به گزارش خبرگزاری ایمنا؛ سعید ابراهیمی، معاون برنامهریزی و توسعه سرمایه انسانی شهردار اصفهان در یادداشتی نوشت: «بحرانها، چه ناشی از عوامل طبیعی مانند سیل و زلزله، چه اقتصادی مانند رکود و تورم شدید، چه اجتماعی مانند همهگیری بیماریها و چه سیاسی مانند جنگ باشند، همواره آزمونی سخت برای سیستمهای برنامهریزی و بودجهریزی محسوب میشوند.
در چنین شرایطی، فقدان برنامهریزی دقیق و بودجهریزی هوشمندانه میتواند به تشدید بحران، اتلاف منابع و حتی فروپاشی سیستمهای مدیریتی منجر شود. تجربههای جهانی نشان میدهد که کشورها و سازمانهایی که از پیش برای شرایط بحرانی آماده بودهاند، نه تنها بهتر توانستهاند از عهده چالشها برآیند، بلکه در برخی موارد بحران را به فرصتی برای تحول و بهبود سیستمهای خود تبدیل کردهاند.
یکی از اساسیترین اصول برنامهریزی در بحران، تغییر نگرش از حالت واکنشی به کنشی است؛ به عبارت دیگر، به جای آنکه منتظر وقوع بحران بمانیم و سپس به فکر چاره باشیم، باید با پیشبینی سناریوهای محتمل، برنامههای عملیاتی متنوعی طراحی کنیم.
این امر مستلزم ایجاد سیستمهای پایش و هشدار اولیه، شناسایی نقاط آسیبپذیر و تدوین پروتکلهای واکنش سریع است. برای مثال، در حوزه بودجهریزی، ایجاد «صندوق ذخیره» با منابع کافی میتواند امکان پاسخگویی سریع به بحران را بدون نیاز به فرآیندهای طولانی تصویب بودجه فراهم کند.
در عین حال، بودجهریزی در شرایط بحرانی نیازمند سطح بیسابقهای از انعطافپذیری است. ساختارهای سنتی بودجهریزی که بیشتر بر اساس پیشبینیهای ثابت و برنامههای از پیش تعیین شده عمل میکنند، در رویارویی با بحرانهای ناگهانی کارایی خود را از دست میدهند.
در چنین شرایطی، سیستمهای بودجهریزی باید قابلیت بازتخصیص سریع منابع، تجدید نظر در اولویتها و حتی تغییر در فرآیندهای تصویب را داشته باشند. برخی کشورها در زمان همهگیری کووید -۱۹ با ایجاد مکانیسمهای ویژه «بودجهریزی سریع» توانستند منابع مالی را به سرعت به بخشهای بحرانزده مانند سیستم بهداشت و درمان تخصیص دهند.
مسئله کلیدی دیگر در بودجهریزی بحران، تعادل دقیق بین پاسخگویی کوتاهمدت و ملاحظات بلندمدت است. در بسیاری موارد، وسوسه تمرکز صرف بر حل فوری مشکلات میتواند به تصمیمهای مالی ناپایدار منجر شود؛ برای نمونه، تأمین مالی طرحهای اضطراری از طریق استقراض بیش از حد یا استفاده از ذخایر راهبردی ممکن است در کوتاه مدت بحران را مدیریت کند، اما در بلندمدت مشکلات ساختاری جدیتری ایجاد میکند، بنابراین برنامهریزی مالی در بحران باید هوشمندانه بین نیازهای فوری و ثبات مالی بلندمدت تعادل برقرار کند.
شفافیت و پاسخگویی مالی نیز در شرایط بحرانی از اهمیت مضاعفی برخوردار میشود؛ تجربه نشان داده است که در بسیاری از بحرانها، به بهانه فوریتهای اجرایی، فرآیندهای نظارتی تضعیف میشوند که این امر میتواند به سوءاستفاده از منابع و فساد مالی منجر شود.
ایجاد سیستمهای نظارتی قوی، گزارشدهی شفاف و سازوکارهای پاسخگویی حتی در شرایط بحرانی ضروری است. فناوریهای دیجیتال همچون سیستمهای ردیابی هزینهها و سکوهای عمومی نظارت میتوانند در این زمینه بسیار مؤثر باشند.
عامل حیاتی دیگر، یکپارچهسازی برنامهریزی مالی با سایر ابعاد مدیریت بحران است؛ بودجهریزی بحران نباید به صورت مجزا عمل کند، بلکه باید با برنامههای عملیاتی، پشتیبانی و ارتباطی هماهنگ باشد؛ برای مثال تخصیص بودجه به خرید تجهیزات امدادی در زمان همهگیری باید با برنامههای توزیع، ذخیرهسازی و نیروی انسانی آموزشدیده همراه باشد، در غیر این صورت منابع مالی بهینه استفاده نخواهند شد؛ این امر نیازمند ایجاد سازوکارهای هماهنگی بین بخشی و طراحی سیستمهای یکپارچه اطلاعاتی است.
در سطح کلانتر، بحرانها بیشتر نابرابریهای ساختاری موجود در سیستمهای اقتصادی و اجتماعی را آشکار و تشدید میکنند، بنابراین برنامهریزی و بودجهریزی در بحران باید با رویکردی عدالتمحور انجام شود و بهطور خاص به حمایت از گروههای آسیبپذیر توجه کند.
این ممکن است شامل برنامههای حمایت مالی مستقیم از خانوارهای کمدرآمد، یارانههای هدفمند یا سرمایهگذاری در زیرساختهای مناطق محروم باشد؛ تجربه نشان داده که غفلت از این بعد اجتماعی میتواند به ناآرامیهای گسترده و تشدید بحران منجر شود.
سرانجام، یکی از مهمترین درسهای برنامهریزی در بحران، اهمیت یادگیری سازمانی و انطباقپذیری است؛ هر بحران، هرچند ویرانگر، فرصتی برای یادگیری و بهبود سیستمها فراهم میکند؛ مستندسازی تجربیات، ارزیابی پاسخها و اصلاح فرایندها باید بخشی جداییناپذیر از برنامهریزی پسابحران باشد.
این رویکرد چرخهای نهتنها آمادگی برای بحرانهای آینده را افزایش میدهد، بلکه به ارتقای کلی سیستمهای مدیریتی منجر میشود.
در مجموع، برنامهریزی و بودجهریزی در زمان بحران هنری ظریف است که ترکیبی از آمادگی پیشدستانه، انعطافپذیری عملیاتی، شفافیت مالی، یکپارچگی مدیریتی و عدالت اجتماعی را میطلبد.
سازمانها و دولتهایی که این اصول را در سیستمهای خود نهادینه کردهاند، نهتنها بهتر از عهده طوفانهای غیرمنتظره برمیآیند، بلکه قادرند از دل بحرانها، قویتر و انعطافپذیرتر ظاهر شوند. در جهان امروز که با بحرانهای پیچیده و به هم پیوسته روبروست، این ظرفیت برنامهریزی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت حیاتی است.»




نظر شما