روایت سردار فاتح؛ از تدبیر تا تواضع/ ابتکار حاج احمد در عملیات فتح‌المبین چه بود؟

«در مقابل خدا و در راه دین خدا پاک‌باخته بود. هیچ وقت ثروت، مقام و عنوان و شهرت او را فریب نداد. کسانی که در کنار احمد نماز خوانده‌اند، صدای خشوع و تضرع توأم با دل‌شکستگی او را هنگام رکوع و سجود به یاد دارند. چرا که او واقعاً انسان مؤمن و مسلط بر نفس خویش بود.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، «مدیر، مدبر، شجاع، باتقوا، با بصیرت، ولایت‌مدار و عاشق اهل بیت (ع)» کلماتی است که سردار مهدی کلیشادی برای توصیف فرمانده‌اش به کار می‌برد، فرمانده‌ای که روزها و شب‌های بسیاری را با او گذرانده است.

آشنایی‌اش با شهید حاج‌احمد کاظمی به دوران شرکت در دوره‌های آموزشی جنگ چریکی در جنوب لبنان باز می‌گردد، زمانی که همراه کاروان داوطلبان حضور در جبهه رویارویی با دشمن صهیونیستی که شهید محمد منتظری آن را تشکیل داده بود، راهی سوریه و لبنان شده بودند.

با شروع جنگ تحمیلی و حضور حاج‌احمد در جبهه جنوب، همراه و همراز جوانی ۲۲ ساله شد که به سرعت مدارج ترقی را طی کرد و به یکی از بزرگترین فرماندهان دوران دفاع مقدس تبدیل شد، فرمانده‌ای که کلیشادی معتقد است باید روزها و ماه‌ها درباره او قلم‌فرسایی کرد تا شاید به میزان اندکی حق مطلب درباره فاتح خرمشهر ادا شود.

در گفت و شنود با یار قدیمی فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف در دوران دفاع مقدس تلاش کردیم تا زوایایی پنهان از دلاوری‌های این فرمانده را بازگو کنیم، فرمانده‌ای که ششمین روز از هفته فرهنگی اصفهان به نام او نام‌گذاری شده است.

شوق شهادت از ماه‌های اول جنگ در وجود احمد زبانه می‌کشید

من معتقدم که او از همان دوران جوانی انسان فوق‌العاده و استثنایی بود. بسیار وسیع و عمیق می‌اندیشید. متناسب آن دید وسیع و عمیق، یک شخصیت کوشا و خستگی‌ناپذیر داشت. بسیجیانی که در دوران جنگ تحمیلی پای سخنرانی‌های او نشسته‌اند، این جملات را از زبان او شنیده‌اند که چنین می‌گفت: «برادران این دوران دفاع مقدس، دوران دل گرمی ماست. دوران آمادگی ماست. ما باید به قدس فکر کنیم. به آزادی فلسطین بیندیشیم».

احمد کاظمی ویژگی‌های فراوانی داشت که پرهیزکاری و ایمان قوی از ویژگی‌های او بود. حضور مستمر احمد در جبهه‌های جنگ و تحمل فشارهای جنگ از ایمان و اعتقاد او ناشی بوده است. وقتی می‌دید که شرق و غرب انواع کمک‌های تسلیحاتی را در اختیار صدام قرار می‌دهند تا شهرهای ایران را بمباران کند، روز به روز به ایمان او افزوده می‌شد. تسلیم احمد در مقابل خواست خداوند افزایش می‌یافت.

در ماه‌های اول جنگ که در جبهه محمدیه و فارسیات در کنار رودخانه کارون مستقر شده بود، گاهی شبانه با یک قایق به ساحل غرب کارون که در تصرف عراقی‌ها بود می‌رفت و علیه دشمن عملیات ایذایی و تاخت‌وتاز انجام می‌داد. در یکی از درگیری‌ها تانک‌های دشمن او را تعقیب می‌کند، اما احمد با موشک آر پی جی یکی از تانک‌ها را منهدم می‌کند. سپس به رزمندگان همراه خود می‌گوید من الان آماده شهادت هستم. به اندازه کافی از دشمن تلفات گرفته‌ام. لذا شوق شهادت از ماه‌های اول جنگ در وجود احمد زبانه کشیده بود. در دوران زندگی جز جهاد و تلاش برای تثبیت نظام جمهوری اسلامی، اقتدار مردم عزیزمان و دفع تجاوز دشمن و بالا بردن آمادگی رزمی و انجام اقدامات بازدارنده در مقابل دشمن به چیز دیگری فکر نمی‌کرد.

