بابا؛ پایم حریف خار مغیلان نمی‌شود

در سومین روز ماه محرم، هیئات مذهبی به عزاداری برای شهادت حضرت رقیه(س) دردانه اباعبدالله(ع) می‌پردازند و به همین مناسبت در این حسینیه مجازی به عزاداری برای سه ساله کربلا می‌نشینیم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، چند سالی است که مداحان اهل بیت (ع) هر روز از دهه اول ماه محرم را به نام یکی از شهدای کربلا نام‌گذاری کرده و در این راستا در شب سوم ماه محرم به عزاداری برای برای ریحانةالحسین حضرت رقیه (س) می‌پردازند.

امام حسین (ع) دختر خردسالی داشتند که در منابع تاریخی از او به رقیه یا فاطمه (س) نام برده شده و بر اساس برخی منابع تاریخی او در زمان واقعه عاشورا سه سال داشته است؛ بعد از شهادت امام حسین (ع)، سپاهیان خونخوار یزید به خیمه‌های اهل بیت (ع) حمله کردند و زنان و فرزندان اهل بیت (ع) را به اسارت بردند که یکی از این اسرا نازدانه اباعبدالله الحسین (ع)، رقیه (س) است؛ اسیران کربلا، سوار بر مرکب‌هایی بدون جهاز به کوفه منتقل شده و مردم به تماشای آن‌ها پرداختند و در همین حال زنان کوفی از دیدن اسرا گریه می‌کردند.

مأموران عمر سعد، پس از گذر دادن اسیران از کوچه‌های کوفه، آنان را وارد قصر عبیدالله بن زیاد کردند. گفت‌وگوهای تندی بین حضرت زینب و عبیدالله گزارش شده است، همچنین عبیدالله دستور کشتن امام سجاد (ع) را صادر کرد، اما پس از اعتراض حضرت زینب (س) نیز سخنان تند امام سجاد (ع)،ابن زیاد از کشتن امام (ع) صرف‌نظر کرد.

ابن زیاد گروهی از جمله شمر و طارق بن مُحَفِّز را به همراه اسیران کربلا به شام فرستاد. مسیر حرکت اسیران کربلا از مقام رأس الحسین و امام زین العابدین (ع) در دمشق، مقام‌های حِمص، حماء، بعلبعک، حَجَر و طُرح بوده است.

مأموران عبیدالله بن زیاد، اسیران کربلا را از کوفه تا شام، بر محمل‌های بی‌پرده و پوشش، شهر به شهر و منزل به منزل بردند، آنگونه که اسیران کافر را می‌برده‌اند، در همین راستا در روایاتی منسوب به امام سجاد (ع)، شیوه رفتار مأموران عبیدالله بن زیاد نقل شده است؛ بر این اساس، علی بن حسین (ع) را بر شتری لاغر و لَنگ که جهاز آن چوبی و بدون زیرانداز بوده، سوار کرده‌اند؛ در حالی که سر امام حسین (ع) بر نیزه و زنان پشت سر و نیزه‌ها گرداگرد آن‌ها بودند و اگر اشکی از چشم یکی از آن‌ها جاری می‌شد، با نیزه بر سرش می‌زدند، تا زمانی که وارد شام شدند.

ورود سرهای شهیدان به شام در روز اول صفر بوده است. در این روز اسیران را از دروازه «توما» یا «ساعات» وارد شهر کرده و بنا به نقل سهل بن سعد، شهر را به دستور یزید، آذین‌بندی کرده بودند؛ پس از ورود اسیران به شهر، آن‌ها را در ورودی مسجد جامع، بر سکویی جای دادند که امروزه در مسجد اموی، در مقابل محراب و منبر اصلی مسجد، محلی از سنگ و با نرده‌های چوبی وجود دارد که معروف به محل استقرار اسیران کربلا است.

حضور اهل بیت امام حسین (ع) در شام را در ویرانه‌ای بی‌سقف، معروف به خرابه شام دانسته‌اند و بر طبق برخی از منابع، دختر خردسالی از امام حسین (ع) بهانه پدر را می‌گرفت و در نهایت در خرابه شام از دنیا رفت و یزید در مقابل این بهانه‌گیری کاری کرده که هیچ قسی‌القلبی در تاریخ تکرار نکرده است.

ای کاش محاسنت را غرق در خون نمی‌دیدم

دختر، شبی از خواب بیدار شد و گفت: «پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم که سخت پریشان بود.» زنان که این سخنان را شنیدند، گریه کردند. سایر کودکان هم گریان شدند و صدای ناله‌ها بلند شد. یزید ملعون در خواب بود. از خواب بیدار شد و از ماجرا سوال کرد. خبر بُردند که ماجرا چنین است. آن لعین گفت: «بروید و سر پدرش را برایش ببرید.»

آن سر شریف را در میان تشت زیر پارچه‌ای در مقابل آن دختر گذاشتند. پرسید: «این چیست؟» گفتند: «سر پدرت.» سر را با احتیاط از داخل تشت برداشت و در آغوش کشید و گفت: «پدر چه کسی تو را به خون خضاب کرد؟ چه کسی رگ‌های گردنت را برید؟ پدر چه کسی در خردسالی یتیمم کرد؟ پدر جان بعد از تو چه کسی را دارم که به او امید داشته باشم؟ پدر دختر یتیم تو چه کسی را دارد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بی پوشش چه کنند؟ پدر جان زنان اسیر و سرگردان چه کسی را دارند؟ پدر جان چشمان گریان را که آرام کند؟ پدر جان چه کسی یار غریبان بی‌پناه است؟ پدر جان چه کسی موهای پریشان ما را نوازش کند؟ پدر جان بعد از تو چه کسی را داریم؟ بعد از تو وای بر ما! وای از غریبی ما! پدر جان کاش فدایت می‌شدم. پدر جان ای کاش بیش از این نابینا می‌شدم و تو را این‌گونه نمی‌دیدم. پدر جان کاش پیش از این در خاک خفته بودم و محاسنت را به خون خضاب نمی‌دیدم.»

سپس لب‌ها را بر لب‌های شریف بابا نهاد و به شدت گریه کرد تا آنکه غش کرد و وقتی او را حرکت دادند، فهمیدند که از دنیا رفته است.

شعرخوانی| پایم حریف خار مغیلان نمی‌شود

پایم حریف خار مغیلان نمی‌شود
دست شکسته یار گریبان نمی‌شود
گیسو نمانده تا که پریشان کنم تو را
آری سر رقیه پریشان نمی‌شود
دستی که می‌شناسم از این قوم بی حیا
راضی به جز شکستن دندان نمی‌شود
گفتم شبیه روی تو خاکسترین شوم
دیدم که جز به آتش دامان نمی‌شود
تا مغز استخوان تن من سیه شده
دردی‌ست در رقیه که درمان نمی‌شود

سخنرانی| الهی فقط غم حسین (ع) در دلت باشد


روضه حضرت رقیه (س) در بیان حجت‌الاسلام پناهیان‌
کد خبر 674584

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.