ای حر؛ به‌راستی که آزادمرد دنیا و آخرت هستی

در چهارمین روز ماه محرم، هیئات مذهبی به عزاداری برای شهادت حر می‌پردازند و به همین مناسبت در این حسینیه مجازی به عزاداری برای آزادمرد واقعه عاشورا می‌نشینیم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، چند سالی است که مداحان اهل بیت (ع) هر روز از دهه اول ماه محرم را به نام یکی از شهدای کربلا نام‌گذاری کرده و در این راستا در شب چهارم ماه محرم به عزاداری برای شهادت حر می‌پردازند.

حر بن یزید ریاحی با هزار نفر، نخستین شخصی بود که راه را بر امام حسین (ع) بست و اجازه نداد به سمتی حرکت کند، آن‌گاه که بر امام به دستور ابن زیاد سخت گرفت امام (ع) به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند»، حر سر به زیر افکند و عرض کرد: «اگر غیر از شما در عرب کسی نام مادرم را می‌برد پاسخ می‌دادم، اما چه کنم که مادر شما فاطمه (س) است.»

روز عاشورا وقتی امام حسین (ع) فریاد بر آورد: «أما من مغیث یغیثنا لوجه الله؟ أما من ذاب یذب عن حرم رسول الله.» آیا فریادرسی نیست که به فریاد ما برسد؟ آیا کسی نیست که از حریم پیامبر (ص) و خاندانش دفاع کند؟: حر سخت بر خود لرزید و به عمر بن سعد گفت: «آیا به راستی با حسین (ع) خواهی جنگید؟» پاسخ داد: «ای والله قتالا ایسره ان تطیر الرؤس و تطیح الایدی.» آری، به خدای سوگند با او خواهم جنگید؛ پیکاری که آسان‌ترینش، جدا شدن سرها و دست‌هاست.

حر بازگشت، در حالی که می‌لرزید، شخصی به او گفت: «اگر از من می‌پرسیدند شجاع‌ترین مردم کوفه کیست، شما را نشان می‌دادم. اینک این چه وضعی است که داری؟» که حر گفت: «انی و الله اخیر نفسی بین الجنة و النار، فوالله لا أختار علی الجنة شیئا و لو قطعت و أحرقت.»؛ خود را میان بهشت و دوزخ می‌نگرم و به خدا قسم که چیزی را به جای بهشت برنخواهم گزید؛ گرچه قطعه قطعه شده و سوزانده شوم.

آنگاه در حالی که دست‌های خود را روی سر نهاده بود، می‌گفت: «خدایا! من به بارگاه تو روی توبه آورده‌ام. توبه‌ام را بپذیر؛ چرا که من در دل دوستان تو و فرزندان پیامبرت هراس افکندم.»

هنگامی که به امام نزدیک شد، آن حضرت فرمود: «که هستی؟» پاسخ داد: «جعلت فداک انا صاحبک الذی حبسک عن الرجوع و جعجع بک، والله ما ظننت ان القوم یبلغون بک ما أری، و أنا تائب الی الله فهل تری لی من توبة؟» حسین جان! فدایت شوم! من همان کسی هستم که شما را از بازگشت به سوی مکه و مدینه باز داشت. همان کسی هستم که راه را بر شما بستم؛ اما هرگز گمان نمی‌کردم که این ستمکاران با شما این گونه رفتار کنند و اینک پشیمانم. به بارگاه خدا توبه کرده‌ام. آیا توبه‌ام پذیرفته است؟»

امام فرمود: «آری، خدا توبه‌ات را می‌پذیرد و تو را مورد بخشایش قرار می‌دهد. پیاده شو که میهمانی و مورد احترام. پیاده شو و کمی آرام گیر. «نعم یتوب الله علیک.»

حر گفت: «حسین جان! من سواره کارآمدتر هستم و سرانجام کار فرود خواهم آمد.» آنگاه افزود: «بدان دلیل که من نخستین کسی بودم که راه را بر شما بستم و خاطر شما را آزردم، اینک اجازه دهید نخستین کسی باشم که جان را در راه آرمان‌های شما فدا کنم و در برابر دیدگانتان به خون آغشته گردم؛ تا در روز رستاخیز، این شایستگی را بیابم که با جدت پیامبر خدا روبرو شوم و و مورد لطف و عنایت آن حضرت قرار گیرم.»

سپس گفت: «یابن رسول الله! زمانی که از کوفه خارج شدم، صدایی شنیدم که می‌گفت: بهشت بر تو بشارت باد! گفتم: وای بر حر و بشارت بهشت؛ در حالی که به جنگ پسر رسول خدا می‌رود..» و امام فرمود: «تو به خیر رسیدی و پاداش تو محفوظ است.»

امام حسین (ع) در برابر اصرار او به وی اجازه فداکاری داد و عازم میدان شد و جمع کثیری را به درک واصل کرد تا با پیکری آغشته به خون سر بر بستر شهادت نهاد؛ هنگامی که پیکر به خون‌خفته او را نزد پیشوای آزادگان آوردند، آن حضرت با دست نازنین خود خاک‌ها و خون‌ها را از چهره او کنار زد و فرمود: «راستی که آزادمرد دنیا و آخرت هستی؛ درست همان‌سان که مادرت تو را «حر» نام نهاد.»

شعرخوانی| هر کس که زهرا شد خریدارش، شد آزاده

فرمانده بودی آمدی سرباز دین باشی
دُر باشی و حر باشی و مرد آفرین باشی

از حضرت زهرا شفاعت را طلب داری
باید بگویم هر چه داری از ادب داری

چون در حقیقت حضرت زهرا نگاهت کرد
با یک نظر فرمانده کل سپاهت کرد

معنی حر کربلا این طور شد ساده
هر کس که زهرا شد خریدارش، شد آزاده

نعلین را در کربلا انداختی بر دوش
یعنی به فرمانت شدم آقا سرا پا گوش

سرباز اربابی و حکم آمد از آن بالا
فرماندهی لشکر صدیقه کبرا

تو در حقیقت چون که بر ارباب پیوستی
روز نخستین راه را روی خودت بستی

روز نخستین صحبت ارباب پاکت کرد
روز دهم تأثیر کرد و سینه چاکت کرد

پیوستنت تاریخ را یک دفعه برگرداند
بیش از همه این بازگشتن شمر را سوزاند

یک بار با برگشتنت یک بار با جنگت
یعنی دو دفعه شمر افتاده ست در چنگت

فرمانده محض سپاه توبه کارانی
از این جهت درد مرا هم خوب می‌دانی

یک آیت از مجموع اعجاز حسینی تو
چون اولین سردارِ سرباز حسینی تو

در کربلا از این جهت مثل علی هستی
که بر سر خود دستمال زرد را بستی

آن دستمالی که حسین از مادرش دارد
حر مثل سربندی همان را بر سرش دارد

پیداست بر انگشتر کرب و بلا درّی
زهرا خریدار تو شد ازاین جهت حرّی

یعنی گریز روضه حر می‌شود کوچه
یعنی از آن نامردها پُر می‌شود کوچه

مهدی رحیمی

سخنرانی| چکار کنم حسین (ع) مرا ببخشد؟

سخنرانی حجت‌الاسلام پناهیان درباره حر

کد خبر 674865

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.