دریادلِ عاشق

فرمانده‌ای که پیشاپیش نیروها حرکت می‌کرد

شهید کاظمی در عملیات خیبر و آزاد سازی جزایر مجنون همراه نخستین رزمندگان اسلام وارد جزیره مجنون شد. به طوری که در رأس گردانی جزیره را دور زد و از یک آبراه مخفی از میان آب‌های جزیره مجنون جنوبی سر در آورد. گردان‌های بعدی که در عمق خاک دشمن پیشروی می‌کردند، توسط بی‌سیم احمد هدایت می‌شدند.

این نشان می‌دهد که فرمانده پیشاپیش نیروها حرکت می‌کرد. در شب اول عملیات با هماهنگی تیپ هوابرد یک ستون از بالگردهای ارتش را از فراز هورالعظیم در جزیره مستقر کرد. در حالی که آتش پدافند هوایی دشمن در منطقه به شدت فعال بود. این بیانگر شجاعت وصف‌ناپذیر احمد بود.

یکی از کارهای بچه‌های اطلاعات و عملیات باز کردن گذرگاه در حین اجرای عملیات بود. بچه‌های اطلاعات و تخریب می‌رفتند، معابر را شناسایی می‌کردند و بعد از چند روز عملیات شروع می‌شد. احمد هم چند شب قبل از عملیات می‌آمد و کنترل می‌کرد. روی کوچک‌ترین مسائل حساسیت نشان می‌داد. تا مطمئن نمی‌شد که گردان‌ها می‌توانند خط را بشکنند و با کمترین تلفات جلو بروند، فرمان عملیات صادر نمی‌کرد. هر اهدافی که از سوی قرارگاه‌ها برای لشکر ۸ نجف اشرف تعیین می‌شد، خطوط دشمن را درهم می‌شکست و اهداف تعیین شده را تأمین می‌کرد. از بس که صدای گلوله و بمب و موشک شنیده بود، تشخیص می‌داد که این گلوله‌ها به کجا اصابت کرده‌اند.

تدبیر ویژه حاج احمد در عملیات فتح‌المبین

در عملیات فتح‌المبین منطقه بسیار وسیعی به تیپ ۸ نجف اشرف (هنوز لشکر نشده بود) واگذار شد. شهید مهدی باکری هم جانشین احمد بود. نگاه کنید به تدبیر نظامی احمد که آن موقع جوانی بیست وچندساله بود، چه خواهد بود! از بچه‌های اطلاعات و عملیات خواست چند نفر از شهروندان محلی را پیدا کنند. تعدادی از شهروندان عرب خوزستانی را که در آن منطقه سکونت داشتند، احضار کردند.

کسی نمی‌دانست که احمد با اینها چه کار دارد. احمد با کمک آنها و بچه‌های اطلاعات و عملیات یک مسیر مخفی را در تنگه زلیجان پیدا کرد که پشت سر عراقی‌ها سر در می‌آورد. آنگاه رزمندگان را حدود ۲۰ کلیومتر در این مسیر مخفی و پشت ارتفاعات میشداغ حرکت داد، و نیروهای پیاده موفق شدند قسمتی از ارتفاعات میش‌داغ را در کوتاه‌ترین زمان تصرف کنند. وقتی نیروهای دشمن دیدند که از پشت سرشان آتش میبارد، بی‌درنگ مواضعشان فرو ریخت و پا به فرار گذاشتند. اما در محاصره قرار گرفتند و به اسارت درآمدند.

تأمین امنیت شهرها و روستاهای غرب کشور با تدبیر شهید کاظمی

بعد از توقف جنگ، اوضاع در استان‌های کردستان و آذربایجان‌غربی همچنان بحرانی بود. شرایط به گونه‌ای بود که مردم به علت نا امنی، دو سوم از وقت شبانه روزی‌شان را در شهرها می‌گذراندند. تأمین امنیت شهرها و روستاهای غرب کشور از دست نیروهای نظامی و انتظامی تا حدودی خارج شده بود. سربازان در کنار ارتفاعات و جاده‌ها مستقر شده بودند تا از حرکات ایذایی ضدانقلاب که اقتدار نظام را زیر سوال برده بودند، جلوگیری کنند. وقتی شهید احمد کاظمی فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا را بر عهده گرفت، اوضاع کردستان و آذربایجان را از نزدیک مورد بررسی قرار داد، سپس تدابیر و راهکارهای مؤثری اتخاذ کرد. به طوری که هرگاه تیم‌های خرابکار ضد انقلاب از داخل عراق وارد مرز ایران می‌شدند، بی‌درنگ زیر چتر اطلاعاتی بچه‌های قرارگاه حمزه و مورد تعقیب قرار می‌گرفتند.

اگر نیروهای قرارگاه در جایی با تیم ضدانقلاب برخورد نمی‌کردند. قصد داشتند مسیر و اهداف ضدانقلاب و عوامل نفوذی‌شان را شناسایی و در موقعیت آنها را محاصره و دستگیر کنند.

