستند، تعارض نقشها است، آنها باید هم در محیط کار وظایف حرفهای خود را بهدرستی انجام دهند و هم در خانه نقش مادری و همسری را ایفا کنند و این فشار دوگانه، بهویژه در شرایطی که ساعات کاری طولانی یا محیط کاری پرتنش باشد، میتواند منجر به خستگی مفرط، کاهش کیفیت ارتباط با فرزندان و احساس ناکامی شود، بسیاری از مادران در چنین شرایطی دچار احساس گناه میشوند و تصور میکنند که حضورشان در خانه کافی نیست یا به نیازهای عاطفی فرزندان پاسخ نمیدهند.
برای کاهش این فشار و برقراری تعادل، برنامهریزی دقیق و آگاهانه نقش کلیدی دارد و مادران میتوانند با اختصاص زمانهای مشخص و باکیفیت برای تعامل با فرزندان، پیوند عاطفی خود را حفظ کنند، حتی لحظات کوتاه، اما صمیمانه مانند گفتوگوهای شبانه، بازیهای مشترک، همراهی در انجام تکالیف یا فعالیتهای روزمره میتواند تأثیرات عمیقی بر احساس امنیت، محبت و رشد روانی کودک داشته باشد و باید توجه داشت که کیفیت رابطه بسیار مهمتر از کمیت زمان صرف شده است و مادران میتوانند با توجه و حضور ذهن، حتی در زمان محدود، ارتباطی مؤثر و عمیق با فرزندان خود برقرار کنند.

روایت چالشهایی که مادران شاغل با آنها روبهرو هستند
سمیه طاهری، روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه برقراری تعادل میان اشتغال مادر و ارتباط مؤثر با فرزندان، یکی از دغدغههای مهم در روانشناسی خانواده است، به خبرنگار ایمنا میگوید: مادران شاغل با چالشهایی روبهرو هستند که نیازمند مدیریت دقیق زمان، انرژی و احساسات است و این تعادل نهتنها به سلامت روان مادر کمک میکند، بلکه نقش مهمی در رشد عاطفی و اجتماعی فرزندان دارد و نخستین گام در این مسیر، پذیرش این واقعیت است که کیفیت رابطه با فرزند مهمتر از کمیت زمان صرف شده است.
وی با بیان اینکه مادران میتوانند با برنامهریزی دقیق، زمانهایی خاص را به تعامل عاطفی با فرزندان اختصاص دهند، میافزاید: گفتوگوهای شبانه، بازیهای مشترک یا همراهی در فعالیتهای روزمره، از جمله این موارد به شمار میرود که این لحظات کوتاه، اما عمیق، به کودک احساس امنیت، محبت و توجه میدهد و حتی چند دقیقه تعامل صمیمانه در روز میتواند تأثیرات مثبتی بر روان کودک داشته باشد و از بروز احساس طرد یا بیتوجهی جلوگیری کند.
روانشناس و مشاور خانواده تصریح میکند: یکی دیگر از راههای حفظ ارتباط مؤثر، مشارکت دادن فرزندان در امور روزمره است و مادر میتواند از فرزند بخواهد در تهیه غذا، خرید یا مرتبسازی خانه کمک کند و این مشارکت نهتنها زمان مشترک را افزایش میدهد، بلکه حس مسئولیتپذیری و همکاری را در کودک تقویت میکند و فرزند احساس میکند که بخشی از زندگی مادر است و این نزدیکی عاطفی را افزایش میدهد.
ارتباط مؤثر با فرزندان در کنار اشتغال، نیازمند مهارت، آگاهی و عشق است
طاهری با بیان اینکه حمایت همسر و خانواده نیز نقش کلیدی در ایجاد تعادل دارد، ادامه میدهد: اگر مادر بتواند بخشی از وظایف خانه را با همسر یا دیگر اعضای خانواده تقسیم کند، فرصت بیشتری برای تعامل با فرزند خواهد داشت و کاهش فشار روانی ناشی از کار و خانهداری، به مادر اجازه میدهد با آرامش و انرژی بیشتری با فرزند ارتباط برقرار کند و در خانوادههایی که نقشها بهصورت مشارکتی تعریف میشوند، روابط عاطفی نیز عمیقتر و پایدارتر خواهند بود.
