۱۳ دی ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۰
چه خوب شد که با هم رفتند

یکی از نویسندگان جوان ادبیات پایداری از حسین پورجعفری نوشت، یار غار حاج‌قاسم که با هم رفتنی شدند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، مرضیه اعتمادی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: «آدم‌هایی شبیه حسین‌آقای پورجعفری در علم روانشناسی چه طور تعریف می‌شود؟

اصلاً در دایره هیچ تعریفی می‌گنجند؟ مگر چند نفر توی دنیا با این مختصات وجود دارند که برایشان فصلی جدا، توی کتاب‌ها باز کنند؟ مگر کتاب‌ها از پس شناخت همچنین آدم‌هایی برمی‌آیند؟

حسین‌آقا، هیچ وقت پای هیچ مصاحبه‌ای ننشسته و سفره دلش را برای کسی باز نکرده، هیچ‌کس نمی‌داند این مرد کم صحبت خنده‌رو، از کی و چرا تصمیم گرفته که همه جا توی میدان و معرکه باشد و هیچ جا توی چشم و توی خبرها نباشد.

مگر حسین‌آقا، توی این سال‌ها، چه کاری برای حاج‌قاسم انجام می‌داده که او برایش توی نامه‌ای کاملاً عاشقانه می‌نویسند: بیست سال اخیر، پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی که وقت من بیهوده هدر رود.

از لابه‌لای عکس‌ها و فیلم‌هایی که از حسین‌آقا مانده می‌شود فهمید که چقدر دلبسته حاج‌قاسم بوده، چه قدر همراهش بوده ولی این جمله حاج‌قاسم را نمی‌شود فهمید که توی نامه‌اش به او نوشته: عزیز برادرم حسین، پس از سی سال، خصوصاً در این بیست سال، که نفس تو تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو در حال انجام هستم. چه طور می‌شود، زندگی کرد که نفس حاج‌قاسم بود؟

همه اینها به کنار، گیرم که این جمله‌ها کاملاً طبیعی و عادی باشد. با این جای نامه عاشقانه حاج‌قاسم چه باید کرد، جایی که می‌گوید: به تو قول می‌دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم… چه خوب که با هم رفتند و هیچ‌کدام پشت در بهشت، منتظر دیگری نماند...

راستی، خبر داشتید که حسین‌آقا، قالی‌باف ماهری بوده و سال‌ها از راه قالی‌بافی زندگی‌اش را اداره می‌کرده؟ خوش به حال کرمان که بین انبوه قالی‌های خوش‌وآب‌ورنگش، روی چندتایی رد دست‌های نفس حاج‌قاسم نشسته است…»

چه خوب شد که با هم رفتند

کد خبر 631011

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.