«بانو امین»؛ بهانه‌ای برای تفکر در مورد خداطلبی و رسیدن به مقامات عالی الهی

«خداطلبی و رسیدن به مقامات عالی الهی ربطی به جنسیت ندارد و همه می توانند به آن دست یابند. نمونه اصفهانی بانو امین خود گواه این مطلب است و البته مثال‌های دیگری از زنان نیز در ادبیات دینی وجود دارد اما نزدیک بودن زمانی بانوامین، بهانه بهتری در مورد تفکر پیرامون حیات این عالم ربانی است.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که محمود فروزبخش، اصفهان اندیش در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:

«اگر پرسیده شود میوه به مقصود نزدیک‌تر است یا شاخه، جواب مشخص است: میوه. واضح‌تر آن است که بپرسیم میوه به مقصود نزدیک‌تر یا تنه یا ریشه یا اصلاً خود خاک؟ جواب بدیهی است: میوه. در وادی حقیقت، زنانگی و مردانگی مطرح نیست و انسان به خاطر آن که «جانشین خداوند» است، می‌تواند در عالی‌ترین درجات باشد و این واقعیت ربطی به مرد بودن یا زن بودن شخص ندارد. همه می‌توانند مقصود را صدا بزنند و به مراتب عالی توحید برسند. بندگی خود آن رازی است که برای هر جنسیتی قابلیت فاش شدن دارد و از پس آن والاترین درجات خود را نمایانگر می‌کند.

پس می‌دانیم که در مقام عبودیت، سعادت و کسب مراتب توحیدی میان زن و مرد هیچ تفاوت نیست. پس تفاوت این دو جنس در خلقت کجا خود را نشان می‌دهد؟ تفاوت در همان نزدیکی و دوری است که در مثال میوه با سایر اجزای درخت خود را نشان داد. در ذات زنانگی قابلیت و ظرفیتی است که انگار به مقصود نزدیک‌تر است. برای اثبات این مدعا مقداری توضیح لازم است.

انسان، خدا را «طلب» می‌کند. تا اینجا که فرقی میان زن و مرد نیست. اما طلب وقتی میل به کمال می‌کند که برای کمال نباشد برای منظوری بیرونی نباشد، نگاه تاجری و کاسبی در آن نباشد بلکه برای محض طلب باشد. انسان‌ها حقیقت را صدا می‌زنند و ممولا در مسیر سلوک بسیار به نتیجه فکر می‌کنند و دنبال دیدن اثر کار و تلاش خود هستند اما اهل طلب واقعی کاری به این نتایج و برون دادها ندارند و تنها در وادی طلب غرق هستند. آنها عاشق خود و مسیر خود هستند. طلب خدا برایشان ضرورتی وجودی شده است و در این باره برایشان چند و چونی دیگر وجود ندارد. اینجاست که زنان با زنانگی خود، در برتری هستند زیرا این زن است که در دستگاه طبیعت می‌داند که چگونه دوست داشته باشد بدون آن که منظوری بیرونی از دوست داشتن، او را در بر گرفته باشد. این طلب محض است که به صورت پیش فرض در قامت زنان وجود دارد.

هنگامی که طفل دچار آسیب می‌شود، مادر پریشان می‌شود و هنگامی که طفل از دست برود، مادر ضجه می‌زند و این‌ها احتیاجی به آموزش ندارد. مادر عین عشق است و خوبی فرزند را در هر لحظه طلب می‌کند و در هنگام نقصان به او، بدون هیچ محرک دیگری سراسیمه می‌شود. آری مادر عین عشق است و این هنری است که خداوند در وجود زن پنهان کرده است. زن اگر واقعاً در وادی سلوک بیفتد، بیچاره طلب می‌شود و تنها خدا را از درون صدا می‌زند و دیگر مدام در نتیجه گرایی مردانه و منفعت گرایی معمول، ظهوری بیرونی را نمی‌خواهد بلکه او طالب خود طلب می‌شود.

زن اگر فرزندی داشته باشد که معلول ذهنی باشد و کسی بای این معلول آینده‌ای متصور نباشد، باز با او احساس یگانگی مادر فرزندی دارد و در ازای بروز این عظمت، دلیلی نمی‌خواهد جز این که مطابق خلقتش در اتمسفر مادرانه بودن قرار گرفته است.

