تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود برافروز

در خیابان قدم می‌زنم که بی‌هوا چشمم می‌افتد به دیوار، دیوار همچون همیشه خاکستری و خاک‌خورده نیست، چهره‌ای بر آن نشسته؛ جوانی با نگاه آرام و صورتی آشنا، انگار همین دیروز در همین شهر راه رفته، او یکی از هزارو شصت‌ودو شهید حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک ایران است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در خیابان قدم می‌زنم که بی‌هوا چشمم می‌افتد به دیوار، دیوار همچون همیشه خاکستری و خاک‌خورده نیست، چهره‌ای بر آن نشسته؛ جوانی با نگاه آرام و صورتی آشنا، انگار همین دیروز در همین شهر راه رفته؛ او یکی از هزار و شصت‌ودو شهید حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک ایران است.

تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود بیفروز

این روزها سید علی میرفتاح نقاشی می‌کشد؛ اما نه در گالری و قاب و نمایشگاه، بلکه روی دیوارهای شهر، دیوارهایی که چشم خیلی‌ها به آن‌ها نمی‌افتد، مگر اینکه چیزی نگاه‌شان را متوقف کند. حالا آن چیز، چهره‌هایی بدون شعار و پس‌زمینه‌های سنگین است.

تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود بیفروز

کار میرفتاح شبیه نوشتن است، شبیه همان‌چیزی که سال‌ها با آن شناخته شد. با این تفاوت که حالا روایتش بی واژه است؛ با رنگ، خط و فرم چهره. هر تصویر روی دیوار، روایتی از یک زندگی است. نقاشی‌های روی دیوار یادآور این است که پشت هر عدد و هر خبر، یک انسان بوده؛ یک صورت، لبخند و خانواده.

تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود بیفروز

میرفتاح جنگ را از عدد و خبرها به سطح خیابان کشیده است؛ به جایی که می‌شود ایستاد، تماشا کرد و تأمل کرد؛ در روزگاری که اغلب حرف‌ها مصرف می‌شوند، این تصویرها انگار به‌دردِ ماندن می‌خورند؛ نه بلند و پرصدا بلکه بی‌ادعا اما دقیق.

تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود بیفروز

این کار تنها نقاشی نیست، نوعی روایت‌گری است، روایتی بدون اضافه‌گویی. میرفتاح انتخاب کرده که این روزها، به‌جای پست و استوری، رنگ و قلمویش را بردارد و روی دیوار چهره‌ها را زنده کند.

تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود بیفروز

تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود بیفروز

کد خبر 884711

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.