مدافع حرمی که شهید مدافع وطن شد / رضا گوش به فرمان رهبری بود

«رضا نجفی»، نام یکی از شهدای زنجانی تعرض رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان است که حالا به مقام «عند ربهم یرزقون» رسیده است، شهیدی که برادرش درباره او می‌گوید:« رضا از مدافعان حرم بود و می‌گفت که اگر مقام معظم رهبری دستور جهاد دهند، نباید یک لحظه هم درنگ کنیم.»

به گزارش خبرگزاری ایمنا از زنجان، این روزها شهر حال‌وهوای دیگری دارد، کوچه و خیابان‌های شهر پر است از عکس شهدایی که در حملات موشکی اسرائیل به شهادت رسیده‌اند.

از سر کوچه تا انتهای آن، صدای «شهدا شرمنده‌ایم» به گوش می‌رسد و هرکسی از این کوچه می‌گذرد، خانه شهید را مامنی می‌داند که دقایقی در آن بماند، به در خانه که می‌رسم، مردی با پیراهن مشکی ایستاده است و میهمانان را به داخل راهنمایی می‌کند، چهره‌اش کاملاً شبیه شهید «رضا نجفی» است، سر صحبت را که با او باز می‌کنم، متوجه می‌شوم، برادر شهید است.

با او هم‌کلام می‌شوم تا بیشتر درباره شهید بدانم: «خانم ما برای این روز آمادگی داشتیم، برادرم اولین بار نبود که به جنگ می‌رفت، قبلاً سوریه هم رفته بود، آن زمان هنوز بچه سومش به دنیا نیامده بود و خانمش پا به ماه بود که رفت، می‌گفت باید از حرم دفاع کنیم، وقتی برگشت بچه‌اش به دنیا آمده بود.»

به عکس شهید خیره می‌شود و حرفش را ادامه می‌دهد: «ما فقط برادر نبودیم، دوست و همکلاسی هم بودیم، برادرم رضا دو سال از من بزرگ‌تر بود اما از آنجایی که دیرتر به مدرسه رفته بود، کل دوران تحصیل را باهم گذراندیم.»

مدافع حرمی که شهید مدافع وطن شد / رضا گوش به فرمان رهبری بود

رضا به خاطر وطنش حاضر بود، هر کاری انجام دهد

چند لحظه‌ای مکث می‌کند، گویا همان خاطرات روزهای باهم بودنشان از جلوی چشمانشان رژه می‌رود: «این روزها همه خاطراتمان برایم تداعی شده است، همین یک برادر را داشتم که شهید شد، اما زمانی که به این فکر می‌کنم که به خاطر پیروزی کشور رفته، احساس غرور می‌کنم و به برادرم افتخار می‌کنم، من نظامی نیستم، فرهنگی هستم، اما به خاطر دفاع از کشور حاضرم راه برادر بزرگترم را ادامه بدهم.»

از خانواده برادرش از او می‌پرسم، اینکه چند فرزند داشت؟ در جواب می‌گوید: «برادرم سه تا فرزند دارد و چهارمین فرزندش در راه است، اما هیچ وقت به خاطر خانواده و بچه‌ها از دفاع از کشور غافل نشد، او به خاطر کشور و جبهه مقاومت حاضر به انجام هر کاری بود، همیشه ذهنیت رضا این بود که اگر مقام معظم رهبری دستور جهاد دهند، نباید یک لحظه هم درنگ کنیم و این بار هم رفتنش به جنگ به خاطر رهبری بود، دفاع از کشور برای او از ۲۰ سال پیش که کار خودش را به عنوان پاسدار آغاز کرد، شروع شد و در همه این سال‌ها از خود گذشتگی بسیاری برای دفاع از کشور انجام داد.

از آخرین دفعه‌ای که رضا را دیده است، از او می‌پرسم، کمی مکث می‌کند و حرفش را دوباره ادامه می‌دهد: «به خاطر شرایط کاری که برادرم داشت و مأموریت‌های مداوم او، خیلی امکان ملاقات حضوری نداشتیم، اما آخرین روز عید غدیر با او صحبت کردم، یعنی تقریباً دو سه روز قبل از شهادتش، مثل همیشه آرام و صبور بود و حتی مکالمه با من را کوتاه انجام داد، چون در حالت آماده‌باش بود، بعد از آن دفعه دیگر صدای برادرم را نشنیدم تا اینکه چند روز پیش در عملیات پدافندی به شهادت رسید.

از او که داغدار برادر بزرگ‌تر شده است، برادری که دوران کودکی و نوجوانی‌شان با هم گذشته است، می‌پرسم که به عنوان خانواده شهدا چه پیامی برای مردم دارند: «من کوچک‌ترین عضو این کشور هستم و بدون شک مردم کشور آن قدر فهیم هستند که نیازی به پیام من ندارند، اما اگر بخواهم فقط یک جمله بگویم، به مردم توصیه می‌کنم که پشتیبان ولایت فقیه باشند و از حملات آمریکا و اسرائیل و یاوه‌گویی‌های رئیس‌جمهور آمریکا و رژیم صهیونیستی ترسی نداشته باشند، برادر من و پاسداران دیگری که شهید شدند، رفتند که کشور مقتدر باقی بماند و بدون شک هم باقی خواهد ماند.»

کد خبر 877638

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.