هنگامی که زن عزم می‌کند و در وادی طلب می‌افتد، آن طلب را چنگ می‌زند بدون آن که انتظار رخداد بیرونی داشته باشد و از عاقبت عینی آن مدام بپرسد. او در مسیر حل می‌شود و البته مردان خدا نیز این چنین هستند اما جنس زن به صورت پیشینی این گونه آفریده شده است همچون میوه که به مقصود نزدیک تر است.

حال ممکن است این اشتباه در ذهن‌ها صورت بگیرد که وادی سلوک، تنها وادی طلب است و همه چیزی به کوشش سالک بستگی دارد. حال آن که در ادبیات عرفانی و به خصوص متون بانو امین، یقین می‌کنیم که «طلب از یافت است» یعنی خداوند به فضل و عنایت خود شخص را دچار یافت می‌کند و از بهره آن یافت، در سالک احساس طلب شعله‌ور می‌شود.

به عنوان مثال بانو امین در تفسیر عرفانی مخزن العرفان خود و در تفسیر آیه دوم سوره بقره، وقتی وارد بحث «متقین» می‌شود، زاویه نگاه متفاوتی دارد. او آیه سوم را مقدمات متقین نمی‌داند، بلکه نشانه‌های بروز ملکه تقوا در شخص می‌داند. آیه سوم از ایمان به غیب، اقامه نماز و انفاق صحبت می‌کند و همگان می‌پندارند که از پس رعایت این سه حالت، تقوا حاصل می‌شود. حال آن که در بیان این بانوی فرزانه، خداوند صفت تقوا را به شخص عطا می‌کند و بعد این صفات در او ظاهر می‌شود. به عبارتی ایمان، ماز و انفاق ثمرات بروزیافته ملکه تقواست.

داستان طلب و یافت نیز چنین حکایتی دارد. انسان در وادی طلب نمی‌افتد مگر آن که آن شور و شیدایی از محرکی بیرونی بر او فرود بیاید و به اصطلاح دچار یافت بشود. وقتی یافت او را در بر گرفت، در طلب می‌کوشد. پس جدا دانستن کوشش و طلب از عنایت اولیه ذهنیتی خطاست و سالک پیوسته باید بداند که این حال هم از حضرت دوست است نه به اختیار و سعی او.

پس دانستیم که خداطلبی و رسیدن به مقامات عالی الهی ربطی به جنسیت ندارد و همه می‌توانند به آن دست یابند. نمونه اصفهانی بانو امین خود گواه این مطلب است و البته مثال‌های دیگری از زنان نیز در ادبیات دینی وجود دارد اما نزدیک بودن زمانی بانوامین، بهانه بهتری در مورد تفکر پیرامون حیات این عالم ربانی است.

اما در نهایت اشاره شد که جنس طبیعت و خلقت زن همچون میوه نسبت به سایر اجزای درخت به مقصود نزدیک تر است و این به خاطر برخی خصوصیات زنانه است که از جمله مهم‌ترین آنها، تمرکز و حل شدن زن در خود مسیر است و نه مدام نگاه انداختن به نتایج و کارکردهای سلوک. شاید به خاطر همین بوده که بانو امین مدام به شاگردان خاص خود می‌گفته که اگر شهود ویژه‌ای به شما دست داد آن را همچون شکلاتی برای ادامه مسیرتان بدانید و اصلاً غرق آن نشوید زیرا اصل حرکت همان حرکت است و اصل طلب، همان طلب بیشتر نمودن حضرت دوست است و این مطلبی است که زنان با نه ماه بارداری جزئی از آن وجود خود می‌کنند و برای یادگیری آن احتیاج به کلاس درس ندارند همچنان که برای دلسوزی جهت فرزندانشان، دلیل و برهان نمی‌خواهند. مادر عین کشش است. او می‌داند که چگون گوهر یافت و روح طلب را در خود نگاه دارد و پرورش دهد و مقیم وادی سلوک شود و این بزرگ مرتبه مقامی است که مردان باید در آن بیشتر بکوشند تا به ساحت درک آن برسند چونان ریشه، تنه و شاخه که در طبیعت باید طی مرتبه‌ای کنند تا به رسیدگی میوه برسند.»

کد خبر 657529

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.