دریادلِ عاشق

نمازهایی یکپارچه عشق و معنویت

اگر به نمازهای احمد کاظمی نگاه می‌کردیم، می‌دیدیم یکپارچه عشق و معنویت بود. هیچ‌وقت با حالت خستگی و پراکندگی ذهنی نماز نمی‌خواند. کسانی که در کنار احمد نماز خوانده‌اند، صدای خشوع و تضرع توأم با دل شکستگی او را هنگام رکوع و سجود به یاد دارند. چرا که او واقعاً انسان مؤمن و مسلط بر نفس خویش بود. هر رزمنده‌ای که در دوران دفاع مقدس با شهید احمد کاظمی زندگی کرده نمی‌تواند یک گناه از او به زبان بیاورد. به طور مثال بگوید که کاظمی غیبت کسی را گفته باشد. اگر هم کسی در حضور احمد می‌خواست درباره کسی صحبت کند، او با ظرافت خاصی بحث را عوض می‌کرد. این نشان می‌دهد که در مقابل غیبت‌گویی بسیار حساس بود.

یکی از صفات برجسته سردار احمد کاظمی عشق به اهل بیت (ع) بود. زمزمه رزمندگان در مراسم زیارت عاشورا و دعاهای ندبه و کمیل و توسل در پایگاه‌های پشت جبهه و در آستانه عملیات‌ها معروف است. یکی از کارهای مهم احمد بعد از توقف جنگ هم برپایی مراسم عزاداری در ستاد لشکر ۸ نجف اشرف در شهر نجف‌آباد بود که این مجلس تاکنون ادامه دارد. وقتی هم که به فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد، حسینیه حضرت فاطمه زهرا (س) را در کنار پادگان ولی عصر (عج) مقر ستاد نیروی هوایی احداث کرد. روزانه در ایام محرم جمعیت انبوهی در مراسم عزاداری سرور شهیدان این حسینیه شرکت می‌کرد. یک چنین شخصیتی با این ویژگی‌ها می‌تواند بهترین الگو برای نسل ما و نسل‌های آینده باشد.

تواضع فرمانده در مقابل نیروها

در مقابل خدا و در راه دین خدا پاک‌باخته بود. هیچ وقت ثروت، مقام و عنوان و شهرت او را فریب نداد. خدا گواه است وقتی به طور خصوصی با او ملاقات دوستانه داشتم طبق عادت او را سردار خطاب می‌کردم، اما او در جواب می‌گفت: اگر مرا برادر احمد خطاب کنید بیشتر خوشحال می‌شوم، توصیه می‌کرد این القاب را در مراسم رسمی استفاده کنیم. روزی قصد داشتیم با چند تن از دوستان از اهواز به دیدار حضرت امام خمینی (ره) در جماران بیاییم. از مقر لشکر در دانشگاه شهید چمران اهواز سوار ماشین شدیم و به سمت تهران حرکت کردیم. در آغاز مسیر احمد ناگهان به بچه‌ها گفت که ما الان با هم دوست هستیم. فرمانده و فرمانبر نیستیم. اجازه دهید خودمانی و صمیمی باشیم.

طبق ضوابط و مقررات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده نیروی زمینی سپاه، ارشد همه فرماندهان نیروهای سپاه است. یعنی بعد از فرمانده کل سپاه پاسداران، فرمانده نیروی زمینی بالاترین مقام سپاه است. در زمانی که شهید احمد کاظمی به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد، گفت: «حال که به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شده‌ام چه کار باید بکنم؟ اگر وظیفه‌ام را به نحو احسن و در حد مورد انتظار انجام ندهم این عناوین به چه درد می‌خورد؟ فردای قیامت که این عناوین دست ما را نمی‌گیرد. آنجا این چیزها را از ما نمی‌شنوند».

احمد همواره به دوستان توصیه می‌کرد که نکند آن بسیجی که در دوران جنگ اسم ما را می‌شنید و افتخار می‌کرد که چنین فردی فرمانده اوست، اما وقتی به شهادت می‌رسد و پرده‌ها از جلوی چشمان او کنار می‌رفت بگوید عجب! من به چه کسی افتخار می‌کردم.

احمد خیلی در این مسائل حساس و متواضع بود. وقتی در بازدیدهای نظامی از راه می‌رسید، به سربازها و نیروهای یک مجموعه دست به سینه و با تواضع حرکت می‌کرد. این نشانگر تواضع اوست.

ولایت‌مداری یکی از ویژگی‌های شاخص شهید کاظمی بود، او چه در زمان امام خمینی (ره) و چه در زمان مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) مطیع و وفایی امامین انقلاب بود.

دریادلِ عاشق

گفت‌وگو از: سمیه مصور، دبیر سرویس ایثار و مقاومت خبرگزاری ایمنا

کد خبر 657502

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.