نکته‌های خواندنی از شش‌تایی‌های اسکار

تار، بنشی‌های اینیشرین، در جبهه غرب خبری نیست، فیبلمن‌ها، الویس و «همه چیز، همه جا، ناگهان»، فیلم‌هایی است که در این نوشتار آن‌ها را بررسی کرده‌ایم و نکته‌هایی خواندنی درباره آن‌ها را به مخاطبان ارائه کرده‌ایم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، جوایز آکادمی که بیشتر به‌عنوان «اسکار» شناخته می‌شود، برای شایستگی هنری و فنی در صنعت فیلم‌سازی به‌عنوان معتبرترین و مهم‌ترین جوایز در صنعت سینما در سراسر جهان است. این جوایز سالانه توسط آکادمی علوم و هنرهای تصویری متحرک (سازمانی غیردولتی واقع در بورلی هیلز) اعطا می‌شود.

نخستین دوره این مراسم سینمایی در سال ۱۹۲۹ برگزار شد. اوایل بهمن امسال، «ریز احمد» و «الیسیون ویلیامز» طی مراسمی بازیگران هالیوودی، نامزدهای نهایی نودوپنجمین دوره جوایز سالانه آکادمی اسکار را اعلام کردند.

در این مطلب به‌سراغ شش فیلم مهم سال رفتیم که هم جزو فیلم‌های مهم و پر سروصدا در سال ۲۰۲۲ بودند و هم نامزدها و شانس‌های اصلی کسب بهترین فیلم اسکار هستند، همچنین امکان دریافت بیشترین جوایز این مراسم را دارند.

«همه چیز، همه جا، ناگهان» با نامزدی در ۱۱ رشته بیشترین تعداد نامزدی را دریافت کرده و پس از آن، دو فیلم در «جبهه غرب خبری نیست» و «بنشی‌های اینیشرین» هرکدام ۹ نامزدی، «الویس» با هشت نامزدی، «فیبلمن ها» با هفت نامزدی و «تار» با پنج نامزدی در این فهرست حضور دارند.

همه چیز، همه جا، ناگهان

کارگردان: دنیل کوان و دنیل شاینرت

بازیگران: میشل یئو، استفانی هسو، کی هوی کوان، جیمز هنگ و تالی مدل
محصول: آمریکا

داستان فیلم: شخصیت اصلی فیلم، زنی چینی آمریکایی به نام «اولین وانگ» است که به همراه همسرش یک خشکشویی را اداره می‌کنند. آن‌ها به همراه دخترشان، «جوی» و پدر اولین، «گونگ گانگ» که مردی سنتی است زندگی می‌کنند.

«همه چیز، همه جا، ناگهان» از جایی شروع می‌شود که اولین و همسرش برای مشکلات مالیاتی به اداره مالیات می‌روند. در آنجا اولین نسخه‌ای از همسرش را می‌بیند که درواقع از جهانی موازی به دنیای آنها آمده است. اولین متوجه می‌شود که او تنها فردی است که می‌تواند ناجی جهان باشد.

درباره فیلم: فیلم در ترکیب ژانرهای مختلف کمدی سیاه، علمی تخیلی، فانتزی، هنرهای رزمی و انیمیشن ساخته شده است و با وجود تمام جنبه‌های فانتزی‌اش، دغدغه‌های زمینی از جمله مشکلات میان مادران و دختران، زن و شوهرها، رویاها و ناامیدی‌ها و شکاف نسل‌ها دارد. داستان فیلم که به طور فزاینده‌ای تأثیرگذار است، ممکن است خارج از این جهان باشد اما مشکلاتی که به آنها می‌پردازد بی‌تردید انسانی هستند.

فیلم، دارای محتوایی جذاب است که با مضامینی جهانی همراه شده اما چیزی که باعث به‌وجود آمدن شک و تردید نسبت به اثرگذاری فیلم می‌شود، اکشن زیاد و پرهیاهوی آن است که گویی سایر تصاویر و محتوا را تحت تأثیر قرار داده و بیننده را سردرگم می‌کند.

به بیانی دیگر، فیلم‌ساز به‌جای اینکه ایده‌هایش را بهتر به‌تصویر بکشد، تمرکزش را روی کونگ‌فو و حرکات رزمی گذاشته است. با این حال «همه چیز، همه جا، ناگهان»، فیلمی است که می‌تواند خیلی‌ها را راضی نگه دارد اما اگر طرفدار آثار اکشن نیستید، شاید نتوانید از درونمایه و جهان‌های چندگانه آن لذت ببرید.