وی با بیان اینکه مادران شاغل باید از احساس گناه یا مقایسه خود با مادران خانهدار پرهیز کنند، میگوید: هر سبک زندگی مزایا و چالشهای خاص خود را دارد و مهم آن است که مادر با آگاهی و انعطافپذیری، بهترین شیوه را برای خانواده خود انتخاب کند، مادران باید به خودشان اجازه دهند که کامل نباشند، اما متعهد و آگاه باشند و این نگرش، به کاهش اضطراب و افزایش رضایت از نقش مادری کمک میکند.
روانشناس و مشاور خانواده با اشاره به اینکه ارتباط مؤثر با فرزندان در کنار اشتغال، نیازمند مهارت، آگاهی و عشق است، اضافه میکند: مادرانی که با فرزندان خود گفتوگو میکنند، احساسات خود را میشنوند و برایشان وقت میگذارند، میتوانند حتی در ساعات محدود، پیوندی عمیق و پایدار ایجاد کنند و به طور کلی، اشتغال نباید مانعی برای عشقورزی باشد، بلکه میتواند بستری برای آموزش استقلال، همدلی و رشد مشترک باشد، البته به شرط اینکه با آگاهی و حمایت همراه باشد.

تعارض نقشها؛ از مهمترین چالشهای روانی مادران شاغل
ریحانه صادقی، روانشناس و مشاور و عضو سازمان روانشناسی کشور با بیان اینکه اشتغال مادر یکی از موضوعات مهم و چندوجهی در روانشناسی خانواده است که تأثیرات گستردهای بر سلامت روان فردی، روابط خانوادگی و رشد فرزندان دارد، به خبرنگار ایمنا میگوید: از منظر روانشناسی، اشتغال میتواند منبعی برای رشد شخصی، افزایش عزتنفس و احساس معنا در زندگی باشد و بسیاری از مادران با ورود به عرصه کار، هویت فردی خود را فراتر از نقش مادری تعریف میکنند و این امر به آنها احساس استقلال و رضایت میدهد، با این حال، این تجربه همیشه مثبت نیست و ممکن است با چالشهایی همراه باشد که نیازمند بررسی دقیقتر است.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین چالشهای روانی مادران شاغل، تعارض نقشها است، میافزاید: مادران شاغل باید بین وظایف شغلی و مسئولیتهای خانوادگی تعادل برقرار کنند که گاهی منجر به احساس فشار، اضطراب یا حتی گناه میشود و این تعارض زمانی تشدید میشود که حمایت کافی از سوی همسر، خانواده یا محیط کار وجود نداشته باشد که در چنین شرایطی، مادر ممکن است دچار فرسودگی روانی شود و کیفیت ارتباطش با فرزندان و همسر تحت تأثیر قرار گیرد، بنابراین حمایت اجتماعی و تقسیم عادلانه وظایف در خانه نقش مهمی در کاهش این فشار دارد.
روانشناس و مشاور با بیان اینکه اشتغال مادر میتواند تأثیرات مثبتی بر رشد روانی و اجتماعی فرزندان داشته باشد، تصریح میکند: کودکانی که مادران شاغل دارند، اغلب با مفاهیمی همچون استقلال، تلاش و مسئولیتپذیری آشنا میشوند و مادر را بهعنوان الگویی فعال و توانمند میبینند، همچنین حضور در محیطهای اجتماعی مانند مهد کودک میتواند مهارتهای ارتباطی و سازگاری آنها را تقویت کند، با این حال، کیفیت رابطه عاطفی مادر با فرزند بسیار مهمتر از کمیت زمان صرفشده است، یعنی حتی مادر شاغل میتواند با تعامل مؤثر و محبتآمیز، نیازهای روانی کودک را بهخوبی پاسخ دهد.
نگرش جامعه نسبت به اشتغال زنان، نقش تعیینکنندهای در تجربه روانی مادران دارد
صادقی با بیان اینکه روابط خانوادگی نیز تحت تأثیر اشتغال مادر قرار میگیرند، ادامه میدهد: در خانوادههایی که نقشها بهصورت مشارکتی تعریف میشوند، اشتغال مادر میتواند به تقویت همکاری، احترام متقابل و تصمیمگیری مشترک منجر شود، اما در خانوادههایی با ساختار سنتیتر، ممکن است اشتغال مادر با مقاومت یا تعارض مواجه شود و در این موارد، گفتوگو، آموزش و تغییر نگرشها میتواند به کاهش تنشها و افزایش درک متقابل کمک کند و باید توجه داشت که سلامت روان خانواده در گرو انعطافپذیری و پذیرش نقشهای متنوع است.