نکته‌های خواندنی از شش‌تایی‌های اسکار


در جبهه غرب خبری نیست

کارگردان: ادوارد برگر

بازیگران: فلیکس کامرر، آلبرت شوخ و دانیل برول
محصول: آلمان و آمریکا

داستان فیلم: در سال ۱۹۱۷ و در زمان جنگ جهانی اول، «پائول بویمر» در مورد سن خود دروغ می‌گوید تا بتواند به دور از چشم پدر و مادرش در ارتش ثبت‌نام کند. او از این موضوع بسیار خوشحال است و عقاید میهن‌پرستانه‌اش باعث شده که خود را یک قهرمان بداند. پائول و رفقایش بدون هیچ آموزش خاصی عازم جبهه نبرد می‌شوند و پی می‌برند که جنگ، آن اتفاقی که تصور می‌کردند نیست. در این میان پائول مدام دوستانش را از دست می‌دهد و خودش هم در موقعیت‌های ترسناکی قرار می‌گیرد اما دیگر خیلی دیر شده است و امکان بازگشت و پشیمانی وجود ندارد.

درباره فیلم: سال‌ها پیش در سال ۱۹۲۹، «اریش ماریا رمارک» نویسنده مشهور آلمانی، کتابی با نام «در جبهه غرب خبری نیست» نوشت که حسابی در دنیا سروصدا کرد. این کتاب، داستان زندگی عده‌ای جوان پر از شور زندگی و آرزوهای دور و دراز بود که در درگیری‌های جنگ اول جهانی گرفتار می‌شدند و یکی یکی با حسرت انتظار مرگی قریب‌الوقوع را می‌کشیدند و بر آرزوهای بر باد رفته خود افسوس می‌خوردند.

علاوه بر دیدگاه انسانی نویسنده در باب زشتی‌های جنگ، کتاب به لحاظ دیگری هم در دنیا سر و صدا کرد که یکی از آن‌ها همان پرداختن به جنگی بود که با تمام جنگ‌های پیش از خود تفاوت داشت و در هیچ جای آن نمی‌شد با اتفاقات گذشته، شباهتی پیدا کرد و پلی بین آن‌ها زد. نکته دیگر هم روایت دقیق نویسنده از اتفاقاتی است که در زندگی روزمره سربازان وجود داشت.

نکته‌های خواندنی از شش‌تایی‌های اسکار


بنشی‌های اینیشرین

کارگردان: مارتین مک‌دونا
بازیگران: کالین فارل، برندن گلیسون، کری کوندون و بری کوگان

محصول: ایرلند، انگلستان و آمریکا

داستان فیلم: در سال ۱۹۲۳ و در دوران جنگ‌های داخلی ایرلند، در جزیره‌ای کوچک و به دور از جزیره اصلی این کشور که به روستایی دورافتاده می‌ماند، مردی به نام «کالم» تصمیم گرفته که دیگر با دوست همیشگی‌اش حرف نزند. «کالم» یک نوازنده موسیقی است و دوست دارد که سال‌های باقی مانده از زندگی خود را صرف ساختن آهنگ کند تا شاید نامش این گونه ماندگار شود اما رفیق او که «پادریک» نام دارد از این موضوع استقبال نمی‌کند.

درباره فیلم: فیلم‌های «مارتین مک‌دونا» جذابیت‌های فروانی دارد و اسکار هم به طور معمول گوشه‌چشمی به آثار او دارد. این فیلم او هم داستانی درباره یک دوستی شکننده در یک جزیره بادخیز ایرلندی ممکن است اولین اسکار «مک‌دونا» را برای فیلم سینمایی بلند به ارمغان آورد؛ (او پیش از این در سال ۲۰۰۶ برای فیلم کوتاه «شش‌لول» برنده اسکار شده بود.) کارگردانی استادانه و فیلم‌نامه خشن فیلم، انکارناپذیر است و نمی‌توان بازی سنجیده «برندن گلیسون» و «کری کندن» را در نقش‌های مکمل و بازی متفاوت «کالین فارل» را در نقش اصلی نادیده گرفت. شاید اسکار ۲۰۲۳ هم بالاخره «فارل» را به حقش که درافت این جایزه است برساند. «بنشی» در فرهنگ ایرلندی به معنای ارواحی است که پیام‌آور مرگ هستند.

الویس

کارگردان: باز لورمن

بازیگران: آستین باتلر، تام هنکس، الیویا دی‌یونگ و هلن تامسون
محصول: آمریکا و استرالیا

داستان فیلم: در سال ۱۹۹۷ مردی به نام سرهنگ «تام پارکر» که پیش از این مدیر برنامه‌های «الویس پریسلی» بوده در بستر مرگ قرار دارد. او در لحظات پایانی زندگی خود، دورانش با الویس پریسلی را به یاد می‌آورد و سعی می‌کند که توضیح دهد که او هیچ تقصیری در مرگ این خواننده در جوانی نداشته است. سرهنگ پارکر از ابتدای فعالیت و زندگی الویس پریسلی شروع و قصه این مرد را از زاویه دید خود روایت می‌کند؛ ازآنجاکه اولین بار صدای او را روی یک صفحه شنیده و متوجه شده که در یک رادیوی محلی از خواننده تازه کاری سفید پوستی صحبت می‌کنند که حال و هوای موسیقی سیاه‌پوست‌ها را با لحن موسیقی سفید پوست‌ها ترکیب کرده است.

درباره فیلم: «الویس» فیلمی است که از مؤلفه‌های ژانر موزیکال بهره می‌برد اما به طور موزیکال نیست. موسیقی در این فیلم، جایگاه ویژه‌ای دارد و برخی مفاهیم سکانس‌ها هم توسط معنای پنهان در ترانه‌ها یا حال و هوای موسیقی استفاده شده در سکانس به مخاطب منتقل می‌شود. اما دیالوگ‌ها کاملاً طبیعی ادا می‌شوند و مانند سینمای موزیکال کلاسیک نیست که حتی بیشتر اوقات گفت و گوی عادی بین دو نفر هم در قالب موسیقی و با ترانه‌های مختلف شکل بگیرد.

اما از سوی دیگر «باز لورمن» موفق شده که حال و هوای آن موزیکال‌های باشکوه را در تصاویر فیلمش بازسازی کند. همه چیز، از رنگ، نور و لباس‌ها و حرکات دوربین، آشکارا آن موزیکال‌های قدیمی را به ذهن متبادر می‌کنند و حتی دکورها هم مخاطب را به یاد تولیدات عصر استودیویی می‌اندازند.

فیبلمن‌ها

کارگردان: استیون اسپیلبرگ

بازیگران: میشل ویلیامز، پل دینو، ست روگن، گبریل لابل و جاد هیرش
محصول: آمریکا

داستان فیلم: سال ۱۹۵۲ در نیوجرسی، پدر و مادری، پسر بزرگ خود را برای اولین بار به سینما می‌برند. او در آنجا محو تصاویری می‌شود که می‌بیند و از آن پس تلاش می‌کند که هر طور شده سکانس خاصی از فیلم بر پرده افتاده را بازسازی کند. مادرش که یک نوازنده پیانوی بازنشسته است، به او کمک می‌کند که دوربینی بخرد اما پدرش که مهندسی خوش نام است این کار را فقط یک سرگرمی می‌بیند نه کاری برای زندگی کردن. جدال میان این دو تفکر تا پایان ادامه می‌یابد و پسرک باید راهش را میان این دو طرز فکر پیدا کند.

درباره فیلم: «استیون اسپیلبرگ» فیلم‌سازی اسکاری است و حالا که فیلمی درباره جوانی خودش ساخته، احتمال اینکه آکادمی اسکار باز هم او را برنده به خانه بفرستد خیلی زیاد است. فیلم بسیار تأثیرگذار و عمیقاً شخصی اسپیلبرگ از خانواده‌ای در آستانه فروپاشی، که جایزه دشوار منتخب مردم جشنواره فیلم تورنتو را از آن خود کرد، تمام عناصر یک فیلم قدیمی برنده اسکار را در خود دارد.

این فیلم ممکن است اسپیلبرگ را که پیش از این سه بار برنده اسکار شده است، در کنار «جان ویلیامز» برای موسیقی متن لطیف و غمگینش و «میشل ویلیامز»، «پل دینو» و «جاد هیرش» برای بازی‌های فوق‌العاده‌شان، روی سکوی موفقیت بازگرداند.

تار

کارگردان: تاد فیلد
بازیگران: کیت بلانشت، نوئمی مرلان، نینا هوس، سوفی کائور و جولیان گلاور
محصول: آمریکا و آلمان

داستان فیلم: «لیدیا تار»، رهبر ارکستر و آهنگساز بلند آوازه موسیقی در برلین است. در یک مصاحبه، لیدیا از کارهای آینده‌اش می‌گوید که یکی از آن‌ها ضبط سمفونی پنجم «مالر» توسط او و ارکسترش است. لیدیا یک استاد کمال‌گرای موسیقی است. او در تمام مدت فعالیتش آرزو داشته که تام سمفونی‌های مالر را اجرا کند و حال به نظر می‌رسد که این موقعیت نصیبش شده است.

درباره فیلم: «کیت بلانشت» در نقش لیدیا تار، آهنگسازی کاریزماتیک، خودخواه و بسیار بااستعداد در فیلم خیره‌کننده «تاد فیلد» -که بعد از ۱۲ سال دوباره فیلم ساخته است- درباره سوءاستفاده از قدرت در دنیای موسیقی کلاسیک، به احتمال زیاد، دیگر مدعیان جایزه بهترین بازیگر زن را از سر راه کنار می‌زند.

داستان و ساخت فیلم استادانه است و بازی «نوئمی مرلان» و «نینا هاس»، چشم‌ها را به خود خیره می‌کند. «تار» را می‌توان محبوب‌ترین فیلم نزد منتقدان در سال ۲۰۲۲ نامید و بسیاری آن را در فهرست بهترین‌های سال خود قرار دادند و علاوه بر ستایش بازی کیت بلانشت، از آن به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۲ نام بردند. در برابر آن‌ها هم بودند افرادی که «تار» را اثری سوار بر موج‌های روز دانستند و این حجم از اقبال را به خاطر همراهی رسانه‌ها با آن دانستند.

کد خبر 644089

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.