وی با بیان اینکه نگرش جامعه نسبت به اشتغال زنان نقش تعیینکنندهای در تجربه روانی مادران دارد، میگوید: در جوامعی که اشتغال زنان ارزشمند تلقی میشود، مادران شاغل احساس حمایت و پذیرش بیشتری دارند و کمتر دچار احساس گناه یا تردید میشوند، در مقابل، در جوامعی با نگرشهای سنتیتر، ممکن است مادران شاغل با قضاوتهای منفی مواجه شوند که بر سلامت روان آنها تأثیر منفی میگذارد و تغییر نگرشهای فرهنگی و ترویج دیدگاههای حمایتی میتواند نقش مهمی در بهبود وضعیت روانی مادران ایفا کند.
روانشناس و مشاور با اشاره به اینکه اشتغال مادر نهتنها یک انتخاب فردی، بلکه پدیدهای روانشناختی و اجتماعی است که نیازمند توجه به ابعاد مختلف آن است، اضافه میکند: برای اینکه این تجربه به رشد فردی و خانوادگی منجر شود، باید شرایطی فراهم شود که مادر بتواند با آرامش، تعادل و حمایت کافی نقشهای خود را ایفا کند و روانشناسی خانواده بر اهمیت گفتوگو، همدلی، برنامهریزی و حمایت تأکید دارد تا اشتغال مادر به فرصتی برای شکوفایی تبدیل شود.

نقش همسر و سایر اعضای خانواده در این مسیر بسیار مهم و تعیینکننده است؛ اگر مادر بتواند بخشی از وظایف خانه را با همسر یا دیگر اعضای خانواده تقسیم کند، فرصت بیشتری برای تعامل با فرزندان خواهد داشت، همچنین کاهش فشار روانی ناشی از کار و خانهداری، به مادر اجازه میدهد با آرامش و انرژی بیشتری با فرزند ارتباط برقرار کند و در خانوادههایی که نقشها بهصورت مشارکتی تعریف میشوند، روابط عاطفی میان اعضا عمیقتر و پایدارتر خواهد بود و فرزندان نیز از این الگوی همکاری و همدلی بهرهمند میشوند، حمایت عاطفی همسر، درک شرایط کاری مادر و مشارکت در تربیت فرزند، از عوامل مهمی است که به حفظ سلامت روان خانواده کمک میکنند.
از سوی دیگر، نگرش فرهنگی جامعه نسبت به اشتغال مادران نیز بر تجربه روانی آنها تأثیرگذار است و در جوامعی که اشتغال زنان پذیرفته شده و ارزشمند تلقی میشود، مادران شاغل احساس حمایت و پذیرش بیشتری دارند، اما در جوامعی با نگرشهای سنتیتر، ممکن است مادران با قضاوتهای منفی، فشارهای اجتماعی یا احساس طرد مواجه شوند که بر سلامت روان آنها تأثیر منفی میگذارد و تغییر این نگرشها از طریق آموزش، گفتوگو، رسانهها و سیاستگذاریهای حمایتی میتواند به بهبود وضعیت روانی مادران کمک کند و فضای اجتماعی را برای ایفای نقشهای چندگانه زنان آمادهتر سازد.
مادران شاغل باید از مقایسه خود با دیگران و احساس گناه پرهیز کنند و هر خانواده شرایط خاص خود را دارد و مهم آن است که مادر با آگاهی، عشق و انعطافپذیری، بهترین شیوه را برای ارتباط با فرزندانش انتخاب کند و باید توجه داشت که مادران شاغل میتوانند با تعهد، توجه و حضور مؤثر، پیوندی عمیق و سالم با فرزندان خود برقرار کنند، حتی اگر زمان محدودی در اختیار داشته باشند و پذیرش محدودیتها، تمرکز بر لحظات باکیفیت و پرهیز از کمالگرایی، از اصول مهمی است که به مادر کمک میکنند با آرامش بیشتری نقشهای خود را ایفا کند.
اشتغال مادر نباید مانعی برای عشقورزی، تربیت فرزند و حفظ سلامت روان خانواده باشد، بلکه میتواند بستری برای آموزش ارزشهای مهم زندگی مانند استقلال، همدلی، مسئولیتپذیری و احترام باشد، به شرط اینکه مادر بتواند با حمایت خانواده، برنامهریزی مناسب و آگاهی روانشناختی، تعادل لازم را میان نقشهای مختلف خود برقرار کند، چنین تعادلی نهتنها به رشد فردی مادر کمک میکند، بلکه بنیان خانواده را نیز مستحکمتر، سالمتر و پویاتر میسازد.


نظر شما